siyasatpisheh.persianblog.ir

perdue.blogsky.com

دست های خالی

http://www.perdue.blogsky.com/1387/08

یکشنبه 19 آبانماه سال 1387. اصلا نمی دونم کسی اینجا میاد یا نه! اما خواستم خداجافظی کنم. پیوست : از اونور آب اینجا فعالم هاااا ! برای عضویت در خبرنامه این وبلاگ نام کاربری خود در سیستم بلاگ اسکای را وارد کنید. تعداد بازدیدکنندگان : 69885. Powered by BlogSky.com. عناوین آخرین یادداشت ها. مدرسه ای در دیار ق/غربت. بیست شهریو 1388 معادل 11 سپتامبر. سختی های انطباق با محیط جدید. دوستان من کجا هستند؟ خروس متعهد (۳) - بخش آخر. گاهی خنده، گاهی گریه. هذیانهای یک بیمار روانی. لقد خلقنا الانسان فی کبد.

perdue.blogsky.com

دست های خالی

http://www.perdue.blogsky.com/1388/05

دوشنبه 19 مردادماه سال 1388. چیزی که برای مخفی کردن ندارم! امتحانات تمام شده، بیشتر از یک ماه است. من شروع کرده ام؟ نه، آری. نمی دانم. نه به طور جدی! حال وطن انقدر خراب است که وقت زیادی را به گوش کردن به رادیو و خواندن سایت های مختلف خبری میگذرانم. این هم توجیه بعدی بود. دلم برای همه ی دوستانم تنگ شده. شعر معروف از سیمین بهبهانی. دوباره می سازمت وطن! اگر چه با خشت جان خویش. ستون به سقف تو می زنم،. اگر چه با استخوان خویش. دوباره می بویم از تو گ ل،. به میل نسل جوان تو. دوباره می شویم از تو خون،. ادبیات و ش...

zanevesht.persianblog.ir

زن نوشت

http://zanevesht.persianblog.ir/1391/8/27

وقتی که هیچ چیز نیست. شده چشم باز کنی خودت رامیان خلاببینی؟ افکار و احساساتت هم گیر کرده باشندآنجا؟ اگر دچارش شده ای حال و هوای تهی شدن از غم و شادی،امید و نامیدی را می فهمی. می دانی،گیر افتاده ام .درون خلا ناگهانی گیر افتاده ام.گوشم نمی شنود،چشمم نمی بیند.حواسم از کار افتاده اند.همه چیز یک جورایی بی بو خاصیت شده است.بی رنگ و شکل شده است. همه چیز.نه، می دانی اصلا همه ای نیست.اینجا هیچ چیز نیست. نویسنده : وجیهه قنبری. پروفایل مدیر : وجیهه قنبری. می رسم به تو . پرواز را به خاطر بسپار. رد پای این روزها.

zanevesht.persianblog.ir

زن نوشت

http://zanevesht.persianblog.ir/1391/7/22

شیطان باید باشد. از ازل اینطور بود.شیطان که نیست چرخه دو قطبی خیر و شر محو می شود.این روزها یادش می کنم. و دلم می خواهد باز به شکلی و به گونه ای بیاید و بدانیم که هست. نویسنده : وجیهه قنبری. ساعت ۱۱:۱٧ ‎ق.ظ روز چهارشنبه ٢٦ مهر ۱۳٩۱. چرا هر وقت تو را می بینم. هوای دلم آفتابی می شود. چرا وقتی دستهایت را می گیرم. برایم آواز می خوانند. اسمت را گذاشته ام پاییز. با تو بی قراری هایم. نو به نو می شوند. دلم می خواهد،در برگریزان نگاهت. سراسر وجودت را پرسه بزنم. دلم می خواهد در باران گاه به گاه نگاهت. همه فصل های من.

zanevesht.persianblog.ir

زن نوشت

http://zanevesht.persianblog.ir/1391/7/29

از روزهایی که کلیدر دولت آبادی را خواندم زمان بسیار می گذرد.از روزهایی که خواندم"بیا وداع کنیم خان برارم،بیا وداع کنیم،اگر بنا باشد کسی از ما بماند،همان به که تو بمانی،کینه تو به کار این دنیا بیشتر می آید تا عشق من". اما این روزها عشق بیشتر به کار این دنیا می آید.آتشش کینه را ذوب می کند. نویسنده : وجیهه قنبری. ساعت ۱٢:۱٤ ‎ق.ظ روز جمعه ٥ آبان ۱۳٩۱. وقت هایی هست که دستهایت خالی می ماند و دلت تنها.وقت هایی هست که واژه هاناتوان می شوندو کلام میانه راه آه می شود وگیر گلوگاه. نویسنده : وجیهه قنبری.

zanevesht.persianblog.ir

آستانه - زن نوشت

http://zanevesht.persianblog.ir/post/111

آن که در آستانه ایستاده. و لباس عشق به تن کرده. پا به درگاه نخواهد گذاشت. از کدام سو باید رفت. نویسنده : وجیهه قنبری. ساعت ٩:٤٩ ‎ق.ظ روز سه‌شنبه ۱٩ شهریور ۱۳٩٢. درباره : قالب خاصی را نمی پذیرم، دست و پا گیر است .ذهنی که انباشته از ناگفته هاست، واگویه هایش یا نشان از دل دارند یا دغدغه ها یی که رنگ و بوی حرفه اش را می دهند! پروفایل مدیر : وجیهه قنبری. می رسم به تو . پرواز را به خاطر بسپار. روز نوشت هاي عباس معروفي. رد پای این روزها. امروز لی لی چی می خونه؟ این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.

zanevesht.persianblog.ir

کسی می خندد - زن نوشت

http://zanevesht.persianblog.ir/post/106

از کنار فروشگاه رد می شوم. دستهایم را از جیب مانتو ام در می آورم و آرام تر قدم بر می دارم،اما هنوز کسی تو سرم می خندد،نکند تو هم، هم شکل همه این آدم ها شده ای؟ نویسنده : وجیهه قنبری. ساعت ۱٠:٠٩ ‎ق.ظ روز شنبه ٥ اسفند ۱۳٩۱. درباره : قالب خاصی را نمی پذیرم، دست و پا گیر است .ذهنی که انباشته از ناگفته هاست، واگویه هایش یا نشان از دل دارند یا دغدغه ها یی که رنگ و بوی حرفه اش را می دهند! پروفایل مدیر : وجیهه قنبری. می رسم به تو . پرواز را به خاطر بسپار. روز نوشت هاي عباس معروفي. رد پای این روزها.

zanevesht.persianblog.ir

زن نوشت

http://zanevesht.persianblog.ir/1391/9/11

چشم هایش را بیشتر فشار داد.خوابش کجا رفته بود؟ دلش خواست دست آسمانی بیاید و او را از این زمین تب دار،مرض دار،کر و کور جدا کند. صدا بیشتر و بیشتر در گوشش پیچید"تیک تاک" "تیک تاک"صبح بوددیگر.و هنوز در سرش شور و دشتی می خواندند. نویسنده : وجیهه قنبری. ساعت ۱۱:٥٢ ‎ق.ظ روز دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳٩۱. پس دلم انتظاری را حس می کنم.منتظرم .انتظار چه را می کشم،نمی دانم. نویسنده : وجیهه قنبری. پروفایل مدیر : وجیهه قنبری. می رسم به تو . پرواز را به خاطر بسپار. روز نوشت هاي عباس معروفي. رد پای این روزها. راه اندازی شده است.

perdue.blogsky.com

دست های خالی

http://www.perdue.blogsky.com/1387/07

دوشنبه 29 مهرماه سال 1387. آهای زن سی ساله! رویای عاشقی در سر داری ؟ گل جوانی ات را کنار جوی آبی، در مسیر، گذاشتی و فرود آمدی . فراموش کرده ای ؟ آهاااااااااااای . ای زن سی ساله ! رویای عاشقی در سر داری ؟ سهشنبه 9 مهرماه سال 1387. پشت در جنون نشسته. می ترسم از خانه خارج شوم. مرا می گیرد و نابودم می کند. نه جنون وارد شده. من می ترسم. من نمی دانم چرا باید زنده بمانم. من نمی دانم چرا باید زندگی کنم. شاید چون مادر مرا دوست دارد. و برادر کوچک عزیز، چشمش به من است. و خواهر خوب، منتظر من است. این انسان های خوب (!

innamanam.blogfa.com

این نه منم - یک روز خوووب :)

http://innamanam.blogfa.com/post-19.aspx

یک روز خوووب :). امروز یک روز خوب بود. چون: من بالاخره پیداش کردم. :) ) ). خیلی نزدیکتر از اون چیزی که فکرشو می کردم بود! همین بقل. بیخ گوشم :). خدایا خیلی خیلی دوست دارم. شکر شکر. شکر. نوشته شده در جمعه ۱۳۹۰/۰۴/۱۷ساعت 23:36 توسط من. حدیث نار و نی. سرزمین بی آب و علف.