sootedelan68.blogfa.com
سوته دلانسوته دلان - اشعار عاشقانه و مذهبی و پست مدرن
http://sootedelan68.blogfa.com/
سوته دلان - اشعار عاشقانه و مذهبی و پست مدرن
http://sootedelan68.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
18
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
209.126.116.165
LOAD TIME
0.234 sec
SCORE
6.2
سوته دلان | sootedelan68.blogfa.com Reviews
https://sootedelan68.blogfa.com
سوته دلان - اشعار عاشقانه و مذهبی و پست مدرن
سوته دلان - "مانتو"
http://www.sootedelan68.blogfa.com/post/30
دیدن تو باعث ایجاد ناهنجارها. صف کشیدند تا سر کوچه همه زوارها. قهقهه های شدیدت انفجاری مهلک ست. مثل داعشهای جانی، کرده ای کشتارها. فرق کرده طبع شعر حافظ و اشعار ما. مد شد از وقتی به جای دامن این شلوارها". مانتوها بی دکمه و باد شدید و ایستگاه. هی نشستم هی نشستم ، تا ببینم بارها. اخمهای تو عجب کشور گشایی میکند. مو به موی ابروانت لشگر مختارها. فتح کردی قلبهای مردمان پارس را. بر نمی آید به جزتو از کسی این کارها. موی لخت تو شبیه پرچمی در باد بود. موی تو دارد به آن اقرارها. خلق کرده ست تورا مخصوص خود قطعا خدا.
سوته دلان - ترانه
http://www.sootedelan68.blogfa.com/category/3
قسر در رفتی از دستم به دستای یکی رفتی. تو اینجوری نبودی که شبیه کی به کی رفتی؟ ببین روی تنم هرجا که رد نیش و زخماته. نه جای دست و مشتت نه ، همش تقصیر اخماته. دلیل گریه های من همون زخمای کاریته. میبوسم جای زخمام آخه چون یادگاریته. تو گم کردی منو اینجا سر این خلوت بن بست. به غیر کوچه و دیوار مگه اینجا کسی هم هست. گمونم قلب تو بستی به بی احساسی دیوار. چه پنهون از خدا شاید ندیدی تو منو انگار. بدترین حادثه بود با تو آش نا شدم. هرچی بود تموم شده حالا که جدا شدم. تقدیمت کرده بودم با دودستی قلبمو. حس میکنم مثله ...
سوته دلان - "سيگار 57"
http://www.sootedelan68.blogfa.com/post/36
پر کرده ام از مغز خود، خودکار خود را. من مي پرستم تک تک افکار خود را. تا هست عطر باغ تنباکوى تازه. بايد بسوزانم که گندم زار خود را. من چون اساسا از مى و باده به دورم. با دود کردم باز من افطار خود را. ميخوانم امشب آيه هايى از "دخان" را. تا کم کنم از روى دوشم بار خود را. از معنى آن آيه ى "57"* اش. آرام کردم روح لاکردار خود را. با "يا ودود" و "يا ودودش" مست هستم. وقتى به لب مى گيرم اين "اذکار" خود را. من با ذغال منقل اسفند هيأت. دارم که روشن ميکنم سيگار خود را.
سوته دلان - "ﺳﺎﻋﺖ ﯾﮏ ﺭﺑﻊ ﺑﻪ ﺩﻭ"
http://www.sootedelan68.blogfa.com/post/28
ﺳﺎﻋﺖ ﯾﮏ ﺭﺑﻊ ﺑﻪ ﺩﻭ. توﯼ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻦ اتاق. لحظه ها آبستن یک اتفاق. ﻧﯿﻤﻪ ﯼ ﺷﺐ ﺳﺎﻋﺖ ﯾﮏ ﺭﺑﻊ ﺑﻪ ﺩﻭ. ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻨﺎﺭ ﻋﮑﺲ ﺗﻮ. دود بود و دود بود و دود بود. خودکشی در سن و سالم زود بود. ﺯﯾﺮ ﻧﻮﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮐ ﺰ ﮐﺮﺩﻡ و. ﺑﺎ ﺗﻦ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﻡ ﻟ ﺰ ﮐﺮﺩم و. ﺟﺎﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﻟﺶ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩﻡ،ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ تیغ و مو.ﺍﺯ ﺗﻪ ﮐﭽﻞ ﮐﺮﺩﻡ،ﮐﺠﺎﺳﺖ؟ من که تب دارم ولی سردم شدید. حین گریه خنده ای کردم شدید. روی مغزم وز وز کابوس هاش. رو لبم درد تمام بوس هاش. ﻗﺮﺹ ﻭ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﻭ ﺗﺮﺱﻣﺮﮒ. ﺍﯾﻦ ﺳﮑﻮﺕ ﻭ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ ﻭ ﺗﺮﺱ ﻣﺮﮒ. گریه میکردند پایه های تخت. در اتاقم صور اسرافیل زد.
سوته دلان - "گناه"
http://www.sootedelan68.blogfa.com/post/31
بوسیدن او نگاه دارد؟ این صحنه سراسر آه دارد. میدید تورا کلاغ میگفت. بیچاره "امین" گناه دارد.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
18
اشعار علیرضا سلطانی
http://www.vaznebivazn.blogfa.com/1393/12
به صید آمدی و من چه بی قرار شدم / قسم به چشم تو لا یمکن الفرار شدم. خون ریخته میخواسته هرقدر که دلبر. میخواسته ج لد ش شود عاشق چو کبوتر. هرقدرکه عاشق سر راهش بزند پر. دلبر چو کبوتر بزند پر دم آخر. تقدیم به مناسبت سال نو ( عمودي هم بخونيد ). تاريخ پنجشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۳ ساعت 3:51 نويسنده علیرضا سلطانی. به پیشنهاد چندی از دوستانم بر آن شدم تعدادی از اشعارم را که قابل نمایش است در فضای وب برای دوستان عزیزم بگذارم باشد که موجب لذت آن دسته ای که این اشعار حرف دلشان است بشود. C A TE GO R IE s.
اشعار علیرضا سلطانی - نقطه ای مبهم ...
http://www.vaznebivazn.blogfa.com/post/19
دنبال وزن و قافیه بودم تمام عمر / شاعر شدن حواس مرا از تو پرت کرد! نقطه ای مبهم . كنار سفره ي هفت سين اشك ميريزي. و من كه خاطره ات را ز ياد ميبردم. و در كنار پيام رياست جمهور. به ياد فاصله ها بغض را فرو خوردم. توپ ، در شد و بين صداي تو گم بود. ميان همهمه هاي پياپي ات در من. من و تو نيش از آن اختلاف ها خورديم. و عشق نقطه ي وصلي ميان مرد و زن. از التهاب نفس هات در خداحافظ . از آخرين كلمه بين خاطرم ديروز. و اشك ، بغض ، سياهي . ولش بكن اصلا. بخند تا كه بخندد به رويت اين نوروز. به اين اميد كه سالي قشنگ مي آيد.
اشعار علیرضا سلطانی - ديشب تو قطار...
http://www.vaznebivazn.blogfa.com/post/24
به صید آمدی و من چه بی قرار شدم / قسم به چشم تو لا یمکن الفرار شدم. براي حمله به قلبم گمانه ها زده اي. زمين زدي و دوباره مرا هوا زده اي. تورا رئال يقين ميخريد اگر ميديد. چگونه روي دلم فن پشت پا زده اي. تاريخ شنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۳ ساعت 13:34 نويسنده علیرضا سلطانی. به پیشنهاد چندی از دوستانم بر آن شدم تعدادی از اشعارم را که قابل نمایش است در فضای وب برای دوستان عزیزم بگذارم باشد که موجب لذت آن دسته ای که این اشعار حرف دلشان است بشود. همینطور نظراتتان را در بهتر شدن این دلگفته ها به کار بندم. M oZH GA N.
اشعار علیرضا سلطانی - آخرین رنسانس
http://www.vaznebivazn.blogfa.com/post/21
به صید آمدی و من چه بی قرار شدم / قسم به چشم تو لا یمکن الفرار شدم. سرم عجيب شلوغ است گم شدم در خود. شبيه مرده ميان جماعتي بي جان. گي لحظه لحظه ام سوگند. سرم عجيب شلوغ است مثل يك اتوبان. صداي زنگ آلارم موبايل ساعت ٦. دوباره روز جديد ، اتفاق هاي قديم. شروع مسخره ي صبح با صداي ماشين. چه احمقانه در اين روز باز ميخنديم. ربود دست تورابخت از توي دستم. شدي شبيه كسي بار بسته در پي كوچ. كه مثل كودكيم باز انتخاب غلط. درست لحظه ي آخر ميان گل يا پوچ. برات شعر نوشتم ولي كمي مانده. ببخش وقت ندارم كه كاملش بكنم. نفس بر...
اشعار علیرضا سلطانی - عنكبوت
http://www.vaznebivazn.blogfa.com/post/26
دنبال وزن و قافیه بودم تمام عمر / شاعر شدن حواس مرا از تو پرت کرد! نوشته شده در چهارشنبه یکم بهمن ۱۳۹۳ساعت 9:23 توسط علیرضا سلطانی. به پیشنهاد چندی از دوستانم بر آن شدم تعدادی از اشعارم را که قابل نمایش است در فضای وب برای دوستان عزیزم بگذارم باشد که موجب لذت آن دسته ای که این اشعار حرف دلشان است بشود. همینطور نظراتتان را در بهتر شدن این دلگفته ها به کار بندم.
اشعار علیرضا سلطانی
http://www.vaznebivazn.blogfa.com/1393/11
به صید آمدی و من چه بی قرار شدم / قسم به چشم تو لا یمکن الفرار شدم. تاريخ چهارشنبه یکم بهمن ۱۳۹۳ ساعت 9:23 نويسنده علیرضا سلطانی. به پیشنهاد چندی از دوستانم بر آن شدم تعدادی از اشعارم را که قابل نمایش است در فضای وب برای دوستان عزیزم بگذارم باشد که موجب لذت آن دسته ای که این اشعار حرف دلشان است بشود. همینطور نظراتتان را در بهتر شدن این دلگفته ها به کار بندم. C A TE GO R IE s. حرف دل ( عماد شريفي. M oZH GA N.
اشعار علیرضا سلطانی
http://www.vaznebivazn.blogfa.com/1392/12
به صید آمدی و من چه بی قرار شدم / قسم به چشم تو لا یمکن الفرار شدم. نقطه ای مبهم . كنار سفره ي هفت سين اشك ميريزي. و من كه خاطره ات را ز ياد ميبردم. و در كنار پيام رياست جمهور. به ياد فاصله ها بغض را فرو خوردم. توپ ، در شد و بين صداي تو گم بود. ميان همهمه هاي پياپي ات در من. من و تو نيش از آن اختلاف ها خورديم. و عشق نقطه ي وصلي ميان مرد و زن. از التهاب نفس هات در خداحافظ . از آخرين كلمه بين خاطرم ديروز. و اشك ، بغض ، سياهي . ولش بكن اصلا. بخند تا كه بخندد به رويت اين نوروز. به اين اميد كه سالي قشنگ مي آيد.
اشعار علیرضا سلطانی - ...
http://www.vaznebivazn.blogfa.com/post/23
به صید آمدی و من چه بی قرار شدم / قسم به چشم تو لا یمکن الفرار شدم. در جواب این شعر از استاد فاضل نظری :. از باغ می برند چراغانیت کنند. تا کاج جشن های زمستانیت کنند. پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار. تنها به این بهانه که بارانی ات کنند. یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند. این بار می برند که زندانی ات کنند. ای گل گمان مبر به شب جشن می روی. شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند. یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست. از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند. آب طلب نکرده همیشه مراد نیست. گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
سوته دلان
ما را تمام لذت هستی به جستجوست. در پشت چارچرخه ای فرسوده. کسی خطی نوشته بود:. من گشته ام، نبود! تو دیگر نگرد، نیست ". این آیه ملال در من هزار مرتبه تکرار گشت و گشت. چشمم برای این همه سرگشتگی گریست. چون دوست در برابر خود می نشاندمش. تا عرصه بگوی و مگوی می کشاندمش. در جستجوی آبی حیات؟ در بیکران این ظلمات آیا؟ ما نیز گشته ایم! و آن شیخ نیز با چراغ همی گشت. آیا تو نیز چون او " انسانت آرزوست؟ گر خسته ای بمان و گر خواستی بدان. ما را تمام لذت هستی به جستجوست. پویندگی تمامی معنای زندگیست. كه هيچ گاه ديگر. نوشته ...
سوته دلان
عشق تنها مفهومی است که نیازی به علت و برهان ندارد. سلام به همه دوستان. بچه ها من 1 مشکلی دارم که میخواستم شما کمکم کنید. 2تا سوال دارم که جوابشون برام خیلی مهمه. 1اول اینکه چطور میشه 1کاری کرد که یکی بهت حس پیدا کنه؟ البته به روش درست.غیر اخلاقی نباشه. 2چطوری باید رفتار کرد کرد که یکی عاشقت بشه و جذبت بشه؟ ازتون خواهش میکنم توی 2تا سوالم راهنماییم کنین. نوشته شده در جمعه هجدهم شهریور 1390ساعتتوسط چشم به راه. که تو با من باشی. تو به من گفتی. پاسخی سخت و درشت. و مرا غصه این هرگز کشت. اگه میشه حلالم کن.
صفحه مورد نظر یافت نشد.
بلاگ مورد نظر شما یافت نشد. ممکن است آدرس وبلاگ اشتباه باشد و یا وبلاگ پیش از این حذف شده باشد. The page you have requested could not be found. (404).
نا نوشته ها
ساعت ۱٠:٥۱ ق.ظ روز چهارشنبه ٤ خرداد ،۱۳٩٠. ای که در آرامش چشمانت می توان شعری سرود آبی ترین ترانه باش تا بتوان در ساحل چشمانت با عشق نام تو را نقاشی کرد . سوی نگاهت را به قلب پاره ام خیره کن تا قلبم شروع دوباره خود را آغاز کند. من بی تو مردابم! همان ابر تیره ام که دلتنگی هایم جلوی باریدن را گرفته اند باد باش! شاید بتوان قطره ای ببارم. آغوش سردم را تنها مگذار! پروفایل مدیر : علیرضا. شبکه اجتماعی بهشت من. باشگاه مدیران و متخصصان. لیست وبلاگ های تخصصی. ایجاد وبلاگ با پرشین بلاگ.
سوته دلان
پر کرده ام از مغز خود، خودکار خود را. من مي پرستم تک تک افکار خود را. تا هست عطر باغ تنباکوى تازه. بايد بسوزانم که گندم زار خود را. من چون اساسا از مى و باده به دورم. با دود کردم باز من افطار خود را. ميخوانم امشب آيه هايى از "دخان" را. تا کم کنم از روى دوشم بار خود را. از معنى آن آيه ى "57"* اش. آرام کردم روح لاکردار خود را. با "يا ودود" و "يا ودودش" مست هستم. وقتى به لب مى گيرم اين "اذکار" خود را. من با ذغال منقل اسفند هيأت. دارم که روشن ميکنم سيگار خود را. هر کاری که کردم دیگه بی فایده بود. چون که تیم ...
سوتـــــــــــــــــــــــــــــــه دلان
سلام خدمت هر چی بچه مشتیه. اینجا از هر چیزی صحبت میشه ،همه چیزو زیر سوال می برم. فکرتونو در گیر میکنم. اینجا دنیایی از افکارمه پس گاهی خوبه گاهی بد. تغییر داره اما ثاب ته. بچه با معرفتا که میان قدمشون رو چشه. قربونتون نظر هم دادین که بهتر. نوشته شده در یکشنبه هجدهم فروردین 1392ساعت 2:27 توسط محمد. اتفاقای مختلفی هستن ،که هر روز برامون میافتن. گاهی باید بهشون فکر کنیم! تاکید میکنم ،فکر کنیم! نوشته شده در شنبه ششم اردیبهشت 1393ساعت 23:58 توسط محمد. نوشته شده در شنبه دوم فروردین 1393ساعت 19:40 توسط محمد.
همیشه لحظه آخر خـــ ـدا نزدیکتر میشـه
همیشه لحظه آخر خ دا نزدیکتر میشه. بسم الله الرحمن الرحیم. از پیله ی گناه ب در آ . کرمی ک از پیله در آمده دیگر کرم نیست. نوشته شده در چهارشنبه ۳۱ تیر۱۳۹۴ساعت 11:7 توسط م ه س ا. دست های گره گشا و کمک رسان. تا لب های مشغول به دعا. نوشته شده در پنجشنبه ۲۴ بهمن۱۳۹۲ساعت 19:33 توسط م ه س ا. اگر شب هنگام گنه کاری را مشغول به گناه دیدی. روز بعد به چشم گنه کار نگاهش مکن. شاید سحرگاه استغفار کرده باشد و تو ندانی . نوشته شده در سه شنبه ۲۴ دی۱۳۹۲ساعت 17:14 توسط م ه س ا. بدی را با نیکی دفع کن :). بدى را با نيكى دفع كن،.
سوته دلان
وقتی تو فکر تو می رم،پیش چشمامی همیشه. به تو فکرکردن سادم،واسه من خاطره می شه. بس که تو فکر تو می رم،از خوشی دیوونه می شم. زیر هر سقفی که باشیم،عاشق اون خونه می شم. از بس قلبمو گرفتی،کسی تو فکرم جاتو نمی گیره. حتی از دل من واسه یه لحظه،یاد تو نمی ره. تو هوای تو نبودن،چیزی جز دیوونگیم نیست. زندگی بدون اسمت،دیگه اسمش زندگی نیست. توی فکر تو که باشم،توی یه دنیای دیگم. تازه از حالی که دارم،خیلی چیزا رو نمی گم. نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5. تعداد بازدید مطلب : 0. تعداد بازدید مطلب : 0. به خودت ...
سوته دل
من از عشق لبریزم. چنان با یاد تو در خویش سرگرمم. دوشنبه هجدهم اسفند ۱۳۹۳ ] [ 9:24 ] [ تنها ]. باز ياد تو افتاده ام باز ه م شانه هايم جاي خالي تو را حس ميك نند باز ميخواهم بنويسم ا ز تو و مينويسم. از تو-خدايا قسم به نگاه زيباي او قسم به ان زماني كه حقيقت را از ن پرسيد عاشقانه رفت قسم ميخورم. كه من او را دوست دارم.ولي خداي مهربان من من براي دوست داشتن او دليلي ندار م. نه من دليل دارم چون او بود كه معني زندگي كردن با اميد و ه دف را به من اموخت.اره من او را دوست. گفتم حقيقت را پرسيد و رفت حقيقت چه بود؟ سبک ت...
.: سوته دل ها :.
سوته دل ها :. حال سوته دل دل سوته داند. دیشب که باران آمد میخواستم سراغت را بگیرم. اما خوب میدانستم این بار هم که پیدایت کنم ، باز زیر چتر دیگرانی! نوشته شده در سه شنبه بیستم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 1:22 توسط ماه. این روزها نوازنده خوبی شده ام. دلم شور میزند چشمم تار! نوشته شده در جمعه نهم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 19:27 توسط ماه. دوباره سیب بچین حوا. بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند . . . نوشته شده در شنبه ششم فروردین ۱۳۹۰ساعت 17:55 توسط ماه. توکه میدانی حافظه خوبی ندارم . . . من خوشحالم چون تو خوشحالی . ولی چرا پس من .