tandisenefrat.blogfa.com
؟؟ - یه شبکرد
http://tandisenefrat.blogfa.com/
؟ - یه شبکرد
http://tandisenefrat.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
65
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.188 sec
SCORE
6.2
؟ | tandisenefrat.blogfa.com Reviews
https://tandisenefrat.blogfa.com
؟ - یه شبکرد
؟ - sort
http://www.tandisenefrat.blogfa.com/post-31.aspx
بب که یک آرایه ی ۱۰ عنصری از ورودی بگیرد از کوچک به بزرگ مرتب کند. آرایه ی مرتب شده را چاپ کند. نوشته شده در یکشنبه ۲ خرداد۱۳۸۹ ساعت توسط یه شبگرد. حاصل عشق مترسک به کلاغ مرگ مزرعه بود. عشق پاک یک پسر کوچولو(سینا). عاشق همیشه تنها.کسرا. من تو = ما * (مهدی). هیس دارم با خدا حرف میزنم(هادی). در این دنیا ، هیچ چیز اتفاقی نیست. عشق و عاشقی چیست؟
؟ - میانگین عناصر و نزدیک ترین عنصر به میانگین
http://www.tandisenefrat.blogfa.com/post-32.aspx
میانگین عناصر و نزدیک ترین عنصر به میانگین. بب که یک آرایه ی ۱۰ عنصری از ورودی بگیرد میانگین عناصر آن را به دست آورد . نزدیک ترین عنصر به میانگین را به دست آورد. نوشته شده در یکشنبه ۲ خرداد۱۳۸۹ ساعت توسط یه شبگرد. حاصل عشق مترسک به کلاغ مرگ مزرعه بود. عشق پاک یک پسر کوچولو(سینا). عاشق همیشه تنها.کسرا. من تو = ما * (مهدی). هیس دارم با خدا حرف میزنم(هادی). در این دنیا ، هیچ چیز اتفاقی نیست. عشق و عاشقی چیست؟
؟ -
http://www.tandisenefrat.blogfa.com/post-43.aspx
دراین شهر صدای پای مردمی است. که همچنان که تو را می بوسند طناب دار تورا میبافند. مردمی که صادقانه دروغ میگویند. و خالصانه به تو خیانت میکنند. در این شهر هرچه تنها تر باشی پیروزتری. نوشته شده در سه شنبه ۳۰ فروردین۱۳۹۰ ساعت توسط یه شبگرد. حاصل عشق مترسک به کلاغ مرگ مزرعه بود. عشق پاک یک پسر کوچولو(سینا). عاشق همیشه تنها.کسرا. من تو = ما * (مهدی). هیس دارم با خدا حرف میزنم(هادی). در این دنیا ، هیچ چیز اتفاقی نیست. عشق و عاشقی چیست؟
؟ - میانگین و بزرگترین
http://www.tandisenefrat.blogfa.com/post-33.aspx
بب که یک آرایه ی 10 عنصری از ورودی بگیرد میانگین عناصر آن را به دست آورد بزرگترین عنصر آن را چاپ کند. نوشته شده در یکشنبه ۲ خرداد۱۳۸۹ ساعت توسط یه شبگرد. حاصل عشق مترسک به کلاغ مرگ مزرعه بود. عشق پاک یک پسر کوچولو(سینا). عاشق همیشه تنها.کسرا. من تو = ما * (مهدی). هیس دارم با خدا حرف میزنم(هادی). در این دنیا ، هیچ چیز اتفاقی نیست. عشق و عاشقی چیست؟
؟ - قطر اصلی را با فرعی جا به جا کند
http://www.tandisenefrat.blogfa.com/post-36.aspx
قطر اصلی را با فرعی جا به جا کند. ب ب یک ماتریس 5*5 را از ورودی بگیرد عناصر روی قطر اصلی را با فرعی جا به جا کند. نوشته شده در سه شنبه ۱۸ خرداد۱۳۸۹ ساعت توسط یه شبگرد. حاصل عشق مترسک به کلاغ مرگ مزرعه بود. عشق پاک یک پسر کوچولو(سینا). عاشق همیشه تنها.کسرا. من تو = ما * (مهدی). هیس دارم با خدا حرف میزنم(هادی). در این دنیا ، هیچ چیز اتفاقی نیست. عشق و عاشقی چیست؟
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
....در سرسرای مغز... - حق با تو بود
http://www.sarsarayebina.blogfa.com/post-13.aspx
هیاهوی این مغز مواج را می شنوی. حق با تو بود. حق با تو بود می بایست می خوابیدم. اما چیزی خوابم را آشفته کرده است. در دو طاقچه روبرویم شش دسته خوشه زرد گندم چیده ام. با آن گیس های سیاه وزوز پریشانشان. فکر می کنی ستاره ها از خوشه ها خوششان نمی آید. آن وقت می توانستیم به این موضوع و موضوعات دگر آنقدر بلند بلند بخندیم. تا همسایه هامان از خواب بیدار شوند. می دانی. انگار چرخ و فلک سوارم. انگار قایقی مرا می برد. انگار روی شیب برفها با اسکی می روم. مرا ببخش.آخر چگونه می شود عشق را نوشت. به جای پختن کلوچه شیرین.
....در سرسرای مغز... - سووت ممتد
http://www.sarsarayebina.blogfa.com/post-12.aspx
هیاهوی این مغز مواج را می شنوی. دوباره امروز رفتم و از لای گردو خاک هایی که کل سرسرا رو گرفته بود. توی یه کمد قدیمی با اون قفل عجیب و کلید بزرگش که شبیه طرح ترنج بود یه صفحه پیدا کردم که بذارم بخونه برام. بخونه و بخونه و بخونه.وتمام نشه. و اون سوت می زد برای من . یه سوت ممتد.سوتی بدون پایان. الان قطره خون طی مسیری که اومد روی گردنمه.دیگه جاری نمیشه . چون حجمش کم شده توی مسیر.حجم ما چی؟ زیاد میشه یا کم! آه خدایا چقدر این موسیقی دلنواز است". دارم گوش هایم را شنوا می کنم. داد خود را به بیدادگاه خود آورده ام.
....در سرسرای مغز... - سلول
http://www.sarsarayebina.blogfa.com/post-10.aspx
هیاهوی این مغز مواج را می شنوی. فریاد زدم:( چگونه به درون آمدم؟ دیگر ناچار نیستم برگردم، سلول شکافته شده است، تکان می خورم،اندام خود را حس می کنم! بینا: چند وقتی میشه که دارم فقط با یک بعد از کل هستی و وجودم زندگی می کنم.یا تماما می بینم یا تماما می شنوم یا تماما می خورم یا تماما می خوابم . چقدر این چند وقته با سر و صورت به درو دیوار خوردم از کوری و زیر آوار بی توجهی له کردم خیلی ها رو با سکوت ، چرا نمی تونم تمام وجودم رو جمع کنم یک جا . شاید وجودم خراب شده! تمام ابعاد و احساساتم ذره ای شده!
....در سرسرای مغز... - " رهگذرانه "
http://www.sarsarayebina.blogfa.com/post-9.aspx
هیاهوی این مغز مواج را می شنوی. اگر شب هنگام در کوچه ای به گردش رفته ایم و کسی از دور ، کاملا عیان(زیرا کوچه رو به بالا امتداد دارد و ماه بدر می تابد) دوان دوان رو به ما می آید، بهتر آن که چنگ در او نیدازیم، بلکه بگذاریم از کنارمان بگذرد، حتی اگر آن کس ضعیف و ژنده پوش باشد، حتی اگر شخصی دیگر فریادکنان در تعقیب او باشد. و سرانجام این که مگر ما با آن شرابی که خورده ایم، اجازه نداریم خسته باشیم؟ پس خوشحالیم که دیگر نفر دوم را هم نمی بینیم! من مست شده ام یا شماها! من مستانه نگاهتان می کنم یا شماها مرا!
....در سرسرای مغز... -
http://www.sarsarayebina.blogfa.com/post-17.aspx
هیاهوی این مغز مواج را می شنوی. امروز خندانیم و خوش کان بخت خندان میرسد سلطان سلطانان ما از سوی میدان می رسد. امروز توبه بشکنم پرهیز را بر هم زنم کان یوسف خوبان من از شهر کنعان می رسد. مست و خرامان می روم پوشیده چون جان میروم پرسان و جویان می روم آن که سلطان می رسد. اقبال آبادان شده دستار دل ویران شده افتان شده خیزان شده کز بزم مستان می رسد. فرمان ما کن ای پسر با ما وفا کن ای پسر نسیه رها کن ای پسر کامروز فرمان می رسد. پرنور شو چون آسمان سرسبزه شو چون بوستان شو آشنا چون ماهیان کان بحر عمان می رسد.
....در سرسرای مغز... - ما نمی دانیم چه کسی صدای ما را خواهد شنید
http://www.sarsarayebina.blogfa.com/post-14.aspx
هیاهوی این مغز مواج را می شنوی. ما نمی دانیم چه کسی صدای ما را خواهد شنید. روزهای آخره ساله.از دانشگاه که برمیگردم فقط تکاپو میبینم . هزارتا کله که باهم دارند توی ویترین یه مغازه رو نگاه می کنند و برق چشمای مغازه دار.تکون هایی که از پشت و جلو جمعیت بهم میدن و انگار که نه انگار به من کوبیدن و با اشتیاق به دنبال چیزی میرن. راستش یکم گیج میشم.نگاه می کنم به اطرافم و هیچ چیز نیست که دلم بخواهد با اشتیاق به طرفش برم و بخوام اونو مال خودم کنم و صاحبش من بشم! شهریه ام بیشتر شد.حالا باید برم بانک. از یه سری از د...
....در سرسرای مغز...
http://www.sarsarayebina.blogfa.com/88052.aspx
هیاهوی این مغز مواج را می شنوی. من احمد شاملو هستم. رانده شده از بهشت و مانده از دوزخ. این شعر را پس از مرگم سروده ام. و همچنان تا بعد. تا کور شوند آنان که سایه سار دلم را به سنگ می زنند. با چشم خورشید می بینم شما را و. با گلوی جبریل می خوانم. کسی که تمام عمرش را در سردخانه گذراند. چرا که مرده شورش را در می آورد می برد. آبروی تمام شاعران را. اگر نگوید: شاملو مرده ام. باید از کسی یا کسانی معذرت بخواهم. شناگر قابلی نبودم که به آبهای تلخ و تاریک جهان بزنم. و عقربه ی ساعت می رود آهسته و پیوسته. هفته او ل مرد...
....در سرسرای مغز...
http://www.sarsarayebina.blogfa.com/88092.aspx
هیاهوی این مغز مواج را می شنوی. حق با تو بود. حق با تو بود می بایست می خوابیدم. اما چیزی خوابم را آشفته کرده است. در دو طاقچه روبرویم شش دسته خوشه زرد گندم چیده ام. با آن گیس های سیاه وزوز پریشانشان. فکر می کنی ستاره ها از خوشه ها خوششان نمی آید. آن وقت می توانستیم به این موضوع و موضوعات دگر آنقدر بلند بلند بخندیم. تا همسایه هامان از خواب بیدار شوند. می دانی. انگار چرخ و فلک سوارم. انگار قایقی مرا می برد. انگار روی شیب برفها با اسکی می روم. مرا ببخش.آخر چگونه می شود عشق را نوشت. به جای پختن کلوچه شیرین.
....در سرسرای مغز...
http://www.sarsarayebina.blogfa.com/88061.aspx
هیاهوی این مغز مواج را می شنوی. فریاد زدم:( چگونه به درون آمدم؟ دیگر ناچار نیستم برگردم، سلول شکافته شده است، تکان می خورم،اندام خود را حس می کنم! بینا: چند وقتی میشه که دارم فقط با یک بعد از کل هستی و وجودم زندگی می کنم.یا تماما می بینم یا تماما می شنوم یا تماما می خورم یا تماما می خوابم . چقدر این چند وقته با سر و صورت به درو دیوار خوردم از کوری و زیر آوار بی توجهی له کردم خیلی ها رو با سکوت ، چرا نمی تونم تمام وجودم رو جمع کنم یک جا . شاید وجودم خراب شده! تمام ابعاد و احساساتم ذره ای شده!
....در سرسرای مغز...
http://www.sarsarayebina.blogfa.com/88123.aspx
هیاهوی این مغز مواج را می شنوی. ما نمی دانیم چه کسی صدای ما را خواهد شنید. روزهای آخره ساله.از دانشگاه که برمیگردم فقط تکاپو میبینم . هزارتا کله که باهم دارند توی ویترین یه مغازه رو نگاه می کنند و برق چشمای مغازه دار.تکون هایی که از پشت و جلو جمعیت بهم میدن و انگار که نه انگار به من کوبیدن و با اشتیاق به دنبال چیزی میرن. راستش یکم گیج میشم.نگاه می کنم به اطرافم و هیچ چیز نیست که دلم بخواهد با اشتیاق به طرفش برم و بخوام اونو مال خودم کنم و صاحبش من بشم! شهریه ام بیشتر شد.حالا باید برم بانک. از یه سری از د...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
65
اشعارحافظ
چو بر شکست صبا زلف عنبر افشانش. به هر شکسته که پیوست ،تازه شد جانش. کجاست هم نفسی تا به شرح عرضه دهم. که دل چه می کشد از روزگار هجرانش؟ معنی این دو بیت از شعر حافظ:. وقتیکه بادی که از شمال میوزد،موهای عطر افشان و زیبای یار را. به هر طرف می برد. در هر نسیمی که میوزید، گویا جان تازه ای به عاشق خود می بخشید. کجاست کسی مثل من؟ وزجر درون او را به اعماق غم می برد. وروزگار هجران برای او مثل شب سیاه است. نوشته شده در جمعه شانزدهم اردیبهشت 1390ساعت 21:52 توسط فهیمه خراسانی. دلم رمیده شد وغافلم من درویش. دلربایی ه...
تندیس الهی
ساکت اما ش.لوغ. وقتی کسی منتظرت نباشد عصر جمعه از وسط هفته شروع می شود. پنجشنبه بیستم شهریور 1393 توسط مریم سادات جواهرزاده. بگذار همیشه همه ی دلهره هایم در تیر رس قدرت ایمان تو باشند. یکشنبه دهم فروردین 1393 توسط مریم سادات جواهرزاده. به او اعتماد کنیم. ما اولین تجربه زندگیمان است. جمعه هشتم فروردین 1393 توسط مریم سادات جواهرزاده. کسانی را می شناسم که با صدای بلند دعا می خوانند. اما دستشان به ستاره ای نمی رسد. اما کسانی هستند که بی دعا. با خدا دست می دهند. شنبه نوزدهم بهمن 1392 توسط مریم سادات جواهرزاده.
مداد رنگی
آموزشی، اجتماعی ، فرهنگی ، هنری. نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم مرداد ۱۳۹۴ساعت 13:1 توسط مریم. نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 12:54 توسط مریم. همراهان عزیز سلام.یک جایی این مطلب را خواندم گفتم برای شما هم بنویسم:یک جایی روی یک کاغذ پاره ای که بیش نبود نوشته شده بود بسیار زیباست کسی دوستت داشته باشد وتو هم او را دوست داشته باشی واز هم دور باشید وهم دیگر ر را ترک کرده باشید تا این که کسی دوستت نداشته باشد وتو هم کسی را دوست نداشته باشی. نوشته شده در یکشنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 0:5 توسط مریم.
یــ ــه پـسـ ـــ ـــر متفــــ ـاوتـــ ـ
ی ه پس ر متف اوت. نوشته شده در تاريخ پنجشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۳ توسط ی ه پس ر متف اوت. تا بعد از کنکور ارشد . هر چی راجب کمتر بدونی به نفع جفتمونه . سخت نگیر ادم پیچیده ای نیستم بر خلاف اسم وبم.
؟
گاهي وختا آدم باس بد قلقي كنه. كه ديگران فك نكنن گوسفنده. باس نشون بده ميتونه گرگ باشه. اينكه گاز نميگيره دليل بي دندونيش نيس. نوشته شده در جمعه 13 خرداد1390 ساعت توسط یه شبگرد. دراین شهر صدای پای مردمی است. که همچنان که تو را می بوسند طناب دار تورا میبافند. مردمی که صادقانه دروغ میگویند. و خالصانه به تو خیانت میکنند. در این شهر هرچه تنها تر باشی پیروزتری. نوشته شده در سه شنبه 30 فروردین1390 ساعت توسط یه شبگرد. از استخوان دنده چپ مردی. تا در کنار آدم. میوه سیب را من خوردم. شاید هم گندم را. و یا شاید سیب.
خادم الشهدا
برای مشاهده بهتر وبلاگ از برنامه فایر فاکس و کروم استفاده نمایید. برای دانلود فایرفاکس اینجا. برای دانلود گوگل کروم اینجا. 1608;صیت شهدا. دسترسی آسان به کرامات شهدا. شهیدی که از محل قبر خودش خبر داد. مهمان حضرت زهرا سلام الله علیها. اقتدا به زینب- سلام الله علیها-. شهیدی که مدت بیشتری کنار ضریح امام رضاع ماند. 72شهید به یاری ولایت. شفای عباس به دست عباس ع. بهشت را آماده كردند. روضه خوانی با كراوات. نوری در شب تاریک. و خدایی که همین نزدیکی است . توسل به حضرت زهرا. امام زمان بر بالین شهید. نوری در شب تاریک.
نور
آدمیان اند و هزاران نوع و سلیقه . . . دخترک با ناز به خدا گفت. چطور زيبا می آفرينی ام و انتظار داری خود را براي همگان زیبا نكنم؟ تو را فقط براي خودم آفريدم. دخترك،پشت چشمی نازك كرد و گفت:خدا كه بخل نمی ورزد،بگذار آزاد باشم. خدا چادر را به دخترك هديه داد. دخترك با بغض گفت:با اين؟ اينطور كه محدودترم.اصلا می خواهی زندانی ام كنی؟ يعنی اسير اين چادر مشكی شوم؟ خدا قاطع جواب داد:بدون چادر،اسير نگاه های آلوده خواهی شد.هر چيز قيمتی را كه در دسترس همه نمی گذارند.تو جواهری. دخترك با غم گفت:آخر.آخر،. آیا آنها به این...
TandiSe_____________OmiD
اگرابرهای آسمان باریدنشان را فراموش کنند. اگر خورشید درخشان درخشیدنش رافراموش کند. اگر ماه فروزان تابیدنش را فراموش کنی. اگر پروانه سوختن شمع را فراموش کند. اگر دریا تلاطم امواجش را فراموش کند. اگر مادری حق فرزندش را فراموش کند. این را بدان که من هرگز فراموشت نخواهم کرد. بگذار بگویم که " دوستت دارم " و همیشه خواهم داشت. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم تیر 1389ساعت 15:59 توسط N@NAZ. رفتم، مرا ببخش و مگو او وفا نداشت. راهی بجز گريز برايم نمانده بود. اين عشق آتشين پر از درد بی اميد. در لابلای دامن شبرنگ زندگی.
تندیس روح
دیشب خدا خانه ی ما مهمان آمده بود. او خاطرات گذشته ی مرا در یک جعبه ی بزرگ رنگین آورده بود. جعبه حس عجیبی در خود داشت. تک تک روزهای گذشته ام چون تارهای موی سفید شده ام. شروع به سخن گفتن کردند. خدایا این جعبه سالیان سال دست تو بود. بازش کرده ای و امشب آورده ای تا من آن را ببویم. تو بی هیچ توقعی مهربانی. خاطره ها را یکی یکی از جعبه بیرون آورد. یکی از شادی سر جای. خود آرام و قرار نداشت. کم کم نوبت به آخرین خاطره ام رسید. خاطره ای که جای بزرگی در جعبه گرفته بود. خدا دو دستش را گرفت و آن را بلند کرد. شاید یک ...
تندیس صبر
روز شمار وقایع انقلاب اسلامی در یک نگاه. روز شمار وقایع انقلاب اسلامی در. وردین 1340 (پنج شنبه). وفات آیتالله العظمی حاج سید حسین بروجردی. 16 مهر 1340 (یك شنبه). تصویب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی. 8 آذر 1341 (جمعه). لغو قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی. با اعتراض علمای اسلام از جمله آیتالله روحالله خمینی و آیتالله حائری و دیگر علما و حضور گسترده مردم در پشتیبانی از علمای اسلام پس از مكاتبات و تظاهرات و اعتراضات ، دولت خائن ا سدالله علم قانون فوق را ملغی اعلام كرد. 19 دی 1341 (چهارشنبه). در آن روزها ما د...