yek-etefaghe-sadeh.blogfa.com
یک اتفاق سادهیک اتفاق ساده -
http://yek-etefaghe-sadeh.blogfa.com/
یک اتفاق ساده -
http://yek-etefaghe-sadeh.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
29
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.216 sec
SCORE
6.2
یک اتفاق ساده | yek-etefaghe-sadeh.blogfa.com Reviews
https://yek-etefaghe-sadeh.blogfa.com
یک اتفاق ساده -
یک اتفاق ساده - پیر ِ ما
http://www.yek-etefaghe-sadeh.blogfa.com/post-25.aspx
آقاجون متولد سال 1300 است و این ها جملاتی است که سال هاست هربار -دقیقا هربار- که بابا را می بیند تکرار می کند. جمله به جمله و با حوصله ی تمام. سال هاست که این یک میلیون تومان یک قران هم اضافه نشده. و فقط این سیصد هزار تومان قرض الحسنه است که چند وقت یکبار به اسم آدم های مختلف می شود. یکبار دست حسن آقا بقال است بار دیگر پیش شاگرد تقی کبابی و دفعه ی بعدش دست حبیب آقا ماست بند. نوشته شده در شنبه ۱۶ آبان۱۳۸۸ساعت 22:30 توسط م.ت. در خانه اگر کس است یک حرف هم زیاد است.
یک اتفاق ساده -
http://www.yek-etefaghe-sadeh.blogfa.com/post-125.aspx
من آفتاب درخشان و ماه تابان را. بهین طراوت سرسبزی بهاران را. زلال زمزمۀ روشنان باران را. صفای باغ و چمن. دشت و کوهساران را. چو ساقۀ نور سته. باز خواهم ر ست. و در تمامی اشیاء پاک تجریدی. وجود گمشده ای را دوباره خواهم ج ست. نوروز بر همه تان مبارک. نوشته شده در یکشنبه ۲۹ اسفند۱۳۸۹ساعت 19:38 توسط م.ت. در خانه اگر کس است یک حرف هم زیاد است.
یک اتفاق ساده - من و کد 1 ام
http://www.yek-etefaghe-sadeh.blogfa.com/post-119.aspx
من و کد 1 ام. مگه این شماره . (شماره را می خواند) نیست؟ بله، شماره درسته ولی احتمالا یکی دو تا عدد رو بهتون اشتباه دادن. بعد از یک مکث طولانی منتظرم خداحافظی کند و قطع کنم که یکهو می گوید:. فقط یه سوال می تونم بپرسم؟ ببخشید، یعنی شما شوهرتون باربر نیستن؟ نخیر عرض کردم که شماره رو اشتباه گرفتین. کلی عذرخواهی می کند و بعد هم خداحافظی. جالب اینجاست که وقتی خط را به من دادند، اصلا به اين موضوع دقت نکردم تا اینکه موقع دادن شماره ی جدیدم به چند تا از دوستان، برای اولین بار شنيدم که گفتند: بابا كد 1! گفت: همونی...
یک اتفاق ساده - لعنت بر جایزه ای که بی موقع داده شود!
http://www.yek-etefaghe-sadeh.blogfa.com/post-123.aspx
لعنت بر جایزه ای که بی موقع داده شود! مشترک گرامی با توجه به پرداخت به موقع و غیرحضوری شما، بسته جایزه 50 پیامک فارسی برای شما فعال و تا آخر روز 29 اسفند 89 معتبر می باشد. آخر الان وقت دادن بسته جایزه 50 تایی است؟ نه، آخر الان وقتش است؟ حالا که من دانشگاه نمی روم که به هم اس ام اس بدهیم فلان استاد آمد یا نه؟ حالا که دیگر لازم نیست یک کلاس را به طور هماهنگ بپیچانیم؟ حالا که درگیر معرفی به استادم و حوصله اس ام اس بازی ندارم؟ نه، واقعا انصاف است؟ گذاشتید همه اعیاد و روزهای تبریک دار بگذرد بعد جایزه بدهید؟
یک اتفاق ساده - کُری می خوانیم!
http://www.yek-etefaghe-sadeh.blogfa.com/post-118.aspx
ک ری می خوانیم! اگر امشب بعد از بازی بارسا با رئال دیدید دوربین زوم کرده روی یک سوسک و یک شبه سوسک، اصلا به گیرنده هاتان دست نزنید! اگر کمی دقت کنید خوب می بینید که سوسکه خوزه مورینیوئه و شبه سوسکه کریستین رونالدو! نوشته شده در دوشنبه ۸ آذر۱۳۸۹ساعت 19:32 توسط م.ت. در خانه اگر کس است یک حرف هم زیاد است.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
جایی میان ابرها - بیست و هفت سالگی
http://zeinabtavagho.blogfa.com/post-334.aspx
بیست و هفت سالگی. ثانیههای بیستوهفتسالگی مرا خم کرد. راست کرد. زانوی غم را بغلم داد. آه را، آه را، آه را از اعماق دلم بیرون کشید. بلندم کرد. بیخیالم کرد. امتحانم کرد. مستاصلم کرد. آرامم کرد. تلنگرم زد. و این واژهها چقدر کم و لال و گنگاند برای توصیف بیستوهفت سالگی. نوشته شده در شنبه ۱۹ مهر۱۳۹۳ساعت 0:17 توسط زینب توقع همدانی. من این پایین ام. کفش هایت را در بیاور. کاش در آخرت به دنیا می آمدیم.
جایی میان ابرها - چشمهایش
http://zeinabtavagho.blogfa.com/post-350.aspx
دلم میخواست از آن سالهای دور، چند دقیقهای میآمدی اینجا. مثلا بعد از آنکه از مسجد بیرون آمدی و پیچ کوچه را پیچیدی به جای آنکه برسی رو به روی در خانهات، میآمدی هزار و خوردهای سال بعد که میشود امروز. میآمدی امروز پاریس. میرفتی خیابان نیکولاس اپر و میایستادی زیر تابلوی Charlie Hebdo. فقط میایستادی. بدون آنکه حرفی بزنی، چیزی بگویی و یا حتی با آن لحن زیبای عربیات آیهای بخوانی. آن وقت میدیدی که آن چشمهای مهربانت چه طور کلی آدم را توی قلب پاریس بیچاره میکند. من این پایین ام. کفش هایت را در بیاور.
جایی میان ابرها - روحش شاد!
http://zeinabtavagho.blogfa.com/post-331.aspx
کدام آدم خوشسلیقهای به ذهنش رسید سیبزمینی را حلقهحلقه کند و بگذارد کف قابلمه ماکارونی؟ نوشته شده در سه شنبه ۸ مهر۱۳۹۳ساعت 10:54 توسط زینب توقع همدانی. من این پایین ام. کفش هایت را در بیاور. کاش در آخرت به دنیا می آمدیم.
جایی میان ابرها -
http://zeinabtavagho.blogfa.com/post-358.aspx
عاد ت ک الا حسان ا ل ی الم سیئین . نیکی کردن به نامردهایی مثل من است . نوشته شده در چهارشنبه ۹ اردیبهشت۱۳۹۴ساعت 9:55 توسط زینب توقع همدانی. من این پایین ام. کفش هایت را در بیاور. کاش در آخرت به دنیا می آمدیم.
جایی میان ابرها -
http://zeinabtavagho.blogfa.com/post-355.aspx
اصلا همه دردها هیچ. تو تنها بگو علی. با نانهایی که برای روزهای نبودنت پختهای، چه کند؟ با ظرف مخصوص گندمهای آسیاب شده که این بار تا جایی که جا داشته، پر کرده ای با لباسهای شسته ی تا شده با کارهایی که برای انجام دادن نگذاشته ای. فقط تو بگو علی (ع) با اینها چه کند؟ نوشته شده در دوشنبه ۳ فروردین۱۳۹۴ساعت 0:53 توسط زینب توقع همدانی. من این پایین ام. کفش هایت را در بیاور. کاش در آخرت به دنیا می آمدیم.
جایی میان ابرها -
http://zeinabtavagho.blogfa.com/post-337.aspx
این روزها به شام فکر میکنم. به کاروانی که اسیر شدهاند. به زینبی که موهایش زیر معجر دارد هی سفید و سفیدتر میشود. به غم. به ماتم. به کودکانی که هنوز بهت زدهاند. به کودکانی که حاضرم قسم بخورم قبل از آنکه خسته باشند و گرسنه، بهت زدهاند. به زنانی که چشمهاشان از غم، خیره به نقطهای دور است. و باز هم به زینب. به زینب و واژه اندوه. به زینب و بغض در گلو. به زینب. به اندوه . و ما ادریک ما زینب؟ و ما ادریک ما اندوه؟ نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ آبان۱۳۹۳ساعت 16:35 توسط زینب توقع همدانی. من این پایین ام.
آواز نی...
http://www.avazedohol.blogfa.com/9003.aspx
مامان نیما شیر پسر. ممنون از شیلای عزیز که مرا برای نوشتن دوباره ترغیب کرد). تقدیم به تمام زنان سرزمینم"- - - - - - - -. دلم برای استکان های بلوری شفاف که تویش چای سرخ می ریختی. دلم برای کبوترهای کنار پنجره که با برنج های مانده از غذا سیرشان میکردی. دلم برای حسن حسن یوسف هایی که به زور وادارشان میکردی رشد کنند و از دیوار آجری بالا بروند. خانه من شبیه خانه های دیگران نیست.چای اش گرم هست اما سرخ نیست. بدون تو این دیوارها نمیدانم چرا آنقدر بلند بنظر می آیند. خورشید نمیآید.طلوع نمیکند نمیدانم چرا. رفته ام بر...
آواز نی...
http://www.avazedohol.blogfa.com/post-63.aspx
مامان نیما شیر پسر. The train is leaving. And I am going. I'm not taking the burden. I put it somewhere. It no more is mine. I was fooling myself, but now. I am leaving for real. And ways are yours. I want it to rain slightly. While I am walking alone. پنجشنبه پانزدهم دی ۱۳۹۰ ] [ 19:49 ] . قالب های حرفه ای. طراحی : ایران اسکین. Weblog Themes By : iran skin.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
29
دختری با عینک کائوچویی
دختری با عینک کائوچویی. در آستانه فصلی سرد. در ابتدای درک هستی آلوده زمین. و یاس ساده غمناک آسمان. و ناتوانی این دست های سیمانی. اتاق بیست و نه. روزهای زندگی یک دختر. بعد های یک زندگی. مست به خواب میروم. با آنکه در میکده را باز ببستند. با آنکه سبوی می ما را بشکستند. با آنکه گرفتند زلب توبه و پیمانه ز دستم. با محتسب شهر بگویید که هشدار! هشدار که من مست می هر شبه هستم. نوشته شده در دوشنبه بیستم مرداد 1393ساعت 16:52 توسط فاخته. شال و کلاه کن آسمون خیسه. ./. غزل بانو منو ببخش! من نمیتونم اینجا عکس بذارم.
یا صاحب الزمان ادرکنی
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم. نام نویسنده : محبوبه رضایی. هدف ایجاد این وبلاگ: مشارکت کوچکی در مسائل انتخابات. امیدوارم که بادیدن این وبلاگ با چشمان باز به دنیا بنگریم. اللهم عجل لولیک الفرج. وطنم پاره ی تنم. کد تماس با ما. میزان رای ملت است. هفته چهارم بهمن 1392. هفته دوم تیر 1392. هفته دوم خرداد 1392. هفته او ل خرداد 1392. هفته چهارم اردیبهشت 1392. هفته سوم اردیبهشت 1392. هفته دوم اردیبهشت 1392. نوشته شده در توسط محبوبه رضایی. این از سوالا بیشینین حل کونین! رنامه ای بنویسید که دو عدد را ...
خرده ناگفتههاي من
دلم می خوتد بشینم واسه یکی همه چیو بگم همه چیو! این روزا هیچ کسو ندارم براش بگم بدجوری تنهام! چقدر الکی بزرگ می شویم. سوم اردیبهشت و من در استانه ی سنی که هیچ وقت فکر نمی کردم بهش برسم یا اینکه اگه برسم چی می شه. نمی دونم هیس چنده نمی دونم چند ساله دارم اینجا ناله می کنم نمی دونم. اما دلم یه دوست می خواد که غریبه باشه که نشناسمو من بتونم از هر دری براش بگم اونم قضاوت نکنه گوش کنه فقط همین . خیلی مشنگ می زنم این روزاااااااااااااا. چشایی که هرز بپره مال من نیست دیگه نمی تونم توشون نگاه کنم. باید دنیا را به...
....... عشق نا تمام
پست ثابت* *حتما سر بزنید بچه ها. سلامی دوباره به دوستای گلی که هنوز هم با من هستن. و همه ی دوستای جدیدم. اومدم بهتون خبر بدم که این وبلاگ دیگه عمرش. رو کرده.دیگه اینجا نمیام. در عوض یه وبلاگ جدید ساختم که رمان هایی رو که مینویسم. میزارم اونجا تا شما از ش استفاده کنید. حتما به وبلاگم سر بزنید. وبلاگ دانلود رمان عشقی با نویسنده جدید. همین چند روز دیگه رمان اولی ام تموم میشه میزارمش تو وبلاگ . حتما دانلود کرده و بخونید. یادتون نره. . درباره ی رمان. حتما نظراتون رو بدید. سلام بهونه ی همیشگی من ! در واژه ها ه...
یک استکان چای
چو ناقه مانده ام در گل ها. توی شب کویر دلم راه افتادم و پر گلایه ام از طوفان شنی که به پاس.از تنهایی.از همه گله دارم که چرا تنهام.از خدا هم شاکی شدم که چرا تنهام.هر طرف هم می چرخم خبری از قافله نیست. داد سر زمین و هوا می زنم.خونم به جوش میاد و داد به خدا می زنم که آی خدا پس چرا تنهام؟ که یه صدایی توی طوفان می پیچه. دقت که می کنم می بینم.صدا با منه! چرا داد می زنی؟ آخه تنها موندم از قافله جا موندم اصلا به فکر منم نبودن.یه نشونی هم واسم نذاشتن که منم برسم. خب از خدا چرا شاکی هستی؟ پس چرا من نمی بینم؟ معصوم...
یک اتفاق ساده
نوشته شده در چهارشنبه ۲۷ اسفند۱۳۹۳ساعت 19:25 توسط م.ت. اگر دیدی زمستان بر درختی تکیه کرده. غلط نکنم زمستان امسال دلش جایی -شاید هم پیش کسی- گیر کرده. حواسپرت است. هیچ چیزش سر جا نیست. مشکوک میزند. خصوصا که این دم آخری دلش نمیخواهد برود. هی دارد پا ک ند میکند. نوشته شده در چهارشنبه ۲۰ اسفند۱۳۹۳ساعت 11:25 توسط م.ت. مورد شما ساده است. نوشته شده در دوشنبه ۱۲ اسفند۱۳۹۲ساعت 21:31 توسط م.ت. در راستای سرشماری اسفندماه پیادهروهای هفتتیر. نوشته شده در دوشنبه ۱۴ اسفند۱۳۹۱ساعت 19:41 توسط م.ت. چیزهایی هست که نمیدانیم.
یڪـ | فریبـ
مآنב ט . شآی ב ب ہآنﮧ بخواه ב ، رفت ט ا مآ . نﮧ. بﮧ پایان آمد این دفتر. بﮧ همﮧ ے با معرفتایے کﮧ هنوز منتظرن برگردم :. دلیل یﮧ روزے از بین میره اما . رفتن بے دلیل هیچ وقت تموم نمیشﮧ.
یک فنجان چای
سایتی پر از شکلک برای وبلاگ شما. کارت شارژ ایرانسل, همراه اول با جوایز. ღ عشق کودکانه ღ. از شیر مرغ تا جون آدمیزاد. من خدا . پروانه. فهرست وب سایت های ایرانی. کیک خامه ای 1. کیک میوه ای 7. یک فنجان چای، دلنشین و دلچسب است و با آن می توان خستگی ها را بیرون کرد. وبلاگ "یک فنجان چای" با آدرسی جدید به مکان دیگری منتقل شد. نوشته شده در جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 06:22 ب.ظ توسط پ. ا. نوشته شده در جمعه 27 اردیبهشت 1392 ساعت 01:27 ق.ظ توسط پ. ا. وقتی کسی را دوست دارید. وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن. بیشتر...
یک فنجان عشق
نقاش نیستم.اما میدانم. تماااااااام لحظه های بی تو بودن را. نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم شهریور 1392ساعت16:51توسط .Pouya. مانده ام برای تو. رفته ای برای دیگری. نوشته شده در شنبه بیست و ششم مرداد 1392ساعت13:4توسط .Pouya. دلم برای یکنفر تنگ است. حتی خبری از رنگ چشمانش هم ندارم. رنگ موهایش را هم نمیدانم. باید باشد و نیست ". نوشته شده در شنبه بیست و ششم مرداد 1392ساعت13:1توسط .Pouya. هستند که دلت برا. آنقدر تنگ میشود که میخواه. اورا از رؤیاهایت بیرون بکش. از دست می روند. همه ی آن چیز ها که. بی شک ، همان בخ.
yek-fenjan-harfe-daq.blogfa.com
یک فنجان حرف داغ
یک فنجان حرف داغ. Http:/ hana-neveshte.blogfa.com/. دوستان اين آدرس وب جديدمه. دوس داشتين لينک کنين:-). سلام به همه اونایی که الان مهمون وبکده ی منن. از دم همتون خوش اومدین. بازم به معرفت شما. توی این وب از چیزایی حرف میزنم که باورشون دارم. به چیزایی که میگم اعتقاد دارم و جزء دغدغه های زندگیمه. نظراتو انتقادادتونم با جونو دل می پذیرم. اینجا قانون خاصی نداره جز اینکه وقتی پستارو می خونین سرسری رد نشین،چند ثانیه مکث کنین وبه مفهومش فکر کنین! ﺍین روزها خیلی ها ﺩﺍﺭند ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺻﺪﺍیت می کنند:. با هر نیت که...
یک فنجان نیایش
منزل از یاد رفته ام. ببار،امشب ببارشاید اشک تو مرا غسل دهد و پاک. شاید بارانت نقطه چینی شود تا به او برسم. تعریف زندگی عوض شده است. تا گریه نکنم،نوازشم نمی کنند. تا قصد رفتن نداشته باشم،نمی گویند بمان. تا بیمار نشوم،گل برایم نمی آورند. تا کودک هستم،باید همه رادوست بدارم. و وقتی بزرگ شدم،دوست داشتن را برایم جرم می کنند. تا نروم،قدرم را نمی دانند و تا نمیرم،نمی بخشنم. تا هر کس به اندازه ی پیاله اش پاک شود. ای چتر فروش،چترهایت مال خودت. امشب می خواهم خیس شوم،. پاک شوم تا شاید محو شوم و. ما همیشه کسانی را که...