vezvezvez.mihanblog.com

kag-sokhte.blogfa.com

کاج سوخته

http://www.kag-sokhte.blogfa.com/1393/12

کل ماجرا همین است. از خیابان که رد می شوی، نفس که می کشی، ریه هایت پر از عطری آشنا می شود. ناخودآگاه کمی سر حال تر می شوی. کل ماجرا همین است. وقتی عید بیاید، مهم نیست، چطور بودی یا چه حال داشتی، برای لحظه ای همه چیز از یادت می رود و تک تک سلول های وجدت لذت را تجربه می کنند. انگار روحت تازه شده. دعای تحویل سال را که می شنوی، سکوت که می کنی، ناخودآگاه قلبت تندتر می زند و آرزو می کنی. کل ماجرا همین است. وقتی عید بیاید، مهم نیست، آرزویی داشته باشی یا نه، برای لحظه ای حس می کنی که باید هر آن چه می توا...سال ک...

kag-sokhte.blogfa.com

کاج سوخته - بی معنا شده ای!

http://www.kag-sokhte.blogfa.com/post/22

بی معنا شده ای! ذهنم متمرکز نیست، به پرنده ای شبیه است که دل ماندن ندارد، می خواهد پر بکشد و برود. می خواهد بداند سقف آسمان چه رنگیست؟ نمی خواهد باور کند هر جا که بروی آسمان همین رنگ است. خودم اینجا نیستم، این نوشته ها را کالبدی بی من می نویسد. من کجا هستم؟ واژه ها می تپند. عجب آشی روی سرم در حال جوشیدن است پر واژه اما تهی، تو خالی! مثل یک دست خالی در آن بازی کودکانه، گل یا پوچ دیدید گاهی دست های خالی چقدر خود را محکم گره می کنند؟ واژه ها و تشبیه هایی که تو را به سمت هیچ جا می فرستند. هه هه، از خسته نشدن!

kag-sokhte.blogfa.com

کاج سوخته - عشق ما باید ...

http://www.kag-sokhte.blogfa.com/post/27

عشق ما باید . برای دانستنش باید . نوشته شده در جمعه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۳ساعت 3:9 توسط کاج. You called me Amir. کل ماجرا همین است. مروری بر آلبوم سلول شخصی از رضا یزدانی. I Hate this but . عشق ما باید . استثنا در دنیای تار! مرگ در راه است! بی معنا شده ای!

whiteboard.blog.ir

بایگانی خرداد ۱۳۹۴ :: ندارد

http://whiteboard.blog.ir/archive/1394/3

دختری که دلش بال میخواهد. دختری که دلش بال میخواهد. یک دانشجوی پزشکی، یک پزشک آینده :). ۱۷ آبان ۹۵ ، ۲۰:۱۸. چقدر امروز غم انگیزم. ۰۴ آبان ۹۵ ، ۲۲:۲۶. یه چیزی میدونستم دیگه. ۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۹:۴۰. Maybe i was wrong eh? ۲۹ مهر ۹۵ ، ۲۱:۱۰. هیساسمشو بیاری زنگ زدم به پلیس. ۱۶ مهر ۹۵ ، ۱۳:۰۷. چایم را با عطرت هم بزن :). ۰۵ مهر ۹۵ ، ۲۱:۴۸. ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۳۲. ۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۰:۱۷. If i were u i would never let me go. ۰۲ مهر ۹۵ ، ۲۰:۳۹. ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۵۷. استقبال جهانی از مسابقه ایرانی. مسیح نازک تر از تار:-". جسمت خ...

whiteboard.blog.ir

بایگانی بهمن ۱۳۹۳ :: ندارد

http://whiteboard.blog.ir/archive/1393/11

دختری که دلش بال میخواهد. دختری که دلش بال میخواهد. یک دانشجوی پزشکی، یک پزشک آینده :). ۱۷ آبان ۹۵ ، ۲۰:۱۸. چقدر امروز غم انگیزم. ۰۴ آبان ۹۵ ، ۲۲:۲۶. یه چیزی میدونستم دیگه. ۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۹:۴۰. Maybe i was wrong eh? ۲۹ مهر ۹۵ ، ۲۱:۱۰. هیساسمشو بیاری زنگ زدم به پلیس. ۱۶ مهر ۹۵ ، ۱۳:۰۷. چایم را با عطرت هم بزن :). ۰۵ مهر ۹۵ ، ۲۱:۴۸. ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۳۲. ۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۰:۱۷. If i were u i would never let me go. ۰۲ مهر ۹۵ ، ۲۰:۳۹. ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۵۷. استقبال جهانی از مسابقه ایرانی. مسیح نازک تر از تار:-". Bringi...

whiteboard.blog.ir

بایگانی دی ۱۳۹۳ :: ندارد

http://whiteboard.blog.ir/archive/1393/10

دختری که دلش بال میخواهد. دختری که دلش بال میخواهد. یک دانشجوی پزشکی، یک پزشک آینده :). ۱۷ آبان ۹۵ ، ۲۰:۱۸. چقدر امروز غم انگیزم. ۰۴ آبان ۹۵ ، ۲۲:۲۶. یه چیزی میدونستم دیگه. ۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۹:۴۰. Maybe i was wrong eh? ۲۹ مهر ۹۵ ، ۲۱:۱۰. هیساسمشو بیاری زنگ زدم به پلیس. ۱۶ مهر ۹۵ ، ۱۳:۰۷. چایم را با عطرت هم بزن :). ۰۵ مهر ۹۵ ، ۲۱:۴۸. ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۹:۳۲. ۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۰:۱۷. If i were u i would never let me go. ۰۲ مهر ۹۵ ، ۲۰:۳۹. ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۰۲:۵۷. استقبال جهانی از مسابقه ایرانی. مسیح نازک تر از تار:-".

kag-sokhte.blogfa.com

کاج سوخته

http://www.kag-sokhte.blogfa.com/1393/06

بی معنا شده ای! ذهنم متمرکز نیست، به پرنده ای شبیه است که دل ماندن ندارد، می خواهد پر بکشد و برود. می خواهد بداند سقف آسمان چه رنگیست؟ نمی خواهد باور کند هر جا که بروی آسمان همین رنگ است. خودم اینجا نیستم، این نوشته ها را کالبدی بی من می نویسد. من کجا هستم؟ واژه ها می تپند. عجب آشی روی سرم در حال جوشیدن است پر واژه اما تهی، تو خالی! مثل یک دست خالی در آن بازی کودکانه، گل یا پوچ دیدید گاهی دست های خالی چقدر خود را محکم گره می کنند؟ واژه ها و تشبیه هایی که تو را به سمت هیچ جا می فرستند. هه هه، از خسته نشدن!

kag-sokhte.blogfa.com

کاج سوخته - راهرو های فریبنده!

http://www.kag-sokhte.blogfa.com/post/23

چشم هایم را باز کردم. دیوار را مقابلم دیدم سفید بود، بدون هیچ علامتی، بدون هیچ مفهومی! پشت سرم آدم های دیگری را دیدم که به دیوار مقابلشان خیره شدند مثل من و این صدا ها از بیرون اتاق می آمد. مردمی که می خندیدند، حرف می زدند. نمی توانستم آنها را ببینم اما شادیشان قابل لمس بود. آنها از این دیوار عبور کرده بودند؟ دری برای همرنگ شدن! سرم می تپد. دردش در میان جمعیت تشدید شده، چهره های نا آشنا را می بینم همه با تمسخر به من نگاه می کنند. بین پچ پچ هایشان می شنوم که می گویند: اون یکی از اوناست! You called me Amir.

silver-ashes.blog.ir

سر آغازی برای خاکستر نقره ای... :: خاکستر نقره ای

http://silver-ashes.blog.ir/post/1

شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۱۵ ب.ظ. سر آغازی برای خاکستر نقره ای. شعله های آتش قرمز، نارنجی، زرد. رقصشان در باد قرمز، نارنجی، زرد. فریاد های چوب قرمز، نارنجی، زرد. خنده های مرد قرمز، نارنجی، زرد. قهقهه در میان سکوت تا بی هوشی سیاه درخشش خاکستر. از جایش بلند شد و به سمت بوم سفید رفت. قلم و قلم مویش را برداشت. طرح تازه ای کشید. یک جنگل بدون کاج اما این بار نه زرد بلکه نقره ای! همرنگ آخرین بازمانده از دیدار هایش با کاج. بعد متنی نوشت، بی هیچ خط خوردگی بی آنکه کاغذش مچاله شود. انگار بعد از مدت ها توانسته ب...شنبه,...