kolbeyetarik19.blogfa.com
چهارده ترم زندگی ...چهارده ترم زندگی ... -
http://kolbeyetarik19.blogfa.com/
چهارده ترم زندگی ... -
http://kolbeyetarik19.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.4 seconds
16x16
32x32
64x64
128x128
160x160
192x192
256x256
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
20
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.438 sec
SCORE
6.2
چهارده ترم زندگی ... | kolbeyetarik19.blogfa.com Reviews
https://kolbeyetarik19.blogfa.com
چهارده ترم زندگی ... -
kolbeyetarik19.blogfa.com
چهارده ترم زندگی ...
http://kolbeyetarik19.blogfa.com/8906.aspx
چهارده ترم زندگی . چند روز دیگه ترم هشت شروع میشه و من باید برم بیمارستان. "من" باید برم "بیمارستان"! من" "من" که همیشه دارم واسه درد مردم درد میکشم من که همیشه دارم واسه ناراحتی و مشکل و شکست و غصه ی مردم غصه می خورم من که واسه بدبختی مردم هیچ وقت خوشبختی خودم رو نفهمیدم "من" باید برم جایی که ساخته شده واسه درد مردم! جایی که کسی بی درد نیست! مریم بهم دلداری بده و آرومم کنه تا آماده بشم واسه فردا و دوباره فردا عصر موقع برگشتن به خوابگاه حس می کردم که شونه هام سنگین تر از دیروزه و اشکام بیشتر! با بچه ها م...
چهارده ترم زندگی ...
http://kolbeyetarik19.blogfa.com/archive.aspx
چهارده ترم زندگی . مامان و بابا بهم یاد دادن که توی زندگی اگه یه سیب از دست بدم خدا حتما بهم یه درخت سیب میده. و من تا امروز درختای سیب زیادی از خدا گرفتم که شاید لیاقت خیلیاشونو نداشتم. همه لطف خداست, حتی اگه سیبی رو از دست بدم.
چهارده ترم زندگی ...
http://kolbeyetarik19.blogfa.com/8811.aspx
چهارده ترم زندگی . رفتییم برف بازی توی محوطه ی دانشگاه. "با هم" می خندیدیم. "با هم" برف بازی می کردیم. "با هم" شاد بودیم. "با هم" بودیم! اولین باری بود که با هم داشتیم یه کار گروهی می کردیم اونم ساختن آدم برفی بود! اولین باری بود که واسه یه مدت یادمون رفته بود که از همدیگه بدمون میاد! برف اومده بود و هممون مثل برف بچه شده بودیم پاک شده بودیم! اومدن بهمون گیر دادن! باید یه جوری کوفتمون میکردن! تذکر دادن که شآن دانشجویی رو حفظ کنید! نمی تونن ببینن شادی می کنیم. نمی تونن. من و تو همیشه کنج غم می مونیم.
چهارده ترم زندگی ...
http://kolbeyetarik19.blogfa.com/8801.aspx
چهارده ترم زندگی . عکس من افتاد در مساحت تقویم:. در خم آن کودکانه های مورب. روی فراموشی فراغت یک عید. نوشته شده در شنبه یکم فروردین ۱۳۸۸ساعت 23:36 توسط شاید یه پزشک! مامان و بابا بهم یاد دادن که توی زندگی اگه یه سیب از دست بدم خدا حتما بهم یه درخت سیب میده. و من تا امروز درختای سیب زیادی از خدا گرفتم که شاید لیاقت خیلیاشونو نداشتم. همه لطف خداست, حتی اگه سیبی رو از دست بدم. جوراب پاره و انگشت آزاد. پزشکی دنیای دیگری است. داروخانه ی شبانه روزی. دانشگاه با طعم باران. خاطرات بیمارستانی یک wandering استاجر!
چهارده ترم زندگی ...
http://kolbeyetarik19.blogfa.com/8807.aspx
چهارده ترم زندگی . دوباره پاییز. دوباره رفتن. وقتی چهار نفری با هم میشینیم سر یه سفره و ناهار میخوریم وقتی عصر از خواب پامیشم و یه ظرف خربزه یا انگور آماده بالای سرم گذاشته! وقتی بابام از یه گوشه ی خونه شروع میکنه به تعریف یه ماجرا و ما از هرجای خونه دورش جمع میشیم و با خنده ها و تعریفاش میخندیم، وقتی داداشی چپ و راست یواشکی ازمون عکس میگیره و بعد میشینیم با هم به مسخرگی عکسها میخندیم! وقتی شب مامانم میخواد بخوابه و من میرم چهار زانو وسط رختخوابش میشینمو حرف میزنم و نمیذارم بخوابه! دارم دختر خوبی میشم!
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
persiansky: October 2010
http://persiansky91.blogspot.com/2010_10_01_archive.html
ایران - ژاپن اسلامی! الآن داشتم میخوابیدم که یه ساعت دیگه برم واسه کلاس اندیشه اما خوابم نبرد! هی به زور چشمامو میبستم! اما کدوم آدمی تاحالا خوابش برده این طوری که من دومیش باشم؟؟؟! اصلا هرموقع برنامه ریزی میکنی واسه خواب،خوابت نمیبره! مگه غیر از اینه؟! حالا منم خوابم نبرد! اما یهو یاد یه خاطره افتادم که بدم نیومد اینجا بنویسم! تابستون که رفته بودم عراق کلی خاطرات بد و خوب تو ذهنم حک کرد،اما به غیر از اینکه توی دفترچه سفرنامه نوشتم ؛ جای دیگه ننوشتم . (:. تا یه خورده جوون پسند هم باشن! یهو من فازم پرید!
persiansky: تعطیلات بین ترم!!
http://persiansky91.blogspot.com/2011/02/blog-post_06.html
دیروز اولین روز تعطیلات بین ترممون بود! که خیلی عالی سپری نشد! اولا که تا میومدم تو اتاقم تو دلم میگفتم خب چی بخونم؟؟! اما سریع هواسم جمع میشد که خبری نیست! امتحانا به . . . حاصل شدن! از طرفی صبح نمره سه تا درس اومد که یکیش با ناعدالتی تمام بود! اون یکی هم خب خوب بود! نمره انگل و فیزیک پزشکی و فیزیو که هر سه تاشون شاخ شاخن هنوز نیومده! من برنامه ریزی سفر کیش رو که قرار بود خیر سرم این هفته بریم رو گذاشتم به عهده دوستم! اما اونم با چشمای آلبالو گیلاسش اشتباهی بلیط رو این هفته گرفت، هتل رو هفته بعد! وبلاگ ...
persiansky: April 2010
http://persiansky91.blogspot.com/2010_04_01_archive.html
وقتی زمانیو واسه یه امتحان مشخص میکنن نمیدونم میتونم واسش برنامه ریزی کنم با خیال راحت یا نه! مدرسه که میرفتیم یه برنامه خوشگل از ابتدای سال تا انتهای سال بهمون میدادن که نه تنها امتحانامون توش بود،اردو ها و فوق برنامه هامونم توش بود! برف و زلزله هم میومد اجرا میشد! البته این واقعا مزخرفه که همه مدارس تعطیل بودن ولی از دبیرستان زنگ میزدن خونه که امتحان برقراره! بیست بار یه امتحان عقب جلو میشه! امضا جمع میکنن ، اعتراض میکنن و! حالا اینا کیان؟؟ دخترا! البته به اضافه جناب سعید.م! به دو گروه تقسیممون کردن!
persiansky: June 2010
http://persiansky91.blogspot.com/2010_06_01_archive.html
فکر نمیکردم تا قبل پایان امتحانات بتونم آپ کنم! ولی دیدم حیفه ننویسم چقدر اوضام خرابه! امروز اولین امتحان پایان ترممون بود! فقط میدونم که من به این امتحان امید داشتم ، اما. . ! از همون اول بد بیاری! من نام خونوادیگیم اولای لیست میشد! ولی از بدشانسی گروه آخر فرستادنمون واسه امتحان! سر میکروسکوپ 9 ایستاده بودم که معاون گروه بافت شناسی – آقای شمس – گفت شروع! منم هی چشمو می چسبوندم به این لنزه! هرچی فکر کردم نتونستم با اطمینان اولیشو بنویسم! در نتیجه بنده چنان ریختم به هم که نگووووووووو! خلاصه زنگشو قطع کردم...
persiansky: February 2011
http://persiansky91.blogspot.com/2011_02_01_archive.html
اینم از شانس ماست دیگه! البته ظاهرا کلا blogspot فیلتر شده! هفته پیش با دوتا از دوستام 2 روز رفتیم کیش! با اینکه 2 روز بود اما کلی پر برنامه و شلوغ بود! D: نکته جالب این بود که من اونقدر بدشانس نبودم که لایق این باشم غواصی رو تو روزی برم که هم هوا ابریه! هم باد بیاد و سرد باشه! آخه کیش همیشه آفتابه! دریاشم شیشه ای و خوشگل! مربی غواصیم الکس بود . اکراینی بود! خیلی تجربه منحصر به فردی بود! پن : بقیه ی مطلب رو بعدا مینویسم! سه‌شنبه, اسفند ۰۳, ۱۳۸۹. اولین روز درسی ترم 3! به همین زودی یه سال گذشت! پشت سریام ه...
persiansky: December 2009
http://persiansky91.blogspot.com/2009_12_01_archive.html
از بیکاری حوصلم سر رفته! آخه انصافه آدمو بندازن ورودی بهمن؟! چقدر حس بدیه که وقتی دوست و آشنا سر میرسن و میپرسن چیکار میکنی روزا و. باید یه پاسخ تکراریو بیشتر از صد دفعه بگی! خوش به حالته پس! حسابی حال میکنی ناقلا ها؟! یکی از معضلای پسر بودنه! اگه یه ذره آدم حسابی باشه اینطوری میشه! این یه فرصته طلاییه! میتونی بری بدنسازی ، زبان بخونی یا هر ورزشی که دوست داری. ای خدا اینم شانس منه دیگه! از من به شما نصیحت! هیچ وقت آرزو نکنین ورودی بهمن باشید وگرنه. نمیدونم چرا بیشتر پسرا. واسه وبلاگ دخترا کامنت میذازن!
persiansky: July 2010
http://persiansky91.blogspot.com/2010_07_01_archive.html
یه هفته از آخرین امتحانمون میگذره! دوست داشتم همون روز بعد از امتحان بنویسم ، از طرفی اونقدر دوست داشتم از آسودگی لذت ببرم که حاضر نبودم یه لحظه هم خودمو به کاری ملزم کنم! تو این یه هفته بزرگترین اشتباهات زندگیمو مرتکب شدم! دوست ندارم دربارش فکر کنم! هفته قبل رفتم خونه داداشم اینا تا با هاشون بریم ییلاق! 1548; اونجا زن داداشم اینا یه خونه روستایی اجاره کردن روبروی قله دماوند! آخر هفته ها میرن اونجا. منم چون بیکار بودم باهاشون رفتم! یهو با عجیب ترین صحنه عمرم مواجه شدم! میشه 8 سال ناقابل! بد شانسی - کنسل ...
persiansky: May 2010
http://persiansky91.blogspot.com/2010_05_01_archive.html
امروز روز پر مشغله ای بود! ساعت 8:30 کلاس آناتومی داشتیم! بعدشم تا ساعت 12:30 که امتحان اعصاب آناتومی داشتیم،آزاد بودیم! که با پرهام رفتیم پارک جلوی کلینیک تا مثلا به درسیم! نکته جالب اینجا بود که محمدرضا و م.پ و جناب سعید خان و میثم خان هم اونجا بودن! نیما هم بعده مدتی به ما ملحق شد . . . امتحان و بد ندادم ولی خوبم ندادم،لا اقل به اندازه زحمتم نتیجه نگرقتم. :-( ( مهم نیست حالا! بعد از امتحان هم سریع شال و کلاه کردیم سوار ماشین شدیم رفتیم دانشکده پزشکی واسه اولین جلسه آناتومی جسد! دوشنبه, خرداد ۱۰, ۱۳۸۹.
persiansky: February 2010
http://persiansky91.blogspot.com/2010_02_01_archive.html
بالاخره فردا دانشگاه ام شروع میشه! خب یه دوره جدیده دیگه! حالا که پسرم دلیل نمیشه نتونم نگرانیمو بروز بدم! هرچند تابه حال به کسی چیزی نگفتم! به غیر از اینجا! آخه نمیدونم چرا نوشتن راحت تره! راستی دیشب تولدم بود،که خب یه خورده معذب بودم,آخه تمام خاله هامو دخترخاله هامو داییمو بچه هاش بودن! مشکلم این نبود که چرا اومدن! ولی من هیچ وقت دوست نداشتم تولدم دخترونه بشه! شاید عقیدم اشتباه باشه ولی حس خوبی نیست که جلوی کل فامیل کیک برش بزنه آدمو . . ! نمیدونم چه جوری این شیش سال میگذره فقط خدا کنه . . ! موقع دیدن ...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
20
K O L B E Y E T A N H A I I
سلام دوستان به وبلاگ خودتون خوش اومدین اجی ها وداداشای گلم نظر یادتون نره مرسی. شبیه کسی که از یک آدرس تنها. در ازدحام آدم ها و خیابان ها. دنبال دستانت میگردم . شنبه بیستم دی 1393 ] [ 21:58 ] [ ALI ] . شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم. خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم. خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم. در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم. و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد. و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد. چگونه بگذرم از عشق ، از این دلبستگی هایم؟ میگذراند حسابی وابسته اش شوی.
kolbeyetanhayiiiman.blogfa.com
♥عاشقانه های دختر تنها♥
عاشقانه های دختر تنها. خوش به حال ف رهاد که تلخترین خاطره اش شیرین بود. چهارشنبه هجدهم دی 1392. دوستای گلم وبلاگ در حال ساخته لطفا. منتظر باشین و بازم بیاین. Illı DAILY .ıllı. Illı FRIENDS .ıllı. عاشقانه های دختر تنها.
تنــــــــــها و دل سوختـــــــــــــــه
تنها و دل سوخته. زندگی دفتری از خاطرهاست؟ زندگی دفتری از خاطره هاست یک نفر دردل شب یک نفر دردل خاک. یک نفر همدم خوشبختی هاست یک نفر همسفر سختی هاست. چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ما همه همسفر و رهگذریم. آنچه باقیست فقط خوبیهاست. نوشته شده در دوشنبه هجدهم دی 1391ساعت14:58توسط سام دل سوخته. تا بماند یادی . دیشب از دلتنگیت بغض گلویم را شکست. گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست. من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل. تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست. نوشته شده در دوشنبه هجدهم دی 1391ساعت14:57توسط سام دل سوخته.
kolbeyetanhayisahar.blogfa.com
khateratebarooni
خدایی کی میتونه عشقشو اینطوری نگه داره؟ اونی که بتونی واقعا لایک داره. 11:49 قبل از ظهر ] [ sahar ] . ﻣﻦ ﺳﺎﻣﯽ ﺑﯿﮕﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﮕﻢ :. ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭ ﮔﺸﺘﻢ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﯽ، ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﻢ. ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺎﺷﯽ . . . ﺩﻧﯿﺎﺗﻮ ﺳﺎﺧﺘﻢ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺁﺩﻡ ﺷﯽ، ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﯽ. 11:48 قبل از ظهر ] [ sahar ] . من و تو قبلا جآیے همدیگرو ندیدی م؟ آه آن ی آدم اومد. یﮧ روزآیے یﮧ خاطره هآیے بآ هم دآشتیم. یآدمﮧ اون موقع دم از عشق میزدے. هﮧ انقدر مآت نگ آم نکن. رآستے قبل رفتنت : دیگﮧ هیچ حس ے بهت ندآرم. دیگﮧ وقتے دیدمت دلم نلرزید. رفتم گوشه ای نشستم.
کلبه ی ترنم
بنیاد علمی بین الملل فرزام. درباره گواهینامه همسطح دانش کاربردی. توسعه ارتقاء سطح تخصصی و کاربردی با هدف کارآفرینی در شرایط کنونی برای اقتصاد و فرهنگ ایران یک امر حیاتی محسوب می شود، زیرا سرمایه گذاریهای زیر بنایی و افزایش ابزار و تجهیزات و بطور کلی سرمایههای فیزیکی بدون سرمایه انسانی بلا استفاده خواهد ماند. زندگی شغلی افراد باید مولد و همراه با توسعه دانش کاربردی باشد تا قادر شوند با سرعت تغییر هماهنگ شوند، لذا داشتن دانش کاربردی برای موفقیت اقتصادی و اجتماعی افراد ضروری است. بنیاد علمی بین الملل فرزام.
چهارده ترم زندگی ...
چهارده ترم زندگی . زندگی با طعم قهوه! شاید قبلی رو خیلی ناامیدانه نوشتم، این چند روزه دارم به این فکر میکنم که زندگی اینقدرام بد نیست! هنوزم خیلی چیزای خوب میشه پیدا کرد که این کلبه ی تاریک رو روشن تر کنه! هنوزم بعد از 5سالی که اینجا بودم هرشب مامان بهم تلفن میکنه و کلی باهم حرف میزنیم و من حتی یه شب رو بی صدای مامان نگذروندم! وچی بهتر از حرف زدن با مامان میتونه آرومم کنه؟ هنوزم وقتی از همه چی کلافه م وقتی دلم تنگه، بابا بهم تلفن میکنه و برام آواز میخونه! و چی بیشتر از صدای بابا می تونه شادم کنه؟ نوشته ش...
یادگار درد (عشق گمشده...)
یادگار درد (عشق گمشده.). یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند سر هر کس که توانیم بمالیم شیره. اگه شما به این شاهکار نمی گید پس چی می گید؟ حتما سعی کنید یه بار این آهنگ رو گوش کنید.و از فضاسازی زیباش لذت ببرید. The Islander (by Nightwish) [ a finnish symphonic metal band]. An old man by a seashore. At the end of day. With seawinds in his face. Seasons all the same. And a ship without a name. Sea without a shore for the banished one unheard. He lightens the beacon, light at the end of world. A ghost in the fog.
اين جا لولو داره...!!لطفا نترسيد..!!!!!
اين جا لولو داره! اين وبلاگ براي كساني كه بيماري قلبي دارندتوصيه نمي شود! نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت 2:0 به دست مرگبار TANNAZ. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت 1:59 به دست مرگبار TANNAZ. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت 1:40 به دست مرگبار TANNAZ. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت 1:37 به دست مرگبار TANNAZ. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت 1:33 به دست مرگبار TANNAZ. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۱ساعت 1:26 به دست مرگبار TANNAZ. اینچنین بو...
.::... کلبه تنهایی ویدا ...::.
کلبه تنهایی ویدا .: . خانه دلم آتش گرفته ست, آتشي جانسوز. هر طرف مي سوزد اين آتش. پردها وفرشها را, تارشان با پود. من به هر سو مي دوم گريان. درلهيب آتش پر دود. از درون خسته سوزان. واي بر من سوزد وسوزد. غنچه هايي را كه پروردم به دشواري. در دهان گود گلدانها. از فراز بامهاشان, شاد شاد. دشمنانم موذيانه خنده هاي فتحشان بر لب,. برمن آتش به جان ناظر. در پناه اين مشبك شب. من به هر سو ميدوم, گريان از اين بيداد. مي كنم فريا د اي فرياد! واي برمن همچنان مي سوزد اين آتش. آنچه دارم يادگار ودفتر وديوان:. عباس آپ تو ديت.
F.A.R.Y.A.D.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A
FARYAD.E . . . . . . . B.I.S.E.D.A. قاصدک حرف دلم را تو فقط می دانی. نامه های عاشقییم را فقط تو می خوانی. قاصدک هیچ کس با من نیست. تو چرا می مانی؟ نوشته شده در جمعه ۹ مهر۱۳۸۹ساعت 1:51 توسط باران. باز امشب از بیم گناه اشک میریزم و ناله سر میدهم التماسی از عمق وجود برای بخششت به آسمانها میفرستم . بار الها بار دیگر به درگاهت آمده ام و با اندوهی از عمق جان و نهایت شرمساری بخشش ات را خواستارم . وقتی برای توبه به درگاهت می آیم قلب کوچکم سرشار از بیم و امید است بیمناکم از گناهانم و امیدوارم به رحمتت . حالا که ن...
فریاد در تنهایی
سلام نگارم درسته ۳۰تیر گذشته بنا به دلایلی اون روز به نت دسترسی نداشتم تولدت مبارک خوشبخت وسلامت باشی نگار جان. درسته نمیتونم حضوری تبریک بگم اما اینطوری ام یه روشی هست واسه خودش دیگه چکارش میشه کرد. نوشته شده در جمعه سوم مرداد 1393ساعت 12:3 توسط. به نام خدا . مطلبم رو بصورت رمز دار واسه نگار مینویسم رمزش هم ۵ رقم آخر همراه اولته شماره ای که قبلا داشتی. نوشته شده در دوشنبه سی ام تیر 1393ساعت 0:33 توسط. با اینکه درست و غلطش رو نمیدونم اما نیت بدی ندارم از بابت نوشتن چه میشه کرد باید بنویسم . کسی که دوساله...
