shabhaiebaranieman.blogfa.com
شبهای بارانی منشبهای بارانی من - به عاشقانه ی شبهای بارانی من خوش اومدید
http://shabhaiebaranieman.blogfa.com/
شبهای بارانی من - به عاشقانه ی شبهای بارانی من خوش اومدید
http://shabhaiebaranieman.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.1 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
70
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.142 sec
SCORE
6.2
شبهای بارانی من | shabhaiebaranieman.blogfa.com Reviews
https://shabhaiebaranieman.blogfa.com
شبهای بارانی من - به عاشقانه ی شبهای بارانی من خوش اومدید
شبهای بارانی من
http://www.shabhaiebaranieman.blogfa.com/86113.aspx
به عاشقانه ی شبهای بارانی من خوش اومدید. با اینکه دیگه تصمیم نداشتم این جا را اپ کنم اما امشب باز دست و دلم لرزید و. یه بار دیگه اینجا نوشتن را شروع کردم. نمی دونم چندتا اپ دیگه اینجا داشته باشم اما. الان دلم می خواست اینجا بنویسم. شاید چون بعد از مدتها رفتم سر فایل عکس ها. شاید چون اون اهنگ همیشگی را گوش دادم. شاید و یا شاید هزاران شاید دیگر. دلم پر شد از روزهای گذشته. از خاطرات خوب قدیمی. از روزهایی که دیگه. نمیدونم هنوز اینجا سر میزنی یا نه. اگه میای بی تفاوت اینها را بخوون. نمیشه بهش ایراد گرفت.
شبهای بارانی من - شعرم...
http://www.shabhaiebaranieman.blogfa.com/post-69.aspx
به عاشقانه ی شبهای بارانی من خوش اومدید. امشب خیال رویت بر من دمی گذر کرد. در هر تپش دوباره قلبم تورا طلب کرد. امشب دوباره بی تو من ماندم و سیاهی. با یک بغل پر از غم یک حس بی قراری. این روزها به سرعت هریک به شب رسیدند. تاری ز بی قراری بر پیکرم تنیدند. چیزی درون قلبم نام تو را صدا کرد. با یاد نامت انگار بغض مرا رها کرد. پن:نمیشه اسمش را شعر کذاشت بهتره بگیم بیان احساس. حالا هر چی هست من یعد از مدتها شعر گفتم شاید چون. مدتها بود غمگین و دلتنگ نبودم. دیشب خیلی دل تنگ بودم ین را نوشتم. هفته سوم دی ۱۳۹۰.
شبهای بارانی من - مرسی ازتون
http://www.shabhaiebaranieman.blogfa.com/post-67.aspx
به عاشقانه ی شبهای بارانی من خوش اومدید. دوستای عزیزی که نگرانم هستیم یا بران اف گذاشتین. یا ثانیه به ثانیه اس ام اس میدید. منم خوبم زیاد نگران نباشین. خوبی زندگی در اینه که جریان داره. هرجوری باشیم چه غمگین چه شاد. مرسی ازتون که نذاشتین احساس تنهایی بکنم. مخصوصا افاق و اندیشه عزیزم که. واقعا نذاشتن من یه ثانیه تو خونه بی کار بمونم و فکر الکی بکنم. نوشته شده در چهارشنبه ۱۷ مرداد۱۳۸۶ساعت ۱۸:۳۸ بعد از ظهر توسط سوگل. کنار اشناییت من اشیانه میکنم. فضای اشیانه را پر از ترانه میکنم. هفته سوم دی ۱۳۹۰.
شبهای بارانی من - شاید شروعی دوباره...
http://www.shabhaiebaranieman.blogfa.com/post-73.aspx
به عاشقانه ی شبهای بارانی من خوش اومدید. با اینکه دیگه تصمیم نداشتم این جا را اپ کنم اما امشب باز دست و دلم لرزید و. یه بار دیگه اینجا نوشتن را شروع کردم. نمی دونم چندتا اپ دیگه اینجا داشته باشم اما. الان دلم می خواست اینجا بنویسم. شاید چون بعد از مدتها رفتم سر فایل عکس ها. شاید چون اون اهنگ همیشگی را گوش دادم. شاید و یا شاید هزاران شاید دیگر. دلم پر شد از روزهای گذشته. از خاطرات خوب قدیمی. از روزهایی که دیگه. نمیدونم هنوز اینجا سر میزنی یا نه. اگه میای بی تفاوت اینها را بخوون. نمیشه بهش ایراد گرفت.
شبهای بارانی من -
http://www.shabhaiebaranieman.blogfa.com/post-72.aspx
به عاشقانه ی شبهای بارانی من خوش اومدید. بعد از مدتها سع کردم چیزی بنویسم اما هر کاری کردم نشد. فکر کنم تاریخ مصرف اینجا هم به سر اومده. نوشته شده در جمعه ۵ بهمن۱۳۸۶ساعت ۲۰:۱۴ بعد از ظهر توسط سوگل. کنار اشناییت من اشیانه میکنم. فضای اشیانه را پر از ترانه میکنم. یکی سوال میکند بخاطر چه زنده ای. و من برای زندگی تورا بهانه میکنم. هفته سوم دی ۱۳۹۰. هفته سوم بهمن ۱۳۸۶. هفته او ل بهمن ۱۳۸۶. هفته او ل شهریور ۱۳۸۶. هفته سوم مرداد ۱۳۸۶. هفته چهارم تیر ۱۳۸۶. هفته دوم تیر ۱۳۸۶. هفته او ل تیر ۱۳۸۶. هفته سوم بهمن ۱۳۸۵.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
زمزمه هاي بي صداي من
http://www.hajmori.blogfa.com/8506.aspx
زمزمه هاي بي صداي من. چوپان هر روز عصر براي اين كه سر به سر ارباب تنها و كنس بگذارد،فرياد مي زد: كمك! نوشته شده در دوشنبه ۲۷ شهریور۱۳۸۵ساعت توسط مرتضی. گفت : ميدوني تنها چيزي كه نهايت نداره چيه؟ گفت: خ ري ت! نوشته شده در سه شنبه ۱۴ شهریور۱۳۸۵ساعت توسط مرتضی. کسی نمی شنود . پيرهن چهارخانه معمولي اي دارد. نشسته است جايي كه نميدانيم كجاست و همينطور نگاه ميكند . مستقيم ، درست رو به دوربين . آرام و طوري كه به سختي مي شود چيزي از نگاهش فهميد . همينطور معمولي كه نگاه كني يك عكس ساده است و بس . ولي دقت كن .
زمزمه هاي بي صداي من - می خوام برم مرخصی
http://www.hajmori.blogfa.com/post-48.aspx
زمزمه هاي بي صداي من. می خوام برم مرخصی. چند تايی کتاب نخوانده دارم ، چند کار ساده نکرده ، خيلی وقت است که قدم نزدم، خيلی وقت است که وقت ندارم دراز بکشم تا سقف اتاق را همينطور بی خود و بی جهت نگاه کنم . دلم برای خودم تنگ شده ،دلم برای کتانی چينی ، برای يک دست فوتبال گل کوچيک ، يک جفت قناری پا پر خوش خوون ، دلم برای خيلی چيزها تنگ شده . يه چند وقتي نيستم . ايندفعه واقعا می خوام برم مرخصی. شايد دراز كشيدم و يه دله سير سقف رو تماشا كردم،هر چند فكر نكنم توي مرخصي هم بتونم اين كار رو بكنم. اس ام اس 1.
زمزمه هاي بي صداي من - افق قصه ها
http://www.hajmori.blogfa.com/post-37.aspx
زمزمه هاي بي صداي من. كدام زندگي هست كه قصه نيست؟ اصلا خود قصه هم شايد جز يك زندگي كه در خود گره خورده باشد،يا به زندگي ديگر به زندگيهاي ديگر گره خورده باشد،چيزي نيست. قصه هم با زندگي تفاوت ندارد، هر كس در آن خودش را مي جويد.شايد هر كس آنچه را در زندگي جالب مي يابد در قصه هم به دنبال همان مي رود. يكي آن نوع زندگي را دوست دارد كه در حالت لختي و ركود بيمار گونه ايي آرام و محزون مي گذرد، ديگري طالب حركت و هيجان يك زندگي پر ماجرا و پر فراز و نشيب است. نوشته شده در سه شنبه ۲۷ تیر۱۳۸۵ساعت توسط مرتضی. اس ام اس 1.
زمزمه هاي بي صداي من - مي گذرد ...
http://www.hajmori.blogfa.com/post-47.aspx
زمزمه هاي بي صداي من. آن زمان که به دنبال عشق حقیقی. چشم به چشم میگردی و نمیبینیش. زندگی میگذرد به سرعت همین چشم در چشم شدن ها. نوشته شده در چهارشنبه ۳ آبان۱۳۸۵ساعت توسط مرتضی. هر كس به زبان دل خود زمزمه ساز است. آمار لحظه به لحظه جهان. پایگاه اطلاع رسانی پرستار و پرستاری. اس ام اس 1. سایت تخصصی آموزش ایرانیان. نوشته های بی پایان. جدیدترین آهنگها برای دانلود. هر چی بخوای پیدا میشه.
زمزمه هاي بي صداي من - ... نهايت نداره
http://www.hajmori.blogfa.com/post-43.aspx
زمزمه هاي بي صداي من. گفت : ميدوني تنها چيزي كه نهايت نداره چيه؟ گفت: خ ري ت! نوشته شده در سه شنبه ۱۴ شهریور۱۳۸۵ساعت توسط مرتضی. هر كس به زبان دل خود زمزمه ساز است. آمار لحظه به لحظه جهان. پایگاه اطلاع رسانی پرستار و پرستاری. اس ام اس 1. سایت تخصصی آموزش ایرانیان. نوشته های بی پایان. جدیدترین آهنگها برای دانلود. هر چی بخوای پیدا میشه.
va3e-ka3i-ke-nemiyad.blogfa.com
زمزمه های عاشقی - محل درد
http://www.va3e-ka3i-ke-nemiyad.blogfa.com/post-44.aspx
پرسيد كجايت درد مي كند؟ بگو ببوسمش ، تا زود خوب شود! و من عاجز از اينكه. چگونه مي شود محل دقيق خاطرات را ،. به يك نفر نشان داد؟ نوشته شده در سه شنبه 9 مهر1392ساعت 5:49 بعد از ظهر توسط الهه. تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست. گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست. ایینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم. تا روشنم شد در میان مردگانم همدمی نیست. همواره چون من نه فقط یک لحظه خوب من بیندیش. لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست. قسم از یاد رفته. عاشقانه های سعید و مهتاب. سارای من رفت و من.
va3e-ka3i-ke-nemiyad.blogfa.com
زمزمه های عاشقی
http://www.va3e-ka3i-ke-nemiyad.blogfa.com/8609.aspx
به همین سادگی رفتی. به همين سادگي رفتي. به هم دیگه نگاه کردیم و خندیدیم ما دیگه شدیم. دخترفراری مثل اون دختر تواون فیلم بنفشه. در حالی که سعی میکرد که کفشهاش و در بیاره. مثل ما پا برهنه روی شنهای ساحل بشینه گفت :. همون فیلم دختری با کفشهای گالش بنفشه نه بابا. اسمش دختری با کفشهای کتانی بود - همون فیلمی که ما دیدیم قبل از امدن و می گی. ولی خدا وکیلی بد جو زده شدیم. یکهویی امدیم شمال اونم تنهایی ( نکته : کاملا. تنها نه همراه دایی و gf ش منظورم زن دایمه). آدم و سگ گاز بگیره ولی جونگیرتش هووي. نوشتم خداحافظ ...
va3e-ka3i-ke-nemiyad.blogfa.com
زمزمه های عاشقی
http://www.va3e-ka3i-ke-nemiyad.blogfa.com/8612.aspx
الهه تو مطمئني كه ما راه را درست ميريم. اره بابا من بلدم البته فقط از روي ستاره ها. ا گه گفتين چه جوري؟ ساده س البته چند مرحله داره مرحله اول. شناسايي ستاره بختتون ميون ستاره هاي. ديگه س بعدش هم مي بيني وقتي راه ميري. ستاره ت كدوم وري چشمك ميزنه راه اونو. در پيش ميگيري در كل روش تاييد شده اي. يه ولي در صورتي كه منكرات بين راه. نگيرتتون به جرم ايجاد فساد و چشم چروني. و اين كه مثل الان كله ظهر نباشه و ستاره اي. اصلا تو اسمون باشه ببينم بنفشه تو راه. بهتري سراغ داري- نه ولي مجبور نبودي. تا حالا 3 تا دروغ.
سکوت ستاره
http://www.deleyakh.blogfa.com/post-60.aspx
هر ستاره شبی ست که از تو دورم امشب آسمان چه پر ستاره ست. با سکوتی تلخ برای نازنینی می نویسم. که دیروز عاشقیمان مرا بیش از غرورش دوست می داشت. اما امروز عاشقی که بالا رفتن از صخره ها کمی دشوارتر است. غرورش را بیش از من دوست دارد. نوشته شده توسط عاطفه در پنجشنبه ۲ فروردین۱۳۸۶ ساعت 23:39 موضوع لينک ثابت. دلم گرفت از تو ای زندگی. امشب می خوام به اندازه ی تمام. شب های نبودنت که اشک ریختم بخندم. امشب می خوام به اندازه ی تمام. دروغ هایت فریاد بزنم. امشب می خوام به اندازه ی دنیا. وجودت را انکار کنم. به یاد تو که .
سکوت ستاره
http://www.deleyakh.blogfa.com/8603.aspx
هر ستاره شبی ست که از تو دورم امشب آسمان چه پر ستاره ست. گفت : مي خوام برات يه يادگاري بنويسم . گفت : رو قلبت . گفتم مگه مي توني؟ گفت : آره سخت نيست ، آسونه. گفتم باشه .بنويس تا هميشه يادگاري بمونه. يه خنجر برداشت . گفتم : بنويس ديگه ، چرا معطلي . خنجرو برداشت و با تيزي خنجر نوشت . اون رفته ، خيلي وقته ، کجا؟ اما هنوز زخم خنجرش يادگاري رو قلبم مونده. دوست دارم ديوونه . تقدیم به عاطفه جان. نوشته شده توسط عاطفه در یکشنبه 13 خرداد1386 ساعت 0:40 موضوع لينک ثابت. اشکهایم دستانم تمنای دستانت را دارد. امشب می خ...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
70
İ ĻÕvĘ ٍآ ُآ İÑ Á ŠØМŤİÑģ
İ ĻÕvĘ آ آ İÑ Á ŠØМŤİÑģ. برای آدم نابینا شیشه و الماس یکی است/اگر کسی قدر تو را ندانست فکر نکن تو شیشه ای/بدان که او نابیناست. امروز میخوام براتون یه داستان قشنگ بگم :. یه دختری بود . یه دختری نبود (اون روز نزدیکه ). همین طوری برام بوق بزنید. یا اصلا تو کوچه خیابون دنبال دوست پسر میگشت.همیشه توی تنهاییش میگفت : آخه چرا هیچ کس منو نمیبینه. آخی دلم کباب شد براش. خلاصه این دختر دید که تو کوچه و بازار نمیتونه مخ هیج پسری رو بزنه . نشست یک هفته فکر کرد.(میدونید چرا یه هفته؟ ایشون تصمیم گرفتن که برن کلاس کامپی...
shabhai_khakestary.persianblog.ir
سياه و سفيد
نوشته شده در ۱۳۸٩/٦/۱٠ساعت ۱:٠۸ ق.ظ توسط سامان نظرات . دوباره تنها شده ام،دوباره دلم هوای تو را کرده.خودکارم را از ابر پر می کنم و برایت از باران می نویسم. به یاد شبی می افتم که تو را میان شمع ها دیدم.دوباره می خواهم به سوی تو بیایم.تو را کجا می توان دید؟ در آواز شب اویز های عاشق؟ در چشمان یک عاشق مضطرب؟ در سلام کودکی که تازه واژه را آموخته؟ نوشته شده در ۱۳۸٦/٧/٢۱ساعت ۸:۱٩ ب.ظ توسط سامان نظرات . دلم مثل دلت خون شقایق. چشام دریای بارونه شقایق. مثل مردن میمونه دل بریدن. ولی دل بستن اسونه شقایق.
دلتنگ دیدارم
میدونی حالم این روز ها بد تر از همس. اخه هر کی رسید دل ساده ی من رو شکس. تاریخ Sat 2 May 2015. مادربزرگ ، همسر ،. همه ی زندگی,. پایان دنيا ارزش دل شكستن را ندارد. ميرسد روزي كه هرگز در دسترس نخواهيم بود. بي خيال هرچه كه خيالت را نا آرام ميكند. امروز نفس كشيده اي؟ تاریخ Sat 2 May 2015. آدمهايى هستند در زندگيتان. نمي گويم خوبند يا بد. و هر جزئى از وجودشان امضادار است. هستن هايشان را. ". بس که حضورشان پر رنگ است. ردپا حک مي کنند،اينها روى دل و جانت. بس که بلدند "باشند ". اين آدمها را، بايد قدر بدانى. دلگيرم...
خنده های من و فاطمه
خنده های من و فاطمه. هست آن نیست که هر لحظه کنارت باشد / هست آن است که هر لحظه به یادت باشد . اسمش پریا هست و یه سالشه، دو ماهه بخاطر عفونت شدید بستریه. دکترا ازش قطع امید کردن، شما رو به عزیزتون قسم، براش دعا کنین. از طرف : Ali Rasouli پدر این کوچولو. لطفا به اشتراك بزارین تا همه واسش دعا كنن، شاید دعای یه دلشکسته بتونه معجزه كنه. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۲ساعت 12:37 توسط فرزانه. من سر راه تو دامی از مهر پهن کردم ولی تو به سرعت از کنار آن رد شدی و گفتی : " میگ میگ "! ی را از یاد نخواهم برد!
✘ ✘✘♚DReAM♚
طلوع کن خورشید . عشق را دار زدند . سلاااااااام به وبلاگم خوش اومدین . دوستان عزیز نظر خصوصی ممنوع . ولی نظر عمومی یادتون ندره . مرررر30. مرسی که از وب من دیدن میکنید. این وب و اسمش معنای خاصی داره. قراره متنایی گذاشته بشه که مثل نور خورشید شب های تاریک و کسل کننده امون رو پر از آفتاب و نور کنه. شنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۵ ] [ 14:39 ] [ ZaHRa ] . رمان رمان . رمان. البته بگم که این رمان پنجمین رمان من هست و خیلی خیلی متفاوته و به نظرم ارزش خوندن رو داره . اسم رمان : روی بال سرنوشت. م غرورم و خاص. ب عدش م نو.
شبهای بارانی من
به عاشقانه ی شبهای بارانی من خوش اومدید. بعد از بیشتر از ۳ سال بلاخره پسورد دوست داشتنی ترین وبلاگ دنیا را به یاد اوردم. خوشحالم که تونستم باز هم بیام وبلاگ دوست داشتنی خودممممم. نوشته شده در یکشنبه 18 دی1390ساعت 8:13 قبل از ظهر توسط سوگل. با اینکه دیگه تصمیم نداشتم این جا را اپ کنم اما امشب باز دست و دلم لرزید و. یه بار دیگه اینجا نوشتن را شروع کردم. نمی دونم چندتا اپ دیگه اینجا داشته باشم اما. الان دلم می خواست اینجا بنویسم. شاید چون بعد از مدتها رفتم سر فایل عکس ها. شاید چون اون اهنگ همیشگی را گوش دادم.
دلنوشته های من
به عادت همیشگی قلم مو را برداشتم.خواستم نقاشیت کنم.اول چشمانت.چه رنگی بود؟ فکرکنیادم نمی آید.چشمان پراز محبتت یادم نمی آید.لب هایت.چرانمیتوانم به یادبیاورم آن لبخندپراز شور و شوقت را؟ دلم برایت تننگ است.انقدر تنگ که عشق راهم نمیتوانم درآن جا دهم.انقدر تنگ که قلبم درفشاری به اندازه ی تمام بار دنیاخرد شده.کجایی مهربانم؟ من دراین دنیا با قلب شکسته بایک بوم و قلم مو.درحسرت به یادآوردن چشمانت و لبخندت مانده ام.ولحظه ها میگذرد! این بود مجازات جرئت نگاه کردن به چشمانت؟ چگونه بارسنگین نگاهت را به دوش بکشم؟ دستان...
shabhaiemahtaby.persianblog.ir
شبـــــــــــــــــــــ هایــــــــــــــــ مهـــــــــــــــتـــــــابــــــــــیــــــــــــ
در شهر من این نیست راه و رسم دلداری. باید بفهمم تا چه حدی دوستم داری. هرکس نگاهت کرد چشمش را درآوردم. شد قصه ی آقا محمدخان قاجاری. بی بهانه زیستن هم عالمی دارد. دیشب برای گریه های بی بهانه ام آغوشی میخواستم. درست است آن وقت شب شانه و آغوشی پیدا نمیشد. رفیق اشک هایم با من بود.(بالشم). با اینکه جای شانه های تو را نمیتوانست پر کند. سبب شد راحتتر اشکهایم که در پستو های چشمم مدتها پنهان شده بودند از مخفیگاهشان بیرون آیند. به خاطر ندارم چه زمان چشم هایم از فرط خستگی بسته شد. از سوزش بسته شد. و من جوابی نداشتم.
شب هاي تنهايي
تنهایی حق کسی است که خیانت میکند! اما نصیب کسی میشود که وفادار است. وقتی یﮧ دختر آروم داره درو. وقتی نگات میکنﮧ ولی چیزی نمیگﮧ. و اون روشو برمیگردونﮧ ازت. د لامصب بغلش کن دیگﮧ. چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۲ ] [ 18:23 ] [ زهرا ] . دستم را بالا می برم. را نشان آسمان دهم. که در همین خاک. آنقدر از دل تنگی هایم برایش. تا نم نم بگرید. آن وقت رهایش می کنم. کسی هرگز نخواهد دانست. چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۲ ] [ 18:18 ] [ زهرا ] . ومي گفتم به خود. اينجا ديده خواهد شد. من اورا بيش از اين هر گز. نام اورا نيز نشنيده.
شب هاي يلدا
چهارشنبه پنجم مهر 1391. بعد 2 سال دوباره اومدم. مثل اول همه ی حرفا سلام. نمیدوونم هنوزم بچه ها هستن یا نه ولی خوشحال میشم. مادرش براي نگه داري و تامين مخارجش معمولا شب هارا كار مي كرد. گاها مي شنيد كه به او حرامزاده مي گفتند. ولي او معني اينجمله را نمي دانست. مي دانست كه مادرش عطر ندارد ولي هميشه بوي عطر ميدهد! يك بار كه از مادرش پرسيده بود حرامزاده يعني چي؟ مادرش گريه كردهبود و او مي دانست. كه نبايد به كسي اين جمله را بگويد ،. چون مادرها باشنيدن اين جمله گريه مي كنند. و شكر رويش ميپاچيد و او مي خورد .
shabhaieyalda
Monday, February 26, 2007. هشت سالم که بود گوژپشت نتردام.عشق هرگز نمیمیرد دایی جان ناپلئون, سه قطره خون ,سنگ صبور, پدر مادر ما متهمیم ,مصاحبه با تاریخ ,در ویتنام همیشه باران نمیبارد و.خیلیهای دیگر را خواندم. توی بعضی از این قصه ها بلاخره میرسید به قسمتی که زوج قصه شروع میکردند به ابراز عشق. من زود و تند این قسمتها را میخواندم که مبادا کسی سربرسد و من رادر حال خواندن جملات ممنوعه ببیند. آخر ان وقتها فکر میکردم تنها دلیل اینکه آدم بزرگها میگویند این کتابها بدرد بچه نمیخورد همین جملات است! آنموقع عاشقی به ن...