100saltanhaiy.blogfa.com
نقش روی قلمدان مننقش روی قلمدان من -
http://100saltanhaiy.blogfa.com/
نقش روی قلمدان من -
http://100saltanhaiy.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
2.6 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
27
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
2.641 sec
SCORE
6.2
نقش روی قلمدان من | 100saltanhaiy.blogfa.com Reviews
https://100saltanhaiy.blogfa.com
نقش روی قلمدان من -
نقش روی قلمدان من - اینک گذشته سالهای بعد...
http://www.100saltanhaiy.blogfa.com/post-26.aspx
نقش روی قلمدان من. زندگی من به نظرم همانقدر غیر طبیعی نا معلوم و باور نکردنی میاید که نقش روی قلم دانی که با ان مشغول نوشتن هستم .گویا یک نفر نقاش مجنون و وسواسی روی جلد این قلم دان را کشیده.اغلب به این نقش که نگاه میکنم مثل این است که به نظرم اشنا میاید شاید همین نقش مرا وادار به نوشتن میکند . بوف کور.صادق هدایت. خداوند میان گندم خط گذاشته.حساب هر کس سوا.اماچسبیده به هم. سمفونی مردگان.عباس معروفی. تبختر در نهایت استیصال. واما باز مانده ام چرا؟ دیوانه دوست ات دارم. زندگی من با دنیا. تنهایی من با دنیا.
نقش روی قلمدان من - عمر زود می گذره
http://www.100saltanhaiy.blogfa.com/post-27.aspx
نقش روی قلمدان من. زندگی من به نظرم همانقدر غیر طبیعی نا معلوم و باور نکردنی میاید که نقش روی قلم دانی که با ان مشغول نوشتن هستم .گویا یک نفر نقاش مجنون و وسواسی روی جلد این قلم دان را کشیده.اغلب به این نقش که نگاه میکنم مثل این است که به نظرم اشنا میاید شاید همین نقش مرا وادار به نوشتن میکند . بوف کور.صادق هدایت. خداوند میان گندم خط گذاشته.حساب هر کس سوا.اماچسبیده به هم. سمفونی مردگان.عباس معروفی. تبختر در نهایت استیصال. واما باز مانده ام چرا؟ دیوانه دوست ات دارم. زندگی من با دنیا. تنهایی من با دنیا.
نقش روی قلمدان من
http://www.100saltanhaiy.blogfa.com/9105.aspx
نقش روی قلمدان من. زندگی من به نظرم همانقدر غیر طبیعی نا معلوم و باور نکردنی میاید که نقش روی قلم دانی که با ان مشغول نوشتن هستم .گویا یک نفر نقاش مجنون و وسواسی روی جلد این قلم دان را کشیده.اغلب به این نقش که نگاه میکنم مثل این است که به نظرم اشنا میاید شاید همین نقش مرا وادار به نوشتن میکند . بوف کور.صادق هدایت. خداوند میان گندم خط گذاشته.حساب هر کس سوا.اماچسبیده به هم. سمفونی مردگان.عباس معروفی. تبختر در نهایت استیصال. واما باز مانده ام چرا؟ دیوانه دوست ات دارم. زندگی من با دنیا. تنهایی من با دنیا.
نقش روی قلمدان من - آzاdی
http://www.100saltanhaiy.blogfa.com/post-25.aspx
نقش روی قلمدان من. زندگی من به نظرم همانقدر غیر طبیعی نا معلوم و باور نکردنی میاید که نقش روی قلم دانی که با ان مشغول نوشتن هستم .گویا یک نفر نقاش مجنون و وسواسی روی جلد این قلم دان را کشیده.اغلب به این نقش که نگاه میکنم مثل این است که به نظرم اشنا میاید شاید همین نقش مرا وادار به نوشتن میکند . بوف کور.صادق هدایت. خداوند میان گندم خط گذاشته.حساب هر کس سوا.اماچسبیده به هم. سمفونی مردگان.عباس معروفی. تبختر در نهایت استیصال. واما باز مانده ام چرا؟ دیوانه دوست ات دارم. زندگی من با دنیا. تنهایی من با دنیا.
نقش روی قلمدان من
http://www.100saltanhaiy.blogfa.com/posts
نقش روی قلمدان من. عمر زود می گذره. جمعه سیزدهم مرداد ۱۳۹۱. اینک گذشته سالهای بعد. جمعه بیست و چهارم دی ۱۳۸۹. پنجشنبه چهارم تیر ۱۳۸۸. زمان خواهان گذشتن است. جمعه پنجم مرداد ۱۳۸۶. یکشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۸۶. شنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۸۶. چهارشنبه نهم اسفند ۱۳۸۵. آونگ خاطره ی من . جمعه بیست و دوم دی ۱۳۸۵. پنجشنبه دوم آذر ۱۳۸۵. پنجشنبه بیست و هفتم مهر ۱۳۸۵. یکشنبه یکم مرداد ۱۳۸۵. دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۸۵. شبیه بی صدایی ست. پنجشنبه یکم تیر ۱۳۸۵. شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۸۵. بابا باور کنید منم شنیدم.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
قهوه ی تلخ
http://ghahveietalkh.persianblog.ir/1387/11
ماجرای من و شیرینی! همیشه شنیده و دیده بودم که وقتی برای کسی اتفاق خوبی می افته باید به دوستان و اطرافیانش شیرینی بده و بقیه رو توی شادی خودش شریک کنه و خودم هم هر وقت می تونستم با زور یا بی زور از ملت شیرینی می خواستم که معمولا به شوخی و خنده می گذشت، اما خب تاحالا برای خودم پیش نیومده بود که مجبور بشم شیرینی بدم. تا اینکه ماجرای بورسیه پیش اومد. خلاصه با کلی خجالت دست خالی رفتم به دیدن مادر و پدرم که دیدم ای بابا دوستان ایرانی پدرم هم هستن و خیلی جدی شیرینی می خوان! منم با لبخند گفتم بله! نوشته شده در ...
قهوه ی تلخ
http://www.ghahveietalkh.blogfa.com/8601.aspx
قسمت عظیمی از خاطرات کودکی ام با یه پیرزن از پا افتاده با موهای خاکستری و صورت چروکیده که همیشه روش یه لبخند ملیح بود گذشته. شاید هم مدتش کوتاه بوده ولی شیرین ترین خاطرات بچگی ام توی همون روزها هنوز غوطه وره. هنوز وقتی به اتاق خواب خانه ی ایرانمون فکر می کنم یک جفت چشم مهربون و می بینم که منتظر نگاهم می کنن. خیلی وقت ها وقتی که خاله حمام بود کلی اتاق و می گشتم تا نقاشی ها رو پیدا کنم و نوبت خاله جون بشه. هیجانی ترین قسمت بازی همین بود! قهوه ریخته شده درچهارشنبه 1386/01/29. چند قدم نزدیکتر به خدا.
قهوه ی تلخ
http://www.ghahveietalkh.blogfa.com/8608.aspx
مسابقات جهانی وشو در پکن. هیجان از در و دیوار مینی بوس بالا می رفت. همه بچه ها جیغ و داد ایران ایران می کردن. تا حالا اینقدر بچه ها رو سرحال ندیده بودم! بعد از گرفتن بلیط و بازرسی بدنی وارد ورزشگاه شدیم. نشستن ۴۵ نفر آدم کنار هم در یک استادیوم شلوغ کار آسونی نبود و خیلی ها مجبور شدن پراکنده بنشنین و هماهنگ کردن این تعداد آدم برای تشویق کاری سخت تر! هر کسی یه چیزی می گفت و یه کاری می کرد ولی خب هرچی بود اسمش تشویق بود. فکر کنم در آخر فقط یک سری صدای شلوغی و دست به گوش ورزشکار می رسید! البته با ترس و لرز ا...
قهوه ی تلخ
http://www.ghahveietalkh.blogfa.com/8602.aspx
هم چناان دلم لک زده برای یه سلام خشک و خالی. سر زنگ نهار یکی از دخترها تازه ظهر به مدرسه میاد. میدونم که این یکی هم صدای سلام و نخواهد شنید چون باز صدای موسیقی زیاده بنابراین فقط وقتی که نگاهمون به هم گره می خوره یه لبخند بهش می زنم بلافاصله می گه: چیه! و هم چنان من هستم و فضای سنگین کلاس و دلتنگی به اندازه یک سلام. امیدوارم که تا حالا براتون همسایه خوبی بوده باشم. موفق باشین و خداحافظ. قهوه ریخته شده دردوشنبه 1386/02/31. چند قدم نزدیکتر به خدا. نقش روی قلمدان من . چاي بخور غصه نخور. دسته بندی قهوه ها.
قهوه ی تلخ
http://www.ghahveietalkh.blogfa.com/8712.aspx
کلید به راحتی توی قفل می چرخه و برای اولین بار در کلاس تخصصی طراحی صنعتی بدون کشتی گرفتن باز می شه! من هم چنان در تعجبم که عجبه یک بار من به کلاس اومدم و در بدون مصیبت باز شد که می بینم صدای میو میو ی یک گربه میاد. از فکر خودم خنده ام می گیره! آخه کجا دیدین صبح کله سحر ساعت 8 توی کلاسی که پر از گواش و رنگ و سه پایه و این جور چیزهاست گربه پیدا بشه؟ اول صبحی عجب چیزهایی که آدم نمی بینه! بالاخره خودشو خلاص می کنه و من هم بالاخره می رم سر نقاشی ام. هم چنان به نقاشی غیر حرفه ای ام با گواش ادامه می دم که احساس...
قهوه ی تلخ - بوی عیدی بوی گل ...
http://www.ghahveietalkh.blogfa.com/post-89.aspx
بوی عیدی بوی گل . و بو هر چی که هست فکر میکنم بوی خوبیه، یه چیزی توی مایه های بوی مخلوط پرتقال تازه با وانیل و هل شیرینی فروشی ها. قهوه ریخته شده درشنبه ۱۳۹۲/۰۱/۰۳ساعت3:50به دستانمسافر. چند قدم نزدیکتر به خدا. نقش روی قلمدان من . چاي بخور غصه نخور. دسته بندی قهوه ها. چرا قهوه ی تلخ؟ Design by : Night Skin.
قهوه ی تلخ - ماجرای شیرینی!!
http://www.ghahveietalkh.blogfa.com/post-87.aspx
همیشه شنیده و دیده بودم که وقتی برای کسی اتفاق خوبی می افته باید به دوستان و اطرافیانش شیرینی بده و بقیه رو توی شادی خودش شریک کنه و خودم هم هر وقت می تونستم با زور یا بی زور از ملت شیرینی می خواستم که معمولا به شوخی و خنده می گذشت، اما خب تاحالا برای خودم پیش نیومده بود که مجبور بشم شیرینی بدم. تا اینکه ماجرای بورسیه پیش اومد. خلاصه با کلی خجالت دست خالی رفتم به دیدن مادر و پدرم که دیدم ای بابا دوستان ایرانی پدرم هم هستن و خیلی جدی شیرینی می خوان! منم با لبخند گفتم بله! سلام همسایه های خوب!
قهوه ی تلخ
http://www.ghahveietalkh.blogfa.com/8605.aspx
همیشه از بچگی یه سری حیوان خانگی داشتیم که اکثرشون هم عجیب از آب در می آمدن مثل ماهی که سوسک می خورد ،یک جفت مرغ عشق که وقتی دستشو جلوشون می گرفتی می یومدن روی انگشتت می نشستن و . . ولی از بین همه ی اون ها یکی از همه جالب تر بود : یه مرغ عشق سفید و آبی به اسم برفک که شیرین کاری های زیادی می کرد. سلام همسایه های خوب! امیدوارم که مثل همیشه خوب و شاد باشین. قهوه ریخته شده درشنبه 1386/05/06. چند قدم نزدیکتر به خدا. نقش روی قلمدان من . چاي بخور غصه نخور. دسته بندی قهوه ها. چرا قهوه ی تلخ؟
قهوه ی تلخ
http://www.ghahveietalkh.blogfa.com/8512.aspx
عید بهاره در چین. عید بهاره ی چینی ها و سال نو چینی بر اساس تقویم کشاورزی به وقت چین هستش و روز اول عید روزیه که طبیعت از خواب زمستانی بیدار شده و وقت جوانه زدن گیاهان است. قهوه ریخته شده درسه شنبه 1385/12/15. چند قدم نزدیکتر به خدا. نقش روی قلمدان من . چاي بخور غصه نخور. دسته بندی قهوه ها. چرا قهوه ی تلخ؟ Design by : Night Skin.
قهوه ی تلخ
http://www.ghahveietalkh.blogfa.com/8902.aspx
همیشه شنیده و دیده بودم که وقتی برای کسی اتفاق خوبی می افته باید به دوستان و اطرافیانش شیرینی بده و بقیه رو توی شادی خودش شریک کنه و خودم هم هر وقت می تونستم با زور یا بی زور از ملت شیرینی می خواستم که معمولا به شوخی و خنده می گذشت، اما خب تاحالا برای خودم پیش نیومده بود که مجبور بشم شیرینی بدم. تا اینکه ماجرای بورسیه پیش اومد. خلاصه با کلی خجالت دست خالی رفتم به دیدن مادر و پدرم که دیدم ای بابا دوستان ایرانی پدرم هم هستن و خیلی جدی شیرینی می خوان! منم با لبخند گفتم بله! سلام همسایه های خوب!
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
27
خاطرات یک مقیم کانادا
خاطرات یک مقیم کانادا. اين روزهاي من متفاوت تر از همه روزهاي عمرم هست. پر از تنش و استرس. نوشته شده در 17 Feb 2014. پنجشنبه شب ساعت 8 من و هليا نامزد شديم. البته بدون حضور ميهمانان. قرار شد بعدا مجلس هم بگيريم. دختري با روياهاي كودكانه اما شيرين. ته ته ته دلم نگرانم اما حس ميكنم ميشه باهاش زندگي كرد. هر چند روز جمعه اولين دلخوري بين ما پيش اومد اما ميشه با هم كنار اومد. نوشته شده در 14 Feb 2014. دوشنبه شب يه مهموني دعوت بوديم. به قول خودشون پارتي! اما اينقدر آروم و بيصدا بود كه شبيه يه مهموني بود. بعد هم...
صد سال تنهایی
1777;۳۸٩/۳/۱٦. حالا مدتی است که آن عادت سابق برگشته. من زیر لب حرف میزنم. ناخودآگاه. این بار اما انگار دیگر من با خودم حرف نمیزنم. انگار دیگری در من است و با او حرف میزنم. دیگر ذهنم خاطرهگو و قصهگو نیست. البته بیشتر اوست که حرف میزند. از همین چیزهای روزمره. همین چیزهای معمولی و البته گاهی هم غیرمعمولی. و گوشهی راست لبت بالا میآید به نشانهی لبخندی. میدانی که سوالت جوابی ندارد. میفهمی که او حالش اصلن خوب نیست. حتا آن قدر که جوابت را بدهد. 1777;۳۸٩/٢/۳٠. گفت این خواهر شماست؟ احساس میکنم د...
صد سال تنهایی
آموزش بافتنی
آموزش بافتنی میل آموزش بافتنی کلاه آموزش بافتنی دستکش آموزش بافتنی جوراب آموزش بافتنی شالگردن آموزش بافتنی نوزاد آموزش بافتنی کودک. اموزش بافت پالتو بافتنی زمستانی همراه با الگو. پالتو با یقۀ آرشال اموزش بافت پالتو بافتنی زمستانی همراه با الگو. آموزش بافت پالتو بافتنی زمستانی زنانه دخترانه همراه با الگو. کاموای 100گرمی پشمی 12عدد، میل شمارۀ 5. پیش اموزش بافت پالتو بافتنی زمستانی همراه با الگو. پشت اموزش بافت پالتو بافتنی زمستانی همراه با الگو. آستین اموزش بافت پالتو بافتنی زمستانی همراه با الگو.
صد سال تنهایی
برخلاف اونچه تصور می کنید بدترین قسمت ماجرا مراسم تشیع نبود. بدترین قسمت اونجایی بود که همه برگشتیم خونه. و خونه سیاه بود. کنار هم نشستیم،زانو در بغل. کسی برایمان چای نریخت. کسی با کسی دست نداد. و هیچکس آواز نخواند. برای اولین بار بود. برای اولین بار بود که در خانهء مادربزرگ هیچکس نمیخندید. اما مادر بزرگ از پشت شیشه های گرد عینکش و گلی در دست در قاب چوبی نگاهمان میکرد. شنبه چهاردهم فروردین ۱۳۹۵. گفت:مگه تو آدم خوبه ی داستان نبودی؟ گفت:پس چرا همه تنهات گذاشتن؟ سه شنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۴. I was born sick.
نقش روی قلمدان من
نقش روی قلمدان من. زندگی من به نظرم همانقدر غیر طبیعی نا معلوم و باور نکردنی میاید که نقش روی قلم دانی که با ان مشغول نوشتن هستم .گویا یک نفر نقاش مجنون و وسواسی روی جلد این قلم دان را کشیده.اغلب به این نقش که نگاه میکنم مثل این است که به نظرم اشنا میاید شاید همین نقش مرا وادار به نوشتن میکند . بوف کور.صادق هدایت. خداوند میان گندم خط گذاشته.حساب هر کس سوا.اماچسبیده به هم. سمفونی مردگان.عباس معروفی. تبختر در نهایت استیصال. واما باز مانده ام چرا؟ دیوانه دوست ات دارم. زندگی من با دنیا. تنهایی من با دنیا.
زندگی از نو
دلم برایت لک زده است. نوشته شده در ساعت 2 PM. نوشته شده در ساعت 11 PM. ترس افتادن من است یا شوق پریدن؟ نوشته شده در ساعت 3 PM. نوشته شده در ساعت 9 PM. در راه آزادی جز زنجیرهایمان دیگر چه چیز برای از دست دادن داریم؟ نوشته شده در ساعت 10 PM. Riding on a dragon. Elle est appelée ". Cheval sur le dragon" . il arrive just une seule fois . et c'est la première fois. نوشته شده در ساعت 3 PM. از عشق و دیگر اهریمنان. آبرنونسیو(پزشک سی یروا ماریا): چون ما آدم های بی خدا بدون شما کشیش ها نمیتونیم. باید کامو را به تن...
صد سال تنهایی
حال این روزهای من خوب است. تو باید باور کنی. نوشته شده در ٢٤ مهر ۱۳٩۳ساعت ۱٢:٤٦ ق.ظ توسط سارا نظرات . یک فاتحه می شود ورد زبان ها. نوشته شده در ٢٠ تیر ۱۳٩۳ساعت ٤:۳٠ ق.ظ توسط سارا نظرات . از این به بعد حرف ها دارم برای تو. تویی که باید می رفتی. کاش دنیا و قوانینش به ما مجال زندگی می دادند. کاش عقل ها و منطق ها لال می شدند در برابر فوران احساسات ما. تو باید می رفتی. و من می ماندم و حسرت عاشقانه هایت. میدانستی تو استجابت دعای چندین ساله ی منی؟ دعا کردم عاشقم باشی و بیایی. فراموش کردم دعا کنم. قلب من چشم تو.
コンタクト暦
100%Saludable
100salute
Settimana 5 - Osservando il Flusso dei Pensieri. Bull; Giovedì, 14 maggio 2015 • Commenti 0. Bull; Categoria: Potenza Interiore. Questa settimana ho lavorato molto sulla meditazione passiva e sull'osservazione dei pensieri. Sia sulla presenza sia in meditazione. Purtroppo ho dovuto sacrificare del tempo alle pratiche energetiche. Recupererò. Per quanto riguarda la corsa. Anche grazie al training con la maschera d'altitudine sto osservando un miglioramento nella capacità respiratoria. Ho aumentato anche i...