shabhaieistade.blogfa.com
دلنوشته های مندلنوشته های من -
http://shabhaieistade.blogfa.com/
دلنوشته های من -
http://shabhaieistade.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
1.7 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
4
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
1.688 sec
SCORE
6.2
دلنوشته های من | shabhaieistade.blogfa.com Reviews
https://shabhaieistade.blogfa.com
دلنوشته های من -
دلنوشته های من - یک شعر
http://www.shabhaieistade.blogfa.com/post-12.aspx
تو به من خنديدي و نمي دانستي. من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم. باغبان از پي من تند دويد. سيب را دست تو ديد. غضب آلود به من كرد نگاه. سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك. و تو رفتي و هنوز،. سالهاست كه در گوش من آرام آرام. خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم. و من انديشه كنان غرق در اين پندارم. كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت. نوشته شده در یکشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۰ساعت 11:55 توسط مارال. نویسندگی بر چشمان عامیانه. خدا هم عاشق است. دفترچه یادداشت هنری من. باران پاییزی Rain in fall.
دلنوشته های من - همه چیز از همه چیز
http://www.shabhaieistade.blogfa.com/post-15.aspx
همه چیز از همه چیز. همه چیز را از همه چیز بگویم؟ نمیتوانم.میخواهم چند روزی مرخصی بگیرم از این همه حرف زدن.به من مرخصی میدهی؟ دستانم خسته شدند از گرفتن قلم مغزم قفل شده.جند روز استراحت کند دوباره میشود مثل روز اول.خسته نباشی. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 18:25 توسط مارال. نویسندگی بر چشمان عامیانه. خدا هم عاشق است. دفترچه یادداشت هنری من. باران پاییزی Rain in fall. گاهی به نگاهت نگاه کن.
دلنوشته های من
http://www.shabhaieistade.blogfa.com/9003.aspx
حالا که همه چی تموم شده. حرف ها بر سر دلم عقده کرده اند.چند ماهی هست که نهچیزی گفتم و نه چیزی نوشتم . می خواهم گوسه تی بشینم و برای خود بنویسم و یا تنها باشم و یا بنویسم و یا برای کسی بگویم . انگشت هایم هم دیگر توانای نوشتن ندارند خمیازه ی بلندی می کشند. دیگر نمی توانم تحمل کنم .کجا بروم .چه بگویم؟ یکسال بود که دلم میخواست همه چیز تمام شود و حالا تمام. اما به قول یکی از دوستانم با این که تمام شده است اما صبح برای رفتن اماده بودم . گفتم خوب تو اماده باش اما حالا که تمام شده. دیشب دلم میخواست به غروب و شب ...
دلنوشته های من
http://www.shabhaieistade.blogfa.com/posts
جمعه بیست و دوم دی ۱۳۹۱. جمعه بیست و دوم دی ۱۳۹۱. دلم گرفته بود به جای او نوشتم. یکشنبه یکم مرداد ۱۳۹۱. یکشنبه یکم مرداد ۱۳۹۱. همه چیز از همه چیز. پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۱. دلم برایدلتنگی هایم هم تنگ میشود. یکشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۱. نمی دونم چی شده. یکشنبه چهاردهم اسفند ۱۳۹۰. یکشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۰. یکشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۰. پنجشنبه سی و یکم شهریور ۱۳۹۰. باز آمد بوی ماه مدرسه.بوی ماه مهر. چهارشنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۰. بخواب ارام .ارام. یکشنبه پنجم تیر ۱۳۹۰. حالا که همه چی تموم شده.
دلنوشته های من
http://www.shabhaieistade.blogfa.com/archive.aspx
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
داستان کوتاه - ایران صفر...ارژانتین یک!!!
http://www.1zolf1.blogfa.com/post/29/ایران-صفر-ارژانتین-یک-
نویسندگی بر چشمان عامیانه. Nana (نباشی کم میارم). ایران صفر.ارژانتین یک! راستی لطف خداوند بسیار بیشتر هم هست که من یک دایجستیو بد مزه هم دارم.اینقدر فسفر سوزاندیم ولی نفهمیدم واقعا چه چیز باعث شد ایران یک گل از آرژانتین بخورد.راستی.ولش کن سرم درد گرفت انقدر وراجی کردم.دلم یک پنجره و یک فنجان چایی میخواهد😊. نوشته شده در 93/04/02. ساعت 17:2 توسط zolf. Powered By BLOGFA.COM.
داستان کوتاه
http://www.1zolf1.blogfa.com/1393/04/1
نویسندگی بر چشمان عامیانه. Nana (نباشی کم میارم). ایران صفر.ارژانتین یک! راستی لطف خداوند بسیار بیشتر هم هست که من یک دایجستیو بد مزه هم دارم.اینقدر فسفر سوزاندیم ولی نفهمیدم واقعا چه چیز باعث شد ایران یک گل از آرژانتین بخورد.راستی.ولش کن سرم درد گرفت انقدر وراجی کردم.دلم یک پنجره و یک فنجان چایی میخواهد😊. نوشته شده در 93/04/02. ساعت 17:2 توسط zolf. مزه گس تابستان سهرابی را با دو لیوان بهار نارنج خنک میل کردم و بعد آویزان گل و مرغ ایرانی شدم با این سوال که ایا کبوتران در تنهایی خویش صحبت میکنند یا نه؟
داستان کوتاه - املت!!!
http://www.1zolf1.blogfa.com/post/28/املت-
نویسندگی بر چشمان عامیانه. Nana (نباشی کم میارم). مزه گس تابستان سهرابی را با دو لیوان بهار نارنج خنک میل کردم و بعد آویزان گل و مرغ ایرانی شدم با این سوال که ایا کبوتران در تنهایی خویش صحبت میکنند یا نه؟ برای ذهن گریز پای اهو مانندت بسان یک مرغ ماهی خوار همه کلمات زبان مادری را نگاه داشتم تا برایت یک نامه بلند بالا بنویسم.اما چون هنوز کودک درونم کلمه بالاخره را بالا خره میخواند و مینویسد و بی ادبی میشود از نوشتن باز ماندم. آمدم بگویم که اهاااااااااااییی عشق بی عاشق من! قطار روی ریل بخوبی املت میسازد!
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
4
shabhai_khakestary.persianblog.ir
سياه و سفيد
نوشته شده در ۱۳۸٩/٦/۱٠ساعت ۱:٠۸ ق.ظ توسط سامان نظرات . دوباره تنها شده ام،دوباره دلم هوای تو را کرده.خودکارم را از ابر پر می کنم و برایت از باران می نویسم. به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم.دوباره می خواهم به سوی تو بیایم.تو را کجا می توان دید؟ در آواز شب اویز های عاشق؟ در چشمان یک عاشق مضطرب؟ در سلام کودکی که تازه واژه را آموخته؟ نوشته شده در ۱۳۸٦/٧/٢۱ساعت ۸:۱٩ ب.ظ توسط سامان نظرات . دلم مثل دلت خون شقایق. چشام دریای بارونه شقایق. مثل مردن میمونه دل بریدن. ولی دل بستن اسونه شقایق.
دلتنگ دیدارم
میدونی حالم این روز ها بد تر از همس. اخه هر کی رسید دل ساده ی من رو شکس. تاریخ Sat 2 May 2015. مادربزرگ ، همسر ،. همه ی زندگی,. پایان دنيا ارزش دل شكستن را ندارد. ميرسد روزي كه هرگز در دسترس نخواهيم بود. بي خيال هرچه كه خيالت را نا آرام ميكند. امروز نفس كشيده اي؟ تاریخ Sat 2 May 2015. آدمهايى هستند در زندگيتان. نمي گويم خوبند يا بد. و هر جزئى از وجودشان امضادار است. هستن هايشان را. ". بس که حضورشان پر رنگ است. ردپا حک مي کنند،اينها روى دل و جانت. بس که بلدند "باشند ". اين آدمها را، بايد قدر بدانى. دلگيرم...
خنده های من و فاطمه
خنده های من و فاطمه. هست آن نیست که هر لحظه کنارت باشد / هست آن است که هر لحظه به یادت باشد . اسمش پریا هست و یه سالشه، دو ماهه بخاطر عفونت شدید بستریه. دکترا ازش قطع امید کردن، شما رو به عزیزتون قسم، براش دعا کنین. از طرف : Ali Rasouli پدر این کوچولو. لطفا به اشتراك بزارین تا همه واسش دعا كنن، شاید دعای یه دلشکسته بتونه معجزه كنه. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۲ساعت 12:37 توسط فرزانه. من سر راه تو دامی از مهر پهن کردم ولی تو به سرعت از کنار آن رد شدی و گفتی : " میگ میگ "! ی را از یاد نخواهم برد!
✘ ✘✘♚DReAM♚
طلوع کن خورشید . عشق را دار زدند . سلاااااااام به وبلاگم خوش اومدین . دوستان عزیز نظر خصوصی ممنوع . ولی نظر عمومی یادتون ندره . مرررر30. مرسی که از وب من دیدن میکنید. این وب و اسمش معنای خاصی داره. قراره متنایی گذاشته بشه که مثل نور خورشید شب های تاریک و کسل کننده امون رو پر از آفتاب و نور کنه. شنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۵ ] [ 14:39 ] [ ZaHRa ] . رمان رمان . رمان. البته بگم که این رمان پنجمین رمان من هست و خیلی خیلی متفاوته و به نظرم ارزش خوندن رو داره . اسم رمان : روی بال سرنوشت. م غرورم و خاص. ب عدش م نو.
شبهای بارانی من
به عاشقانه ی شبهای بارانی من خوش اومدید. بعد از بیشتر از ۳ سال بلاخره پسورد دوست داشتنی ترین وبلاگ دنیا را به یاد اوردم. خوشحالم که تونستم باز هم بیام وبلاگ دوست داشتنی خودممممم. نوشته شده در یکشنبه 18 دی1390ساعت 8:13 قبل از ظهر توسط سوگل. با اینکه دیگه تصمیم نداشتم این جا را اپ کنم اما امشب باز دست و دلم لرزید و. یه بار دیگه اینجا نوشتن را شروع کردم. نمی دونم چندتا اپ دیگه اینجا داشته باشم اما. الان دلم می خواست اینجا بنویسم. شاید چون بعد از مدتها رفتم سر فایل عکس ها. شاید چون اون اهنگ همیشگی را گوش دادم.
دلنوشته های من
به عادت همیشگی قلم مو را برداشتم.خواستم نقاشیت کنم.اول چشمانت.چه رنگی بود؟ فکرکنیادم نمی آید.چشمان پراز محبتت یادم نمی آید.لب هایت.چرانمیتوانم به یادبیاورم آن لبخندپراز شور و شوقت را؟ دلم برایت تننگ است.انقدر تنگ که عشق راهم نمیتوانم درآن جا دهم.انقدر تنگ که قلبم درفشاری به اندازه ی تمام بار دنیاخرد شده.کجایی مهربانم؟ من دراین دنیا با قلب شکسته بایک بوم و قلم مو.درحسرت به یادآوردن چشمانت و لبخندت مانده ام.ولحظه ها میگذرد! این بود مجازات جرئت نگاه کردن به چشمانت؟ چگونه بارسنگین نگاهت را به دوش بکشم؟ دستان...
shabhaiemahtaby.persianblog.ir
شبـــــــــــــــــــــ هایــــــــــــــــ مهـــــــــــــــتـــــــابــــــــــیــــــــــــ
در شهر من این نیست راه و رسم دلداری. باید بفهمم تا چه حدی دوستم داری. هرکس نگاهت کرد چشمش را درآوردم. شد قصه ی آقا محمدخان قاجاری. بی بهانه زیستن هم عالمی دارد. دیشب برای گریه های بی بهانه ام آغوشی میخواستم. درست است آن وقت شب شانه و آغوشی پیدا نمیشد. رفیق اشک هایم با من بود.(بالشم). با اینکه جای شانه های تو را نمیتوانست پر کند. سبب شد راحتتر اشکهایم که در پستو های چشمم مدتها پنهان شده بودند از مخفیگاهشان بیرون آیند. به خاطر ندارم چه زمان چشم هایم از فرط خستگی بسته شد. از سوزش بسته شد. و من جوابی نداشتم.
شب هاي تنهايي
تنهایی حق کسی است که خیانت میکند! اما نصیب کسی میشود که وفادار است. وقتی یﮧ دختر آروم داره درو. وقتی نگات میکنﮧ ولی چیزی نمیگﮧ. و اون روشو برمیگردونﮧ ازت. د لامصب بغلش کن دیگﮧ. چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۲ ] [ 18:23 ] [ زهرا ] . دستم را بالا می برم. را نشان آسمان دهم. که در همین خاک. آنقدر از دل تنگی هایم برایش. تا نم نم بگرید. آن وقت رهایش می کنم. کسی هرگز نخواهد دانست. چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۲ ] [ 18:18 ] [ زهرا ] . ومي گفتم به خود. اينجا ديده خواهد شد. من اورا بيش از اين هر گز. نام اورا نيز نشنيده.
شب هاي يلدا
چهارشنبه پنجم مهر 1391. بعد 2 سال دوباره اومدم. مثل اول همه ی حرفا سلام. نمیدوونم هنوزم بچه ها هستن یا نه ولی خوشحال میشم. مادرش براي نگه داري و تامين مخارجش معمولا شب هارا كار مي كرد. گاها مي شنيد كه به او حرامزاده مي گفتند. ولي او معني اينجمله را نمي دانست. مي دانست كه مادرش عطر ندارد ولي هميشه بوي عطر ميدهد! يك بار كه از مادرش پرسيده بود حرامزاده يعني چي؟ مادرش گريه كردهبود و او مي دانست. كه نبايد به كسي اين جمله را بگويد ،. چون مادرها باشنيدن اين جمله گريه مي كنند. و شكر رويش ميپاچيد و او مي خورد .
shabhaieyalda
Monday, February 26, 2007. هشت سالم که بود گوژپشت نتردام.عشق هرگز نمیمیرد دایی جان ناپلئون, سه قطره خون ,سنگ صبور, پدر مادر ما متهمیم ,مصاحبه با تاریخ ,در ویتنام همیشه باران نمیبارد و.خیلیهای دیگر را خواندم. توی بعضی از این قصه ها بلاخره میرسید به قسمتی که زوج قصه شروع میکردند به ابراز عشق. من زود و تند این قسمتها را میخواندم که مبادا کسی سربرسد و من رادر حال خواندن جملات ممنوعه ببیند. آخر ان وقتها فکر میکردم تنها دلیل اینکه آدم بزرگها میگویند این کتابها بدرد بچه نمیخورد همین جملات است! آنموقع عاشقی به ن...
شب ها اینجا
Shabhainja, Blog, Weblog, محمود موسوی, محمود, موسوی, شب, شعر, باران, پاییز, رویا, برف, زمستان, باد, Persian, Iran, Iranian, Farsi, Weblogs, Blogs, poem, mahmoud mousavi, rainman, night". شب ها اینجا به راه است هنوز، انگشتانم، رگهایش خشکیده و سخت قدم بر دکمه های سیاه و رنگ پریده می گذارند لیکن هنوز جرعه ای امید از باران های سالها پیش که چکیده در خاطرات، باقیست. نوشته شده در Sat 26 Sep 2015. ساعت 2:1 توسط rainman. امشب هم از آن شب هاست! نوشته شده در Thu 20 Feb 2014. ساعت 5:6 توسط rainman. دیگر آنگونه که با...