khateratenazi.blogfa.com
لحظات خوب و بد زندگیم...لحظات خوب و بد زندگیم... - خاطرات دیروز امروز فردا...
http://khateratenazi.blogfa.com/
لحظات خوب و بد زندگیم... - خاطرات دیروز امروز فردا...
http://khateratenazi.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.3 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
40
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.281 sec
SCORE
6.2
لحظات خوب و بد زندگیم... | khateratenazi.blogfa.com Reviews
https://khateratenazi.blogfa.com
لحظات خوب و بد زندگیم... - خاطرات دیروز امروز فردا...
لحظات خوب و بد زندگیم... - ترس
http://www.khateratenazi.blogfa.com/post/116
لحظات خوب و بد زندگیم. خاطرات دیروز امروز فردا. میگن تو مترو دوربین داره خیلی میترسم . به نظرتون چه کار کنم؟ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۲ساعت 14:48 توسط نازی. به این نتیجه رسیدم که یه وب درست کنم و چند وقت یک بار خاطراتم رو درج کنم تا نه از بین بره نه نامرتب باشه. زندگي دفتري از خاطرهاست . يک نفر در دل شب ، يک نفر در دل خاک . يک نفر همدم خوشبختي هاست ، يک نفر همسفر سختي هاست ، چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد. ما همه همسفريم. خاطرات روزگاران در دلم گم گشده بود. ای قدیمی ای صمیمی خنده ها یادش بخیر.
لحظات خوب و بد زندگیم... - چی میگه؟
http://www.khateratenazi.blogfa.com/post/118
لحظات خوب و بد زندگیم. خاطرات دیروز امروز فردا. به نظرتون چی میگه؟ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۲ساعت 14:54 توسط نازی. به این نتیجه رسیدم که یه وب درست کنم و چند وقت یک بار خاطراتم رو درج کنم تا نه از بین بره نه نامرتب باشه. زندگي دفتري از خاطرهاست . يک نفر در دل شب ، يک نفر در دل خاک . يک نفر همدم خوشبختي هاست ، يک نفر همسفر سختي هاست ، چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد. ما همه همسفريم. خاطرات روزگاران در دلم گم گشده بود. ای قدیمی ای صمیمی خنده ها یادش بخیر. آن کودکی یادش بخیر. هفته دوم تیر ۱۳۹۴.
لحظات خوب و بد زندگیم... - علمی کاربردی
http://www.khateratenazi.blogfa.com/post/121
لحظات خوب و بد زندگیم. خاطرات دیروز امروز فردا. علمی کاربردی قبول نشدم انشاالله ۱۴۰۰۰ تومن بمونه تو گلوشون خوبه معدلم ۱۷ بود دعا کنید غ انتفاعی قبولشم. نوشته شده در جمعه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۲ساعت 17:59 توسط نازی. به این نتیجه رسیدم که یه وب درست کنم و چند وقت یک بار خاطراتم رو درج کنم تا نه از بین بره نه نامرتب باشه. زندگي دفتري از خاطرهاست . يک نفر در دل شب ، يک نفر در دل خاک . يک نفر همدم خوشبختي هاست ، يک نفر همسفر سختي هاست ، چشم تا باز کنيم عمرمان مي گذرد. ما همه همسفريم. آن کودکی یادش بخیر.
لحظات خوب و بد زندگیم... - خسته ام
http://www.khateratenazi.blogfa.com/post/128
لحظات خوب و بد زندگیم. خاطرات دیروز امروز فردا. از اون کار اومدم بیرون. اوایل کار کم بود و میدونستم حقوقم بیشتره. اینجا کارها زیاد شده حقوق ها رو. کارمندها زیرآب هم رو میزنن. دانشگاه هم اجازه نمیده برم. نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۲ساعت 16:11 توسط نازی. به این نتیجه رسیدم که یه وب درست کنم و چند وقت یک بار خاطراتم رو درج کنم تا نه از بین بره نه نامرتب باشه. خاطرات روزگاران در دلم گم گشده بود. ای قدیمی ای صمیمی خنده ها یادش بخیر. آن کودکی یادش بخیر. یادشادیمان دل افسرده ام را شاد کرد. Http:/ www...
لحظات خوب و بد زندگیم... - امامزاده صالح پارک ساعی پارک شهر بام !!!
http://www.khateratenazi.blogfa.com/post/119
لحظات خوب و بد زندگیم. خاطرات دیروز امروز فردا. امامزاده صالح پارک ساعی پارک شهر بام! پنجشنبه بعد از کار با همکارم رفتیم امامزاده صالح خیلی خوب بود اما عجله ای شد یه چادر سرکرده بودم کوووووووووووتاه کلی خندیدیم . بعد از اونجارفتم پارک ساعی پیش عروس خانم (دختر خالم فائزه ) با نامزدش و فاطمه اونجا ا بودم رفتم وارد جای اردک ها شدم کلی دنباشون کردم خیلی ناز بوووووووووووووووووووووودن. شبم با مامان و فاطمه و مامان نصی و مریم رفتیم پارک شهر از اونجا رفتیم با تا ۲ شب. خاطرات روزگاران در دلم گم گشده بود. هفته چها...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
silence - داستان طنز مسافر اتوبوس
http://www.sahar0020.blogfa.com/post-21.aspx
داستان طنز مسافر اتوبوس. یکی از دوستام تعریف می کرد : با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ء ۵-۶ ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش. منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم! بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم. یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته.رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی. رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته.
دل نوشته سکوت -
http://www.jasmin65.blogfa.com/post/200
غم نویس نیستم فقط گاهی آب و هوای دل را مینویسم . . . تمام دنیا هم که جمع باشند. انگار یک چیز دنیا کم است! آنقدر کم که.تمام هستی زیر سئوال می رود! نوشته شده توسط پرنیان در ساعت 22:10 لینک. تو ای پری کجایی. خداوندا غرورم را شکستند! دل نوشته های دلتنگی. تنهایی هامو با کی قسمت کنم؟ به یاد و خاطره اش. لحظات خوب و بد زندگیم. عاشقانه هایم را دوووس دارم. داستان فصه رمان عاشقانه. دانلود آهنگاهی غمگین ایرانی. وخدایی که دراین نزدیکیست. كد موسيقي براي وبلاگ. Powered By: BLOGFA.COM.
silence - آدمی دو قلب دارد...
http://www.sahar0020.blogfa.com/post-15.aspx
آدمی دو قلب دارد. آدمی دو قلب دارد قلبی که از بودن آن با خبر است و قلبی که از حظورش بی خبر. قلبی که از آن با خبر است همان قلبی ست که در سینه می تپد. همان که گاهی می شکندگاهی می گیرد و گاهی می سوزدگاهی سنگ می شود و سخت و سیاهو گاهی هم از دست می رود. با این دل است که عاشق می شویم با این دل است که دعا می کنیم با همین دل است که نفرین می کنیم و گاهی وقت ها هم کینه می ورزیم. اما قلب دیگری هم هست.قلبی که از بودنش بی خبریم. این قلب اما در سینه جا. این قلب کار خودش را می کند نه به احساست کاری دارد نه به تعلقات.
silence
http://www.sahar0020.blogfa.com/9104.aspx
مردی که همسرش را از دست داده بود دختر سه ساله اش را بسیار دوست می داشت. دخترک به بیماری سختی مبتلا شد. پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی اش را دوباره بدست بیاورد، هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد. ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد. پدر در خانه اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچکس صحبت نمی کرد. سرکار نمی رفت. دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند. ولی موفق نشدند. شبی پدر رویای عجیبی دید، دید که در بهشت است. همه فرشته های کوچک در حال شادی بودنند. چرا شمع تو خاموش است؟ به نظرش ...
silence
http://www.sahar0020.blogfa.com/9011.aspx
آرتور اش تنیس باز برتر جهان که در دوران بازی خود موفق به. دریافت ۳ بار عنوان قهرمانی مسابقات بزرگ جهانی معروف به گرند. اسلم شد در سال ۱۹۸۳به دلیل دریافت خون آلوده مبتلا به بیماری. هواداران این ورزشکار از سراسر دنیا نامه های همدردی و اظهار. تأسف خود را برای او می فرستادند. متن یکی از نامه ها اینچنین بود:. چرا خدا تورا برای این بیماری انتخاب کرد؟ نوشته شده در Sun 5 Feb 2012. گلوله برفی شده بود. توی دستهای گرم تو. اخرین روز زمستان را. در آغوش می کشید. و خدا تصمیم داشت برای بهار. چند قلم موی تازه بفرستد.
silence - خاطره دانشجویی...
http://www.sahar0020.blogfa.com/post-24.aspx
استاد سختگیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا میخواند و سئوال را مطرح میکند. در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما. زده شده اید، حالا چکار میکنید؟ دانشجوی بی تجربه فورا جواب میدهد. من پنجره کوپه را پائین میکشم تا باد بوزد. اکنون پروفسور میتواند سئوال اصلی را بدین ترتیب مطرح کند. حال که شما پنجره کوپه را باز. کرده اید، در جریان هوای اطراف قطار اختلال حاصل میشود : و لازم است موارد زیر را. محاسبه مقاومت جدید هوا در مقابل قطار؟ تغییر اصطکاک بین چرخها و ریل؟ Thu 3...
silence - نفس میکشم نبودنت را...
http://www.sahar0020.blogfa.com/post-22.aspx
نفس میکشم نبودنت را. نفس می کشم نبودنت را. هوای بوی تنت را کرده ام. پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است. حتی آسمان پر ستاره. مثل قطره های عذاب. روی سرم می ریزد. و من چتر می خواهم . هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده. خودم را به هزار راه میزنم. نکند یاد آغوشت بیفتم . سلام به دوستای عزیزم.من دیگه کم کم دارم میرم برای یه مدتی نیستم برای همتون بهترینا رو آرزو میکنم شاد باشید و پیروز.به امید دیدار. نوشته شده در Fri 31 Aug 2012. Fri 1 Feb 2013. Thu 31 Jan 2013. Fri 31 Aug 2012.
silence
http://www.sahar0020.blogfa.com/9105.aspx
قول بده که خواهي آمد. همه چيز خراب مي شود! به دريا و جاده خيره شوم! من خو کرده ام. به اين پرسه زدن ها. در اسکله و ايستگاه! من چشم به راه چه کسي بمانم؟ نوشته شده در Sun 12 Aug 2012. یك شركت بزرگ قصد استخدام یك نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار كرد كه یك پرسش داشت.پرسش این بود:. شما در یك شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یك ایستگاه اتوبوس میگذرید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند:. یك پیرزن كه در حال مرگ است. یك پزشك كه قبلا جان شما را نجات داده. نباشید مثل او را پیدا كنید. زن خانه وقتى بس...
silence - عشق...
http://www.sahar0020.blogfa.com/post-23.aspx
هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق. هم دعا کن گره تازه نیافزاید عشق. قایقی در طلب موج به دریا پیوست. باید از مرگ نترسید ، اگر باید عشق. عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم. شاید این بوسه به نفرت برسد ، شاید عشق. شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد. می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق. پیله رنج من ، ابریشم پیراهن شد. به پروانه نمی آید عشق! نوشته شده در Thu 31 Jan 2013. Fri 1 Feb 2013. Thu 31 Jan 2013. Fri 31 Aug 2012. نفس میکشم نبودنت را. Sun 26 Aug 2012. داستان طنز مسافر اتوبوس. Sun 12 Aug 2012. Thu 2 Aug 2012.
silence - زن بی وفا...
http://www.sahar0020.blogfa.com/post-16.aspx
حکیمی جعبهاى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با. چندین بچه قد و نیم قد برد. زن خانه وقتى بستههاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از. شوهر من آهنگرى بود که از روى بىعقلى دست راست و نصف. صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از. سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود. وقتى هنوز مریض و بىحال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با. او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مىگفت. سراغ کار دیگر برود. نوشته شده در Fri 27 Jul 2012. زيبات...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
40
خاطراتمون
نوشته شده در شنبه هفتم مرداد 1391ساعت 1:31 توسط خودم. چرا هر وقت عصبانی میشم هر وقت بهم میریزم هر وقت میخوام زار زار گریه کنم یاده توئه لعنتی میوفتم؟ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم اسفند 1390ساعت 20:38 توسط خودم. و امروز باز شکستی دیگر. اینبار نه از نوع عاشقانه. زمانیست که نگاهم نمیکنی.چرا؟ تمام خوبیها به نفرت و تمام محبتها به خاطرات سپرده شد. ادمی فاقد هرگونه صفات انسانیت و سرشار از نفرت متولد شد. آری "من" به غیر "من" تبدیل شد. نوشته شده در جمعه بیست و سوم دی 1390ساعت 17:31 توسط خودم. با ش هم دعوام شده.
khatereha
قيصر امين پور(چه كنم؟ حرف دلم را بزنم يا نزنم؟ حرفها دارم اما . بزنم يا نزنم؟ با توام، با تو خدا یا! همه حرف دلم با تو همين است كه دوست. حرف دلم را بزنم يا نزنم؟ عهد كردم دگر از قول و غزل دم نزنم. زير قول دلم آيا بزنم يا نزنم؟ گفته بودم كه به دريا نزنم دل اما. كو دلي تا كه به دريا بزنم يا نزنم؟ از ازل تا به ابد پرسش آدم اين است:. دست بر ميوهي حوا بزنم يا نزنم؟ به گناهي كه تماشاي گل روي تو بود. خار در چشم تمنا بزنم يا نزنم؟ دست بر دست همه عمر در اين ترديدم:. و می شوید دفتر خیال مرا. هنوز باران می بارد.
دفتر خاطرات من
سلام من این وبلاگ وساختم تا همه ی اون چیزایی رو که نمیتونم به کسی بگم رو اینجا بنویسم امیدوارم شما هم اگه مشکلی داشتم کمکم کنین. این وبلاگ کاملا خصوصیه یعنی هیچکدوم از دوستام و خانوادم ازش خبر ندارن . این وبلاگ یه جورایی دفتر خاطرات منه ک. همه ی رویدادهای مهم و غیر. مهم زندیگمو اینجا می نویسم گاهی هم جوک داستانهای کوتاه و. میزارم ک از یکنواختی در بیاد. نوشته شده در جمعه یازدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 14:46 توسط نفس. بعد یکی دوسال بازم من. امروز حوصله درس نداشم. اتفاقی نمیدونم از کوجا این وبم یادم اوفتاد. و ی خبر د...
khateratenagofte.persianblog.ir
خاطرات ناگفته
قول وقرار با خدا. نویسنده : اهوی خیال. ساعت ٧:٤٦ ق.ظ روز ۱۳٩٤/٢/۳۱. نوشتن سخته وقتی که وسط زمان باشی نمیدونی از گذشته بنویسی یا اینده. اول سال شب تحویل با خدا عهد کردم که گذشت کنم اونم کمک کنه زندگی خوبی داشته باشم وکم کم به ارزوهام برسم یه جورایی توقعاتمو کم کنم. اولین کار هم برگشتن به زندگی 6ماه پیشم باشه که قبول کردم با مهرداد ازدواج کنم اما بعدش منصرف شدم همش عذاب وجدان داشتم و احساس میکردم نمیتونم خوشبخت باشم چون اونو ازار دادم. نویسنده : اهوی خیال. هوا چقدر خوب و دونفره ست. که داده ات نعمت است و.
خاطرات نگفته
تولدتولد.تولد.تولد.تولد. اینم هدیه خواهرشوهری به نی نی من. چند روز تعطيلي . درد و دلهاي من(سپيده). خاطرات يك دختر پرماجرا (مهتاب). من و اقاي همسر. دختركي كه من باشم(الی). محرمانه هاي يك خاله زنك. من و همسري جونم(نازي). بچه ها من این اخرین پستیه که براتون میزارم. اخه خونه نت ندارم . من تمام پست هام رو تو شرکت که نت داشتیم میزاشتم براتون. از اونجایی که تهران پورسانت شرکت مارو نمیداد میخوایم شرکت رو جمع کنیم و من مجبور به خداحافظی با شما میشم. بله دوستان این شد از کار ما. حالا نمیدونم برم عکاسی یا نه. اخه ب...
لحظات خوب و بد زندگیم...
لحظات خوب و بد زندگیم. خاطرات دیروز امروز فردا. عسیسم ۲ تا پست اول ثابته. برو پایین مطالب جدید رو بخون. کجااااااااااااااااا میری نظر یادت رفت. آفرین نظر بده برو. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۲ساعت 10:10 توسط نازی. یه مدت بود تصمیم گرفته بودم یه دفتر خاطرات تهیه کنم. اما یا دفاتر گم میشد یا خیلی بدخط میشد. خط من بد یست هاااااااااااااااا). بلاخره به این نتیجه رسیدم که یه وب درست کنم و چند وقت یک بار خاطراتم رو درج کنم تا نه از بین بره نه نامرتب باشه. نظر یادت نره عزیزم. وارد شین برای گفتگو.
خاطرات انتظار
خخخخخخخ افرین خیلی خوشحالم کردی اخلاقت همونیه که بودی دلم تنگ شد هعیییی. اخخخخ گفتی پارک.دلم برا بیرون تنگ شده بود اگه تونستم میام.البته تو وب مینویسم کی.ولی فک نکنم. تا سه چار روز دیگ که بتونم.اما اگه تونستم به امید قول تو توی پارک میام. چهارشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت 20:12 توسط دل شکسته(M.Ni). من اسمان پر از ابرای دلگیرم. من آسمان پر از ابرهای دلگیرم. اگر تو دلخوری از من ، من از خودم سیرم. من آن طبیب زمین گیر زار و بیمارم. که هرچه زهر به خود می دهم نمی میرم. من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع. چهارش...
خاطرات عمره دانشجویی
نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم شهریور 1392ساعت 12:3 توسط ایلیا. به نام خدا و با سلام. امروز دقیقا یکسال از سفر عمره گذشت. امیدوارم بتونم علیرغم گذشت یکسال از سفر وقت بذارم و خاطراتم رو تایپ کرده و روی وبلاگم قرار بدم. نوشته شده در سه شنبه دهم اردیبهشت 1392ساعت 14:7 توسط ایلیا. با اینکه ساعت صبحونه 6 و نیم صبح بود ولی امروز استثناء گفتن چون ساعت 6 و نیم زیارت دوره میخواییم بریم صبحونه ساعت 6 سرو میشه منم سریع از زیارت که برگشتم مستقیم رفتم رستوران برای خوردن صبحونه. اینا بخشایی از صحبت های مدیر کاروانم...
khateratepaeizi.persianblog.ir
به آنان که پاییز را دوست دارند بگویید پاییز بهاریست که عاشق شد
لحظه دیدار نزدیک است. خدا هم صبور بود. خداوند به حضرت موسی (ع) فرمود:. به آنان که پاییز را دوست دارند بگویید پاییز بهاریست که عاشق شد. نویسنده: حمیدی - ۱۳۸۸/٦/٤. طراوتی به دل ببخش برای آنکه خسته است. ز هر هجوم و حمله ای ز خود به خود شکسته است. نگاه پر سکوت تو که بر دلم نشسته است. همان ندای عشق توست که بر دلم نشسته است. روانه شو بسوی من که دل به تو رسیده است. که از غم نبودنت به خون دل گریسته است. به پاکی وجود تو قسم که دل سروده است. ترانه ایی به عشق تو ترانه ای که صادق است. ره میخانه شود باز جوابم چه کنم.
خاطرات پاییزی
تاريخ دوازدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 15:38 PM. تاريخ دوازدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 15:27 PM. چقدر نوشته های اینجا بلند گریه می کنند! انگار تقصیر هم ندارند! انگار زیاد منتظر ماندند ، و شاید حدیث بی قراریست و یا عاشقانه هایی که نوشتن ندارد و من هنوز رویا می بافم. تاريخ یازدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 0:47 AM. تاريخ یازدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 0:12 AM. دیده اید گاهی در واگن مخصوص خانمها در قطار مترو، کسی از راه می رسد و از شش نفری که در یک ردیف نشسته اند می خواهد کمی جمع و جور بنشینند تا او هم بنشیند؟ بعضی زن ها مودبانه وارد زندگی زن های دیگر می...