rahsepareshab.persianblog.ir
شب رويايی - رهسپار شب
http://rahsepareshab.persianblog.ir/post/22
تو تموم خاطراتم تو فقط موندنی هستی. ورود با کفشهای سياه ممنوع. آمده يار آمده در بگشاييد. پيش بينی زمين لرزه. آموزشي.اطلاع رسانی.پژوهشی.فناوری روز. کوچه بيست و نهم. دیشب در سکوت تاریکترین لحظات شب به خدا گفتم ای عزیزترینم و ای مهربان ترینم، دوستت دارم و هر آنچه تو بخواهی من بر آن راضیم و به هر آنچه تو را راضی کند عشق می ورزم. ای زیبا ترین و ای آفریننده زیبا ترین ها می خواهم همه این مردم را به خاطر تو دوست بدارم چون تو آنها را دوست داری. دوش آگهی ز یار سفر کرده داد باد. من نیز دل به باد دهم هر چه باد باد.
mystories.persianblog.ir
لکه ننگ - دست نوشته های من
http://mystories.persianblog.ir/post/19
دست نوشته های من. همه دور هم نشستییم.دو تا زیر انداز انداختیم و اینجا هم زنونه مردونه کردیم.مامان و عمه. و خواهرهام و من روی زیر انداز سمت چپ نشستیم و همه به جز من دارن حرف میزنن. از همین حرفهای زنونه.یا غیبت فک و فامیل، یا دستور آشپزی یا ایراد گرفتن به شوهر ها. و گاهی گفتن بعضی کلمات رکیک زنانه که آروم هم میگن مثلا من و خواهر کوچیکم. نشنویم چشم و گوشمون باز نشه.زیرانداز سمت راستی چسبیده به ما و بابا و داداشم. و عمو و شوهر عمه و شوهر خواهرم با برادرش روی اون نشستن.و یا ولو شدن.مثل. صدای آب کمترمیشد.ب...
mystories.persianblog.ir
ناگفته - دست نوشته های من
http://mystories.persianblog.ir/post/21
دست نوشته های من. چه عجب یاد ما کردی؟ شماره ام یادت بود؟ مهلت بده با اون زبونت! الاغ من همیشه به یادتم فقط وقت نمیشه. بعله میدونم شما الان وایس پرزیدنتین واسه همین وقت ندارید. تو درست نمی شی. شد من یه بار زنگ بزنم مث آدم تحویل بگیری؟ خب آخه حتما یه شکم دردی داری دیگه وگرنه نازلی کجا ما کجا؟ م ر ضی،م ر ضی! دلم برات تنگ شده بود گفتم زنگ بزنم.هیچ شکم دردی هم ندارم. داشته باشم میرم دکتر نمیام پیش یه خل و چل دیوونه مث تو! کار خوب پیش میره؟ ای بدک نیستم کار هم خوبه بالاخره از هیچی که بهتره. باشه ساعت 6 خوبه؟
mystories.persianblog.ir
یک رویا - دست نوشته های من
http://mystories.persianblog.ir/post/18
دست نوشته های من. صبح از خواب بیدار شدم، حس کردم به قدم زدن نیاز دارم.به تنفس یه هوای سالم،. خورشید تازه داشت بالا می اومد، آماده شدم از خونه زدم بیرون و تو هوای خنک صبحدم. قدم زدم. صدای گنجشکها خیلی آرامش بخش بود . نسیم خنک صورتمو نوازش میداد.چقدر. احساس سبکی میکردم.نمیدونم چرا حس میکردم از همه چیز رها شدم. از تمام قید و. بندها، از تمام بی وفاییها و از تمام نامردیها و حتی تمام خوبیها! تنهای تنها بودم. تو خیابون. هیچکس نبود. چقدر سکوت خوبه! تازه میفهمم چقدر خیابون بدون آدم و ماشین قشنگه. احساس میکنم این ...
mystories.persianblog.ir
دست نوشته های من
http://mystories.persianblog.ir/1386/4
دست نوشته های من. تلفن زنگ میخوره،میخواد بی اعتناباشه اما پشت خط آدم سمج تریه. با دستاش. میگرده تا بی سیم رو پیدا کنه، با صدایی خواب آلوده جواب میده:. تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک. چشاشو باز میکنه و لبخند رضایتی میزنه. آره عزیزم،مثل همیشه اول از همه. بابک از پشت تلفن یه ماچ میفرسته. اینم یه ماچ گنده از بابک جون برای مریم جون. پشت خط احساس داغی میکنه و شعفی ناخود آگاه سراپای وجودشو پر می کنه. مریمی من دیگه برم صبحانمو بخورم و برم بیمارستان.تو هم بگیر بخواب، فحش. 6:30 رو نشون میدن. همینطور...
mystories.persianblog.ir
دست نوشته های من
http://mystories.persianblog.ir/post/6
دست نوشته های من. به به چه عجب ما نسرین خانوم و یه بار سر حال دیدیم.آشتی کردین الحمدالله؟ نه آشتی نکردم،خیالت جمع! به جان نسرین اگه اخلاق گهیت و نمیشناختم تا حالا باهات دوست نمیموندم. وقتی شیرین و حرص میدادم کیف میکردم.15 سالی بود دوست بودیم.وقتی شرکت. شاهین واسه کار اومدم ازش خواسم شیرین رو هم استخدام کنه.شیرین مثلا دوست. من بود اما تو دعواها حق به جانب شاهین میداد.واسه همین دوست داشتم لجشو. در بیارم و اینجوری تلافی کنم. بهم نگاه کردو جواب نداد. شیرین ،خره باهات کار دارم. برو بابا .کار دارم. ن م ی خوام.
mystories.persianblog.ir
قسمت سوم. - دست نوشته های من
http://mystories.persianblog.ir/post/11
دست نوشته های من. صبح با صدای تلفن از خواب بیدار شد و با صدای خواب آلوده گفت:. تو مگه میذاری خوب هم باشیم؟ مگه من چی کار کردم؟ دیگه میخواستی چی کار کنی؟ پتو رو از روش پس میزنه و رو تخت میشینه. من چه کاری کردم؟ به مامان زنگ زده بودم گفتم تولد نازنینه. مادرت هم گفت تنها نرو. مادرم حق نداره به من بگه چی کار کنم یا نکنم؟ دیگه خیلی وقیح شدی. کجای حرفم وقاحت داره؟ بابا جون من ، از لحاظ قانونی من یک شخصیت حقیقی. و حقوقی مستقل هستم. من دیگه نیازی به اجازه شما ندارم. میخواستید همین رو. تو حق نداری تنها بری مهمانی.
mystories.persianblog.ir
دست نوشته های من
http://mystories.persianblog.ir/1386/11
دست نوشته های من. خوشبختی و آزادی- قسمت اول. پراید مشکی وارد پارکینگ میشه. صدای جیغ لاستیکش روی سرامیک. بلند میشه ، در جای خودش قرار میگیره ، چراغهاش خاموش. موتورش از صدا می ایسته، چند ثانیه ای میگذره و «صنم». میشه دزدگیر رو میزنه و یه نگاهی دوباره به داخل پراید. میندازه وبه سرعت سمت پله ها میره. پنج پله رو که. بالا میره میپیچه سمت چپ و روی پاگرد منتظر آسانسور میمونه. آسانسور. از طبقه سوم به همکف میاد .درش که باز میشه پسر بچه ای حدودا ۴. اله بهمراه مادرش خارج میشن. صنم با لبخندی سلام میکنه و مادرو. آشپزخ...
negahe-eshgh.blogfa.com
blogfa.com.نگاه عشق.www
http://negahe-eshgh.blogfa.com/9202.aspx
Blogfa.com.نگاه عشق.www. یک ساعت و نیم بعد از 21 اسفند! دنیا پر از تباهی. نشد که نشد که نشد. دنیا واسه هر 2 تامون قشنگه. عشق فقط میلان و شوا. آريا پسري از كوهستان. عشقهای پاک - دلهای عاشق. با عشق تا ابد. عاشق تر از عشق. قلم هایی که شکستند. واسه كسي كه دوستش داري. از اینجا تا . از عشق تا نفرت. عمرا اگه لنگشو پیدا کنی. حرف های یک دل. اری اغاز دوست داشتن است. صداقت نخستين فصل کتاب عشق است. عشق را باور کنیم. به نام او که تقدیر من از اوست. مؤسسه آموزش عالي اسرار. در هوایت بی قرارم. مطالب جالب و خواندنی.
negahe-eshgh.blogfa.com
blogfa.com.نگاه عشق.www
http://negahe-eshgh.blogfa.com/post-87.aspx
Blogfa.com.نگاه عشق.www. یک ساعت و نیم بعد از 21 اسفند! دنیا پر از تباهی. نشد که نشد که نشد. دنیا واسه هر 2 تامون قشنگه. عشق فقط میلان و شوا. آريا پسري از كوهستان. عشقهای پاک - دلهای عاشق. با عشق تا ابد. عاشق تر از عشق. قلم هایی که شکستند. واسه كسي كه دوستش داري. از اینجا تا . از عشق تا نفرت. عمرا اگه لنگشو پیدا کنی. حرف های یک دل. اری اغاز دوست داشتن است. صداقت نخستين فصل کتاب عشق است. عشق را باور کنیم. به نام او که تقدیر من از اوست. مؤسسه آموزش عالي اسرار. در هوایت بی قرارم. مطالب جالب و خواندنی.