shojaei90.blogfa.com

under-construction.blogfa.com

درحال ساخت - مطلب آخر

http://www.under-construction.blogfa.com/post/9

بلاگفا دو تا از نوشتههایم را پراند. اولی به خاطر وصل بودن ویپیان و دومی به خاطر اینکه نوشتنش زیاد طول کشیده بود و باید دوباره لاگین میکردم. به نظرم کسی که میخواهد سرویس وبلاگ ارائه بدهد قبلش باید با خودش کنار بیاید که دارد کار خطرناکی را شروع میکند. باید بفهمد که نوشتهها برای نویسندههایشان مهم است، ولو اگر نوشتهی کوتاه وبلاگی باشد. بله، درست که نویسنده باید از کار خودش بکآپ داشته باشد (تا قبل از اختراع وبلاگ اسمش رونوشت بود) اما پس پیشرفت تکنولوژی به درد کجایمان میخورد؟

under-construction.blogfa.com

درحال ساخت - مرگ

http://www.under-construction.blogfa.com/tag/مرگ

آنوقت دیگر همه مطمئن شدند یک چیزی هست. یک چیزی که پشت گردن آدم را تلنگر میزند. شاید حرف هم میزند: پاشو. بلند شو. حالا دیگر خیالت راحت باشد. چند روز بعد، وقتی دایی خودم آمده بود خانهمان و حرف اینها پیش آمد، گفت: نه. اینطوریها هم نیست. آدم که پیر بشود و یک هفته سوند از آنجایش آویزان باشد، دیگر حساب کار دستش میآید. دیگر هر شب قبض گورش را زیر بالشش قایم میکند و هر صبح خوب که نگاهش کرد و خوب که آه کشید، سرجایش میگذارد. نوشته شده در پنجشنبه هفتم دی ۱۳۹۱ساعت 12:31 توسط پ.ب.

under-construction.blogfa.com

درحال ساخت - فکر کردن با لهجه

http://www.under-construction.blogfa.com/post/3

فکر کردن با لهجه. انسانها مشترکات زیادی دارند. مثلا همهشان بدون استثنا نفس میکشند یا (با کمی استثنا) میخوابند و خواب میبینند. دانستن اینکه ما در چیزهایی با بقیه مشترکیم گاهی خوب است و گاهی نفرتانگیز. همهمان (احتمالا ) این حب و بغض را تجربه کردهایم. اما چیزهایی هست که با اینکه آدم میداند به احتمال زیاد در همهی انسانها مشترک است، جنس آنها را نمیداند. مثلا ، فکر کردن. مثال زندهاش همین الان دارد این کلمهها را برای شما تایپ میکند. من در اغلب موارد به زبان انگلیسی فکر میکنم. آیا اساسا این یک اختلال روانی است؟

hamidi27.blogfa.com

مسیح در پاییز -

http://www.hamidi27.blogfa.com/post/20

از سر کوی تو هرکو بملامت برود. نرود کارش و آخر به خجالت برود. دریا در عمق پیرهنت کم می آو ر د. هرکس که می خورد به ت ن ت کم می آو ر د. وقتی که آسمان تو آغوش می شود. پروازهام در وط ن ت کم می آو ر د. این استکان داغ که می نوشد از لبت. تا گرم می شود بدنت،کم می آو ر د. وقتی که خلق می کنی از بوسه ها،خدا. در لحظه ی خدا شدنت کم می آو ر د. ت ن می زنم به هرچه در او جز تو نیست،باز. ت ن در نبرد تن به تن. نوشته شده در جمعه دوازدهم آبان ۱۳۹۱ساعت 19:8 توسط خدیجه حمیدی. ذاکر الحسین(سید رضا راستگوفر). علی رضا رجب علی زاده.

under-construction.blogfa.com

درحال ساخت - بزرگ‌شدن

http://www.under-construction.blogfa.com/post/7

نمیدانم کدامتان یادش میآید. چهارده پانزده سال پیش تلویزیون بین برنامهها یک آگهی فرهنگسازانه پخش میکرد راجع به صرفهجویی در مصرف برق. اینطوری بود که یک آقایی میآمد جلوی دوربین و میگفت: من یک دقیقه وقت دارم. میخوام این یک دقیقه رو به شما بدم تا چراغهای اضافیتون رو خاموش کنید. بعد همانجا میایستاد و صدای تیکتاک ساعت بلند میشد. یارو هم به دوربین لبخند میزد و هرازگاهی ساعت مچیاش را نگاه میکرد. خب جوابش خیلی ساده بود. یک دقیقه تمام شد. یارو لبخند زد. ازمان تشکر کرد و ما ناگهان بزرگ شدیم.

hamidi27.blogfa.com

مسیح در پاییز -

http://www.hamidi27.blogfa.com/post/28

1من از همه ی سراب ها لبریزم. باران شدنت کویر خوبی می خواست. دستان تو شاعری جنوبی می خواست. 2بیهوده به سمت قله ها می آیی. از کوه و تمام سنگ ها بیزار است. مهتاب من از پلنگ ها بیزار است. 3ت ر ک،ت ر ک دل من بند تازه می خواهد. شکست خورده ی چنگال گرگ ها شده ام. شبیه چینی مادر بزرگ ها شده ام. نوشته شده در پنجشنبه سوم مرداد ۱۳۹۲ساعت 23:51 توسط خدیجه حمیدی. ذاکر الحسین(سید رضا راستگوفر). علی رضا رجب علی زاده. سوژه ی قاصدک ها. چراغ خواب لاک پشتی شلمن. زنبور عسل و ملکه. کد نمایش افراد آنلاین.

hamidi27.blogfa.com

مسیح در پاییز -

http://www.hamidi27.blogfa.com/post/17

برای مادرم که یادش. تخت خالیت از نبودن تو. پرشده از کبودی دستات. تار موتو گرفته تو بغلش. می کشه دست جای انگشتات. رفتی و تخت هم کلافه شده. به نبودت چقدر اضافه شده. قهره با ما که بی تو می خندیم. بعد تو مونسش ملافه شده. عطر موهات،بغض بالش و من. رفتنت از کنار من به کفن. کاش بازم کنار تخت خودت. خیره بودی به کار کردن من. جای خالیت سردو تاریکه. همه ی شهر اینو می گفتن. بعد تو توی جشن ها حتی. شمع ها هم سیاه می افتن. وقت و بی وقت توی تنهاییم. تلخی مرگ عذاب می ده به من. آخر هفته ها که دل تنگم. بعد تو از گلاب بیزارم!

hamidi27.blogfa.com

مسیح در پاییز -

http://www.hamidi27.blogfa.com/post/25

۱این پلنگ همیشه ی مغرور. روی قله چه بیصدا شده است. ماه من سهم برکه ها شده است! تا شود لحظه ای فراموشم. رو به دریا غروب می نوشم. ۳چشم های سیاه پوش تو،باز. سرنوشت مرا رقم زده اند. چشم هایت همیشه غم زده اند. ۴برای آدمک خسته از شب برفی. شبیه آفتاب از فروغ می گویی. چه مهربانی وقتی دروغ می گویی". ۵چشم هایم به خواب محتاجند. گونه هایم به آب محتاجند. نوشته شده در جمعه نهم فروردین ۱۳۹۲ساعت 18:39 توسط خدیجه حمیدی. ذاکر الحسین(سید رضا راستگوفر). علی رضا رجب علی زاده. سوژه ی قاصدک ها. چراغ خواب لاک پشتی شلمن.