shahrzadeghessehgoo.persianblog.ir
شهرزادشهرزاد
http://shahrzadeghessehgoo.persianblog.ir/
شهرزاد
http://shahrzadeghessehgoo.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
2.1 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
17
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
2.111 sec
SCORE
6.2
شهرزاد | shahrzadeghessehgoo.persianblog.ir Reviews
https://shahrzadeghessehgoo.persianblog.ir
شهرزاد
رعنا - شهرزاد
http://shahrzadeghessehgoo.persianblog.ir/post/3
فکر میکنی رعنا چه شکلی است؟ با همان دست که روزنامه را گرفتهای یقه بارانی را درست میکنی. مرد به روزنامه نگاه میکند. دست میگذارد روی شانهات. صدای قلبت را میشنوی. دهانت خشک میشود. مرد دستش را برمیدارد از روی شانهات. یقهات را صاف میکند. آروق میزند و به آنسوی خیابان اشاره میکند. "ساعت فروشی اتابک". نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۱۱:٤٥ ق.ظ روز ۱۳٩۳/٥/٦. تگ ها : رعنا. هر روز همین وقتها. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.
قصه - شهرزاد
http://shahrzadeghessehgoo.persianblog.ir/tag/قصه
رسول بلند میشود از سینه خاکریز. دولا میدود طرفمان. میگوید: "الان میرسند". سوت خمپاره را که میشنویم دراز میکشیم روی زمین. ترکشها، زوزه کشان رد میشوند از بالای سرمان. بلند میشوم. اشاره میکنم به اسیر که حالا سر را تکیه داده به گونیهای سنگر. "چیکارش کنم". رسول دوباره خیز برمیدارد طرف خاکریز. دوربین را میگذارد به چشم. نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۱٢:٥۳ ب.ظ روز ۱۳٩۳/٥/٥. تگ ها : داستان. هر روز همین وقتها. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.
عسلی چشمهاش - شهرزاد
http://shahrzadeghessehgoo.persianblog.ir/post/2
رسول بلند میشود از سینه خاکریز. دولا میدود طرفمان. میگوید: "الان میرسند". سوت خمپاره را که میشنویم دراز میکشیم روی زمین. ترکشها، زوزه کشان رد میشوند از بالای سرمان. بلند میشوم. اشاره میکنم به اسیر که حالا سر را تکیه داده به گونیهای سنگر. "چیکارش کنم". رسول دوباره خیز برمیدارد طرف خاکریز. دوربین را میگذارد به چشم. رسول بلند میشود از سینه خاکریز. دولا میدود طرفمان. میگوید: "الان میرسند". رسول دوباره خیز برمیدارد طرف خاکریز. دوربین را میگذارد به چشم. نمیشه ببردش. خلاصش کن.". دستش را پس ...
ابراهیم خدادوست - شهرزاد
http://shahrzadeghessehgoo.persianblog.ir/tag/ابراهیم_خدادوست
نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۱:٢٥ ب.ظ روز ۱۳٩۳/٥/۱٢. تگ ها : داستان کوتاه. نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۱۱:٤٥ ق.ظ روز ۱۳٩۳/٥/٦. تگ ها : رعنا. رسول بلند میشود از سینه خاکریز. دولا میدود طرفمان. میگوید: "الان میرسند". سوت خمپاره را که میشنویم دراز میکشیم روی زمین. ترکشها، زوزه کشان رد میشوند از بالای سرمان. بلند میشوم. اشاره میکنم به اسیر که حالا سر را تکیه داده به گونیهای سنگر. "چیکارش کنم". رسول دوباره خیز برمیدارد طرف خاکریز. دوربین را میگذارد به چشم. نویسنده : ابراهیم خدادوست.
فال قهوه - شهرزاد
http://shahrzadeghessehgoo.persianblog.ir/tag/فال_قهوه
نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۱:٢٥ ب.ظ روز ۱۳٩۳/٥/۱٢. تگ ها : داستان کوتاه. هر روز همین وقتها. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
17
آهنگ اشتیاق - شهرزاد
http://ekhodadoost.persianblog.ir/post/142
بگذار سر به سینه من تا که بشنوی / آهنگ اشتیاق دل . نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۱۱:٥٦ ق.ظ روز ۱٢ امرداد ۱۳٩۳. پیام های ديگران .
سه صبح - شهرزاد
http://ekhodadoost.persianblog.ir/post/141
لغزیدن لبی بر دندان. بجای تلنگر دو جام. و شبح یک و سی هشت دقیقه بامداد. به رنگ شب نما. بر دیواره آبگون ابریق. خون در برابر خون -. که دعوتم می کند. به نشستن بر ساعت 2 بامداد. و آخرین قطره خون. بر تاک رونده ابریق. و چشم هایی باز. که از پشت شبح سه، سه صبح. خواب تو را می بینند. نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۱٢:٥٤ ق.ظ روز ٩ امرداد ۱۳٩۳. پیام های ديگران .
شهرزاد
http://ekhodadoost.persianblog.ir/post/131
از دوری تو نیست. عرق زیاد می خورم. نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۳:٠۸ ب.ظ روز ٢٢ تیر ۱۳٩۳. پیام های ديگران .
ابهام - شهرزاد
http://ekhodadoost.persianblog.ir/post/133
همیشه وقتی می فهمیم اشتباه کرده ایم ناراحت می شویم. ناراحت و غمگین. ولی بعضی وقت ها هم هست که از اینکه می فهمیم اشتباه کرده ایم خوشحال می شوم. ما چقدر بسته ایم به شرایط؟ نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۱:۱٠ ب.ظ روز ٢٧ تیر ۱۳٩۳. پیام های ديگران .
شهرزاد
http://ekhodadoost.persianblog.ir/post/143
نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۸:۳٥ ب.ظ روز ۱۸ امرداد ۱۳٩۳. پیام های ديگران .
شهرزاد
http://ekhodadoost.persianblog.ir/post/148
مادر میگوید: "دلتنگ نباش! پیدایش میشود حتمن.". اما دریغ که نمیداند. گمشدهی این قصه، منا م! نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۳:٥٦ ق.ظ روز ٢٤ امرداد ۱۳٩۳. پیام های ديگران .
خرابی از حد گذشته اخویی. - شهرزاد
http://ekhodadoost.persianblog.ir/post/150
خرابی از حد گذشته اخویی. خیلی دلم میخواهد داستانی بنویسم که شخصیت اصلیاش ایستاده باشد رو به دشتی مه گرفته. سیگاری هم گوشه لبش باشد. پک بزند، عمیق و دودش را با فشار بدهد بیرون. بعد رو کند به بغل دستیاش و بگوید: خرابی از حد گذشته اخویی. و بعد سیگارش را بیندازد روی زمین و راه بیفتاد توی مه. نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۱۱:۳٠ ق.ظ روز ۱٤ دی ۱۳٩۳. پیام های ديگران .
شهرزاد
http://ekhodadoost.persianblog.ir/post/151
روزهای بدیه. خیلی بد. یه حس نگفتنی بد همیشه و همه جا باهامه. یه بغض، که نه پایین میره و نه گریه میشه. ب غضی که فقط راه گلو رو میبنده و نفس کشیدن و سخت میکنه. نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۱٠:٠٠ ق.ظ روز ۱٦ دی ۱۳٩۳. پیام های ديگران .
ایوب - شهرزاد
http://ekhodadoost.persianblog.ir/post/144
بنگر روشنایی روز را، گسترده بر زمین. روز من اما سرد و سیاه و ساکت است. روز روشن و درخشان است. در دل من اما. تنها ملال و غم و اشک مانده است. چون شب بی ماه(2) بر روزگارم افتاده است. و گویی بهره من جز اشک و آه نیست. بخت شوم چنان میفشاردم. که نفس باز میایستدم. آنچنان که هر دم. در گوشم می پیچد. ترجمه بخشی از لوح چهارم از مجموعه شش لوح معروف به ایوب سومری. 1 متن افتادگی دارد. 2 اینجا به جای کلمه بی ماه از اصطلاح بدون سین استفاده شده بود. طعنه ای است از فراموشی خدا انسان را. 3 ظاهرا خدای مرگ. پیام های ديگران .
در ضرورت ثبت تاریخ - شهرزاد
http://ekhodadoost.persianblog.ir/post/149
در ضرورت ثبت تاریخ. داری اشتباه می کنی. می دونم. فقط می گم که بعد نگی نگفتی. تو با این تصمیم هم خودت رو بدبخت می کنی هم منو. شاید حالا چرا می نویسی اینا رو. باید ثبت بشه. می گن ما حافظه تاریخی نداریم. هیچی فقط واسه ضرورت ثبت تاریخه. مهم نیست. می دونم که می دونی. نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۸:٤٤ ق.ظ روز ٢٥ امرداد ۱۳٩۳. پیام های ديگران .
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
shahrzadddd | A great WordPress.com site
A great WordPress.com site. November 30, 2012. I think that Steven from the USA is more qualified to take the job.I think he is a good leader and a good communicator and he is very cute 😉 and a professional swimmer;) and scuba diver and he has gathered many experience by traveling around the world. Olala;) I don’t think so that this job is the worst jobs in the world.I think there are scary moments in it but if a person likes to have danger and excitement in his or her life than here you are 😉. The ear...
big smile
بیا تو حال کن. وبلاگ دوست داشتنی من. یادداشت های دوازده دو نویسنده بیکار. لطفا با قر وارد شوید. اتاقک . :* `*: . وایسا دنیا من می خوام پیاده شم. اسمایلی و گذاشتن شکلک در وبلاگ. خاطرات روزانه ی یه دختر. وقتی به آرزو های محالم رسیدم. فهمیدم گاهی آرزوها، آرزو بمانند قشنگترند. تاريخ چهارشنبه 30 مرداد1392ساعت 20:26 نويسنده. Dorogh goftan orze mikhad. Ma ham k hamishe asheghe adamaye ba orze mishim. تاريخ جمعه 29 اردیبهشت1391ساعت 18:24 نويسنده. Havaset nis be in hali k man daram. آرزو دارم دوستانی داشته باشی.
شهرزاد قصه گو
قصه آدما از سال 84 تا الان. دوست دیرینه اش در وسط میدان جنگ افتاده ، می توانست بیزاری و نفرتی که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته ، حس کند.سنگر آنها توسط نیروهای بی وقفه دشمن محاصره شده بود. سرباز به ستوان گفت که آیا امکان دارد بتواند برود و خودش را به منطقه مابین سنگرهای خود دشمن برساند و دوستش را که آنجا افتاده بود بیاورد؟ ستوان جواب داد: می توانی بروی اما من فکر نمی کنم که ارزشش را داشته باشد، دوست تو احتمالا مرده و تو فقط زندگی خودت را به خطر می اندازی. او که مرده، سرباز پاسخ داد: بله قربان! از دوستم پ...
www.username.blogfa.com
نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم خرداد 1393ساعت 10:42 توسط homa. دوستان عزیز وگرامی من به دلیل اینکه نمی توانستم وبلاگ را مدیریت کنم به خاطر این بود که این وبلاگ دزدیه شد بود من الان به خاطر اینکه شما رو منتظرگذاشتم عزر خواهی میکنم و هفته های اینده میتوانید بیوگرافی بازیگر محبوبتان را بخونید بازم هم عزر می خوام. نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم بهمن 1392ساعت 23:56 توسط homa.
shahrzadeghessehgoo.persianblog.ir
شهرزاد
چای را که گذاشت روی میز.گفت: چه خبر از این پسر. گم و گور شد یکهو. گفت: پاشنه در خانه ما را جر داد. صبح به صبح چای نخورده اینجا یکپا میایستاد. آینه دق شده بود دیلاق. مزخرف مینوشت. اگر هم میگفتم خوب نیست مثل مادر مردهها لب ور میچید. کبریت را نگه داشتم روی پیپ و تا دود غلیظ نشد برنداشتم. نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۸:۳۱ ق.ظ روز ۱۳٩۳/٥/۱۳. نویسنده : ابراهیم خدادوست. ساعت ۸:٢٩ ق.ظ روز ۱۳٩۳/٥/۱۳. نویسنده : ابراهیم خدادوست. هر روز همین وقتها. نویسنده : ابراهیم خدادوست. نویسنده : ابراهیم خدادوست.
علم برای نوجوانان
درخت تو گر بار دانش بگیرد . به زیرآوری چرخ نیلوفری را. نمی دونم به چه علتی وبلاگ من حدف شد و من دوباره اون رو بازسازی کردم اما متاسفانه لینک دوستان رو از دست دادم . لطفا لینک های خودتون رو دوباره برای من ارسال کنید تا در وبلاگم قرار بدم. نوشته شده توسط خانم معلم در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۴/۲۰ و ساعت ۱۰ قبل از ظهر. دوست دارم مطالب علمی رو به زبان ساده برای نوجوانان و علاقمندان بیان کنم. دوست دارم به هر موضوع پیچیده و دشوار در علم شکلی قابل درک و ساده و دوست داشتنی بدهم. مطلبی کوتاه و جالب و مفید درباره کروموزوم.
برای هیچکس
یادداشتی از فرید یاسینی بر یکی از شعرهای میناهای وحشی. یادداشتی از فرید یاسینی. شعر شمارۀ یازده از مجموعه ی میناهای وحشی. دور می شوند از هم. و سپیداری که عاشق سفر بود. این یکی از هشتاد و پنج شعر فاطمه محسن زاده است، از دفتر میناهای وحشی وی ضمن تبریک به ایشان برای چاپ کارشان امیدوارم که برخی از دیگر کارهای این دفتر را به مرور بتوانم تور ق کنم. سپیدار، در ایستگاه قطار است و هر بار که قطار، ایستگاهش را ترک می کند این سپیدار عاشق سفر است (چون همیشه در ایستگاه در کنار جایگاه است)، که بر جای می ماند. این گ...
ShahrzaDesign (Sherry) - DeviantArt
Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) ; this.removeAttribute('onclick')" class="mi". Window.devicePixelRatio*screen.width 'x' window.devicePixelRatio*screen.height) :(screen.width 'x' screen.height) ; this.removeAttribute('onclick')". Join DeviantArt for FREE. Forgot Password or Username? Design and Interfaces / Professional. Deviant for 8 Years. This deviant's full pageview. Last Visit: 130 weeks ago. Why," you ask? Favourite st...
شهرزادستان...
در نظربازی ما بیخبران حیرانند * * من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند. اینجا قصه رویاها. ترانه ها . نامه ها و شعرهایی است که هر کدام به نوعی برای شهرزاد یادآور خاطراتی است بهمین خاطر نامش را شهرزادستان گذاشتم. یعنی سرزمین شهرزاد . من ملکه این سرزمینم وملکه برای همه خوانندگان سرزمینش بهترینهارا آرزو میکند شاد و پیروز باشید. دست هایم به آرزوهایم نمی رسند. ولی درخت سبز صبرم می گوید. امیدی هست ، خدایی هست. این بار برای رسیدن به آرزوهایم. یک صندلی زیر پایم می گذارم. دستم به آرزوهایم برسد. سراب رد پای تو. آمده ا...
شیک پوشان
برای دیدن باقی عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید. نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۱ساعت 11:53 توسط شهرزاد. برای دیدن باقی عکسها به ادامه مطلب مراجعه کنید. تا لود شدن کامل عکس ها چند ثانیه تامل فرمایید. نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۱ساعت 16:18 توسط شهرزاد. برای دیدن ادامه عکس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید. نوشته شده در سه شنبه دهم مرداد ۱۳۹۱ساعت 14:10 توسط شهرزاد. بقیه عکس ها در ادامه مطلب. نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۱ساعت 17:41 توسط شهرزاد. بقیه عکس هادر ادامه مطلب.