sokuteasemani.blogfa.com
سکوتی به عمق فریاد آسمانسکوتی به عمق فریاد آسمان - سکوت، نشستن نیست، یک قیام عاشقانه است
http://sokuteasemani.blogfa.com/
سکوتی به عمق فریاد آسمان - سکوت، نشستن نیست، یک قیام عاشقانه است
http://sokuteasemani.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
57
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.969 sec
SCORE
6.2
سکوتی به عمق فریاد آسمان | sokuteasemani.blogfa.com Reviews
https://sokuteasemani.blogfa.com
سکوتی به عمق فریاد آسمان - سکوت، نشستن نیست، یک قیام عاشقانه است
sokuteasemani.blogfa.com
سکوتی به عمق فریاد آسمان
http://www.sokuteasemani.blogfa.com/86012.aspx
سکوتی به عمق فریاد آسمان. سکوت، نشستن نیست، یک قیام عاشقانه است. به دنبال یک کلمه. سفر کردم به شهر خیال. به شهری که آلبوم عکسی از خاطرات یک عمر گذر من از جاده ی پرفراز و نشیب زندگی بود و هنوزم هست. اون شهر، مثل یه آلبوم پر از عکس، جلوم باز شده بود. عکس های سیاه. که هر کدوم آذین بخش یه کدوم از نقوش خیال بودند. توی اون صفحه از زندگیم، دیدم، که از بچگی می شناختمش. از بچگی، حت ی معنیش را می دونستم و به کارش می بردم. ولی توی هیچ کدوم از صفحات اون دفتر، صفحه ای به پیچیدگی و آشفتگی اون صفحه نبود و ندیدم. چگونه ...
سکوتی به عمق فریاد آسمان
http://www.sokuteasemani.blogfa.com/86082.aspx
سکوتی به عمق فریاد آسمان. سکوت، نشستن نیست، یک قیام عاشقانه است. صفحه ی چهارم بسته شد، ام ا. آتيش داشت سريع سريع خاموش مي شد، چون ديگه هيزمي نبود.واي. خاموش شد.فقط يک خاکستر سپيد باقي موند.دست هاي پرنده رها شد و سرش به زير افتاد. روش رو برگردوند و رفت.با پاهاي خسته و تن زخمي.توان بلند کردن پاهاش رو نداشت.همه ي تنش آويزون شده بود، همه ی استخونهاش خرد شده بود. تنهای نیروی رفتن براش مونده بود. پسر رفت، رفت،رفت، تا یه جایی که پر از خالی بود، پر از هیچ. و این گونه صفحه ی چهرم زندگی پسر، یسته شد. پری شب و روز.
سکوتی به عمق فریاد آسمان - در روی یه پاشنه نمی مونه!
http://www.sokuteasemani.blogfa.com/post-49.aspx
سکوتی به عمق فریاد آسمان. سکوت، نشستن نیست، یک قیام عاشقانه است. در روی یه پاشنه نمی مونه! دیدین گاهی آدم دلش می گیره؟ اونم نه همین جوری الکی و رو هوا ها که هر چندوقت یه بار همه مون دچارش می شیم ها! منظورم وقتاییه که از آدمای اطرافمون، یا حتی آدمای محله و شهرمون دلمون می گیره! شاید خودمون هم هیچ وقت هیچ ادعایی نداشته باشم که بهتر از اونهاییم ولی حداقل می فهمیم که بدی چیه و چقدر زشته و چندشه! خودمون هم عمده تلاشمون همینه که دچار این اخلاقا نشیم. اما وقتی دلمون میگیره، گرفته دیگه! Www night Skin . ir.
سکوتی به عمق فریاد آسمان
http://www.sokuteasemani.blogfa.com/86113.aspx
سکوتی به عمق فریاد آسمان. سکوت، نشستن نیست، یک قیام عاشقانه است. انتظار شیشه ای بهار. واقعا دوست داری که باشی و بمونی؟ پرنده، با چشم های معصوم و پر از اشکش، سر تکون داد. پسر، دست در جیش کرد و چاقوی تیزی رو جلوی دیدگان تار پرنده گرفت.پرنده ترسید.خیلی ترسید.فکر کرد، دیگه آخر کاره.می خواست بپر ه، که یکدفعه شجاعتش بهش غلبه کرد و نگهش داشت. نشست، عزمش رو جزم کرد و اومد جلوی پسر."من حاضرم، شروع کن.". پسر، دستش رو آورد جلو و چاقو رو به دست پرنده داد. از دست چیا، از دست کیا؟ این رگ های حیات قلبم رو می گی؟ امواج ...
سکوتی به عمق فریاد آسمان
http://www.sokuteasemani.blogfa.com/86071.aspx
سکوتی به عمق فریاد آسمان. سکوت، نشستن نیست، یک قیام عاشقانه است. دیگه نوبت این بود، که زندگی از نو شروع بشه.از او ل.او ل او ل او ل.یعنی از محبت، دوستی، عشق.ولی خیلی سخت بود.چرا؟ آخه اون پرنده.اون پرنده، او لش کاری باهاش نداشت، اجازه داد پسرک بیاد و کنارش بشینه.باهاش حرف بزنه.پرنده، دوست داشت که بیشتر پسر رو بشناسه.ازش اسمش رو پرسید، رسمشو، مرامشو.ولی.ولی ای کاش نمی پرسید. شایدم نه.خوب شد که پرسید. می دونی پسر چی بهش گفته بود؟ بهش گفت: "اون پل لغزان چوبی رو می بینی؟ اون غول سیاه رو می بینی؟ ولی افسوس که ا...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
لطفا فریاد نزنید!!
http://www.mastooreh.blogfa.com/cat-2.aspx
به حرمت سکوت آسمانی قلبم. قصد کرده ام روزه ام رابشکنم. هیچ چیز تا کنون چنین مرا آشفته نکرده بود که ترس از تو، از شنیدن کلامی از تو، از نگاه تو مرا آشفته کرده است. و اکنون تمام وجودم آرزویی شده تا شاید روزی غمی را که بر چشمانت انداخته ام، برچینم. قسم می خورم، معلم. دوشنبه 29 آبان1391 ] [ 12:53 ] [ مستوره ]. قصد کرده ام روزه ام رابشکنم. امروز نمی خواهم از سوتیکا بگویم. دختری که در جایی دورتر از من، جایی که می توان نفس کشید، عاشق شد و پاک بود زندگی می کند. من می خواهم از "من" بنویسم. حکایت غریبانه ای است.
amir - میدانم به کجا می روم .............................................................. به آسمان
http://www.onaroo.blogfa.com/post-19.aspx
میدانم به کجا می روم . به آسمان. بهم گفتی داری میری.نگات کردم.باورم نمی شد.تو سرتو انداختی پایین.من بازم نگات. کردم گفتی دارم می رم دیگه نمی تونم.گفتی عشق دروغه .من و تو هم به هم دروغ. گفتیمما عاشق نبودیم.اما من هیچی نگفتم فقط نگات کردم.دوست داشتم بگی شوخی. کردم دوست داشتم بگی منم عاشقتم .دوست داشتم دستامو بگیری مثل قبلا و بهم بگی. همیشه با من می مونی.اما تو هیچی نگفتی تو رفتی.آره رفتی به همین سادگی .من. پشت سرت ایستادم گریه کردم فریاد زدم خواهش کردم بمونی اما تو گفتی عشق یعنی جدایی ما. به یاد تو و ترنم .
amir
http://www.onaroo.blogfa.com/8512.aspx
وقتی که بارون می باره دستاتو رو به آسمون بگیر. هر قدر که بارون تو دستات جمع شد تو اونقدر منو. هر قدر که بارون رو نگرفتی من تو رو اونقدر. خدا حافظ براي هميشه.تنها بهانه انتظار آن شبها براي ديدن صبح. كاش سرنوشت جز اين مي نوشت . ! نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۸۵ساعت 21:22 توسط. نگاهت تلخی گناهم را به خاطر می آورد. یا گناهم را ببخش. یا نگاهم نکن . نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۸۵ساعت 20:44 توسط. عزیز رفته، ایینه بودن کار دلت نیست! با تو به آسمان ها میروم. به یاد تو و ترنم .
لطفا فریاد نزنید!!
http://www.mastooreh.blogfa.com/9202.aspx
به حرمت سکوت آسمانی قلبم. قصد کرده ام روزه ام رابشکنم. بازیچه ی زمان شده بود. حالا می فهمید چرا هرچیزی را که برای فردا گذاشته بود برای همیشه فراموش کرده بود! با خودش فکر کرد که در تله افتاده است. تله ای برای تمام عمرش. و او ناگاه به لحظه هایی اندیشید که داشتند به گذشته تبدیل میشدند! یکشنبه 1 اردیبهشت1392 ] [ 15:53 ] [ مستوره ]. اینکه مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست. ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود. ماهی کوچکی که طعم تنگ بلورین، آزارش می دهد و بوی دریا هوایی اش کرده است. طراحی : ایران اسکین.
بید مجنون
http://www.aminma66.blogfa.com/8906.aspx
من نه عاشق بودم. من نه عاشق بودم. و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من. من خودم بودم و یک حس غریب. که به صد عشق و هوس می ارزید. من خودم بودم دستی که صداقت می کاشت. گر چه در حسرت گندم پوسید. من خودم بودم هر پنجره ای. که به سرسبزترین نقطه بودن وا بود. و خدا می داند بی کسی از ته دلبستگیم پیدا بود. من نه عاشق بودم. و نه دلداده به گیسوی بلند. و نه آلوده به افکار پلید. من به دنبال نگاهی بودم. که مرا از پس دیوانگیم می فهمید. دور اما چه قشنگ. که روم تا در دروازه نور. تا شوم چیره به شفافی صبح. به خودم می گفتم. تو فصل ...
لطفا فریاد نزنید!! -
http://www.mastooreh.blogfa.com/post-23.aspx
به حرمت سکوت آسمانی قلبم. دیگر بزرگ شده بود، سوتیکا را می گم. آن شب بعد از تابش و بارشی پر از غم، دست مرد را گرفت و راهی کوچه ها شد. دلش آرام بود و نسیم خنکی وجودش را نوازش می کرد. نگاهش به زنی افتاد کرد که کفشی از پوست مار به پا کرده بود. سوالی در ذهنش جرقه زد. از مرد پرسید: "اگه یه مار این کفشو پای این زن ببینه می تونه تشخیص بده که از پوست یه ماره؟ مرد لبخندی زد و گفت: " مگه نمی دونی مارها نمی تونند ببینند؟ نه، یعنی یه جور متفاوتی می بینند؟ اصلا مگه می شه یه جور دیگه دید؟ دیر می شه. باید بریم. ماهی کوچ...
بید مجنون
http://www.aminma66.blogfa.com/8901.aspx
یادتان هست اولین سلام را. با تمام سادگی هایش. با تمام عشق هایش. یادتان هست شب های عاشقی. شب های ستاره بازی با چشمان شما. سکوت سرشار از نا گفته هاست را یادتان هست؟ خیابان ولیعصر زیر درخت سرو عاشقانه ها، ، ،یادتان هست؟ یاد آن روزها بخیر. و این سان بود که فرشته ای اولین راه را گشود. و این گونه بود که فرشته ها آمدند و رفتند. اما آن برق نگاه ساده و صادق دیگر نبود. اولین جرقه را فرشته اول زد. و آتشی که گرمای آن مرهم روزهای سرد بود. راه معلوم بود اما سرانجام نا معلوم. فرشته ها به او حرف زدن.
بید مجنون - فرشته ها
http://www.aminma66.blogfa.com/post-156.aspx
یادتان هست اولین سلام را. با تمام سادگی هایش. با تمام عشق هایش. یادتان هست شب های عاشقی. شب های ستاره بازی با چشمان شما. سکوت سرشار از نا گفته هاست را یادتان هست؟ خیابان ولیعصر زیر درخت سرو عاشقانه ها، ، ،یادتان هست؟ یاد آن روزها بخیر. و این سان بود که فرشته ای اولین راه را گشود. و این گونه بود که فرشته ها آمدند و رفتند. اما آن برق نگاه ساده و صادق دیگر نبود. اولین جرقه را فرشته اول زد. و آتشی که گرمای آن مرهم روزهای سرد بود. راه معلوم بود اما سرانجام نا معلوم. فرشته ها به او حرف زدن.
بید مجنون
http://www.aminma66.blogfa.com/8809.aspx
آدمك آخر دنیاست بخند. آدمك مرگ همین جاست بخند. دست خطی كه تو را عاشق كرد. شوخی كاغذی ماست بخند. آدمی خر نشوی گریه كنی. كل دنیا سراب است بخند. آن خدایی كه بزرگش خواندی. به خدا مثل تو تنهاست بخند. نوشته شده در چهارشنبه چهارم آذر ۱۳۸۸ساعت 15:19 توسط بید مجنون. به مهتابی که به گورستان می تابی. حیف از تو ای مهتاب شهریور ، که ناچار. باید بر این ویرانه محزون بتابی. وز هر کجا گیری سراغ زندگی را. افسوس ، ای مهتاب شهریور، نیابی. یک شهر گورستان صفت ، پژمرده ، خاموش. بر جای رطل و جام می " سجاده ی زرق. از زندگی اینجا...
بید مجنون
http://www.aminma66.blogfa.com/8910.aspx
مي شود آيا تو را يكبار ديگر نيز ديد؟ مي شود آيا تو را يكبار ديگر نيز ديد؟ يا صدايت را فقط يكبار ديگر هم شنيد؟ مي شود آيا تو را بار دگر احساس كرد؟ با تو آيا مي شود تا اوج خوشبختي رسيد؟ مي شود آيا گذشته بازگردد تا كه من. باز يابم راههايي را كه چشمانم نديد؟ مي شود آيا كه با رنگ سياه بخت من. طرحي از دلتنگي ام را روي كاغذها كشيد؟ مي شود آيا كه در بازارهاي آرزو. با تو بودن را به هر قيمت كه ميگويي خريد؟ كاش مي شد با تو بود و با تو ماند و با تو رفت. كاش مي شد با تو از بيهوده بودن هم رهيد. نپرس و باور کن. و جاودا...
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
57
سکوت تنهایی
هرگز حسد نبردم بر منصبی و جاهی / الا بر آنکه دارد بر دلبری وصالی. In weblog baste shod. شنبه 9 آذر1392 12:34 PM. وقتی حس می کنم. جایی در این ک ره خاکی. تو نفس میکشی و من. از همان نفس هایت.نفس میکشم آرام میشوم! برای زنده ماندنم کافی ست! چهارشنبه 10 مهر1392 2:37 PM. پ ن: معذرت میخوام که یه مدتیه نمیتونم بهتون سر بزنم و آپ کنم. از همه تون میخوام که برام دعا کنید! چهارشنبه 3 مهر1392 3:42 PM. زندگی وقت کمی بود و نمی دانستیم. همه تعبیر دمی بود و نمی دانستیم. حسرت رد شدن ثانیه های کوچک. نیمکت مدرسه ها خراب بود.
سکوت فریاد...
اصلا بگذارید خود آب بگوید. به نام او که نزدیکترین به من است. با عطر محرم دلتنگی های شبانه ام را در سکوت خموش شب ،. به تفسیر اشک سپرده ام. و بر لوح ضریح دل ،. حسرت حضور ،مقیم حریم آستانت می خوانی ام؟ من راه گم کرده ام. راه را نشانم میدهی. در گشت و گذارم از عقل به اوهام. کوچه های بارون زده. دنباله سکوت مرا بگیر وبیا. یادداشت های یک دانشجو. میشه خدا رو بوسید. درد اشنا(چه میجویی عشق؟ قالب وبلاگ امام حسین. سلام بر محرم.سلام بر شعر محتشم. ای ساربان آهسته ران. جانم میرود.میرود.میرود. یعنی کجام من بیچاره! چقد دو...
سکـــــــــ♥ــــــــو تــــ ....!!
سکوتی میکنم سنگین تر از فریاد؟ میخواهم درگوشت چیزی بگویم. این یک اعتراف است. پنجشنبه پانزدهم خرداد 1393 21:20. ɪʼᆻ ɩǫʂţ ŵɪţʜǫǔţ ȳǫǔ. ﺩﻳﮕﺮ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻛﺴﻲ ﻗﺴﻤﺖ ﻧﻤﻴﻜﻨﻢ. ﻳﻜﺒﺎﺭ ﻗﺴﻤﺖ ﻛﺮﺩﻡ ﭼﻨﺪﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﺪ! پنجشنبه پانزدهم خرداد 1393 21:13. ɪʼᆻ ɩǫʂţ ŵɪţʜǫǔţ ȳǫǔ. نه راه رفتنم هموار. نه پای ماندنم محکم. خدایا راهم رو جلوپایم بزار. راهی که . عشق نابود شد .ونه دلی شکسته. شنبه بیست و هفتم اردیبهشت 1393 18:51. ɪʼᆻ ɩǫʂţ ŵɪţʜǫǔţ ȳǫǔ. روبروی پنجره ای نیمه باز. که نسیمی خنک هدیه میدهد. سه شنبه شانزدهم اردیبهشت 1393 16:5.
یک گاز سیب ترش
یک گاز سیب ترش. در درون یک سیب، دانه ها محدود است. درون هر دانه، سیب ها نامحدود. امروز . فردا. از کودک فال فروشی پرسیدند. گفت:به کسی که در امروز خود مانده فردا. امیدوارم هیچ وقت گرفتار امروز و فردات نشی. امیدوارم همیشه زندگیت جریان داشته باش. امیدوارم همیشه زندگیت پر از شور باشه. امیدوارم امروز و فرداهای زندگیت خوب بگذره. به قلم دانه سیب در یکشنبه ۱۳۹۰/۰۸/۱۵. بعد از یک ماه و نیم دوباره سلام. دلم تنگ شده بود! علت غیبتمو خودمم نمی دونم. از روزگار از مردمش. دیگه برام مهم نیست چی میشه یا بهم چی میگذره. از آد...
سکوتم تو را فریاد می زند
OnLoad and onUnload Example. سکوتم تو را فریاد می زند. با تمام وجود گناه کردیم. اما خدا نه نعمتهایش را از ما گرفت نه گناهانمان را فاش کرد,. بیندیش اگر اطاعتش کنیم چه میکند؟ تاريخ : یکشنبه سی ام تیر 1392 19:35 نویسنده : Admin. مرد زنداني مي خنديد. شايد به زنداني بودن خويش. شايد هم به آزاد بودن ما. زندان کدام سوي ميله هاست؟ تاريخ : چهارشنبه بیست و دوم خرداد 1392 17:0 نویسنده : Admin. نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند. که هر رهگذری را شبیه تو می بینم! نمی دانم غریبه ها تو شده اند. وقتی با یه نفر دست میدی،.
سکوتی به عمق فریاد آسمان
سکوتی به عمق فریاد آسمان. سکوت، نشستن نیست، یک قیام عاشقانه است. در روی یه پاشنه نمی مونه! دیدین گاهی آدم دلش می گیره؟ اونم نه همین جوری الکی و رو هوا ها که هر چندوقت یه بار همه مون دچارش می شیم ها! منظورم وقتاییه که از آدمای اطرافمون، یا حتی آدمای محله و شهرمون دلمون می گیره! شاید خودمون هم هیچ وقت هیچ ادعایی نداشته باشم که بهتر از اونهاییم ولی حداقل می فهمیم که بدی چیه و چقدر زشته و چندشه! خودمون هم عمده تلاشمون همینه که دچار این اخلاقا نشیم. اما وقتی دلمون میگیره، گرفته دیگه! اما دل ما چی؟ من رو از نظ...
سكوت عاشق
سلام دوستای خوبم ازاین ک میاین ب وبم مر۳۰ ببخشید ک دیر میام سرمیزنم هروقت از خوابگاه برمیگردم میام تووب خوشحال میشم ک کامنت میزارین.مرسیییییییییییییی. می آیی ، نئشه می شوم! می روی ، خ مار! مرا به تخته ی چشمانت ببند! ت رک م بده! جمعه نهم فروردین 1392 ] [ 20:43 ] [ atena ] . نبود در تار و پودش ديدي گفت عاشقه عاشق. نبودش @ @ @ @ @. امشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه ديدار اين خونه. فقط خوابه ، تو كه رفتي هواي خونه تب داره ، داره از درو ديوارش غم. گفتيم و سفر كرديم،از دشت شقايق ها،با عشق گذركرديم.
عینک کامپیوتر
شاید شما هم جزو افرادی باشید که بیشتر اوقات پشت کامپیوتر هستید و چون مانیتور شما از نوع LCD و LED بوده و احساس می کنید که اشعه مانیتور ضرری برای چشمان شما ندارد . در این مورد میبایستی اندکی تامل فرمائید چرا که کار زیاد با کامپیوتر بدلیل تمرکز چشمان به مانیتور باعث خستگی چشمان فرد می شود. توجه داشته باشید که. در این فروشگاه عینک کامپیوتر بدل عرضه نمی شود. عینک مخصوص کار با کامپیوتر. اصل تنها 21000 تومان. با لنزهای آنتی رفلکس محصول جدید سال 2014 و ایمن برای چشمان شما میباشد. از دست دادن قدرت فوکوس کردن.
سکوت عاشقانه
برای راه پیدا کردن در دل ، راهی جز شکستن آن نمی دانم. عشق بصورت تسلیم و دیگر خواهی تحریف شده است ،. و حال آن که یک تصاحب یا یک نثار است که از فوق سرشاری شخصیت ناشی می شود . تنها کامل ترین انسانها می توانند عشق بورزند ،. از شخصیت تهی شدگان ، عینی ها ، بدترین عاشقان هستند ،. این را تنها باید از دختران پرسید! این نکته حتی در مورد عشق به خدا یا به سرزمین پدری هم صدق می کند ،. باید به استواری در خویشتن ریشه داشت ،. خود خواهی به عنوان خود شکل گرفتگی ،دیگر خواهی به عنوان دیگر شدگی . ما در طلب چیزی بیشتر هستیم ،.
سکوت اشک
دلسروده ها و دلنوشته های مذهبی اجتماعی و . غلامحسین پویان. نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد" (1). همی دانم که دنیا پر فتنه خواهد شد. و آنگه آرزویم را عیان بینی. و یک پروانه را در شعله اش بی پر و جان بینی. اگر از خاک من پرسی. اگر از آب من پرسی. اگر از بوی من پرسی. همه گویند یک جمله. که او تنها یکی را دید. و او تنها یکی بوسید. و آنگه نیک می بینی. عجب آن عشق بی تابی. در آنگه یاد من باشید. ز خاکم عشق برگیرید. ز آبم روشنی گیرید. ز بویم مستی مستانه را بینید. واز آن نوگل نرگس. برایم شاخه ای چینید. چون حرمت آن خا...
ツسالهابه انتظارکسی مینشینم که آغوشش طعم بی کسی دهدنه طعم هرکسیツ
ツسالهابه انتظارکسی مینشینم که آغوشش طعم بی کسی دهدنه طعم هرکسیツ. Sorry but forbidden loveツ. درحالی که تازه بهم شب بخیرگفته بود! چه اشتباه تلخی.:(. یکشنبه 20 بهمن 1392 ] [ 05:35 ب.ظ ] [ Romina R ] [ نظر ت پس کو؟ منم ازاین شیطونی هامیخوام. یکشنبه 1 دی 1392 ] [ 02:35 ق.ظ ] [ Romina R ] [ نظرات ]. برروی بوم زندگی هرچیزمیخواهی بکش. زیباوزشتش پای توست تقدیرراباورنکن. تصویراگرزیبانبودنقاش خوبی نیس ازنودوباره رسم کن تصویرراباورنکن. شنبه 30 آذر 1392 ] [ 04:20 ب.ظ ] [ Romina R ] [ نظرات ]. چه حس خوبیه . . . یکشنبه...
