barayeouu.blogfa.com
برای اوبرای او - - برای او
http://barayeouu.blogfa.com/
برای او - - برای او
http://barayeouu.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Monday
LOAD TIME
0.3 seconds
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
149.56.201.253
LOAD TIME
0.266 sec
SCORE
6.2
برای او | barayeouu.blogfa.com Reviews
https://barayeouu.blogfa.com
برای او - - برای او
خاطرات سردرگم - G i b r a n
http://www.mazy-maze.blogfa.com/post-121.aspx
آشنایان ره عشق در این بحر عظیم غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده. يكديگر را در بلنداي كوهي ملاقات كردند. شما امروز بدخلق شده ايد. آري ، تازگي ها مرا با تو اشتباه مي گيرند. مرا با نام تو صدا مي زنند ،. و آنچنان با من رفتار مي كنند كه با تو اند! و اين براي من دلپذير نيست. اما مرا هم با تو اشتباه مي گيرند و با نام تو صدا مي زنند! در حالي كه بر ناداني آدميان. لعنت مي فرستاد ، از آنجا دور شد. نوشته شده در ۹۱/۰۳/۱۰ساعت 14:28 PM. توسط S i r e n. به زبانی که تو میدانی. اردیبهشت ، ماه . دور بود و خواستنی.
خاطرات سردرگم - marriage
http://www.mazy-maze.blogfa.com/post-113.aspx
آشنایان ره عشق در این بحر عظیم غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده. تمام رژ لب ها را هم که برایم بخری،. رنگ لبم را زمانی دوست دارم. که با دندان های سپید تو. نوشته شده در ۹۰/۰۷/۱۸ساعت 11:48 AM. توسط S i r e n. به زبانی که تو میدانی. اردیبهشت ، ماه . دور بود و خواستنی. سیب سرخی بود بر بلندترین شاخه ی درخت. بلندترین شاخه ی درخت به عشق پاکمان،. یه من یه تو یه فاصله. یه من بی تو یه فاصله. بی من یه تو یه فاصله. مرا که می بینی سایه ام. سایه همیشه و همه جا سایه است. گم نمی شود! قالب های پارس اسكین.
خاطرات سردرگم - Happy Christmas
http://www.mazy-maze.blogfa.com/post-117.aspx
آشنایان ره عشق در این بحر عظیم غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده. دلمو می چلونم تو یه قوطی، درشو می گذارم و دورش یه روبان آبی می پیچم و پاپیون می کنم. میام می ذارمش بالاسرت کنار بالش. صبح بیدار می شی می بینی همه جا سفید سفیده. خیال می کنی برف کریسمس اومده! بهت می گم نه بابا! تو توی چشم من خوابیدی که همه جا رو سفید می بینی! نگاه میکنی می بینی هدیه داری بازش میکنی و یه دل داره تالاپ تولوپ می زنه! ذوق می کنی. باهام حرف می زنی. شیطونی می کنی. نی نی میشی! بعد میگی پس تو کجایی؟ میگم منو نمی بینی؟ توسط S i r e n.
خاطرات سردرگم - Notorious
http://www.mazy-maze.blogfa.com/post-122.aspx
آشنایان ره عشق در این بحر عظیم غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده. سه روز لمس زندگی. سه روز بی قراری. سه روز خودم. و او! نوشته شده در ۹۱/۰۳/۱۸ساعت 8:1 AM. توسط S i r e n. به زبانی که تو میدانی. اردیبهشت ، ماه . دور بود و خواستنی. سیب سرخی بود بر بلندترین شاخه ی درخت. بلندترین شاخه ی درخت به عشق پاکمان،. یه من یه تو یه فاصله. یه من بی تو یه فاصله. بی من یه تو یه فاصله. گاهگاهی هم به رسم مهردل، آنان را که بیشتر دوست می دارم ، می نگارم تا ماندگار شوند تا پایان بودنم و حتی بیش از آن. قالب های پارس اسكین.
خاطرات سردرگم - لب !
http://www.mazy-maze.blogfa.com/post-125.aspx
آشنایان ره عشق در این بحر عظیم غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده. شبی که من مکیدم قند از آن لب. به اشکی بود شکرخند از آن لب. کنون جانم به کف می پرسم از پیک. که یک پیغام خالی چند از. لیلا برای تولدم لطف کرده و دیوان دوجلدی مرحوم شهریارو اورده. این شعرم از همون دیوان انتخاب کردم. شعرش بلند و زیباست. نوشته شده در ۹۱/۱۱/۲۹ساعت 10:44 AM. توسط S i r e n. به زبانی که تو میدانی. اردیبهشت ، ماه . دور بود و خواستنی. سیب سرخی بود بر بلندترین شاخه ی درخت. بلندترین شاخه ی درخت به عشق پاکمان،. یه من یه تو یه فاصله.
خاطرات سردرگم - از نو ...
http://www.mazy-maze.blogfa.com/post-114.aspx
آشنایان ره عشق در این بحر عظیم غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده. بعد از این چه باید گفت؟ بیا این حرفهای جدید را کنار بگذاریم. می خواهم مثل آدمهای قدیمی ، با تو حرف بزنم. مثل آدمهای قدیمی ، عاشقت باشم. می خواهم خودم باشم. بهتر عاشق می شویم. بیشتر عاشق می مانیم. کمتر دنبال کلمات می گردیم! گوش کن با لب خاموش سخن می گویم. پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست. نوشته شده در ۹۰/۰۹/۲۲ساعت 11:45 AM. توسط S i r e n. به زبانی که تو میدانی. اردیبهشت ، ماه . دور بود و خواستنی. سیب سرخی بود بر بلندترین شاخه ی درخت.
خاطرات سردرگم - S e r e n a d e
http://www.mazy-maze.blogfa.com/post-123.aspx
آشنایان ره عشق در این بحر عظیم غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده. شب که به نیمه میرسه، نفس ها هم مد میکنند و صداها رگ می گیرند درست مثل صدای تو، وقتی نیمه های شب از اونطرف خط تلفن باهام حرف می زنی و من لابلای رگ های صدات پرپر می زنم! باورم نمیشه این کسی که حالا دیگه تمام زندگی من شده ، همونیه که روز اول نزدیک بود باهاش یه دعوای حسابی راه بندازم! همونی که تو دلم "بچه پررو" صداش کرده بودم! همون که آینه ی ماشینشو روی چشمای من تنظیم کرده بود و من مجبور شده بودم تمام مسیر، خیابونو نگاه کنم! با این تفاوت که حالا...
خاطرات سردرگم - Divine
http://www.mazy-maze.blogfa.com/post-112.aspx
آشنایان ره عشق در این بحر عظیم غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده. نگاهم که به هیکل تنومند و مردانه اش میافته، توان از کف می دم! دلم میخواد فقط به آغوشش پناه ببرم و از سرتاپاش تمام اندام هاش رو ببوسم! ولی بعد، احساس می کنم لیاقتشو ندارم. احساس می کنم بی اندازه از سرم زیاده! به خودم می گم " فقط خود خدا می تونه خریدار این بدن باشه! میگم " این بدن مال خود خداست. الهی تو راه خودش شهیدت کنه! این قسمت آخرو با صدای بلند فکر کرده بودم! با خنده میگه : ما که قبلا بارها تو راه شما کشته شدیم خانوم! توسط S i r e n.
خاطرات سردرگم - به زبانی که تو میدانی
http://www.mazy-maze.blogfa.com/post-129.aspx
آشنایان ره عشق در این بحر عظیم غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده. به زبانی که تو میدانی. اومدم وبت ولی نشد نظر بدم. گفتم بیام اینجا و حرف بزنم. خیلی وقته دلم یه حرفیدن سیر می خواد. تو که نیستی! لا اقل بذار اینجا یه دل سیر برات بگم. انگار شاعر برای خود خود ما و اون شب خاطره انگیزمون گفته! حس یک بودن مبهم بغل بودن تو. دست بردن به هوای تو به سمت تن تو. غلت خوردن طرف حجم تو در تاریکی. دیدن مردمک چشم تو از نزدیکی. دیدن مردمک چشم تو از نزدیکی. دیدن مردمک چشم تو از نزدیکی. همونطور که آدم با خدا راحته با تو هم .
خاطرات سردرگم - Fever
http://www.mazy-maze.blogfa.com/post-124.aspx
آشنایان ره عشق در این بحر عظیم غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده. خورشید می تابد اما داغی من از تابش دیگری است. تب من از حرارت بخشی دیگری است. تقصیر جناب حافظ است دیگر. اگر بدانی چه ها در گوشم زمزمه کرده تا اغفالم کند! اما از گردن غزل های حافظ که برداریم، همه اش می ماند برای چشم های تو. که حتی عینک افتابی ات هم رویشان کارساز نیست و با وجود آن نیز همچنان برقشان عالم سوز است! تب کرده ام و تو را به بالین خواهم. نوشته شده در ۹۱/۰۶/۰۵ساعت 17:51 PM. توسط S i r e n. به زبانی که تو میدانی. اردیبهشت ، ماه .
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
برای او...
گفته ها وناگفته ها. چندروزپیش تصمیم گرفتم این وبلاگوبسازم براعشقم. من یه دخترساله ام15که عاشق یه مرد29ساله شده. هم من خیلی دوسش دارم هم اون منو. میخوام تواین وبلاگ عاشقانه هامونوبزارم براعشاق مشتاق. نوشته شده در یکشنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۱ساعت 19:24 توسط شیدای او. من از12سالگی عاشق یه پسربودم که11سال از خودم بزرگتربود.بخاطرشرایط خانوادگی خودش ومن واختلاف سنی زیادمون نسبت به من بی اعتنابود.10/10/90ساعتای11اینای صبح بود بهش زنگ زدم گفت ازدواج کرده. اینم عاشقانه هایی برااون میزارم اینجا. بیخیآل خیآلت میشوم .
عاشقانه
حتما بخونش به خدا خیلی توپه. خداوندا اگرروزی بشر گردی، کفر نامه کارو. اگر روزی بشر گردی. زحال بندگانت با خبر گردی. پشیمان می شدی از قصه خلقت. از اینجا از آنجا بودنت! نوشته شده در چهارشنبه بیستم مهر ۱۳۹۰ساعت 4:59 توسط عاشق. هیچکی از رفتن من غصه نخورد. هیچکی با موندن من شاد نشد. وقتی رفتم کسی قلبش نگرفت. بغض هیچ آدمی فریاد نشد. وقتی رفتم کسی غصش نگرفت. وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد. دل من میخواست تلافی بکنه. پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد. وقتی رفتم نه که بارون نگرفت. هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود. نوشته شده در جمعه ...
حرف های من برای تو
حرف های من برای تو. فقط برای تو می نویسم. از دهم مهر ۱۳۹۳ از وجود تو آگاهم.گلایه نکن دیر شروع کردم خودت می دونی که مامان خیلی گرفتاره. نمی دونم دخملی یا پسر ولی هرچی باشی انشاالله به حق همون کربلا و نجفی که تو رو به من هدیه داده سالم باشی. نوشته شده در یکشنبه دوم آذر 1393ساعت 0:24 توسط مادر.
سوسن: بگذار بگویند غمی نیست...!
سوسن: بگذار بگویند غمی نیست! من علمنی حرفا فقد سیرنی عبدا. هرم حضور(سروده اي در وصف امام خميني(ره). هتک حرمت ساقی(غزلی زیبا از عاکف). سایت رسمی عاکف کرمانی. قالب های وبلاگ اسکین. پنل اس ام اس. تا دلم با غصه هایم همنشینی میکند. آسمان، نفرین به مردان زمینی می کند. می رود پاییز و ذهنم در قرار عاشقی. خاطرات برگ ها را باز بینی می کند. درد هجرانت مرا مشغول کرده با خودم. دوری رویت عجب کار آفرینی می کند! من مسلمان نیستم یک تن مرا پاسخ دهد. هرچه زاهد می کند تفسیر دینی می کند. هر که یاری داشته، یلدا نشینی میکند.
برای او که محرمانه دوستش دارم
برای او که محرمانه دوستش دارم. برای تو . بابا لنگ دراز عزیزم . نامه ی بیست و ششم. نامه ی بیست و پنجم. نامه ی بیست و چهارم. نامه ی بیست و سوم. نامه ی بیست و دوم. خوش اومدی عشق من. نامه ی بیست و یکم. خرید دستبند پاور بالانس. خرید ساعت بند چرم الیزابت. خرید رخت آویز جادویی. خرید ژل افزایش قد. گالري عکس هاي زیبا. اس ام اس عاشقانه. خرید کیف پول آلوما والت. بیا و عاشقم باش ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﻟﯿﻞ خنده هایم باشید؟ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺳﺮﺍﺳﯿﻤﻪ ﺑﻪ سراغم بیایی ﺑﻌﺪ ﺑﮕﻮﯾﯽ :. خانم ﻣﯽ ﺷﻮﺩ برایتان بمیرم؟ ﻭ من بگویم :. نامه ی بیست و ششم.
برای او
من اگر به ده سال پیش برمیگشتم. قیمت لوله مانیسمان چینی. میز و صندلی مسافرتی. من اگر به ده سال پیش برمیگشتم. من اگر به ده سال پیش برمیگشتم . من اگر به ده سال پیش برمیگشتم کاری میکردم که ده سال بعد افسوس سالهای گذشته خود را نخورم. آری، شاید بهتر زندگی میکردم. عاشقانه تر زندگی میکردم. بیشتر یاری می رساندم. اطرافیانم را نگران نمی کردم. نصیحت و مشورت بیشتری می گرفتم. حساب لحظات عمر را بیشتر می داشتم. تصمیم می گرفتم در آینده زندگی را بیشتراز کسب پول صرف خانواده ام کنم. آری من اگر به ده سال پیش برمیگشتم . شاید ...
•·.·´¯`·.·• ( برای پریا ) •·.·´¯`·.·•
برای پریا ) . ` . سفر به دور دنیا. برای مهدی ) . ` . ٠ پسر خیابونی ٠. آرزو بر جوانان عیب نیست. ツ بازی روزگار ツ. Gaty paty . . . .:. من تو = من. خبرهای توووووووووووووووپ دو خبرنگار. امید روشن ترین دلیل برای ادامه . . . خرید ساعت دیواری شیک. خرید گن لاغری اسلیم لیفت. گالری عکس های زیبا. اس ام اس عاشقانه. خرید چراغ خواب موزیکال. خرید ساعت جی شاک. سه شنبه 21 خرداد 1392 ] [ 04:05 ب.ظ ] [ مهدی ]. آرامشی می خواهم ،. خلوتی می خواهم ،. تو باشی و من .در کنار هم. شنبه 23 فروردین 1393 ] [ 11:01 ب.ظ ] [ مهدی ]. احساس...
برای پری
باید با دلم کنار می امدم. کمی مانده تامجابش کنم که باید زندگی کرد. این بار اگر امدم شک نکنید که لباس هایم گردوخاکی هستند. روی ماه همه ی شما خوبان را می بوسم. بزودی دست بوستان خواهم شد. تاريخ پنجشنبه ششم شهریور 1393ساعت 21:11 نويسنده برای پری. من به پیر شدن تمام مادرها اعتراض دارم. به تمام دلواپس بودن ها ،به اختراع دروغ. به نخوابیدنهای اجباری،به تقوای نارنجی رنگ. به نخندیدن کودکی که اجاره نشینی را ازهمین حالا بلد شده. به چین وچروک پیشانی تمام پدرها. به بلند حرف زدن تریبونداری که بهشت را حراج میکند. من تحم...
برای پسرم
مینویسم برای پسرم که میخواهد یک روز بداند. این بود داستان زندگی من، نگفته هایی که چندین سال بود توی دلم سنگینی میکرد و بالاخره ریختم بیرون . پسر کوچولوی من 7 سالشه . از یک دنیا بیشتر دوستش دارم . میدونم تو زندگیم اشتباهات بزرگی کردم که شاید بعضیهاشون قابل جبران هم نباشه، ولی هیچ وقت نا امید نشدم و از شکست برای پلی به سوی موفقیت استفاده کردم . همه زندگی من در تو خلاصه میشه و هرچه میکنم برای فردای توست ، امیدوارم روزی برسه که به داشتن هم افتخار کنیم. و بدان تو همچنان آخرین نفری هستی که منتظر بخشش هستم .
أین تذهبون
اما در کمال ناباوری وقتی میای دست نوشته های روزهای خلوتت رو با تمانینه بهش نشون میدی، بعد یه کم ورق زدن میذاره کنار و بحث رو عوض میکنه. چه باید کرد اون لحظه؟ نوشته شده در چهارشنبه چهارم بهمن 1391ساعت 15:47 توسط رهگذر. شاید در آستانه ی تحول. یا مقلب القلوب و الابصار. یا مدبر اللیل و النهار. یا محول الحول و الاحوال. حول حالنا الی احسن الحال. میانه آستانه ای جدید جای گرفته ام. دورنمای رو به رویم مه آلود و مبهم است. مرددم بین ماندن و رفتن. ارحم لمن لا یملک الا الدعا. دعایم کنید که هیچ گاه دیگر زبان به حدیث ن...