barayepesaram.blogfa.com
برای پسرمبرای پسرم - مینویسم برای پسرم که میخواهد یک روز بداند
http://barayepesaram.blogfa.com/
برای پسرم - مینویسم برای پسرم که میخواهد یک روز بداند
http://barayepesaram.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
12
SSL
EXTERNAL LINKS
27
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.203 sec
SCORE
6.2
برای پسرم | barayepesaram.blogfa.com Reviews
https://barayepesaram.blogfa.com
برای پسرم - مینویسم برای پسرم که میخواهد یک روز بداند
barayepesaram.blogfa.com
برای پسرم - و در آخر روز شیرین جدایی
http://www.barayepesaram.blogfa.com/post-20.aspx
مینویسم برای پسرم که میخواهد یک روز بداند. و در آخر روز شیرین جدایی. تصمیم گرفتم مثل خودش نامردی کنم ، مثل خودش نارو بزنم ، دروغ بگم ، 4 سال میشد که دیگه وردستش بودم و حداقل باید تو یه امتحان زیرکی خودم رو نشون میدادم . شک نکردم ، گوشی تلفن رو برداشتم و زنگ زدم به پدرم . برای اولین بار گفتم : میخوام ازش جدا بشم . بابام خندید و گفت : چه عجب بعد از 4 سال زبون باز کردی . گفته بودم اگر این دختر منه روز دوم برمیگرده ولی اشتباه کردم . و این معجزه رخ داد . جالب این بود که هیچ کس مخالفتی با جدا شدن ما نداشت ....
برای پسرم - از زندگی (2)
http://www.barayepesaram.blogfa.com/post-16.aspx
مینویسم برای پسرم که میخواهد یک روز بداند. هر روز برای رفتن به سر کارم یک بهانه ای میتراشید و من رو با اعصاب خورد میفرستاد محل کارم . آشنامون متوجه روحیه خراب من شده بود . سعی میکرد با خانمش که دخترخاله مادرم بود بیشتر با ما رابطه داشته باشن با اینکه تفاوت بین یک خانم دکتر و اقا دکتر با ما زمین تا آسمون بود ولی تنها همدمم اونها بودن . یک روز که نمیدونم چی شده بود و رفتم سرکار دیدم دکتر داره با نگاه معنا داری به دستم نگاه میکنه و نگاهشو که دنبال کردم دیدم دستم داره خون میاد و هیچ نگفتم .
برای پسرم - از زندگی (3)
http://www.barayepesaram.blogfa.com/post-17.aspx
مینویسم برای پسرم که میخواهد یک روز بداند. میدونست 206 خیلی دوست دارم گفت بریم قسطی بخریم . گفتم قسطش سنگینه میتونی بدی گفت آره . مامانم رو ضامن کردیم .206 به نام من بود ، تحویل گرفتمو خوشحال از ماشین دار شدنمون . دو ماه بعد اومد گفت دوستم میخواد ماشینو بخره . گفتم نه نمیفروشمش ، گفت قول دادم . ماشین رو تحویل دوستش داد . کلی بهش غر زدم . چند روز بعد اومد و گفت من هرچی به دوستم میگم پس نمیده ، امشب میرم خونشون تو بیا با سوئیچ زاپاس ماشین بردار و بیار تو پارکینگ! داشتم شاخ در میاوردم گفتم یعنی دزدی کنم؟
برای پسرم - از جدایی تا حال
http://www.barayepesaram.blogfa.com/post-21.aspx
مینویسم برای پسرم که میخواهد یک روز بداند. از جدایی تا حال. میدونست هیچ پشتوانه مالی برایم نگذاشته ، از خونه بیرون نرفت و گفت تو باید بری، یه شرکت تازه رفته بودم سرکار ، با وامی که بازم خدا خواست ظرف این یک ماه کار کرد باهاش موافقت کردن و حمایت خانواده ام تونستم یه خونه اجاره کنم . روزی که میخواستم از خونه برم گفت به سلامت ، تو هیچ حقی از این خونه و زندگی نداری ، همه وسایل رو خودم خریدم . گفتم بچه ام؟ بعد از بیست روز از خر شیطون اومد پایین و یه سری وسایل رو داد و پسرم رو هم برگردوند . اون روزها هم دست از...
برای پسرم - تصمیم سخت جدایی
http://www.barayepesaram.blogfa.com/post-18.aspx
مینویسم برای پسرم که میخواهد یک روز بداند. وقتی شبها روی تختم و تو تنهاییم هق هق گریه سر میدادم یاد گریه های مادرم و خنده های خودم می افتادم ، چقدر ساده بودم که فکر میکردم اینها دارن بیخود حرص میخورن و من زندگی خوبی خواهم داشت . به لذت بهشتی و آتیش داغ جهنم اعتقاد ندارم . میگم مکافات خونه همین دنیاست . هر دلی رو بسوزونی و هر اشتباهی کنی همین دنیا آتش داغ جهنم میشه برات . و من داشتم در آتیشی که خودم دو سال زغالهاشو انبار میکردم میسوختم . حرفهاش رو توی ذهنم چندین بار مرور کردم . پس جواب اونهمه سماجتهام...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
12
چقدر امتحان
http://www.dooooroooogh.blogfa.com/8904.aspx
Salam dostaye azizam man be dalile safare kari hamsaram va hamrahi man ba hamsaram be internet dastresi kamel vase post gozashtan nadaram ama be hame sar zadam omidvaram zod bargardam ba khabarhaye khob. نوشته شده در یکشنبه ۶ تیر۱۳۸۹ساعت 17:49 توسط. آشیانه عشق من و آقای همسر. مادرمعشوقه . همسر. یادداشتهای دختر دست فروش مترو. به خاطر خدا همسرت را ببوس. ماجراهای من و همسری. ماجراهای من و مادر شوهر جانم. روزهای زندگی من .در کانادا. در آغوش یک غریبه. دفترچه خاطرات بادوم خانم. کلبه عشق من و آقای بالاسر.
چقدر امتحان -
http://www.dooooroooogh.blogfa.com/post-22.aspx
سلام دوستان ببخشید نتونستم جواب کامنتاتون رو بدم این کامیمون بازی در میاره. اگه از احوالات ما جویایید که بهتریم. نمایشگاه نتونستم برم اممممماااااااا حتما حتما میرم. دو سه تا کار سخت و وسیع بهم دادن که خیلی رفت و آمد داره خدایا کمکم کن لطفا. ۵ شنبه تولد گوگولیه خونه مامانم میگیرم اگه شد حتما عکس میذارم. الانم دوش گرفتم نشستم پای وب تا موهام خشک بشه راه بیفتم آخه ساعت کاریم دست خودمه خیلی دلچسبه اینجوری. نوشته شده در سه شنبه ۲۱ اردیبهشت۱۳۸۹ساعت 8:21 توسط. آشیانه عشق من و آقای همسر. مادرمعشوقه . همسر.
چقدر امتحان - یک شنبه
http://www.dooooroooogh.blogfa.com/post-21.aspx
دو روزه کمرم گرفته کج و کوله شدم حسابی! من چه کارکنم لاغر بشم این گوگول ما شب که میاد خونه اگه باهاش شام نخورم اونم نمیخوره میگه بهم نمیچسبه (این گوگول خان ازاولش همین احساسات رومنس رو داشته خوب چون اون یه ۶-۷ سالی دنبال من بود اما اخلاقهای جانبیش نمیذاشت آدم از این احساسات لذت کافی رو ببره حالا ببینیم از این به بعد چه میکنیم). دیروز رفتم واسه رژیم خانم دکتره خیلی بامزه بود خودشم خوشگل و خوش هیکل کلی هم به من امید داد واسه لاغری و قراره هفته به هفته برم پیشش. آشیانه عشق من و آقای همسر. ماجراهای من و همسری.
چقدر امتحان - safar
http://www.dooooroooogh.blogfa.com/post-25.aspx
Salam dostaye azizam man be dalile safare kari hamsaram va hamrahi man ba hamsaram be internet dastresi kamel vase post gozashtan nadaram ama be hame sar zadam omidvaram zod bargardam ba khabarhaye khob. نوشته شده در یکشنبه ۶ تیر۱۳۸۹ساعت 17:49 توسط. آشیانه عشق من و آقای همسر. مادرمعشوقه . همسر. یادداشتهای دختر دست فروش مترو. به خاطر خدا همسرت را ببوس. ماجراهای من و همسری. ماجراهای من و مادر شوهر جانم. روزهای زندگی من .در کانادا. در آغوش یک غریبه. دفترچه خاطرات بادوم خانم. کلبه عشق من و آقای بالاسر.
چقدر امتحان - تولد پسرم
http://www.dooooroooogh.blogfa.com/post-23.aspx
سلام دوستای عزیزم راستش یه اشتباهی شده تولد پسرمه البته امروز تولدشه ما هم قرار بود ۵ شنبه بگیریم که نشد چون من ارشد آزاد شرکت کردم و آزمونم عصر ۵شنبه افتاده به خاطر همین انداختیم جمعه نهار البته تولد شب خوش میگذره ولی ایندفعه شدنهار. یه چیز دیگه مامان پارسا جون ما اینقدر که مامانه نازم به همه ما رو داده هممون تولدامونو خونه بابا اینا میگیریم حتی شوهرم و خانم برادرم تا جاییکه بشه و فقط خودمون باشیم سعی میکنیم بریم بیرون رستورانی جایی نشد تو خونه میگیریم باز هم ممنون ازتون. آشیانه عشق من و آقای همسر.
چقدر امتحان
http://www.dooooroooogh.blogfa.com/8811.aspx
نوشته شده در سه شنبه ۲۰ بهمن۱۳۸۸ساعت 9:56 توسط. یک نظر برابر کردم ابر باریدن گرفت. یکنظر بر یار کردم یار نالیدن گرفت. تکیه بر دیوار کردم خاک بر فرقم نشست. خاک بر فرقش نشیند آنکه یار از من گرفت. نوشته شده در پنجشنبه ۱۵ بهمن۱۳۸۸ساعت 22:57 توسط. روی هر پله ای که هستی خدا یک پله بالاتر است نه برای اینکه بزرگتر است برای اینکه دستت رابگیرد و تو را بالا بکشد. نوشته شده در پنجشنبه ۱۵ بهمن۱۳۸۸ساعت 13:38 توسط. احساس سنگینی و افسردگی داری؟ بعد گفت هی به شوهرت میپری؟ نوشته شده در پنجشنبه ۸ بهمن۱۳۸۸ساعت 17:13 توسط.
ستاره باران
http://www.setaremantaha.blogfa.com/9112.aspx
ستاره زندگیم پسرم طاها. واسه عروسی ریحانه من به علی گفته بودم که وقتی رفتم آرایشگاه با هم می ریم آتلیه و چند تا عکس می گیرم که اقلا یکی از عقده هامون از بین بره . قبول کرده بود الهی بمیرم وقتی می بینه من غصه ی یه چیزی را می خورم همه تلاشش رامی کنه که ناراحتی من را برطرف کنه الهی فداش بشم خیلی ماهه به خدا علی خیلی خوبه . دوستت دارم شوهر خوبم . علی خوبم تو بهترین بودی بهترین هستی و بهترین می مانی . فدای سرت هر چی سختی کشیدم اقلا تو رو دارم که به همه ی دنیا می ارزی . طاهای گلم تولدت مبارک. تازگی با پارسا کو...
ستاره باران - شکستگی استخوان دنبالچه.....
http://www.setaremantaha.blogfa.com/post-174.aspx
ستاره زندگیم پسرم طاها. لعنت بر عامل این اتفاق. خلاصه روحیم همانطور خراب وداغون بود و من هیچ کاری برای بهتر شدنم نمی تونستم بکنم. من که همیشه به همه روحیه می دادم. همه ازم تعریف می کردن که چه آدمصبوری هستی چقدر خوب به آدم انرژی مثبت میدی. حالا خودش تبدیل شده بود به زن دل مرده پر از غم وپر از ترس از آینده. خیلی انسان محترم و مهربونی بود. واسش همه چی را تعریف کردم. حرفام را می فهمید این را تو نگاهاش میدیدم. خوشحال بودم خیلی خوشحال که یه همفکر پیدا کردم. دوست خوبی بود. خودمرا خوب میشناختم. بین موندن و ر...
ستاره باران
http://www.setaremantaha.blogfa.com/9109.aspx
ستاره زندگیم پسرم طاها. نوشته شده در یکشنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۱ساعت 1:59 توسط مامان طاها. تولد پارسا گل من. حدودا یک ماه دیگه تولد پارسای گل منه . راستش اصلا دلم نمی خواد واسش تولد بگیرم چون هیچ کس نیست که دوست داشته باشم دعوتش بکنم و تصمیم دارم تولد نگیرم ولی خودمون ۴ تایی یه جشن کوچولو می گیریم. آخه کی را دعوت کنم کسایی که ازشون متنفرم مردشور خودشون و کادوهاشون را ببرند. دلم نمی خواد پا توی خونم بزارند. برند دنبال خوشی خودشون . نوشته شده در شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۱ساعت 9:55 توسط مامان طاها. من یه چیزی را مطمئ...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
27
برای او که محرمانه دوستش دارم
برای او که محرمانه دوستش دارم. برای تو . بابا لنگ دراز عزیزم . نامه ی بیست و ششم. نامه ی بیست و پنجم. نامه ی بیست و چهارم. نامه ی بیست و سوم. نامه ی بیست و دوم. خوش اومدی عشق من. نامه ی بیست و یکم. خرید دستبند پاور بالانس. خرید ساعت بند چرم الیزابت. خرید رخت آویز جادویی. خرید ژل افزایش قد. گالري عکس هاي زیبا. اس ام اس عاشقانه. خرید کیف پول آلوما والت. بیا و عاشقم باش ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﻟﯿﻞ خنده هایم باشید؟ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺳﺮﺍﺳﯿﻤﻪ ﺑﻪ سراغم بیایی ﺑﻌﺪ ﺑﮕﻮﯾﯽ :. خانم ﻣﯽ ﺷﻮﺩ برایتان بمیرم؟ ﻭ من بگویم :. نامه ی بیست و ششم.
برای او
من اگر به ده سال پیش برمیگشتم. قیمت لوله مانیسمان چینی. میز و صندلی مسافرتی. من اگر به ده سال پیش برمیگشتم. من اگر به ده سال پیش برمیگشتم . من اگر به ده سال پیش برمیگشتم کاری میکردم که ده سال بعد افسوس سالهای گذشته خود را نخورم. آری، شاید بهتر زندگی میکردم. عاشقانه تر زندگی میکردم. بیشتر یاری می رساندم. اطرافیانم را نگران نمی کردم. نصیحت و مشورت بیشتری می گرفتم. حساب لحظات عمر را بیشتر می داشتم. تصمیم می گرفتم در آینده زندگی را بیشتراز کسب پول صرف خانواده ام کنم. آری من اگر به ده سال پیش برمیگشتم . شاید ...
•·.·´¯`·.·• ( برای پریا ) •·.·´¯`·.·•
برای پریا ) . ` . سفر به دور دنیا. برای مهدی ) . ` . ٠ پسر خیابونی ٠. آرزو بر جوانان عیب نیست. ツ بازی روزگار ツ. Gaty paty . . . .:. من تو = من. خبرهای توووووووووووووووپ دو خبرنگار. امید روشن ترین دلیل برای ادامه . . . خرید ساعت دیواری شیک. خرید گن لاغری اسلیم لیفت. گالری عکس های زیبا. اس ام اس عاشقانه. خرید چراغ خواب موزیکال. خرید ساعت جی شاک. سه شنبه 21 خرداد 1392 ] [ 04:05 ب.ظ ] [ مهدی ]. آرامشی می خواهم ،. خلوتی می خواهم ،. تو باشی و من .در کنار هم. شنبه 23 فروردین 1393 ] [ 11:01 ب.ظ ] [ مهدی ]. احساس...
برای پری
باید با دلم کنار می امدم. کمی مانده تامجابش کنم که باید زندگی کرد. این بار اگر امدم شک نکنید که لباس هایم گردوخاکی هستند. روی ماه همه ی شما خوبان را می بوسم. بزودی دست بوستان خواهم شد. تاريخ پنجشنبه ششم شهریور 1393ساعت 21:11 نويسنده برای پری. من به پیر شدن تمام مادرها اعتراض دارم. به تمام دلواپس بودن ها ،به اختراع دروغ. به نخوابیدنهای اجباری،به تقوای نارنجی رنگ. به نخندیدن کودکی که اجاره نشینی را ازهمین حالا بلد شده. به چین وچروک پیشانی تمام پدرها. به بلند حرف زدن تریبونداری که بهشت را حراج میکند. من تحم...
برای پسرم
مینویسم برای پسرم که میخواهد یک روز بداند. این بود داستان زندگی من، نگفته هایی که چندین سال بود توی دلم سنگینی میکرد و بالاخره ریختم بیرون . پسر کوچولوی من 7 سالشه . از یک دنیا بیشتر دوستش دارم . میدونم تو زندگیم اشتباهات بزرگی کردم که شاید بعضیهاشون قابل جبران هم نباشه، ولی هیچ وقت نا امید نشدم و از شکست برای پلی به سوی موفقیت استفاده کردم . همه زندگی من در تو خلاصه میشه و هرچه میکنم برای فردای توست ، امیدوارم روزی برسه که به داشتن هم افتخار کنیم. و بدان تو همچنان آخرین نفری هستی که منتظر بخشش هستم .
أین تذهبون
اما در کمال ناباوری وقتی میای دست نوشته های روزهای خلوتت رو با تمانینه بهش نشون میدی، بعد یه کم ورق زدن میذاره کنار و بحث رو عوض میکنه. چه باید کرد اون لحظه؟ نوشته شده در چهارشنبه چهارم بهمن 1391ساعت 15:47 توسط رهگذر. شاید در آستانه ی تحول. یا مقلب القلوب و الابصار. یا مدبر اللیل و النهار. یا محول الحول و الاحوال. حول حالنا الی احسن الحال. میانه آستانه ای جدید جای گرفته ام. دورنمای رو به رویم مه آلود و مبهم است. مرددم بین ماندن و رفتن. ارحم لمن لا یملک الا الدعا. دعایم کنید که هیچ گاه دیگر زبان به حدیث ن...
برای اولین و آخرین عشقم
برای اولین و آخرین عشقم. خاطرات 8 سال عشق. مخصوص سرمه ی تازه متولد شده. مشکلات قبل و بعد ازدواج. کاشتیدم. عکس بدون رمز. بافت عکس بدون رمز. اشتغال یا ادامه ی بیکاری؟ روزنوشته های پ پ ل و ک پ ل. آرزوهای بر باد رفته. زندگی در برره ( عروس روانی ). درهم و بر هم زندگی من. چاقی خوشبخت در آستانه تاهل. فلفل بانو و نمک خان. خاطرات یک کهنه عروس. تزیین انواع غذا و دسر. نوسانات نامیرای مغز من(کیهانه جون). مرمرنوشت :) روزهاي خوب من و هاني. ماجراهای دوران نامزدی ما زیر یک سقف. من و رضا و نی نی. عشقولانه های من و شوشو.
جهانی
نوشته شده در دوشنبه ششم دی ۱۳۸۹ساعت 8:34 توسط محمودی. یکی ازاهالی بومی مکزیک درساحل قدم میزدومدام خم می شدوچیزی رااززمین برمی داشت وبه درون دریاپرتاب می کرد.وقتی به نزدیکش رسیدیم متوجه شدیم که اوهربارباخم شدن یکی ازستاره های دریایی راکه باامواج به ساحل رانده شده اندازروی زمین برداشته وبه درون دریاپرتاب می کند.کمی ازکارش متحیروسردرگم شدیم.پرسیدیم:می بخشیدآقاشمااینجامشغول چه کاری هستین؟ فکرنمی کنین این کارشمافرقی به حال این موجودات نداره؟ نوشته شده در یکشنبه سی ام مهر ۱۳۹۱ساعت 10:14 توسط محمودی. کوردل آنکس...
برای بهترینم رومینا
ميعادگاه عشق من به تو همينجاست.كنار همين قلم كنار همين متن هاي. هميشه برايت از عشقمان مي نويسم تا يك روز خودم با صداي. دخترانه ام برايت باز. با تمام احساسم براي تو مي نويسم بهترينم. نوشته شده در شنبه دهم خرداد 1393 ساعت 10:40 توسط romina&hassan. نمیبینم زیبایی های دنیارا،انگاه که تویی زیبایی های دنیایم! نمیشنوم صدایی را،انگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا ارام میکند! آن عشقی که میگویند تو نیستی،تو.معنایی بالاتر از عشق داری و برای من تنها یک عشقی! قدم به قدم با تو،لحظه به لحظه در فکرتو. بعد شک...
برای روزگار
فیش حقوقی وزارت آموزش و پرورش. شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرمانشاه. قالب وبلاگ گل های بهاری سرسبز. خرید کارت شارژ ایرانسل. تحليلي بر شليك به استاندار / پژمان امجديان. شنیده ام که دمکراسی روشی است معین با نتایج نامعین . پنجره را بگشاییم هم هوای تازه وارد می شود هم خرمگس. ترجیحم ننوشتن در هنگامه های سیاست زدگی و هیاهوهای پوپولیستی است اما انگیزه فراوانم در دفع ماهیت غیر قابل پیش بینی و مخاطره آمیز دمکراسی باعث نگارش این مختصر گشت. مدیریت عبارتست از : فرایندی منظم در جهت تحقق هدفهای معین از طریق ایجاد روابط ...
