taliehkabir.blogspot.com
عکس ها و: November 2008
http://taliehkabir.blogspot.com/2008_11_01_archive.html
برای واضحتر و بزرگتر دیدن هر عکس میتوانید روی آن کلیک کنید. Friday, November 28, 2008. Sunday, November 02, 2008. Subscribe to: Posts (Atom). The Only Bird in Town. وقتی پتی به دانشکده می رفت. سه شنبه نویسی ها. View my complete profile.
myprettyone.blogfa.com
دخمل خوشگل من! - آفرین! هورااااا!
http://www.myprettyone.blogfa.com/post/27
دختر خوب من از کوچیکی آروم و ناز و مهربون بود. سلام زینب جان. خوبی بابا؟ ذوق کردم. اگه گفتی چرا؟ خوب معلومه ببین چه ناز شدی! وای که چقدر من هنرمندم! الهی من دورت بگردم. ماه شدی بابا. خوب دیگه باس بریم بیرون مهمونی. مراقبت هستم نگران نباش! بای بای. فعلا خدانگهدار بابا. نوشته شده در دوشنبه یکم اسفند ۱۳۹۰ساعت 22:0 توسط بابای زینب. زينب خانوم عسل طلا! عمو علی و زن عمو. دخمل ناز (زینب طلا) 88.
pattywyatt.blogspot.com
وقتی پتی به دانشکده می رفت...: Breakup Vs. Chicken Pox
http://pattywyatt.blogspot.com/2013/04/breakup-vs-chicken-pox.html
وقتی پتی به دانشکده می رفت. ه.ش. ۱۳۹۲ فروردین ۲۹, پنجشنبه. Breakup Vs. Chicken Pox. To me breakup is similar to chicken pox, the younger you experience it, it would be less painful and would be healed sooner with fewer marks. Imam Shaghayegh" ;). Vaghti youngi kheili asib paziri.harchi bozogtar mishi poo koloftar mishi. age manzooret youngi e relationship bashe, baz oon ye harfi. anyway miss u imam. ۲۳ شهریور ۱۳۹۳ ه.ش.، ساعت ۷:۵۶. اشتراک در: نظرات پیام (Atom). The Only Bird in Town. مشاهده نمایه کامل من.
pattywyatt.blogspot.com
وقتی پتی به دانشکده می رفت...: gone with the wind
http://pattywyatt.blogspot.com/2014/09/gone-with-wind.html
وقتی پتی به دانشکده می رفت. ه.ش. ۱۳۹۳ شهریور ۲۵, سهشنبه. Gone with the wind. امروز نسیم صبحگاهی منوبرد تا خیابون امین- ساختمون رشد- میزسفید و گلهای نرگس تو گلدون . هیچ نظری موجود نیست:. اشتراک در: نظرات پیام (Atom). The Only Bird in Town. مشاهده نمایه کامل من. Gone with the wind. ته نقش الگو. با پشتیبانی Blogger.
paintingproject.blogfa.com
painting project
http://www.paintingproject.blogfa.com/post-146.aspx
آرزوی کشیدن نقشی دیگر، بر بوم بی دوام زندگی. استاد در مورد مرگ و فقدان یکی از والدین در کودکی صحبت میکند. میگوید یک راه این ست که والد فوت شده را برای کودک درونی کنیم اینطور که مثلا به کودک بگوییم پدرت درست ست که دیگر نیست ولی مثل قبل در تک تک لحظات دو نفره ای که با هم داشتید حضور دارد و دارد از آسمان تو را مینگرد. غالب روابط من (و شاید خیلی های دیگر) همین طوری ست. در نهایت وجود و عدم وجود آدم اهمیت چندانی ندارد. نوشته شده در پنجشنبه هشتم اسفند ۱۳۹۲ساعت 20:46 توسط من. قیژک کولی کوک باشد. در این تنگی عصر.
pattywyatt.blogspot.com
وقتی پتی به دانشکده می رفت...: It is a perfect day ...
http://pattywyatt.blogspot.com/2014/10/it-is-perfect-day.html
وقتی پتی به دانشکده می رفت. ه.ش. ۱۳۹۳ مهر ۲۵, جمعه. It is a perfect day . بعضی روزها الکی خوبن و هیچی هم نمی تونه خرابشون کنه . حتی صبح زود بیدار شدن واسه رفتن به آزمایشگاه . حتی گلایه های بی انقطاع یه نفر از یه رابطه گه مال گذشته . حتی ناهار بی مزه . حتی یک خروار کار نکرده و کلی باگ ریزو درشت . حتی و حتی و هزاران حتاهای دیگر. هیچ نظری موجود نیست:. اشتراک در: نظرات پیام (Atom). The Only Bird in Town. مشاهده نمایه کامل من. It is a perfect day . ته نقش الگو. با پشتیبانی Blogger.
tobit.blogspot.com
The Only Bird in Town: The Last Post!
http://tobit.blogspot.com/2009/10/last-post.html
The Only Bird in Town. Birds are flyin' south for winter. Here's the Weird-Bird headin' north. Wings a-flappin', beak a-chatterin', cold head bobbin' back'n'forth. He says: It's not that I like ice, or freezin' winds and snowy ground. It's just sometimes it's kind of nice, to be "THE ONLY BIRD IN TOWN.". سهشنبه نويسیها. وقتی پتی به دانشکده می رفت. View my complete profile. Friday, October 09, 2009. As of tonight, you can find us at ' US'! Http:/ thesaghebis.blogspot.com/.
paintingproject.blogfa.com
painting project
http://www.paintingproject.blogfa.com/post-149.aspx
آرزوی کشیدن نقشی دیگر، بر بوم بی دوام زندگی. در مواجهه با وجهه بد جهان هستی. در توصیف بیمارانی که با فاجعه ای (متلا جنگ) در زندگی مواجه شده اند مجموعه ای از علایم را نام میبرند. یکیش "اجتناب "ست، یعنی فرد از هر آنچه یادآوری کننده ی آن خاطرات بد وغیر قابل حمل ست،دوری میگزیند. اجتناب نوعی دگر هم دارد، فرد اجتنابش رو به صورت دور کردن خودش از زندگی پر شور در جهان، احساس بیگانگی با جهان، کم کردن دامنه ی احساساتش، کم کردن روابطش نشون میدهد. این تعریف دوم رو دوست دارم و باهاش احساس همسانی میکنم. در این تنگی عصر.