shenel.blogfa.com

faraziaf.blogfa.com

مجله ی ادبی - به آتش انداختنت

http://www.faraziaf.blogfa.com/post-14.aspx

یادگار سیلی سرد زمستان. قاصدکهایی که هیچ وقت به دستت نرسید. پا به میدان جنگ گذاشتیم، با این عاشقی! درخت پشت پنجره روی شاخه هاش.،. ببینم چشمهات کبود شده؟ روسری روی سرش و ل شده.، توی.،. راستی از کجا برگشتیم؟ خیابان پاک شده، بیگانه شیم! بپیچیم نبش قص ابی و. با این پیاده رو بیا و، . باز بیا و،. گم نشو،. پا روی چه بگذاریم؟ بمب را کجا گذاشته بود، بی پدر؟ می ترسم از این چشم ها من، راز برهنه کنن،.د،. ما ب ر نده و زهر آلودیم،. تک ه تک ه، بی اختیار، رنگ پریده،. دختران. لانه کرده ترس روی بغضشان). انگشت ها، حلقه ام!

faraziaf.blogfa.com

مجله ی ادبی

http://www.faraziaf.blogfa.com/8912.aspx

یادگار سیلی سرد زمستان. قاصدکهایی که هیچ وقت به دستت نرسید. این اثر مربوط به نیمه ی دهه ی هفتاد است. چگونه به جشنی دعوتت کنم که هیچ کدام مان نیستیم؟ نه صدای قدمی.، درمیدان،. و نه دستی گره خورده.، درخیابان،. کلمه ی عبور روز،. پیغامی که نه خود پیداست،. فراموشی ماست.، از شهر، که می آورندش به گورستان. بوسه های گ ل آلود پیدایش کند. ازدیوانگی نهراسیدیم نتوانند فریادمان کنند. یا فکر کرده ای چگونه آغاز شدیم؟ نگاه سوخته .، در پس شعله ها:. ابرها، و امید مادر بزرگ. کمی دیر شده، تیک تاک! صدای ترمز،. و برف پاک کن:.

faraziaf.blogfa.com

مجله ی ادبی

http://www.faraziaf.blogfa.com/9007.aspx

یادگار سیلی سرد زمستان. قاصدکهایی که هیچ وقت به دستت نرسید. داریم اتفاق می افتیم. داریم اتفاق می افتیم. پس بیا بپریم وسط شعله ها.،. نترس نمی سوزیم.، (حتی اگه واقعی باشه! پیش ما هم بیا ماه.،. شعله های سر به فلک کشیده ای هست،. همیشه اینجا در کنار چشمان تو.،گاهی اگه دمیده باشن! این لحظات برای من پر از حادثه است. نه هر حادثه ای. همیشه نیستن کسانی که با ما بر علیه زندگی طغیان کنن. حالا هر وقت می خوام یه شعر عاشقانه بخونم می تونم به چشمای تو نگاه کنم.،. از جام بلندم می کنه و نمی ذاره بشینم. نقطه ای میشه.،.

faraziaf.blogfa.com

مجله ی ادبی - لبخند

http://www.faraziaf.blogfa.com/post-18.aspx

یادگار سیلی سرد زمستان. قاصدکهایی که هیچ وقت به دستت نرسید. و امروز باد پاییزی. برگهایشان را به خاک سپرد! دانه ای در خاک ریشه کرده،. و تو از آنسوی برفها لبخند می زنی. نوشته شده در پنجشنبه پنجم آبان ۱۳۹۰ساعت 20:50 توسط فراز فلاح نژاد. Powered By BLOGFA.COM.

faraziaf.blogfa.com

مجله ی ادبی - داریم اتفاق می افتیم

http://www.faraziaf.blogfa.com/post-17.aspx

یادگار سیلی سرد زمستان. قاصدکهایی که هیچ وقت به دستت نرسید. داریم اتفاق می افتیم. داریم اتفاق می افتیم. پس بیا بپریم وسط شعله ها.،. نترس نمی سوزیم.، (حتی اگه واقعی باشه! پیش ما هم بیا ماه.،. شعله های سر به فلک کشیده ای هست،. همیشه اینجا در کنار چشمان تو.،گاهی اگه دمیده باشن! این لحظات برای من پر از حادثه است. نه هر حادثه ای. همیشه نیستن کسانی که با ما بر علیه زندگی طغیان کنن. حالا هر وقت می خوام یه شعر عاشقانه بخونم می تونم به چشمای تو نگاه کنم.،. از جام بلندم می کنه و نمی ذاره بشینم. نقطه ای میشه.،.

faraziaf.blogfa.com

مجله ی ادبی - کمی سرد شده

http://www.faraziaf.blogfa.com/post-19.aspx

یادگار سیلی سرد زمستان. قاصدکهایی که هیچ وقت به دستت نرسید. وقتی رفتی هوا طوفانی شد. ابر همه ی آسمونو پوشوند. باد شاخه ی درختا رو شکست. قله ها از برف پوشیده بود. هوا کمی سرد شده. گاهی وقتها زندگی زیبا نیست! تف می اندازم به زمینی که هیچ اهمیتی نداره.،. و مرگ اونکه در من بود و تو رو دوست می داشت.،. به نبودنت.، در یک تشییع جنازه ی خشک و بی روح. بی معنی تره اگه عاشقانه دوست داشته باشیم. سرتو بالا بگیر.، احساس سر بلندی کن. دوباره عشق رو بر هر دوی ما زهر کردن. حال و هوای مرگ پراکنده است،.

faraziaf.blogfa.com

مجله ی ادبی - توی همین خیابانها

http://www.faraziaf.blogfa.com/post-20.aspx

یادگار سیلی سرد زمستان. قاصدکهایی که هیچ وقت به دستت نرسید. از فراز فلاح نژاد. نه پدرم دلال اسلحه است. نه خودم توی کارخانه ی تولید گلوله کار می کنم! نه دکمه ی شلیک هیچ سلاح کشتار جمعی. منتظر فرمان من نیست. قناری هم که می خواند. به فرمان من نمی خواند. نه چند اسکادران جنگنده و. نه بمب افکنهای مسلح به بمبهای چند تنی. کیلو کیلو ثانیه ثانیه. ساعتی هزاران سال را ویران نمی کنم. نه بمب هسته ای.،. زلزله های بیش از هفت ریشتر. و آوارهای ریخته بر کودکان بی گناه و زنان. نه خونهایی که فواره شده. تنها لقمه ای می جویم.

faraziaf.blogfa.com

مجله ی ادبی

http://www.faraziaf.blogfa.com/8905.aspx

یادگار سیلی سرد زمستان. قاصدکهایی که هیچ وقت به دستت نرسید. اثری از تیرداد نصری. که در کتاب و وب سایت خودش موجود. نه به تماشای برق شفقتی در چشمهای یک زندگی. خم شده ای تا رخساره ی خودت را در ملایمت یک دریاببینی،. تصویر تو در آبها چین می خورد و در هم می شکند. تصویر تو در آبها چین می خورد و از هم شکاف می گیرد. به درون می نگری. سه سقوط می بینی:. از پله ها به اعماق می رفتی به یک جسد برخوردی. فرشته ای فراز سرت بال می کشید و،سمت جلو می رفت. گاه به عقب بر می گشت ببیند که پشت سرش هستی؟ تاریک شد و تاریک تر. نوشته ...

kooche-baghe-yadha.blogfa.com

من بی کس تو همه کس

http://www.kooche-baghe-yadha.blogfa.com/9011.aspx

من بی کس تو همه کس. یک نفر در همین نزدیکی ها . یک نفر در همین نزدیکی ها،. چیزی به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است . خیالت راحت باشد . آرام چشمهایت را ببند . یک نفر برای همه نگرانی هایت بیدار است . یک نفر که از همه زیبایی های دنیا،. تنها تو را باور دارد . نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۰/۱۱/۱۸ساعت۲۲:۱۷ بعد از ظهرتوسط metal. من برای سال ها می نويسم . سال ها بعد كه چشمان تو عاشق می شوند . افسوس كه قصه ی مادربزرگ درست بود . هميشه يكی بود يكی نبود! برای تازه شدن دیر نیست. تک ستاره ی عاشق. قالب های نایت اسکین.