shabgolak.blogfa.com
شب گلکشب گلک, <-BlogAbout-
http://shabgolak.blogfa.com/
شب گلک, <-BlogAbout-
http://shabgolak.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.1 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
17
SSL
EXTERNAL LINKS
389
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.135 sec
SCORE
6.2
شب گلک | shabgolak.blogfa.com Reviews
https://shabgolak.blogfa.com
شب گلک, <-BlogAbout-
شب گلک
http://www.shabgolak.blogfa.com/post-67.aspx
پشت چراغ قرمز گیر کرده بودم و از توی ماشین پیرزن را زیرنظر داشتم. از همان فاصلهی دور هم میتوانستم ببینم که بهم زل زده است. پیرزن لاغر و دراز بود. با صورت استخوانی و خشن. اخم داشت و هیچ هم مهربان نبود.با قدمهای بلند مستقیم آمد سمتم و با کف دست محکم کوبید به شیشه. از جا پریدم. شیشه را دادم پایین: "چته؟ مشتش را نزدیک دماغم آورد: "بگیر! فکر کردم از این قرآنهای خیراتی باید باشد. خیلی شیک گفتم: "ممنون لازم ندارم." براق شد سمتم: "گفتم بگیر! من عادت ندارم توی خیابون دوره بیفتم و وقت تلف کنم! برای خاطر کتاب ها.
شب گلک
http://www.shabgolak.blogfa.com/post-68.aspx
سه روز و چهارده ساعته که نخوابیدم! در حقیقت اون اوایل باهاش تفریح می کردم. مثلن وقتی خواب دیدم که رانندهی یه مشت دزد کمدی شدم و پولها رو از بانک بیرون کشیدیم و من با سرعت دیوانهوار در حال رانندگی در جاده پیچدرپیچ کوهستانی هستم تا به مرز برسیم کلی هم به خودم افتخار کردم یا مثلن وقتی که خواب پدربزرگم رو دیدم! این بدترین خوابی بود که دیدم. چنان لذتی از آه و نالهی بدبختی که زیردستم افتاده بود میبردم که حالم از خودم بهم خورد. نه! نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم آبان 1390ساعت 20:42. برای خاطر کتاب ها.
شب گلک
http://www.shabgolak.blogfa.com/post-60.aspx
نوشته شده در چهارشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 1:1. برای خاطر کتاب ها. اقیانوسی به عمق یک بند انگشت! کوچه ای بی انتها. حالا هر گورستونی که بود! هر وقت حوصله داشته باشم. یادداشتهایی برای مخاطب احتمالی. پنجاه درجه زیر تنهایی. آینه ای در من. قصه های عامه پسند. شمال از شمال غربی. عکس بازیگران و مدل. به یاد یک جرویس. پای خرگوش نازنین من. در زندگانی شب هایی هست که. Http:/ shabgolak.blogfa.com.
شب گلک
http://www.shabgolak.blogfa.com/post-62.aspx
فکر کردم بهترین کار همین است! چهارزانو روی تختم نشستم و با وجود اشک ریزی فراوان چشمم به صفحهی لپتاپ خیره شدم.وارد بلاگفا شدم و بعد صفحهی مدیریت بلاگ و آن علامت دایرهشکل منحوس قرمز.رنگ قرمز را فقط این جور وقتهاست که دوست ندارم.به اندازهی تقه زدن روی علامت و به فاصلهی یک ثانیه گل کوچک در یک شب طوفانی پاییزی از ترس باد غوز میکند و برای همیشه میخوابد. از جسته و گریخته بودن متنفرم.یا باش! من یک عوضیام بیتعارف! نوشته شده در یکشنبه دهم مهر ۱۳۹۰ساعت 12:30. برای خاطر کتاب ها. اقیانوسی به عمق یک بند انگشت!
شب گلک
http://www.shabgolak.blogfa.com/post-59.aspx
نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 9:51. برای خاطر کتاب ها. اقیانوسی به عمق یک بند انگشت! کوچه ای بی انتها. حالا هر گورستونی که بود! هر وقت حوصله داشته باشم. یادداشتهایی برای مخاطب احتمالی. پنجاه درجه زیر تنهایی. آینه ای در من. قصه های عامه پسند. شمال از شمال غربی. عکس بازیگران و مدل. به یاد یک جرویس. پای خرگوش نازنین من. در زندگانی شب هایی هست که. Http:/ shabgolak.blogfa.com.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
17
روزمرگی های یک سید قلابی - تک، جمله
http://seyed-gholabi.blogfa.com/cat-9.aspx
روزمرگی های یک سید قلابی. یک آدم خیلی زیادی عادی. این منم . . . نگارش در تاريخ چهارشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۸۹ توسط سید قلابی. تمام خاکهای اطرافش را کند. تا بر فراز بلندی ایستاده باشد. نگارش در تاريخ چهارشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۸۹ توسط سید قلابی. با هركه دوست مي شوم احساس مي كند. آنقدر دوست بوده ايم كه ديگر. نگارش در تاريخ پنجشنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۸۹ توسط سید قلابی. نگارش در تاريخ سه شنبه هفدهم فروردین ۱۳۸۹ توسط سید قلابی. نگارش در تاريخ پنجشنبه دوازدهم فروردین ۱۳۸۹ توسط سید قلابی. اشعار سید علی میر افضلی.
روزمرگی های یک سید قلابی - شعر های طنز
http://seyed-gholabi.blogfa.com/cat-2.aspx
روزمرگی های یک سید قلابی. یک آدم خیلی زیادی عادی. نگارش در تاريخ یکشنبه سی ام خرداد ۱۳۸۹ توسط سید قلابی. نگارش در تاريخ جمعه بیست و هشتم خرداد ۱۳۸۹ توسط سید قلابی. نگارش در تاريخ سه شنبه یازدهم خرداد ۱۳۸۹ توسط سید قلابی. کارهای مشترک من و حافظ. نگارش در تاريخ شنبه هشتم خرداد ۱۳۸۹ توسط سید قلابی. من باز نی نی ام. نگارش در تاريخ دوشنبه سوم خرداد ۱۳۸۹ توسط سید قلابی. نگارش در تاريخ جمعه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۸۹ توسط سید قلابی. دختر این کارا عاقبت نداره! نگارش در تاريخ جمعه سوم اردیبهشت ۱۳۸۹ توسط سید قلابی.
دلتنگی هایم - پنجاه درجه زیر تنهایی
http://khaterat88.persianblog.ir/tag/دلتنگی_هایم
پروفايل اعترافات یک قلم. روايتي چند از تذکرةالاوليا. ماجراهاي داداش کوچيکه 2/5 متري. یادداشت های روزانه دکتر دلژین. دختر نارنج و ترنج. ناگفته های یک عدد من. من آن گلبرگ مغرورم. طوطی قد قد میکند. کافه آقای اچ و خانم ام. روزانه های یک دوشیزه. شانه های اجاره ای. همیشه دوست داشتم مخاطب خاص باشم. کشف های تازه =D. شبی متفاوت تو زندگی من و گذر از اخرین روزهای مجردی. پدر و علاقه عجبیش به هر چیزی که اسمش باشه شیء بیجان. منم دوست دارم عاشقت بشم مرد خوب. درد و دل های یک زن تنها. زن بودن گاهی سخت میشه. ساعت ۱&...
اسکیمو
http://www.eskimo19.blogfa.com/cat-7.aspx
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت ، سرها در گریبان است. وگر دست محبت سوی كس یازی،. به اكراه آورد دست از بغل بیرون. كه سرما سخت سوزان است. دمت گرم وسرت خوش باد! سلامم را تو پاسخ گوی،در بگشای! صدایی گر شنیدی،صحبت سرما و دندان ست. چه می گویی كه بیگه شد،سحرشد، بامداد آمد؟ تا عاقلان راهی برای خندیدن پیدا کنند. دیوانگان هزار بار خندیده اند/. Kosketa minua - Touch me. Älä käsilläsi - Not with your hands. Vaan niin että tunnen sinut - But so that I feel you. Halaa minua - Hug me. Älä käsilläsi - Not with your hands.
دل نوشته ها
http://www.freedom88.blogfa.com/8901.aspx
یک هفته شلوغ و سرسام آور! خدا به داد اونهایی برسه که مثل من adsl ندارند مجبورند با سرعت لاک پشتی وصل شوند یا گاهی هم مثل دیشب و شب قبل تر اصلا متصل نشن . راستی این هفته بیچاره ام دارم به خونه جدید اسباب کشی می کنم میگن هر دو بار اسباب کشی یه بار آتش سوزیه! خلاصه جاتون خالی دارم بار و بندیل می بندم و خرت و پرتها هم دور میریزم . این روزها در ضمن سعی در دور ریختن افکار آزاردهنده قبلی هم دارم کمی هم جواب گرفتم البته اذیت هم میشم ولی چه میشه کرد . فعلا بای تا پست جدید در منزل جدید. همش یه شبه فرت؟ پدرش تنها ت...
شهر اسمانی من
http://www.myskyland.blogfa.com/9007.aspx
این،دیوانگی است که مرا مینویسد. و این برای هزاران صفحه بس است. پایگاه خبری،تحلیلی سوره سینما. پایگاه خبری حوزه هنری. غم دل با تو گفتنم،هوس است. تاريخ ۹۰/۰۷/۲۵ساعت 22:39 PM. تاريخ ۹۰/۰۷/۱۵ساعت 13:36 PM. روزهای خوبی نیست خدا.باور کن. تاريخ ۹۰/۰۷/۱۰ساعت 22:27 PM. کنج اشپزخانه نشسته ام و چشمانم را بسته ام که گه گاهی قطره ای سکوت نرم پلک هایم را بشکندو بدود روی گونه هایم.نشسته ام و فکر اینکه. دارم جایی میروم که تو نمیدانی کجاست.چیزی میخوانم که تو نمیدانی چیست.ادمی شده ام که تو نمیدانی کیست.
ordinary-as-always.blogspot.com
Ordinary As Always: 18
http://ordinary-as-always.blogspot.com/2011/04/18.html
جمعه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۰. شاید بهتر باشد چشم های پروا خاکستری-سبز باشند.نه همان قهوه ای تیره بهتر است. تیرگی چشم عمقش را زیاد می کند. عمقش که زیاد شد، می شود شخصیت را پیچیده کرد و کاری کرد که رفتارهایش قابل پیش بینی نباشند. این طوری عنانش گاهی از دست خود من هم در می رود و جذابیت قضیه می رود بالا. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراکگذاری در Pinterest. چرا این جوری هستی؟ بشکه ی آب یخ فکر خوبیه. آنجا که شعر می روید.
دل نوشته ها
http://www.freedom88.blogfa.com/8902.aspx
در حال خوردن یه شیرینی ناپلئونی خوشمزه هستی یه باره از ارتفاع با مخ میخوری زمین این حس منه. نوشته شده در جمعه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 23:17 توسط آزاده. من بارون .شب .یه حس مبهم اما قشنگ. وای چه هواییه امشب روح آدم تازه و شسته میشه از هرچی گرد و غبار و زنگار مشکلات و دغدغه های روزمره ست . اینجاست که دلم میخواد ترانه نوستالژیک ویگن خدابیامرزو زمزمه کنم :. زمینا تر میشه . من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید. قفسم برده باغی و دلم شاد کنید. آشیان من بیچاره اگر سوخت چه باک. فکر ویران شدن خانه صیاد کنید.
دل نوشته ها
http://www.freedom88.blogfa.com/8903.aspx
بعداز ظهر تب کرده! امروز که از اداره برمی گشتم داشتم تو تاکسی به خودم و درودیوار و این گرمای جهنمی بدو بیراه می گفتم تو دلم و به غم و غصه هام فکر می کردم که زیر صدای آهنگ یه خواننده که تو ماشین پخش می شد از اشعار مسعود فردمنش بود راجع به عشق انسانها و حواشی آن خیلی بهم چسبید ولی از آنجاییکه حافظه ام اعم از بلند مدت و کوتاه مدت کلا مدتیه که تعطیله. تو ذهنم نموند که بنویسم شما هم بخونید مثل من شاید خوشتون بیاد باور کنید اسم مسعود فردمنش هم بعد از کلی فشار به کورتکس مغز و نیمکره چپ و راست یادم اومد! خودش فق...
دل نوشته ها -
http://www.freedom88.blogfa.com/post-46.aspx
And now that you’re gone,. I just wanna be with you. And I can’t go on, I wanna be with you. Wanna be with you. Don’t let me down,. Come to me now. I got to be with you some how. And now that you’re gone,. Who am I without you now? I can’t go on, I just wanna be with you. And now that you’re gone,. I just wanna be with you. And I can’t go on,. I wanna be with you. Wanna be with you. Now that you’re gone). Just wanna be with you. And I can’t go on,. I wanna be with you. پنجاه درجه زير تنهايي.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
389
سیاه مشق
کد امنیتی در قسمت نظردهی همزمان با شروع تایپ کردن شما ظاهر میشه. You, do you remember me? Like I remember you? Do you spend your life. Going back in your mind to that time? Cause I, I walk the streets alone. I hate being on my own. And everyone can see that I really fell. And I'm going through hell. Thinking about you with somebody else. Somebody dreams about you every single night. Somebody can't breathe without you, it's lonely. Somebody hopes that one day you will see. How, how could we go wrong?
شبگیر
گوشواره تیتانیوم گندم طلایی A968. گوشواره تیتانیوم گندم طلایی نگین دار. برای خرید گوشواره تیتانیوم گندم طلایی A968. پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول یا محصولات مورد نظرتان را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید. نوشته شده در : شنبه 9 بهمن 1389 توسط : فرشته. گردنبند طرح طاووس A967. گردنبند تیتانیوم طرح طاووس نگین دار. برای خرید گردنبند طرح طاووس A967. انگشتر تیتانیوم جواهری A966. خانم های ا...
شبگیر
سادگی آدمی را به رهایی می رساند وآرامش. خانه علم دروازه غار. مجله ادبی پیاده رو. خودم را ورق می زنم. کتاب های عامه پسند. مسیح بر کوه زیتون. زن روز های ابری. چند وقت یه بار. سلام ای غرابت تنهایی. بستر همه محنت است و بالین همه عشق. نوشته شده توسط نازنین در چهارشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۲ و ساعت 22:46. بیست و چهار سالگی. درسکانس ساعت بیست و چهار. نمایشی در پرده است. در رفت و آمدهای مبهوت. شکسته تر از غرور. و زمان زنگار گرفته. زنگ میزند به بیست و چهار سالگیم. و من روبه روی کلمات تو نشسته ام. گرگی به گله نیست.
... هنگام که عشق می دهد ساز
هنگام که عشق می دهد ساز. حس زیبای یک هجرت خاطره با من است وقتی به تو میگویم : سلام. لحظه لحظه خاطرات بهمنی که یک دفعه بهار شد. بهمنی که بوی گل گرفت و سوسن و یاسمن. بهمنی که غرق شوق و شور بود، انفجار نور بود. سرزمینی که نگاش به آسمونه و. حسابش از زمین جداست. ذره ذره خاکش از غرور و غیرته. سرزمینی که شن کویرشم، لشکر خداست. بغض ناتموم مادری بالاسر جنازۀ پسر. بغضی که یکمرتبه صدا میشه سکوت رو میشکنه. ای تموم بچههام فدای تو یا حسین. این گلم نثار کربلای تو یا حسین. ای پدر و مادرم فدای تو یا حسین. که یک صدا میگن.
گلبرگ سرخ
امیدوارم لحظات خوبی را بگذرانید. دربرابر مشکلات گاهی باید سکوت کرد شاید خدا حرفی برای گفتن داشته باشد. تا حالا دقت کردین! تا حالا دقت کردین. تا حالا دقت کردین وقتی توی یه جمعی. یکی میگه اون تلویزین و کمش کن ،یکی دیگه از اونور میگه اصن خاموشش کن . . ! تا حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه ولی وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی. بعد از ۳ ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه. طبقه بندی: مطالب طنز. نوشته شده در تاریخ سه شنبه 16 خرداد 1391 توسط shabnam * *. آرامش داشته باشید و ساکت بنشینید.
شب گلک
سه روز و چهارده ساعته که نخوابیدم! در حقیقت اون اوایل باهاش تفریح می کردم. مثلن وقتی خواب دیدم که رانندهی یه مشت دزد کمدی شدم و پولها رو از بانک بیرون کشیدیم و من با سرعت دیوانهوار در حال رانندگی در جاده پیچدرپیچ کوهستانی هستم تا به مرز برسیم کلی هم به خودم افتخار کردم یا مثلن وقتی که خواب پدربزرگم رو دیدم! این بدترین خوابی بود که دیدم. چنان لذتی از آه و نالهی بدبختی که زیردستم افتاده بود میبردم که حالم از خودم بهم خورد. نه! نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم آبان 1390ساعت 20:42. نصفهشبی روی تختم توی تاری...
کلبه تنهایی من
اینجا قراره همه چی باشه از ناراحتیام گرفته تا خوشحالی ام و. درد و دل هام. این روزا نمیدونم دارم چیکار میکنم , نمیدونم راهی که دارم میرم این همه خودمو اذیت میکنم اصن درست یا نه؟ میدونم حرفایی که میزنم و نمیتونم انجام بدم اما نمیخوام ساده از دستت بدم حالا که همه چی دست منه. امروز واسه اولین بار بت دروغ گفتم. از حال لحظه ایم بگیر تا اون حرفایی که زدم اسمایی که آوردم و حرفی که راجب خیلی وقت پیشم گفتم حس میکنم فهمیدی دارم دروغ میگم که بحثشو عوض کردی. همش با خودم میگم من دارم چیکار میکنم؟ درد و دل هام. دوس دار...
آدم معمولی
آدم معمولی تنها یک آدم معمولی است نه کمتر نه بیشتر. نوشته شده در جمعه هجدهم مرداد ۱۳۸۷ساعت 15:14 توسط آدم معمولی. نوشته شده در دوشنبه دهم تیر ۱۳۸۷ساعت 6:12 توسط آدم معمولی. الابو الیاس فی فصل الثالث و العشرین. نوشته شده در پنجشنبه سی ام خرداد ۱۳۸۷ساعت 23:1 توسط آدم معمولی. کتاب هفته: رویای تبت نوشته فریبا وفی/ نشر مرکز. فریبا وفی را شاید خیلی هایمان با کتاب پرنده من شناخته باشند اش.همان نویسنده ای که در سال های اخیر سبک. سبکی تحمل ناپذیر هستی. برگزاری نمایشگاه کتاب برای بار دوم در مصلا و پابرجا ماندن مشک...
طنزنوشت های یک سفیر
طنزنوشت های یک سفیر. طنز یعنی گریه کردن قاه قاه.طنز یعنی خنده کردن آه آه. آدرس جدید: www.sa-fir.blogfa.com. آدرس جدید طنزنوشت های یک سفیر:. Http:/ sa-fir.blogfa.com. نوشته شده در پنجشنبه 10 فروردین1391ساعت 1:32 توسط سامان فیروزی (سفیر). چاپ شده در ماهنامه طنز و کاریکاتور بچه مشد-. من از آن دسته مردها نیستم که معتقد باشم جای زن در آشپزخانه است ، همسر من هر وقت دلش خواست می تواند در پذیرایی خانه تردد کند و حتی در صورت صلاحدید بنده،به سرویس های بهداشتی خانه هم مراجعه کند! طبق اظهار نظر وزیر ارتباطات استفاده...
شابگون
روغن زیتون شابگون گرفته شده از باغ های سر سبز و تازه زیتون. رنگ و طعم دلپذیر روغن زیتون شابگون . غذای خوشمزه با روغن زیتون شابگون . غذای خوشمزه با روغن زیتون شابگون . بسم الله الرحمن الرحيم. در خبري از اميرالمومنان علي (ع) مي خوانيم : خانه اي كه در آن از سركه و روغن زيتون به عنوان نان خورشت استفاده مي كنند هرگز از طعام خالي نمي شود و اين غذاي پيامبران است. پيامبر اكرم (ص) : روغن زيتون بخوريد و بدن را با آن چرب كنيد.