femina.blogfa.com
ستانه -
http://www.femina.blogfa.com/post-535.aspx
در يك رابطه ي تروماتيك نشدني،. ورزش كنيد و ظرف بشوييد تا فراموش كنيد. نوشته شده در چهارشنبه ششم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت توسط فمینا.
ordinary-as-always.blogspot.com
Ordinary As Always: 18
http://ordinary-as-always.blogspot.com/2011/04/18.html
جمعه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۰. شاید بهتر باشد چشم های پروا خاکستری-سبز باشند.نه همان قهوه ای تیره بهتر است. تیرگی چشم عمقش را زیاد می کند. عمقش که زیاد شد، می شود شخصیت را پیچیده کرد و کاری کرد که رفتارهایش قابل پیش بینی نباشند. این طوری عنانش گاهی از دست خود من هم در می رود و جذابیت قضیه می رود بالا. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. 8207;اشتراکگذاری در Pinterest. چرا این جوری هستی؟ بشکه ی آب یخ فکر خوبیه. آنجا که شعر می روید.
ordinary-as-always.blogspot.com
Ordinary As Always: November 2010
http://ordinary-as-always.blogspot.com/2010_11_01_archive.html
یکشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۹. بی اغراق، بی حرف پیش، بدترین تولدم را دیروز داشتم. همه چیزش بد بود. حس و حالم، اتفاقات، همه چیز. او خودش را مچاله کرده زیر پتوی سفید با درخت های نارنجی که برگ هایشان بین زمین و آسمان سفید پتو، معلقند. هیچ چیزمان به آدمیزاد نرفته است، این را باید در پرانتز عرض کنم، برگ پاییزی هم نداریم زیر پایمان خش خش کند که بدهد آزارش. ذهنم پر است از هر چیزی که فکرش را می شود کرد. دارم می ترکم. خوب نیستم اصلاً. پیوندهای مربوط به این پیام. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! مدتی ست که ...
ordinary-as-always.blogspot.com
Ordinary As Always: 17
http://ordinary-as-always.blogspot.com/2011/03/17.html
پنجشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۹. صداها اوج می گیرند و نگاه من، پرسه زنان، روی امواج چروک خوردگی های پرده های تازه شسته شده، لیز می خورد از خوشبختی. می افتد روی روتختی نارنجی؛ از آنجا، خسته و آرام، می خزد روی موکت خاکستری و سلانه سلانه خود را به کنج اتاق، جایی که گچ دیوار و چوب کمد به هم پیوند خورده اند، می رساند و آرام می گیرد. پلک هایم را برهم می گذارم. و خاموشیِ صداها. با رایانامه ارسال کنید. این را در وبلاگ بنویسید! 8207;در Twitter به اشتراک بگذارید. 8207;در Facebook به اشتراک بگذارید. در حال بارکردن….
femina.blogfa.com
ستانه - A quote
http://www.femina.blogfa.com/post-533.aspx
زن از بازار آميزش آزادانه، سرمايه باخته بيرون آيد! احمد كسروي - خواهران و دختران ما - 1323. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۹۱ساعت توسط فمینا.
femina.blogfa.com
ستانه
http://www.femina.blogfa.com/9012.aspx
تو كه تهران نباشي،. شهر هم مرا نمي گايد. نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم اسفند 1390ساعت توسط فمینا. آن طور كه بايد و شايد در اين زمانه تو را درك نكرده اند. نوشته شده در شنبه بیستم اسفند 1390ساعت توسط فمینا. اگر اوضاع به همين منوال ادامه يابد، به زودي دست از طعم -كم و بيش- نيمي از جمعيت دنيا خواهم شست. نوشته شده در چهارشنبه هفدهم اسفند 1390ساعت توسط فمینا. آه، بله، آن ها از خدايانند. پيشاپيش از خيانت ما باخبر شده اند و پيشاپيش انتقام مي گيرند. چه كسي مي تواند برابرشان بايستد؟ پوست انداختن، كارلوس فوئنتس.
femina.blogfa.com
ستانه
http://www.femina.blogfa.com/9011.aspx
همه جا، دو سر باخت. نوشته شده در یکشنبه سی ام بهمن 1390ساعت توسط فمینا. گيج و مبهوت بودم از عمارت سخت و محكمي كه جزئياتش همگي بر ضد من متحد شده بودند. هيچ چيز در دنيا بي ربط نبود: نشان هاي روي سردوشي يك ژنرال، قيمت هاي جاري در بازار سهام، برداشت زيتون، سبك نگارش دادگستري، باغچه هاي گل، . هيچ چيز. اين نظم و ترتيب.، معنايي داشت تبعيد شدگي من. نوشته شده در جمعه بیست و یکم بهمن 1390ساعت توسط فمینا. BS Collections - 2. Do not call me unless you want to hear about Dollars and Deadlines.
femina.blogfa.com
ستانه - روزهاي فلاح
http://www.femina.blogfa.com/post-541.aspx
1 امروز روز سوم كار بود. كار من، نه كاري متمايز، كاري است كه بسياري از فارغ التحصيلان علوم اجتماعي را جذب بستن قرارداد با شهرداري تهران مي كند. و جذابيت لازم اش براي من فقط پول است. پول! اما روشن است كه چرا كار جذابيت كافي برايم ندارد دليل اش اين نيست كه كون گشاد هستم. حداقل علت تامه اش كون گشادي ام نيست. دليلي كه مرا پس از هر بار انديشيدن به آن حتي نااميدتر هم مي كند اين است كه كار من، حد وسط بساز-بفروشي و مددكاري اجتماعي است. نامش را حتما شنيده ايد تسهيلگري نوسازي بافت هاي فرسوده.
femina.blogfa.com
ستانه -
http://www.femina.blogfa.com/post-540.aspx
حفره هايي در طريقه ي فردي زندگي. يكي بلندت مي كند، آن يكي كوتاه. يك روز هر دو باهم، يك روز هيچ كدامشان. آن ها كه از مادرت مانده. يك روز دوتا دوتا، يك روز چنته ات خالي است. آن ها كه مادرت بهت داده، هيچ كار ت نمي كنند. يك روز زياده روي مي كني، يك روز در حسرتشان مي سوزي. فكر مادرت را از سرت بيرون كن. قديم ها سرتاسر عاشقي، اين روزها پياده روي در تنهايي. مادرت دست اش بدجور خالي است. مواجهات تقسيم شده ي ديروز، امروز بسيط و بي برنامه. آن هايي كه مادرت برايت گذاشته، هيچ بلايي سرت نمي آورند.
femina.blogfa.com
ستانه -
http://www.femina.blogfa.com/post-538.aspx
نه كه چشم بپوشانم ات،. يا كه روزه ات را بگيرم،. تنها دوز ات را آورده ام پايين. Don't you know that you're toxic? نوشته شده در سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۱ساعت توسط فمینا.