zebelestan.blogsky.com
شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستانشعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان - تا وقتی ووردپرس فیلتره اینجا هستیم
http://zebelestan.blogsky.com/
شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان - تا وقتی ووردپرس فیلتره اینجا هستیم
http://zebelestan.blogsky.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.6 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
39
SITE IP
31.3.232.171
LOAD TIME
0.585 sec
SCORE
6.2
شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان | zebelestan.blogsky.com Reviews
https://zebelestan.blogsky.com
شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان - تا وقتی ووردپرس فیلتره اینجا هستیم
zebelestan.blogsky.com
کلید غلط کردنش کدومه؟؟؟ - شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان
http://www.zebelestan.blogsky.com/1390/11/25/post-26
شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان. تا وقتی ووردپرس فیلتره اینجا هستیم. سهشنبه 25 بهمن 1390. کلید غلط کردنش کدومه؟ سلام علکم دوستان.می بینم که باز چشم مارو دور دیدید وحماسه آفریدید. میخاستم بیمارستانم رو عوض کنم ، میرفتم پیش اموزش بیمارستان فعلی میگفت باید از اونا رضایت بگیری ، اونا میگفتن اسمتو باید بیمارستان فعلی بده.بالاخره کلی نامه از این ور و از اون ور سنتز کردم. بعد از یک هفته علاف کردن گفتن اینو ببر بیمارستان فعلی.گفتم برای اونا قابل قبول نیست. نمی خواست زنگ بزنه ورو بندازه وخدارو شکر اینکارو نکرد...
واما اندر احوالات این بخش داخلی ما.... - شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان
http://www.zebelestan.blogsky.com/1391/04/14/post-35
شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان. تا وقتی ووردپرس فیلتره اینجا هستیم. چهارشنبه 14 تیر 1391. واما اندر احوالات این بخش داخلی ما. رفته بودم یه جا همایش ، از دم نگهبانی ره رو پرسیدم یهو کیف همایشو دستم دیده میگه توهم تو سالن بودی؟ میگم آره. گفته همایش چیه؟ تو اونجا چیکار داشتی؟ گفتم خوب دانشجوهستم کار داشتم.کلی پرسیده سال چند واینا بعدش یهو گفت برو .(با لحن الکی نگوو.مارو سرکار نذار.) من گفتم تو راهنمایی اینا هستی.منم یهو گفتم : بیخیال.نمیدونم چرا این حسو کرده بود. 3 یه پیرزن اومده بود ، اینقدر قربون صدقه...
روز پزشک هم مبارک - شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان
http://www.zebelestan.blogsky.com/1390/06/04/post-17
شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان. تا وقتی ووردپرس فیلتره اینجا هستیم. جمعه 4 شهریور 1390. روز پزشک هم مبارک. سلامروز پزشکان مبارک،ماکه هنوز خیلی مونده تا واقعا بهمون تبریک بگن. یه مریض اومده بود ازم پرشید درمانگاه کجاست، یه پسر 16 ،17 ساله بود از بوی گلاب نمی شد بغلش تحمل کرد.لباس یقه آخوندی تا یه وجب پایین تر کمربند و بوی گلاب ناب. اندر باب اساتید محترم. آدم ساندویچشو که نمیبره رستوران. واما اندر احوالات این بخش داخلی ما. زحمت اصلی رو بابای بچه میکشه. کلید غلط کردنش کدومه؟ کن یو اسپیک اینگیلیشت چطوره؟
منتقل میشویم.. - شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان
http://www.zebelestan.blogsky.com/1391/06/22/post-38
شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان. تا وقتی ووردپرس فیلتره اینجا هستیم. چهارشنبه 22 شهریور 1391. بچه ها دارم کم کم برمیگردم ووردپرس.فعلا هردوجا می نیوسم. چقد وقت نبودم.دلم تنگیده بود ، ولی اینقدر سرم شلوغ بوووود.امتحان ، بخش ، استادای اعصاب خوردکن.میریم سر اتفاقات این مدت. 1 رفتم آزمایشگاه، آزمایش یکی از اشنایان رو بگیرم، سن 51 سال، زن بود.دکتر برگشته بهم میگه آزمایش خودته؟ دست گذاشتم روی سنش میگم ببخشید نوشته 51 سال ، بهم میاد؟ گفته:سن رو ندیدم ولی کلا به این نمیشه گفت شاید واقعا باشه ، مگه نمیشه؟ 8 یه ...
واما جراحی.... - شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان
http://www.zebelestan.blogsky.com/1390/12/08/post-28
شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان. تا وقتی ووردپرس فیلتره اینجا هستیم. دوشنبه 8 اسفند 1390. رفتیم بخش جراحی، 4 تا گروه به صورت چرخشی هستیم ، فک کنید روز اول که رفتیم یه مریض کمر به پایین برامون اومد.کلی استادا تحویلم میگیرم اخه من کلا اگه جوابی به نظرم بیاد و تقریبا مطمئن باشم میگم و کلا خجالتی نیست واستادا فک میکنن خیلی حالیمه (زهی خیال باطل). 1-در مورد آپاندیسیت حاد داشت توضیح میداد، گفت بچه ها خوب شدن یه زخم درکل به کی بستگی داره وکی در خوب شدن زخم نقش داره؟ 3- یهو برگشت گفت: هر ادمی چندتا سوراخ داره؟
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
عود - وبلاگ
http://www.oou.blogfa.com/post/59
یادم نیست از چند سال پیش به دنبال کردن مطالب بعضی وبلاگ ها علاقه پیدا کردم. مثل فیلم و سریال که بیشتر فیلمهای رئال رو دوست دارم تا داستانی و اکشن و تخلیلی و غیره، بیشتر از وبلاگ های روایتی خوشم میومد. وبلاگ هایی که نویسنده از روزگار و زندگی و اتفاقاتش می نوشت برام جذاب بودن. مثل توکای مقدس. خودمم همین نوع نوشتن رو برای وبلاگم دوست داشتم. به گذشته که فکر میکنم وبلاگ های زیادی بودن که تو این سبک می نوشتن و دنبال می کردم. خیلی هاشون دیگه حتی اسم یا آدرسشون یادم رفته. الان هم از این دست وبلاگ ها زیاده. پن3:چ...
فرهاد | آسمان شمال شرقی
https://northeasternsky.wordpress.com/author/1mard1zendegi
هر بار دست به تغییری زدم، از نتیجه ی آن شگفت زده شدم! تست با موبایل، ببینم میتونم دوباره رو وردپرس حساب کنم. نوشته شده توسط فرهاد. در 27 اکتبر 2011 در نامعلوم. این چهارشنبه های خاص! هفته ی قبل برای یکی از دروس، ارائه ای داشتم که خیلی مهم بود و از اونجایی که بین بچه ها تازه وارد حساب میشدم و یک سری دلایل دیگه، واسم اهمیت داشت که یک خودی نشون بدم! برای همین سعی کردم کارم رو حرفه ای آماده کنم و خیلی هم براش وقت گذاشتم. بخش اصلي کار که قرار بود بيشتر مانورم روي اون باشه، فيلمی آموزشی بود که بايد تهيه مي کردم.
پست آزمایشی | آسمان شمال شرقی
https://northeasternsky.wordpress.com/2011/10/27/پست-آزمایشی
هر بار دست به تغییری زدم، از نتیجه ی آن شگفت زده شدم! این چهارشنبه های خاص! تست با موبایل، ببینم میتونم دوباره رو وردپرس حساب کنم. نوشته شده توسط فرهاد. در 27 اکتبر 2011 در نامعلوم. این چهارشنبه های خاص! 1 پاسخ به “. 29 نوامبر 2011 at 7:21 ب.ظ. سلام به داداش خودم. آره عزیزم میشه دوباره شروع کرد مثل من که الان استارت زدم مثل قبل شما هم بیا و استارت بزن و ما و همه را خوشحال کن دوستت دارم. پاسخی بگذارید لغو پاسخ. دیدگاهتان را اینجا وارد نمایید. نشانی هرگز عمومی نمیشود). درحال اتصال به %s. چک نویس هایی از من.
عود
http://www.oou.blogfa.com/1391/11
یادم نیست از چند سال پیش به دنبال کردن مطالب بعضی وبلاگ ها علاقه پیدا کردم. مثل فیلم و سریال که بیشتر فیلمهای رئال رو دوست دارم تا داستانی و اکشن و تخلیلی و غیره، بیشتر از وبلاگ های روایتی خوشم میومد. وبلاگ هایی که نویسنده از روزگار و زندگی و اتفاقاتش می نوشت برام جذاب بودن. مثل توکای مقدس. خودمم همین نوع نوشتن رو برای وبلاگم دوست داشتم. به گذشته که فکر میکنم وبلاگ های زیادی بودن که تو این سبک می نوشتن و دنبال می کردم. خیلی هاشون دیگه حتی اسم یا آدرسشون یادم رفته. الان هم از این دست وبلاگ ها زیاده. پن3:چ...
عود
http://www.oou.blogfa.com/1390/12
نود هم تموم شد. نودی که اتفاقات زیادی تو زندگیم افتاد و اوج و فرود هایی که تجربه کردم. پارسال که لحظه ی تحویل سال، دم در "شگون" وایساده بودم، اون نجوا و نیتی که برای یک سال پیش روم داشتم هنوز تو ذهنمه.داشتم با خودم فکر می کردم که اونطور که دوست داشتم پیش رفت یا نه. یا اون چیزایی که از خدا خواسته بودم چقدرش برآورده شد. در مجموع، برخلاف سال 89، سال خوبی بود. و سال جدید رو برای خودم، سال سازندگی نامگذاری می کنم! خیلی چیزها رو باید بسازم، و اول و مهمتر از همه باید سازه ی خودمو تکمیل کنم! چون به انرژیش محتاجم.
عود - سیگنال های ذهنی
http://www.oou.blogfa.com/category/3
یادم نیست از چند سال پیش به دنبال کردن مطالب بعضی وبلاگ ها علاقه پیدا کردم. مثل فیلم و سریال که بیشتر فیلمهای رئال رو دوست دارم تا داستانی و اکشن و تخلیلی و غیره، بیشتر از وبلاگ های روایتی خوشم میومد. وبلاگ هایی که نویسنده از روزگار و زندگی و اتفاقاتش می نوشت برام جذاب بودن. مثل توکای مقدس. خودمم همین نوع نوشتن رو برای وبلاگم دوست داشتم. به گذشته که فکر میکنم وبلاگ های زیادی بودن که تو این سبک می نوشتن و دنبال می کردم. خیلی هاشون دیگه حتی اسم یا آدرسشون یادم رفته. الان هم از این دست وبلاگ ها زیاده. پن3:چ...
این چهارشنبه های خاص!* | آسمان شمال شرقی
https://northeasternsky.wordpress.com/2011/04/24/4shanbeha
هر بار دست به تغییری زدم، از نتیجه ی آن شگفت زده شدم! پست آزمایشی →. این چهارشنبه های خاص! هفته ی قبل برای یکی از دروس، ارائه ای داشتم که خیلی مهم بود و از اونجایی که بین بچه ها تازه وارد حساب میشدم و یک سری دلایل دیگه، واسم اهمیت داشت که یک خودی نشون بدم! برای همین سعی کردم کارم رو حرفه ای آماده کنم و خیلی هم براش وقت گذاشتم. يک بخش از پاورپوینت متن و تصاویر بود که با سليقه و صرف وقت زياد سعی کردم جامع و کامل باشه و همینطور به فکرم رسید که برای بخش دوم فیلم هایی تهیه کنم.حدود یک و نیم ماه زمان داشتم.
عود
http://www.oou.blogfa.com/1391/06
فصل خنکای صبح و گرمای ظهر و خنکای عصر. فصل غروب های زودرس. فصل باد و برگ و خیابون. فصل انار و پرتقال. فصل بچه های دبستانی با روپوش های یکدست. فصل پنجره های بسته. فصل غروب های جمعه. فصل بیرون رفتن های شبانه. پن: تابستون هم تموم شد. نمیدونم خوب بود یا نه، ولی پر اتفاق بود. منتشر شده در پنجشنبه ۳۰ شهریور۱۳۹۱ ساعت 22:43 در دسته ی "سیگنال های ذهنی". در نيايد دود عود. پخته داند، كين سخن با خام نيست. روزگار مداد با میم.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
39
Domain is Parked
Zebele - mangimi e cereali per la zootecnia
Zebele: mangimi, cereali, allevamento, zootecnia. Mangimi e cereali per la zootecnia. Dal 1951 la Zebele Srl si occupa della fornitura di mangimifici, industrie ed allevamenti di cereali. Semplici, e materie prime per l' alimentazione zootecnica. Siamo un'azienda che offre prodotti tradizionali come materie prime e cereali per la formulazione di mangimi, ma anche prodotti innovativi come lieviti di birra, farine di guar e concentrati organici vegetali proteici a basso costo.
zebele's blog - taekwondo - Skyrock.com
07/09/2006 at 5:20 PM. 17/04/2009 at 9:27 AM. Subscribe to my blog! Don't forget that insults, racism, etc. are forbidden by Skyrock's 'General Terms of Use' and that you can be identified by your IP address (66.160.134.4) if someone makes a complaint. Please enter the sequence of characters in the field below. Posted on Friday, 17 April 2009 at 9:27 AM. Please enter the sequence of characters in the field below. Posted on Friday, 17 April 2009 at 9:09 AM. Posted on Friday, 17 April 2009 at 9:06 AM.
شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان
شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان. تا وقتی ووردپرس فیلتره اینجا هستیم. چهارشنبه 22 شهریور 1391. بچه ها دارم کم کم برمیگردم ووردپرس.فعلا هردوجا می نیوسم. چقد وقت نبودم.دلم تنگیده بود ، ولی اینقدر سرم شلوغ بوووود.امتحان ، بخش ، استادای اعصاب خوردکن.میریم سر اتفاقات این مدت. 1 رفتم آزمایشگاه، آزمایش یکی از اشنایان رو بگیرم، سن 51 سال، زن بود.دکتر برگشته بهم میگه آزمایش خودته؟ دست گذاشتم روی سنش میگم ببخشید نوشته 51 سال ، بهم میاد؟ گفته:سن رو ندیدم ولی کلا به این نمیشه گفت شاید واقعا باشه ، مگه نمیشه؟ اونم ...
وقایع الاتفاقیه زبلستان تیراژ دوم | دست نویس های من!
توسل به زبل…. وقایع الاتفاقیه زبلستان تیراژ دوم. دست نویس های من! نوامبر 28, 2013 بدست زبل خانوم. سلامبخش داخلی اعصاب خیلی خوب بود…. سر درد به دنبال تصادف نبده.ترومای بعد از تصادف بوده! 2 یه دوقلو اومدن با سردرد . عکس MRI روی سی دی داشتن.با خودشون لب تاب اورده بودن درمونگاه….جالبش این بود اصلا بلد نبودن با لب تاب کار کننف معلوم نبود از کجا کش رفته بودن…. به خواندن ادامه دهید ». نوشته شده در بیمارستان. ما به بقیه می گیم چه جوری باهامون برخورد کن…! نوامبر 22, 2013 بدست زبل خانوم. نوشته شده در دسته بندی نشده.
Blog de zebelette - "la belette ici présente est un animal rare qui écoute du system et joue de la gratte..." - Skyrock.com
Mot de passe :. J'ai oublié mon mot de passe. La belette ici présente est un animal rare qui écoute du system et joue de la gratte. Mes potes, ma gratte, mes humeurs et plein d'autres choses. bienvenue dans le monde de belette! Mise à jour :. Abonne-toi à mon blog! Un peu de changement . Wanna see something else? Le nom était tout trouvé =D. Ou poster avec :. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre. Posté le jeudi 11 septembre 2008 18:29.
ZebelFashion.com - Coming Soon
Enter Your Email to Be Notified of Our New Site Launch and For Access to Exclusive Specials!
Blog de zebelge01 - ... - Skyrock.com
Mot de passe :. J'ai oublié mon mot de passe. Mise à jour :. Abonne-toi à mon blog! Mariage 10 avril 2010. N'oublie pas que les propos injurieux, racistes, etc. sont interdits par les conditions générales d'utilisation de Skyrock et que tu peux être identifié par ton adresse internet (67.219.144.114) si quelqu'un porte plainte. Ou poster avec :. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre. Posté le mercredi 14 avril 2010 08:40. N'oublie pas ...
قلب ها
کدومش رو واسه خودتون وعشقتون میپسندین؟ سه شنبه شانزدهم اردیبهشت 1393] - [غزل]. منم از این کتاب خونه ها میخوام. سه شنبه شانزدهم اردیبهشت 1393] - [غزل]. سلام بر وبچه های با حال و دوستای خودم.ممنون از همتون که به وبم سر زدین .انگار خیلی وقت بوده. نبودما.با کلی انرژی اومدم تا بنویسم. امتحان های مستمرم تموم شده ولی خردادددددددددد.خدایا کمکم کن . سه شنبه شانزدهم اردیبهشت 1393] - [غزل]. چهارشنبه چهاردهم اسفند 1392] - [غزل]. یه بچه ای دیدم که یه گوشه وایساده بود. و با گریه میگفت: کسی بامن بازی نمیکنه! این دسته گ...
