kolbeyeviran.blogfa.com
F.A.R.Y.A.D.E . . . . . . . B.I.S.E.D.AF.A.R.Y.A.D.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A -
http://kolbeyeviran.blogfa.com/
F.A.R.Y.A.D.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A -
http://kolbeyeviran.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Tuesday
LOAD TIME
0.3 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
41
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.344 sec
SCORE
6.2
F.A.R.Y.A.D.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A | kolbeyeviran.blogfa.com Reviews
https://kolbeyeviran.blogfa.com
F.A.R.Y.A.D.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A -
kolbeyeviran.blogfa.com
F.A.R.Y.A.D.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A - کاش بودی
http://www.kolbeyeviran.blogfa.com/post-17.aspx
FARYAD.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A. دیگر مهم نیست خورشید بیاید یا باران ببارد . دیگر مهم نیست من کجای صفحه زندگی مثل. آدمکی بی جان جابجا می شوم . چه اهمیتی دارد که خوب باشم یا بد ،. زشت باشم یا زیبا ،. اصلا باشم یا نباشم . مهم این است که تو نیستی . حالا که نیستی . نوشته شده در سه شنبه ۴ دی۱۳۸۶ساعت 1:51 توسط باران. چترها را باید بست. زیر باران باید رفت. فکر را ، خاطره را ، زبر باران باید برد. با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت. دوست را ، زیر باران باید دید. عشق را ، زیر باران باید جست. هر کجا هستم ، باشم.
F.A.R.Y.A.D.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A -
http://www.kolbeyeviran.blogfa.com/post-14.aspx
FARYAD.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A. تا كي چنين جفا؟ پس كي كني وفا؟ يكدم تو بي ريا . اگر مي بيني كه سكوت كرده ام و به تو خيره شده ام ، باز منتظر آن لحن. دلنشين توام ، شايد كمي قلب آتش گرفته ام ، با طمانينه صداي همچون آب. زلالت آرام گيرد . پس اين سكوت سرد مرا با صداي گرمت بشكن . صدايي نمي آيد ، همه جا تاريك است . شب خورشيد را در پشت چادر سياهش پنهان كرده ، از آسمان هيچ شهابي. نمي گذرد ، انگار همه ستاره ها خوابيده اند ، خسته اما بي خواب ، صداي. پاي مرد عابري از كوچه به گوش مي رسد . خوش گلها پيوند عاطفه هاست .
F.A.R.Y.A.D.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A -
http://www.kolbeyeviran.blogfa.com/post-3.aspx
FARYAD.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A. مرد جواني كه مربي شنا و دارنده ي چندين مدال المپيك بود ، به خدا اعتقادي نداشت . او چيزاهايي را كه درباره خداوند و مذهب مي شنيد مسخره مي كرد . شبي مرد جوان به استخر سر پوشيده آموزشگاهش رفت ، چراغ خاموش بود ، ولي ماه روشن بود و همين براي شنا كافي بود . مرد جوان به بالاترين نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز كزد تا درون استخر شيرجه برود . ناگهان ، سايه بدنش را همچون صليبي روي ديوار مشاهده كرد . آب اسختر براي تعمير خالي شده بود ؟ چترها را باید بست. زیر باران باید رفت.
F.A.R.Y.A.D.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A -
http://www.kolbeyeviran.blogfa.com/post-5.aspx
FARYAD.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A. روزي ، سنگتراشي كه از كار خود ناراضي بود و احساس حقارت مي كرد ، از نزديكي خانه بازرگاني رد مي شد . در باز بود و او خانه مجلل ، باغ و نوكران بازرگان را ديد و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت : اين بازرگان چقدر قدرتمند است و آرزو كرد كه مانند بازرگان باشد . در يك لحظه ، او تبديل به بازرگاني با جاه و جلال شد . تا مدت ها فكر مي كرد كه از همه قدرتمندتر است . تا اين كه يك روز حاكم شهر از آنجا عبور كرد ، او ديد كه همه مردم به حاكم احترام مي گذارند حتي بازرگانان . چترها را با...
F.A.R.Y.A.D.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A -
http://www.kolbeyeviran.blogfa.com/post-13.aspx
FARYAD.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A. تقدیم به کسی که روزی همه دنیای من بود اما نخواست اون دنیا از آن من باشه نخواست نخواست . عزیز محاسبه ات اشتباه بود! و در آن هنگام. که در ژرفای وجودم. خانه ای از سنگ بنا نهادی . محاسبه ات اشتباه بود! و تو ندانستی قلب کوچکی که به تو هدیه داده بودم. از سنگ بیزار است! اکنون من مرده ام . و در زیر آن کوله بار سنگین. اندوخته ای از مهر و محبتم را. برایت به جای گذاشته ام! اما هنوز سنگینی تکه سنگی که از خانه ات. مرا در یاد تو فرو می برد! با خود عهد بستم که اگر هم آمد. زیر باران ب...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
حرفهاى من و دوستم
http://saaghi2002.persianblog.ir/1393/8
حرفهاى من و دوستم. خروجی و آمار وبلاگ. بنویس ای دستان جادوگر لغت بنویس درد بنویس غم بنویس آخر قصه به کدامین کلمه ختم خواهد شد؟ تا بدانم تا آهنگ رقص و شادی را در آن کوچه منتهی به آزار راه بیاندازم در سوگ عشق نشسته وخیال وصل در دل پروراندن چه سود این تاریخ تکرارناپذیر تو را بار دیگراز کوچه او عبور نخواهد داد. پيام هاي ديگران . 1580;معه ٢ آبان ۱۳٩۳ - من.
حرفهاى من و دوستم
http://saaghi2002.persianblog.ir/1392/10
حرفهاى من و دوستم. خروجی و آمار وبلاگ. جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد. جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟ زاهد گفت: مال تو کجاست؟ جهانگرد گفت:من اینجا مسافرم. زاهد گفت: من هم. پيام هاي ديگران . 1740;کشنبه ۸ دی ۱۳٩٢ - من.
حرفهاى من و دوستم
http://saaghi2002.persianblog.ir/1393/6
حرفهاى من و دوستم. خروجی و آمار وبلاگ. وصیت کرده ام بعد از مرگم همراه من. دوتا فنجان چای هم دفن کنند! شاید صحبت های من با خدا به درازا کشید. بهرحال دلخوریها کم نیست ازبندگانش . . همانهایی که بی اجازه واردشدند. پيام هاي ديگران . 1740;کشنبه ٢ شهریور ۱۳٩۳ - من.
حرفهاى من و دوستم
http://saaghi2002.persianblog.ir/1393/3
حرفهاى من و دوستم. خروجی و آمار وبلاگ. خدایا دلم مرهمى میخواهد. پيام هاي ديگران . 1670;هارشنبه ٧ خرداد ۱۳٩۳ - من.
حرفهاى من و دوستم
http://saaghi2002.persianblog.ir/1393/11
حرفهاى من و دوستم. خروجی و آمار وبلاگ. آغوشت پر دردترین سرزمین هاست آن لحظه که کارگری در آغوشت آرام می گیرد تا از یاد ببرد غربت را و شرم پیراهنت باری است که بر دوش انسان سنگینی می کند غربت یعنی دور بودن از آغوش تو. پيام هاي ديگران . 1588;نبه ۱۱ بهمن ۱۳٩۳ - من.
حرفهاى من و دوستم
http://saaghi2002.persianblog.ir/1393/10
حرفهاى من و دوستم. خروجی و آمار وبلاگ. ﺑﺮ ﺷﺐ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﮐﻦ . ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺧﻨﺠﺮ ﺑﺰﻧﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭ ﺑﺰﻥ . ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﺎﺵ . ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﮔﻠﻪ ﺍﻣﺎ ﺗﻨﻬﺎ. پيام هاي ديگران . 1583;وشنبه ۸ دی ۱۳٩۳ - من.
حرفهاى من و دوستم
http://saaghi2002.persianblog.ir/1394/2
حرفهاى من و دوستم. خروجی و آمار وبلاگ. تقصیر تو نیست که با هرتکان باد زمین می ریزم این زن لباس کلفتی ندارد می توانی به راحتی زمستان را برتنه اش بکشی انگشتانش را قلم کنی و بعد با خط شکسته بر پیشانی اش بنویسی: تبر که دسته ی خودش را قطع نمی کند در ریشه های من آب از آب تکان نخواهد خورد. پيام هاي ديگران . 1588;نبه ۱٢ اردیبهشت ۱۳٩٤ - من.
حرفهاى من و دوستم
http://saaghi2002.persianblog.ir/1393/1
حرفهاى من و دوستم. خروجی و آمار وبلاگ. کودکی آن سوی حسرت چشم در راه من است. کاشکی در کوچه های کودکی گم می شدم. آه که چه افسانه غریبی است این انسان. تا کودکیم در آرزوی بزرگ شدن و. در بزرگ سالی در حسرت کودکی. پيام هاي ديگران . 1662;نجشنبه ٧ فروردین ۱۳٩۳ - من.
حرفهاى من و دوستم
http://saaghi2002.persianblog.ir/1393/5
حرفهاى من و دوستم. خروجی و آمار وبلاگ. کورش کبیر را دیدند مشعلى وجام آب در دست! گفت :میروم با این آتش، بهشت را بسوزانم و با این آب، جهنم را خاموش کنم تا مردم خدا را فقط بخاطر عشق به او بپرستند نه بخاطر عیاشی در بهشت و ترس از جهنم. پيام هاي ديگران . 1588;نبه ٤ امرداد ۱۳٩۳ - من.
عشق وتنهایی
http://love1love.blogfa.com/90103.aspx
دستانم تشنه ی دستان توست. شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم. با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم. زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت. ای که دور از منی و یاد منی،. با خبر باش که دنیای منی. غصه ات غصه من. قلب من خانه تو. خانه ات قبله من. دختر ي از پسري پرسيد:. ايا منو قشنگ ميدوني؟ پسر جواب داد نه . پرسيد ايا دلت ميخواد تا ابد با من بموني؟ سپس پرسيد :اگر تركت كنم گريه ميكني؟ پسر باز هم جوا ب داد نه دختر خيلي نا راحت شد . وقتي براي اخر لحظه با چشما ني كه پر از اشك بود به پسر نگاه كرد . من و تنهایی .
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
41
کلبه ی ترنم
بنیاد علمی بین الملل فرزام. درباره گواهینامه همسطح دانش کاربردی. توسعه ارتقاء سطح تخصصی و کاربردی با هدف کارآفرینی در شرایط کنونی برای اقتصاد و فرهنگ ایران یک امر حیاتی محسوب می شود، زیرا سرمایه گذاریهای زیر بنایی و افزایش ابزار و تجهیزات و بطور کلی سرمایههای فیزیکی بدون سرمایه انسانی بلا استفاده خواهد ماند. زندگی شغلی افراد باید مولد و همراه با توسعه دانش کاربردی باشد تا قادر شوند با سرعت تغییر هماهنگ شوند، لذا داشتن دانش کاربردی برای موفقیت اقتصادی و اجتماعی افراد ضروری است. بنیاد علمی بین الملل فرزام.
چهارده ترم زندگی ...
چهارده ترم زندگی . زندگی با طعم قهوه! شاید قبلی رو خیلی ناامیدانه نوشتم، این چند روزه دارم به این فکر میکنم که زندگی اینقدرام بد نیست! هنوزم خیلی چیزای خوب میشه پیدا کرد که این کلبه ی تاریک رو روشن تر کنه! هنوزم بعد از 5سالی که اینجا بودم هرشب مامان بهم تلفن میکنه و کلی باهم حرف میزنیم و من حتی یه شب رو بی صدای مامان نگذروندم! وچی بهتر از حرف زدن با مامان میتونه آرومم کنه؟ هنوزم وقتی از همه چی کلافه م وقتی دلم تنگه، بابا بهم تلفن میکنه و برام آواز میخونه! و چی بیشتر از صدای بابا می تونه شادم کنه؟ نوشته ش...
یادگار درد (عشق گمشده...)
یادگار درد (عشق گمشده.). یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند سر هر کس که توانیم بمالیم شیره. اگه شما به این شاهکار نمی گید پس چی می گید؟ حتما سعی کنید یه بار این آهنگ رو گوش کنید.و از فضاسازی زیباش لذت ببرید. The Islander (by Nightwish) [ a finnish symphonic metal band]. An old man by a seashore. At the end of day. With seawinds in his face. Seasons all the same. And a ship without a name. Sea without a shore for the banished one unheard. He lightens the beacon, light at the end of world. A ghost in the fog.
اين جا لولو داره...!!لطفا نترسيد..!!!!!
اين جا لولو داره! اين وبلاگ براي كساني كه بيماري قلبي دارندتوصيه نمي شود! نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت 2:0 به دست مرگبار TANNAZ. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت 1:59 به دست مرگبار TANNAZ. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت 1:40 به دست مرگبار TANNAZ. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت 1:37 به دست مرگبار TANNAZ. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت 1:33 به دست مرگبار TANNAZ. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت 1:26 به دست مرگبار TANNAZ. اینچنین بو...
.::... کلبه تنهایی ویدا ...::.
کلبه تنهایی ویدا .: . خانه دلم آتش گرفته ست, آتشي جانسوز. هر طرف مي سوزد اين آتش. پردها وفرشها را, تارشان با پود. من به هر سو مي دوم گريان. درلهيب آتش پر دود. از درون خسته سوزان. واي بر من سوزد وسوزد. غنچه هايي را كه پروردم به دشواري. در دهان گود گلدانها. از فراز بامهاشان, شاد شاد. دشمنانم موذيانه خنده هاي فتحشان بر لب,. برمن آتش به جان ناظر. در پناه اين مشبك شب. من به هر سو ميدوم, گريان از اين بيداد. مي كنم فريا د اي فرياد! واي برمن همچنان مي سوزد اين آتش. آنچه دارم يادگار ودفتر وديوان:. عباس آپ تو ديت.
F.A.R.Y.A.D.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A
FARYAD.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A. قاصدک حرف دلم را تو فقط می دانی. نامه های عاشقییم را فقط تو می خوانی. قاصدک هیچ کس با من نیست. تو چرا می مانی؟ نوشته شده در جمعه ۹ مهر۱۳۸۹ساعت 1:51 توسط باران. باز امشب از بیم گناه اشک میریزم و ناله سر میدهم التماسی از عمق وجود برای بخششت به آسمانها میفرستم . بار الها بار دیگر به درگاهت آمده ام و با اندوهی از عمق جان و نهایت شرمساری بخشش ات را خواستارم . وقتی برای توبه به درگاهت می آیم قلب کوچکم سرشار از بیم و امید است بیمناکم از گناهانم و امیدوارم به رحمتت . حالا که ن...
فریاد در تنهایی
سلام نگارم درسته ۳۰تیر گذشته بنا به دلایلی اون روز به نت دسترسی نداشتم تولدت مبارک خوشبخت وسلامت باشی نگار جان. درسته نمیتونم حضوری تبریک بگم اما اینطوری ام یه روشی هست واسه خودش دیگه چکارش میشه کرد. نوشته شده در جمعه سوم مرداد 1393ساعت 12:3 توسط. به نام خدا . مطلبم رو بصورت رمز دار واسه نگار مینویسم رمزش هم ۵ رقم آخر همراه اولته شماره ای که قبلا داشتی. نوشته شده در دوشنبه سی ام تیر 1393ساعت 0:33 توسط. با اینکه درست و غلطش رو نمیدونم اما نیت بدی ندارم از بابت نوشتن چه میشه کرد باید بنویسم . کسی که دوساله...
علی ، مینا ، دانشگاه دماوند
علی ، مینا ، دانشگاه دماوند. کلبه تنهایی مرد یخی. من و تو با خیلی ها بودیم اما با هم نه. بدبخت ترسو. عیب نداره جذابیتش به همینه. من معروف شدم پولدار شدم به خیلی چیزا رسیدم اما تو یکی برام معما موندی خانم مینا عبدلی. شاید یه روز حل بشی شایدم نه اما دیگه حسش نیست. من یادم رفته کل گذشتمو. فقط خود تو از گذشته ی من موندی اونم فقط واسه معما بودنته وگرنه یاد شخصیت ترسوت که میوفتم می فهمم که خودت واقعا ارزش عشق و این چیزشعرا رو نداشتی فقط برام مهم بودی چون معما بودی همین.
دل نوشته هاوآرزوهایی که یخ زدن
کد صفحه ورودی عاشقانه. دل نوشته هاوآرزوهایی که یخ زدن. هرچی که دلم دادبزنه / هیچی رو آرزو نکنین این روزا به آرزوهامون نمیرسیم. عزیزای من دوستای خوبم. من دیگه وب نمیام واسه همیشه خداحافظ. دوشنبه هجدهم آذر ۱۳۹۲ 18:21 ب ه قلم SHARAREH. دختره و پسره تو خونه تنها بودن. پسره به دختره میگه دوستم داری؟ دختره همه ی لباس هاشو در میاره. بعد ازپسره می پرسه توچی منو دوست داری؟ پسره تک تک لباس ها رو تنه دختره میکنه. فدای همه ی پسرای با معرفت. دوشنبه یازدهم آذر ۱۳۹۲ 12:4 ب ه قلم SHARAREH. به سلامتی دختری که. پنجشنبه سی...
کلبه یار
امیری مهدی و نعم الامیر. بسم الله الر حمن الر حیم و بذکر ولیه المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف. اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن. صلواتک علیه و علی آبائه. فی هذه الساعة و فی کل ساعة. ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا. حتی تسکنه ارضک طوعا. و تمتعه فیها طویلا. عرض تسلیت به پیشگاه بزرگ عزادار عالم حضرت بقیة الله الاعظم. و مادر گرامیشان حضرت صدیقه کبری صلوات الله علیهما که صبح و شام در سوگ سیدالشهدا میسوزند. با امید به آنکه به زودی زود مژده ی ظهور محبوب مرهمی بر دل داغدارشان باشد. می کند گریه . می کش...
کلبه ی زبان
داستان.گرامر.درسنامه.اطلاعات و دانستنی های زبان انگیلیسی. سه شنبه سیزدهم اسفند 1392 ] [ 11:28 ] [ ارغوان - نوشین ]. My mom only had one eye. I hated her . she was such an embarrassment. She cooked for students and teachers to support the family. There was this one day during elementary school where my mom came to say hello to me. I was so embarrassed. How could she do this to me? I ignored her , threw her a hateful look and ran out. I wanted to bury myself. I also wanted my mom to just disappear. And to ...
