silenttorrent.blogfa.com

anter.blogfa.com

pisces - از دست رفته

http://www.anter.blogfa.com/post-28.aspx

داري از دست هاي کسي ميروي. که هر بار صحبت از رفتنت شد / زبانش را گاز گرفت. و زير لب / تمام اعتقاداتش را / تف کرد. که از پس / در هم نگه داشتنمان بر نمي آيند. اگر کافر شدن فايده داشت / آنقدر به آغوشت / ش رک مي ورزيدم. که آسمان به زمين بيايد و هيچ هواپيمايي / بدون اجازه ي من. روي حرف هاي تو / بلند نشود . تو به درد / رفتن نمي خوري. من با انتظار / زير يک سقف نمي خوابم. و گريه / راه دموکراتيکي براي پشيمان کردنت نيست. من بي دست و پا تر از آنم / که در فرودگاه برايت دست تکان دهم. که از سقوط اشکهايت /ممانعت کند.

anter.blogfa.com

pisces

http://www.anter.blogfa.com/9203.aspx

داري از دست هاي کسي ميروي. که هر بار صحبت از رفتنت شد / زبانش را گاز گرفت. و زير لب / تمام اعتقاداتش را / تف کرد. که از پس / در هم نگه داشتنمان بر نمي آيند. اگر کافر شدن فايده داشت / آنقدر به آغوشت / ش رک مي ورزيدم. که آسمان به زمين بيايد و هيچ هواپيمايي / بدون اجازه ي من. روي حرف هاي تو / بلند نشود . تو به درد / رفتن نمي خوري. من با انتظار / زير يک سقف نمي خوابم. و گريه / راه دموکراتيکي براي پشيمان کردنت نيست. من بي دست و پا تر از آنم / که در فرودگاه برايت دست تکان دهم. که از سقوط اشکهايت /ممانعت کند.

anter.blogfa.com

pisces -

http://www.anter.blogfa.com/post-25.aspx

هر گاه که فکر ميکنم که برخاستن کاري است بس دشوار. بر ميخيزم وبه راهم ادامه ميدهم. حالا بعد از يک بار ديگر به زمين خوردن برخاسته ام. گرد و خاک را از لباسم پاک ميکنم. ساکم را بر ميدارم و به راه مي افتم. اين بار راهي را برميگزينم که تو در مسيرش نباشي. راهي که حتي جاي پايت را باد جارو کرده باشد وبويت را باران شسته باشد. ديگر وقتي که داري به زمين مي خوري به من تکيه نخواهي داد. اعتماد در رابطه با تو مفهوم خود را براي چندمين بار از دست داده است. و جايش را به ترديد داده است . دهانت بوي دروغ ميدهد.

anter.blogfa.com

pisces

http://www.anter.blogfa.com/9006.aspx

مي روم در ايوان، تا بپرسم از خود. مادرم سيني چايي در دست. گل لبخندي چيد ،هديه اش داد به من. خواهرم تکه ناني آورد ، آمد آنجا. پدرم دفتر شعري آورد، تکيه بر پشتي داد. شعر زيبايي خواند ، و مرا برد، به آرامش زيباي يقين. با خودم مي گفتم. زندگي، راز بزرگي است که در ما جاريست. زندگي فاصله آمدن و رفتن ماست. زندگي ، آبتني کردن در اين رود است. وقت رفتن به همان عرياني که به هنگام ورود آمده ايم. دست ما در کف اين رود به دنبال چه مي گردد؟ زندگي ، وزن نگاهي است که در خاطره ها مي ماند. شايد اين حسرت بيهوده که بر دل داري.

anter.blogfa.com

pisces -

http://www.anter.blogfa.com/post-26.aspx

همه ی کوچه های قدیمی و خاکی دنیا. من را یاد رفاقت های قدیمی و کهنه. بوی تو را گرفته ام. ای رفیقی که همسایه ی تنهایی هایم بودی. من تو را می بخشم. نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۱ساعت 3:48 توسط sara. When the sun don't shine. تا بوده همین بوده. هر چي دلت خواست بگو.

anter.blogfa.com

pisces -

http://www.anter.blogfa.com/post-27.aspx

وقتي فهميدي قرار نيست با هر زن يا دختري که دوست شدي،. هر وقت ياد گرفتي بدون توقع دوستي کني . هر وقت فهميدي هر کسي که دوستت شد ،. و براي جواب سلامش بايد به يک عليک محترمانه فکر کني نه به پيدا کردن يک مكان خالي. اونوقت ميتوني روي همراهي و همدلي من به عنوان جنس مخالفت حساب کني. نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۱ساعت 3:49 توسط sara. When the sun don't shine. تا بوده همین بوده. هر چي دلت خواست بگو.

anter.blogfa.com

pisces

http://www.anter.blogfa.com/9109.aspx

وقتي فهميدي قرار نيست با هر زن يا دختري که دوست شدي،. هر وقت ياد گرفتي بدون توقع دوستي کني . هر وقت فهميدي هر کسي که دوستت شد ،. و براي جواب سلامش بايد به يک عليک محترمانه فکر کني نه به پيدا کردن يک مكان خالي. اونوقت ميتوني روي همراهي و همدلي من به عنوان جنس مخالفت حساب کني. نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۱ساعت 3:49 توسط sara. همه ی کوچه های قدیمی و خاکی دنیا. من را یاد رفاقت های قدیمی و کهنه. بوی تو را گرفته ام. ای رفیقی که همسایه ی تنهایی هایم بودی. من تو را می بخشم. When the sun don't shine.

anter.blogfa.com

pisces -

http://www.anter.blogfa.com/post-24.aspx

مي روم در ايوان، تا بپرسم از خود. مادرم سيني چايي در دست. گل لبخندي چيد ،هديه اش داد به من. خواهرم تکه ناني آورد ، آمد آنجا. پدرم دفتر شعري آورد، تکيه بر پشتي داد. شعر زيبايي خواند ، و مرا برد، به آرامش زيباي يقين. با خودم مي گفتم. زندگي، راز بزرگي است که در ما جاريست. زندگي فاصله آمدن و رفتن ماست. زندگي ، آبتني کردن در اين رود است. وقت رفتن به همان عرياني که به هنگام ورود آمده ايم. دست ما در کف اين رود به دنبال چه مي گردد؟ زندگي ، وزن نگاهي است که در خاطره ها مي ماند. شايد اين حسرت بيهوده که بر دل داري.

anter.blogfa.com

pisces

http://www.anter.blogfa.com/9008.aspx

هر گاه که فکر ميکنم که برخاستن کاري است بس دشوار. بر ميخيزم وبه راهم ادامه ميدهم. حالا بعد از يک بار ديگر به زمين خوردن برخاسته ام. گرد و خاک را از لباسم پاک ميکنم. ساکم را بر ميدارم و به راه مي افتم. اين بار راهي را برميگزينم که تو در مسيرش نباشي. راهي که حتي جاي پايت را باد جارو کرده باشد وبويت را باران شسته باشد. ديگر وقتي که داري به زمين مي خوري به من تکيه نخواهي داد. اعتماد در رابطه با تو مفهوم خود را براي چندمين بار از دست داده است. و جايش را به ترديد داده است . دهانت بوي دروغ ميدهد.