abolfazlemobarez.blogfa.com

ebarat.blogfa.com

به عبارت دیگر - سلام

http://ebarat.blogfa.com/post/136

از من به تو هر آینه شب تا سحر سلام. وقت رسیدنم به تو، وقت سفر سلام. هر دم سلام بر تو و هر بازدم درود. اینک سلام و باز از آن بیشتر سلام. در راه تو به هر که رسیدم دهم سلام. حتی به کوه و کوچه و دیوار و در سلام. گاهی نسیم می رسد از راه و می دهد. در لابه لای زلف تو از هر نظر سلام. خوب است ناگهان برسم من کنار تو. تو گرم کار باشی و من بی خبر سلام. من پادشاه صاحب گنجی مقدسم. دارم به جای شأنیت سیم و زر، سلام. وقت جدایی از تو و هنگام رفتن است. با این دل شکسته و با چشم تر سلام.

mardebarfi.parsiblog.com

گاه گاهی گذر از کفر به ایمان خوب است... - صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران)

http://mardebarfi.parsiblog.com/Posts/276

صدای پای خیال (گزیده غزل معاصر ایران). دوستانت پا به پای دشمنانت می زنند. پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم. از خودش باید بپرسی من نمی دانم چه شد. عاشقی با اگر و شاید و اما نشود. موقع وزن گناهانم ترازو بشکند. پشت سر من حرف زیاد است مگر نه؟ گاه گاهی گذر از کفر به ایمان خوب است. همیشه داشته لبخند بر دهان اتوبوس. فرقی دو نیمه . وای نه دنیا دو نیمه شد. خوشبخت کلافی که سری داشته باشد. میلاد تقوایی راد. سید ابوالفضل مبارز. نوشته های پسر شمالی. جواد حاجی بنده. گاه گاهی گذر از کفر به ایمان خوب است. محمد علی پور شیخ(1).

samiramaleki.blogfa.com

دلم که تنگ می شود ...

http://www.samiramaleki.blogfa.com/8808.aspx

دلم که تنگ می شود . هنوز در وطنم رد پایتان پیداست.). تا نوشتم عشق خواندی سرزمین مادری. خط به خط این غزل شد رد پای صد پری. من نوشتم بیستون تا شهر مجنون بردی ام. واژه شد مفقود در سودای مرد بی سری. خطی از این شعر شد فریاد هان بیدار شو. بوی خاک نم زده در زیر اشک خواهری. گوش کن نیزارها در رقص موهومی که باد. می نوازد باز هم آوازهای آذری. خط شکن پزمرد.نه.نه باز هم از سر بخوان. مرد عاشق باز هم در خاک در خون بستری. بوی خون باروت آتش .عشق هم . خوب و بد فرقی ندارد عشق هم خاکستری. می نویسم عشق خوبم باز هم تکرار کن.

samiramaleki.blogfa.com

دلم که تنگ می شود ...

http://www.samiramaleki.blogfa.com/8812.aspx

دلم که تنگ می شود . وقتی که غزل هست و تو هستی گله ای نیست. انگار برای گله هم حوصله ای نیست. یک شهر پر از سردی و قصد نشکفتن. فریاد زدم هی "گلم" اما. بله ای نیست. تکرار به تکرار دل آموخته اکنون. تنها به میان من و من فاصله ای نیست. عمریست پی شوق رهایی و امان از. روزی که گرفتاری و .اما تله ای نیست. بگذار بگویم که بخندی به غرورم. امروز به جز شوق توام مشغله ای نیست. در دایره ی بازی بی برد، و بی باخت. جز اینکه فقط دور خودت .مرحله ای نیست. من تشنه ی حل تو که دشوار ترینی. حالا به جواب آمدم و.مسئله ای نیست.

samiramaleki.blogfa.com

دلم که تنگ می شود ...

http://www.samiramaleki.blogfa.com/9107.aspx

دلم که تنگ می شود . با یک فنجان چای هم می شود مست شد. اگر به سلامتی تو باشد! می خواهم برایت بهترین باشم مرا بهترین ببین. عاشقانه های این روزهام نوشتنی نبود. بخواه تا توی این هوا نفس نفس عشق بنویسم. تاريخ شنبه هشتم مهر 1391ساعت 11:12 نويسنده سمیرا ملکی. دکتر محمود اکرامی فر. سید محمدرضا هاشمی زاده. سید محمد مهدی شفیعی. قاصد روزان ابری*حوزه هنری زنجان.

dasthayesimani.persianblog.ir

بچه اژدها - شعرهای یک ماهی سیاه آسمون جُل

http://dasthayesimani.persianblog.ir/tag/بچه_اژدها

شعرهای یک ماهی سیاه آسمون ج ل. سربازا آخرین فشنگاشونو چکوندن. آروم واستادن سینه ی دیوار. تا دشمن برسه و تیربارون ش ن. آخه واسه اونا فرق می کنه. که چه پرچمی تو باد تکون بخوره. اون روز بارون نمی اومد. سربازا واسه اولین بار تو زندگیشون. آفتاب دی ماه دوس داشتن. کادوی غمگین/ جواد کلیدری. Laquo;دیدار در شب» از فروغ که بی مناسبت با این روزهای من نیست. این روزهای لعنتی زورزورکی. آیا شما که صورتتان را. در سایه ی نقاب غم انگیز زندگی. گاهی به این حقیقت یأس آور. که زنده های امروزی. چیزی به جز تفاله ی یک زنده نیستند؟

dasthayesimani.persianblog.ir

فهیمه حسینی علی آباد - شعرهای یک ماهی سیاه آسمون جُل

http://dasthayesimani.persianblog.ir/tag/فهیمه_حسینی_علی_آباد

شعرهای یک ماهی سیاه آسمون ج ل. غارماهی ادامهی من بود. او دیگر داشت فکر می‌کرد که اگر برای مدتی سر جایش بایستد، دنیا متوجه نخواهد شد و و او به تدریج ناپدید می‌شود. تارک دنیا مورد نیاز است/میک جکسون). مثل یک موش مرده خوشبتم. مثل یک موش مرده غم دارم. توی یک ابر گیج غوطه‌ورم. ترس از ارتفاع هم دارم. Laquo;دکتر سیدمهدی موسوی». صدسال تنهایی/ گابریل گارسیا مارکز). غارماهی خسته‌ای هستم. که خودش را به شعر چسبانده. انزوای کشنده‌ای دارد. چند کابوس از تو جامانده. غارماهی بی سر و بدنی. کنج دلگیر تکه‌ای آبم. یه‌کم...

dasthayesimani.persianblog.ir

شعرهای یک ماهی سیاه آسمون جُل

http://dasthayesimani.persianblog.ir/1388/3

شعرهای یک ماهی سیاه آسمون ج ل. خداوندا، به سر مرا کاری که از آن عبادت نتوان، تمام کن بر ما کاری با خود که از دو گیتی نهان. این روزها کارم شده کارتون دیدن. زندگی توی زندگی های خیالی د یگران. از همه بیشتر به چوبین فکر می کنم، به ستاره ی درخشان و به برونکای بدجنس. چوبین مواظب خودت باش. من از این دور حرف می زنم. روزی روزگاری رودخانه ای بود که از راه خیلی دور آمده بود. وقتی که به وسط دشت رسید راهش را گم کرد. او که نمی دانست باید از کدام طرف برود همانجا ماند. در دلم انفجار یک موشک. در تن تو کلاهک کاندوم. به سر...

dasthayesimani.persianblog.ir

شبا که ما بیداریم آقا پلیسه می‌خوابه - شعرهای یک ماهی سیاه آسمون جُل

http://dasthayesimani.persianblog.ir/tag/شبا_که_ما_بیداریم_آقا_پلیسه_می‌خوابه

شعرهای یک ماهی سیاه آسمون ج ل. شبا که ما بیداریم آقا پلیسه میخوابه. پرنده گفت: «چه بویی، چه آفتابی! و من به جستجوی جفت خویش خواهم رفت». پرنده از لب ایوان پرید. مثل پیامی پرید و رفت. پرنده فکر نمی کرد. پرنده، آه، فقط یک پرنده بود. من باید فرار کنم، به همانجایی که همه ی فراری ها می روند. من هر روز فرار می کنم و از کوچه های زیادی رد می شوم. انگشتهایم را روی پوست خانه ها می کشم و سلول هایم را روی دیوارها جا می گذارم. شاید روزی بیاید که انگشتانم تمام شوند، مثل گچ های تخته سیاهی که همیشه سیاه می ماند. خ رد را ...

dasthayesimani.persianblog.ir

شعرهای یک ماهی سیاه آسمون جُل

http://dasthayesimani.persianblog.ir/1390/1

شعرهای یک ماهی سیاه آسمون ج ل. چقدر ادامه بدم به گم شدن تو این خیابونای شلوغ؟ میدونی به یه کرم سبز که سنگ میخوره چی میگن؟ کرم سبز سنگ‌خور. زندگی همینه،ساعت قدیمی تیک‌تاک میکنه، دنیا میگرده، عید میشه، عید تموم میشه، به دنیا میای، میمیری، همین. All or nothing / Mike leigh. با این فیلم یک عالمه گریه کردم. همه یه‌جور جدید حرف میزنن. با این زبون جدید هیچ‌چی نمیگن. فقط زازوو ووم وو زازی آزا دوم وا ووو میکنن. این صحنه‌ها رو مجسم کن. یه نفر دوستشو میبینه. ازش یه‌کم پول میخواد. میگه: پنج چوق بده تا زنده بمونم.