نوشته های یک نویسنده ، روزنامه نگار ، رزومه نگار ( بس که دنبال کار گشت ) ، سمسار و نظافتچی
http://dastkhattt.wordpress.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
8.2 seconds
16x16
32x32
64x64
PAGES IN
THIS WEBSITE
13
SSL
EXTERNAL LINKS
28
SITE IP
192.0.78.12
LOAD TIME
8.25 sec
SCORE
6.2
بهرنگ تاج بخش | نوشتههای یک نویسنده ، روزنامهنگار ، رزومهنگار ( بس که دنبال کار گشت ) ، سمسار و نظافتچی | dastkhattt.wordpress.com Reviews
https://dastkhattt.wordpress.com
نوشته های یک نویسنده ، روزنامه نگار ، رزومه نگار ( بس که دنبال کار گشت ) ، سمسار و نظافتچی
dastkhattt.wordpress.com
صرفا محضِ ناله | بهرنگ تاج بخش
https://dastkhattt.wordpress.com/2012/12/02/صرفا-محضِ-ناله
نوشتههای یک نویسنده ، روزنامهنگار ، رزومهنگار ( بس که دنبال کار گشت ) ، سمسار و نظافتچی. همین صدایی که غمگنانه در تلفن میپیچد، بهانهای است برای زندگی که نفهمیدیم، چرا آمدیم و به کجا میرویم. بحث من البته نه در مورد آن متن است و نه گلایه این روزهایم تنهاییست. فقط حالی به حال دگر میشوم وقتی زندگیام را مرور میکنم و به این ایستایی و سکون و بیخودی و بیجهتی و هزار چاله پرنشده دیگر میرسم. البته که خودم مقصرم اما همش هم بر گردن خودم نیست! دسته : دست خط. بابا آب نداد …. یوسف نام مردان سرزمین من است. شما در حال بیا...
تو اما ؛ همه‌چی‌تمامِ من باش | بهرنگ تاج بخش
https://dastkhattt.wordpress.com/2012/12/18/تو-اما-؛-همه‌چی‌تمامِ-من-باش
نوشتههای یک نویسنده ، روزنامهنگار ، رزومهنگار ( بس که دنبال کار گشت ) ، سمسار و نظافتچی. تو اما همهچیتمام من باش. انگار دنیا میخواهد تمام شود . حالش خوب نیست . خب طفلکی خسته شده! ا ن سال است که از اژدها و دایناسور تا ما پیزوریها را تحمل کرده و چیز خاصی نگفته . شاید چند تا ک نش اعتراضی کرده که در مقابل این همه سال زندگی ، میشود فاکتورش گرفت . مثل زلزله و سیل و کوفت و زهرمار . اصلا مگر ما آدمیزادها کم ت ر زدهایم که از زمین توقع داشته باشیم؟ میخواهد تمام شود و برود پی کار و زندگیاش! خلاصه این زندگی نکبتی با...
باز هم اينتعطيل لعنتي | «بهرنگ تاج بخش
https://dastkhattt.wordpress.com/2013/03/19/باز-هم-اينتعطيل-لعنتي
نوشتههای یک نویسنده ، روزنامهنگار ، رزومهنگار ( بس که دنبال کار گشت ) ، سمسار و نظافتچی. باز هم اين»تعطيل» لعنتي. تمام نمي شود انگار . همچين كش مي آيد تا نهايت مغزت كه سردرد بهانه مي كني . كه غر مي زني . كه دلت تمام نوشداروهاي دنيا را مي خواهد و ادامه ميدهي . كه مجبوري ادامه دهي . كه با خودت وارد مذاكره مي شوي و گزينه نظامي روي ميز ميگذاري ، كه توافق نميكني . اين جمعه هاي لعنتي كه تمام منظره ات ديوار مي شود و دزد مي شوي . از ديوار بالا مي روي و از خودت سرقت مسلحانه مي كني . 8211; سياه مي شود آقا پسر .
خودم بهمن میکشم ولی! | بهرنگ تاج بخش
https://dastkhattt.wordpress.com/2012/10/07/خودم-بهم-میکشم-ولی
نوشتههای یک نویسنده ، روزنامهنگار ، رزومهنگار ( بس که دنبال کار گشت ) ، سمسار و نظافتچی. خودم بهمن میکشم ولی! حس خوبی ندارم. دلیل هیچ از کارهایم را نمیفهمم. شب خوب نمیخوابم و صبح به سختی بیدار میشوم. حتی مسیرهای کوتاه را دربست میگیرم تا زودتر برسم، هرچند خوب میدانم کسی منتظرم نیست. همیشه سر درد دارم. سر درد بیدلیل! پشت پلکهایم مدام سنگین است و پیشانیام تیر میکشد. خودم بهمن میکشم ولی! همین که تق ی به توق ی میخورد، زبانشان دراز میشود که کاسبی دیگر صرف نمیکند. گردنشان هر روز کلفتتر میشود چرا را نمیدانم!
یوسف ؛ نام مردان سرزمین من است | بهرنگ تاج بخش
https://dastkhattt.wordpress.com/2012/12/06/یوسف-؛-نام-مردان-سرزمین-من-است
نوشتههای یک نویسنده ، روزنامهنگار ، رزومهنگار ( بس که دنبال کار گشت ) ، سمسار و نظافتچی. یوسف نام مردان سرزمین من است. شیر آب را به موقع ببند. سعی کن کفشهای ساکنین خیس نشود و خوب تارعنکبوت ها را از درز دیوار تمیز کن. میگویند تارعنکبوت باعث فقر میشود و ساکنین این مجتمع، رابطه خوشی با این واژه ندارند. صدایش در گوشم زنگ میزند! واژه چه میدانند چیست اینها؟ در عمرشان بعید میدانم به واژه و مفهوم جادویی آن فکر کرده باشند. کجایی؟ خجالت نمیکشی پول مرا نمیدهی؟ من هم پی قضیه را نگرفتم و این شد که بیکار شدم دوباره...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
13
دو دنیا: May 2013
http://22nia.blogspot.com/2013_05_01_archive.html
Thursday, May 2, 2013. 6 به امید دیدار آقای نصیرنیا. 1- هیچ‌گاه از خودم آن‌قدر ناامید و حتّا متنفر نمی‌شوم که وقتی به چهار سال پیش -زمان ِ انتخاب رشته‌ی دانشگاهم- فکر میکنم. وقتی که چنان مسخ و ازخودبیگانه بودم، که فقط به انتخاب یکی از بین ِ "مهندسی" ِ برق و مکانیک و عمران و صنایع فکر می‌کردم و به کُلّی فراموش کرده بودم که از وقتی یادم می‌آید، یکی از بزرگ‌ترین سوداهای زندگیام، "معلم"شدن بوده. نمیدانم تا کِی خودم را بابت آن روزها محاکمه خواهم کرد. من هم آدم ِ همین زمانه‌ام. اما اینها همه توجیه است.
دو دنیا: #10 حاتم‌زاده، بی‌آبروییِ دانشگاه بود...
http://22nia.blogspot.com/2013/12/10.html
Sunday, December 15, 2013. 10 حاتم‌زاده، بی‌آبروییِ دانشگاه بود. می‌خواستم هم‌زمان با روز دانشجو و رفتن حاتم‌زاده، در مورد فعالیت دانشجویی در دانشگاه گیلان بنویسم. حالا که یک سال است نسبتاً از فضا دورم؛ و البته فضا به کلی تغییر کرده، گمانم میتوان نگاهی از بیرون و دیدی انتقادی نسبت به آن دوران داشت. زین‌پس در همین وبلاگ، در چند مطلب، نگاه و نظر خودم در مورد خودم از روزهای فعالیت در دانشگاه گیلان را خواهم نوشت. کاش سایر فعالین سابق هم این کار را بکنند. Subscribe to: Post Comments (Atom). دو دنیا"، ...
دو دنیا: April 2013
http://22nia.blogspot.com/2013_04_01_archive.html
Saturday, April 27, 2013. 5 گوش ِ جان. این "گوش جان سپردن" که اول همه‌ی مراسم کذایی حکومتی توسط مجری محترم ته‌ریش دار یا چادر به‌سر به آن دعوت می‌شدیم، تعبیری که بخشی از کابوس‌های دوران مدرسه‌ی من است و هنوز هم با شنیدنش یاد ِ بربادرفتن ِ سال‌های کودکی و نوجوانی‌ام در آئین‌های آزار و اذیت می‌افتم، تا به حال فقط در مقابل ِ یک صوت تجربه‌اش کرده‌ام. من تقریبن که نه، دقیقن هیچ‌چیز از موسیقی نمیدانم. تا به حال دستم به هیچ سازی نخورده و فرق نت و ملودی و ریتم و نمیدانم چه را نمیدانم. ساخته‌های این مرد&...
دیدگاه‌ها | کافه نوشته
https://cafeneveshteh.com/category/دیدگاه‌ها
خوراک آرا سا س. رابطۀ هنرمند و دولت: دزدانی که با چراغ آمدهاند. علیرضا افتخاری در همایش بزرگداشت روز خبرنگار، اجرای موسیقی دارد. بعد از آوازخوانی ناگهان سراسیمه و با هیجان از سن پایین میدود و محمود احمدینژاد را سخت در آغوش میگیرد. و در جملاتی اغراق شده خطاب به او میگوید: آقای رییس جمهور دوستت دارم. شما رییس جمهور شجاعی هستید بدانید امروز چشم ۶ میلیارد انسان به شماست. آقای احمدی نژاد زمانی که رییس جمهور شدید خیلی جوان بودید و اکنون کمی پیرشدید اما مرحبا برشما. او در سخنان خود برای تقدیم کردن این جایزه گفت...
اخلاق | کافه نوشته
https://cafeneveshteh.com/tag/اخلاق
خوراک آرا سا س. و اخلاق پژمرده خواهد شد اخلاق و دین از دیدگاه مارکسیستی. در جهان مدرن فارغ از تمامی آنچه پیش از این دین و اعتقادات الهی برای جوامع به بار آورده است و با توجه به اینکه در روزگار تکنولوژی و در عصر علم، دیگر توجیهات قدیمی از بهشت و دوزخ و جویهای روان عسل محلی از اعراب ندارند، چگونه میتوان دینداری را توجیه کرد؟ چگونه میتوان پذیرفت در زمانهای که انسان به کمک فیزیک و نجوم به دقت دریافته است که تمامی جهان هستی چگونه از یک انفجار به وجود آمده است، خداباوری را پذیرفت؟ تاریخ اندیشههای سیاسی قرن بیس...
و اخلاق پژمرده خواهد شد | اخلاق و دین از دیدگاه مارکسیستی | کافه نوشته
https://cafeneveshteh.com/2014/11/25/و-اخلاق-پژمرده-خواهد-شد-اخلاق-و-دین-از-د
خوراک آرا سا س. و اخلاق پژمرده خواهد شد اخلاق و دین از دیدگاه مارکسیستی. در جهان مدرن فارغ از تمامی آنچه پیش از این دین و اعتقادات الهی برای جوامع به بار آورده است و با توجه به اینکه در روزگار تکنولوژی و در عصر علم، دیگر توجیهات قدیمی از بهشت و دوزخ و جویهای روان عسل محلی از اعراب ندارند، چگونه میتوان دینداری را توجیه کرد؟ چگونه میتوان پذیرفت در زمانهای که انسان به کمک فیزیک و نجوم به دقت دریافته است که تمامی جهان هستی چگونه از یک انفجار به وجود آمده است، خداباوری را پذیرفت؟ تاریخ اندیشههای سیاسی قرن بیس...
دو دنیا: July 2013
http://22nia.blogspot.com/2013_07_01_archive.html
Wednesday, July 17, 2013. 9 این نیز نگذرد. دارد دو سال میشود که در بلاتکلیفی محض زندگی میکنم. از طرفی آن "انگیزه"ی نیم‌بند شغلی را از دست داده بودم و زندگی تحصیلی‌ام (زندگی تحصیلی؟! دوباره شدیدن بی‌مفهوم و پوچ شده بود و از طرفی منتظر بی‌دادگاهی بودم که نهایتن در بیست دقیقه زندگیام را از هوا فرستاد به فضا! و دوباره تعلیق و روزمرگی مفرط تا تصمیم بی‌دادگاه تجدید نظر و . . Labels: سال اول هجرت. Subscribe to: Posts (Atom). درباره‌ی اینجا. اینجا، دنیای نمیدانم چندم جوانکی بیست و اندی سا...بیش از این̴...
مسیح علینژاد | کافه نوشته
https://cafeneveshteh.com/tag/مسیح-علینژاد
خوراک آرا سا س. بایگانی برچسبها: مسیح علینژاد. من آزادم… اما یواشکی! کارتون اثر: توکا نیستانی، وبسایت ایران وایر. این روزها اما این دایره تناقض هر روز و هر روز گستردهتر میشود. مبارز فیسبوکی، مبارزه مجازی، انقلاب اینترنتی، فعال حقوق بشر فیسبوکی، طوفان توئیتری… و این آخری که دیگر روی همه قبلیها را سفید کرده است: آزادی یواشکی. این چه روشی از مبارزه است؟ آیا این اصلا مبارزه است؟ Click to share on بالاترین (در پنجرۀ تازه باز میشود). به اشتراک گذاشتن در فیسبوک (در پنجرۀ تازه باز میشود). برای به اشتراک گذاشتن د...
قصه‌ها | کافه نوشته
https://cafeneveshteh.com/قصه-ها-2
خوراک آرا سا س. گرافیتی در تونل مترو. انتشار مجموعه داستان، میسوزم از سوختنی که تو صحنه میشوی. جاده – ون گوگ. Click to share on بالاترین (در پنجرۀ تازه باز میشود). به اشتراک گذاشتن در فیسبوک (در پنجرۀ تازه باز میشود). برای به اشتراک گذاشتن در توییتر کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود). کلیک کنید تا روی گوگل به اشتراک گذاشته شود (در پنجرۀ تازه باز میشود). برای اشتراکگذاردن روی پینترست کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود). برای به اشتراک گذاشتن روی لینکداین کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود). لزبین های ایر...
رابطۀ خود را با ایرانیان پاریس چگونه گذراندید؟ | کافه نوشته
https://cafeneveshteh.com/2014/11/25/رابطۀ-خود-را-با-ایرانیان-پاریس-چگونه-گذ
خوراک آرا سا س. رابطۀ خود را با ایرانیان پاریس چگونه گذراندید؟ منتشر شده در اینجا. Click to share on بالاترین (در پنجرۀ تازه باز میشود). به اشتراک گذاشتن در فیسبوک (در پنجرۀ تازه باز میشود). برای به اشتراک گذاشتن در توییتر کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود). کلیک کنید تا روی گوگل به اشتراک گذاشته شود (در پنجرۀ تازه باز میشود). برای اشتراکگذاردن روی پینترست کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود). برای به اشتراک گذاشتن روی لینکداین کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود). Click to email (در پنجرۀ تازه باز میشود).
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
28
دست خط باران...
باران بهانه است آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است. عاشق رهبرم هستم، شهید ردانی پور شهید خاصمه، ایران رو فوق العاده دوست دارم، میگم تا زبان شیرین فارسی هست چرا باید کلمات خارجی بکار ببریم؟ گاهی بندگیم می لنگه ولی خدای مهربون هرگز تنهام نزاشته، هیچکسی بدون خطا نیست،منم مثل بقیه. وای عزیزترینم *مادر* مادرم یه فرشته واقعیه، دنیا بدون ناز نگاهش تاریکیه محضه، بهترین دوستم/ن.س/ هست که براش آرزوی سلامتی دارم، کاش برای شهادت انتخابمون کنن. حرف های مادرانه* *. روزهای من طلبه. قالب وبلاگ دفتر یادداشت. و به خال کنج ل...
چتر خیـــــس
باران بهانه بود . عطر واژه ها تا هفت کوچه را برمیدارد وقتی دست به قلم میشوم برای نوشتن نامت . دوست دارم واژه ها را تک تک بچینم از روی کاغذ. شبیه گلی خوشبو وبزنم لای موهایم و بچسبانم به دستانم تا عطر خوش نامت موهایم . دست هایم را فراگیرد. سجاده ای پهن میکنم و واژه های دست چین شده را میچینم دورش تا باهم به نماز بایستیم . پنجره را باز میکنم و خنکای نسیم صورتم را نوازش میکند و میبینم. بوته های گل رز غنچه داده اند . همیشه همین طور است! حرف تو که میشود بوته ها گل میدهند . هوا به جنب و جوش می افتد! و گوش دادم ب...
سنا دستخط زیبای خدا
سنا دستخط زیبای خدا. نازنینم روز اول شهریور از خواب ناز بیدار شدی و بدون هیچ معطلی کنترل مشکی تلویزیون را که شباهت زیادی به گوشی تلفنمان دارد برداشتی روی گوشت گذاشتی و گفتی بابا! و فکر می کنم این زیباترین وتنها کادوی تولدی بود که می توانستی به پدرت بدهی . و البته زیباترین کادویی که پدرت می توانست بگیرد از کسی که عاشقانه دوستش دارد . دستهای خودم را دیدم. با ناخنهای بلند مرتب نشده و پوست بدون کرمش! نمی دانم. باید کاری کنم . باید چه کاری کنم؟ ولی اول باید ناهار بخورد . وای! نکند دلگیر شوی زیبای بیست ساله ام!
مشق شب
ساعت ٦:۳٤ ب.ظ روز ۱۳۸۸/۱٢/۸. اجازه بدین از اینجا شروع کنم. وقتی خداحافظی کردم ورفتم (پریدم)تصمیم گرفتم دنبال خودم بگردم.دنبال خدا. همین که از این زمین خاکی جدا شدم و تونستم اوج بگیرم یه چیزی رو با تمام وجود احساس کردم. اینکه دلمو جا موند! ولی امید مانع برگشتم شد.به هر حال در ابتدای سفر به صحنه ی جالبی برخورد کردم. جاتون خالی روبه رو قرص زرد خورشید بود مثل آبنبات چوبی ، ابرا هم. اونجا بود که واسه اولین بار لبخند شیرین خورشید رو دیدم. زیبای مطلق.بزرگی خدا رو می شد لمس کرد. همینطور که تو آسمون واسه خودم حال.
سیاه مشق
وقتی رعشه ام تمام میشد به حال میامدم میدیدم بالای سرم نشسته انگشتانش را لای موهایم برده نوازشم میكند . موهایش یكدرمیان سفید بود كنار لبها و چشمها چیینهای عمیقی داشت ، برآمدگی آبی زیر پوست رنگ پریده و چروكیده ی دستانش تا ابتدای انگشتان باریك بلند و بی رمقش كشیده میشد ، مثل رگهای برگهای درخت گیلاسمان در پاییز . مثل پاییز زیبا و سرد بود ، آرام با غمی سنگین . مادرم مرا در بغل میفشرد ، صورتم را به صورتش میچسباند، انگشتانش را لای موهایم میبرد گریه میكرد و دعا میخواند . آنروز هم شاخه های درخت گیلاس را كه هیچوقت...
بهرنگ تاج بخش | نوشتههای یک نویسنده ، روزنامهنگار ، رزومهنگار ( بس که دنبال کار گشت ) ، سمسار و نظافتچی
نوشتههای یک نویسنده ، روزنامهنگار ، رزومهنگار ( بس که دنبال کار گشت ) ، سمسار و نظافتچی. باز هم اين»تعطيل» لعنتي. تمام نمي شود انگار . همچين كش مي آيد تا نهايت مغزت كه سردرد بهانه مي كني . كه غر مي زني . كه دلت تمام نوشداروهاي دنيا را مي خواهد و ادامه… به خواندن ادامه دهید →. هر کسی از ظن خود شد یار من. یک: معمولا چنین کاری نمیکنم. یعنی تا به حال نکرده بودم. اینکه بیایم نقد نقد بنویسم و خود را حاکم شرعی تصور کنم بر مسند نشسته و تشخیص سره از ناسره بدهم. این… به خواندن ادامه دهید →. از ماست که در ماست.
روزی که ... من آن روز را انتظار میکشم حتی اگر نباشم
روزی که . من آن روز را انتظار میکشم حتی اگر نباشم. دستخط هایی از جنس ما که بی چرا زندگانیم نه آنان که به چرای مرگ خود آگاهند. دوشنبه 10 اسفندماه سال 1388. نمیخواستم این وبلاگ رو واسه یه مدتی به روز کنم ولی اگه این رو نگم احتمالا میترکم امشب شنیدم روزنامه اعتماد ومجله ایراندخت رو به سردبیری محمد قوچانی توقیف یا (هر چی اسمشه) کردن! شنبه 19 دیماه سال 1388. سه شعراز شاعر محبوبم یغماگلرویی. یه دختر تو تراس رو به رویی. یه دختر تو تراس رو به رویی ، یه شال سبزو هر روز می تکونه. یه دختر تو تراس رو به رویی ، یه شا...
دست کوچولو
تاريخ : جمعه ۱۳٩۳/۱٠/٥ ٦:٠٤ ب.ظ نویسنده : دست کوچولو. پاییز تمام شد , وای که چقدر من در این سه ماه از پاییز لذت بردم , هرجا برگ های ریخته شده و درخت های زرد و نارنجی و قرمز شده را دیدم لذت بردم. باغ ها بی برگ شده اند , ولی انقدر از پاییز لذت برده ام , وقتی به درختان عریان شده می نگرم , آنها را هنوز زیبا می بینم , چون یاد زیبایی گذشته اشان هنوز مرا به وجد می آورد. هنوزم عطر برگها را وقتی که نم نم باران انها را خیس می کرد و می شست را فراموش نکرده ام. حتی دودهای شهرم را به باد فراموشی سپرده ام. گویی همه خن...
دستکرد
یکشنبه دوم دی ۱۳۸۶. آن کس که می داند چگونه هوای نوشته های من را تنفس کند، می داند که "هوا" هوای بلندی هاست، هوای سلامت آفرین. باید برای آن آمادگی داشت، در غیر این صورت سرماخوردگی، خطر کوچکی نخواهد بود. یخ زدن نزدیک است، تنهای دهشتناک است -اما با چه صلح و آرامشی همه چیز در زیر نور آرمیده! انسان چه آزادانه نفس می کشد! تا چه اندازه زیر پای خویش را حس می کند! فلسفه، تا آنجا که من آن را درک کرده و زیسته ام، زیستن اختیاری در یخ و کوه های بلند است. نوشته شده توسط نشریه در ساعت 20:35 لینک. شنبه نوزدهم آبان ۱۳۸۶.
DAS TLMAČE, s.r.o.
TLMAČE, s.r.o. Naša spoločnosť so sídlom v juhozápadnej časti Slovenska (mapa). Zahájila svoju činnosť koncom 90-tych rokov. Hlavným predmetom podnikania je zabezpečovanie údržby a opráv strojných zariadení (mechanická údržba i elektročasť). Okrem týchto činností sa spoločnosť zaoberá výrobou rôznych strojárskych výrobkov (oceľové konštrukcie, nádrže, časti kotlov, dopravníky, potrubia vzduchu a spalín.). Do našeho predmetu podnikania patria aj rôzne práce v oblasti stavebníctva a elektroinštalácií.
اجتماعی
هر کی نظر نده این بلا رو سرش می ارم. نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم مرداد 1393ساعت 19:16 توسط رضا. نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم مرداد 1393ساعت 19:13 توسط رضا. نوشته شده در سه شنبه بیست و هشتم مرداد 1393ساعت 19:11 توسط رضا. سلام به وبلاگ اقا رضا خوش آمدید.من یک سری قوانین دارم که باید آنها را رعایت کنید. 1-بدون نظر بیرون نمیری. 2-تبادل لینک هم با دخترا هم با پسرا . 3-کپی بدون منبع ممنوع. 5- با لبخند وارد شید. 6- از همه مهم تره ولی وقتی به چهار تای بالایی عمل کردیند می گم. واقعا پسر بودن یعنی این.
SOCIAL ENGAGEMENT