sherhaye-mandegar.blogfa.com
پیامبر شعر...(مخاطب خاص ندارد...)پیامبر شعر...(مخاطب خاص ندارد...) - شعر
http://sherhaye-mandegar.blogfa.com/
پیامبر شعر...(مخاطب خاص ندارد...) - شعر
http://sherhaye-mandegar.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Thursday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
19
SSL
EXTERNAL LINKS
131
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.183 sec
SCORE
6.2
پیامبر شعر...(مخاطب خاص ندارد...) | sherhaye-mandegar.blogfa.com Reviews
https://sherhaye-mandegar.blogfa.com
پیامبر شعر...(مخاطب خاص ندارد...) - شعر
پیامبر شعر...(مخاطب خاص ندارد...) -
http://www.sherhaye-mandegar.blogfa.com/post-25.aspx
پیامبر شعر.(مخاطب خاص ندارد.). نگیر فاصله از من ، بیا کنارم باش. اسیر فصل خزانم ، بیا بهارم باش. نگو که فرصت دیدار ما میسر نیست. دلیل محکم یک عمر انتظارم باش. چه قدر جای تو در زندگی من خالیست. در این مسیر پر از هیچ ، کوله بارم باش. دچار تو شده کل وجودم اما تو. کمی دچار خود و اندکی دچارم باش. تمام عمر ، تو دار و ندار من بودی. مرا رها کن از این غم ، طناب دارم باش. بیا به عکس مزارم سلام کن گاهی. شبیه دسته گلی بر سر مزارم باش. برای دل خوشی ام گریه کن هر از گاهی. برای دل خوشی ام ، "عشق" ، بی قرارم باش.
پیامبر شعر...(مخاطب خاص ندارد...)
http://www.sherhaye-mandegar.blogfa.com/9207.aspx
پیامبر شعر.(مخاطب خاص ندارد.). نگیر فاصله از من ، بیا کنارم باش. اسیر فصل خزانم ، بیا بهارم باش. نگو که فرصت دیدار ما میسر نیست. دلیل محکم یک عمر انتظارم باش. چه قدر جای تو در زندگی من خالیست. در این مسیر پر از هیچ ، کوله بارم باش. دچار تو شده کل وجودم اما تو. کمی دچار خود و اندکی دچارم باش. تمام عمر ، تو دار و ندار من بودی. مرا رها کن از این غم ، طناب دارم باش. بیا به عکس مزارم سلام کن گاهی. شبیه دسته گلی بر سر مزارم باش. برای دل خوشی ام گریه کن هر از گاهی. برای دل خوشی ام ، "عشق" ، بی قرارم باش.
پیامبر شعر...(مخاطب خاص ندارد...)
http://www.sherhaye-mandegar.blogfa.com/posts
پیامبر شعر.(مخاطب خاص ندارد.). جمعه بیست و ششم مهر ۱۳۹۲. جمعه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۲. چهارشنبه یکم آذر ۱۳۹۱. سه شنبه دوم آبان ۱۳۹۱. سه شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۱. جمعه سی ام تیر ۱۳۹۱. جمعه دوازدهم خرداد ۱۳۹۱. شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۱. پنجشنبه چهارم اسفند ۱۳۹۰. پنجشنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۰. سه شنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۰. چهارشنبه ششم مهر ۱۳۹۰. سه شنبه یکم شهریور ۱۳۹۰. چهارشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۰. شنبه هجدهم تیر ۱۳۹۰. چهارشنبه یکم تیر ۱۳۹۰. جمعه سیزدهم خرداد ۱۳۹۰. یکشنبه یکم خرداد ۱۳۹۰.
پیامبر شعر...(مخاطب خاص ندارد...) -
http://www.sherhaye-mandegar.blogfa.com/post-16.aspx
پیامبر شعر.(مخاطب خاص ندارد.). با عرض پوزش به خاطر تاخیر در به روز کردن وبلاگ،. به روزم و منتظر شنیدن نقد و نظر شما. امن ترین آغوش دنیاییم. لحظه ی رفتن یادته. چشام پر از بهونه بود. تو غربت نگاه من. گریه ی عاشقونه بود. تو لحظه ی رفتن تو. اما نگاه سرد تو. قطره ی اشکامو ندید. بغضای توی قلب من. تو چشم آسمون شکست. وقتی دلم دور خودش. پیله ی تنهایی می بست. دیگه تو آسمون من. جایی واسه ستاره نیس. سهم من از نبودنت. شده یه پلک خیس خیس. حالا که عمر عشق من. با رفتنت سر رسیده. اما خیال نکن واسم. دنیا به آخر رسیده.
پیامبر شعر...(مخاطب خاص ندارد...) -
http://www.sherhaye-mandegar.blogfa.com/post-22.aspx
پیامبر شعر.(مخاطب خاص ندارد.). شما می تونید با کلیک بر روی لینک زیر،آهنگ را دانلود کنید. منتظر شنیدن نقد و نظر شما دوستان هستم. خواننده:محمد علی پور فرخی. نوشته شده در سه شنبه دوم آبان ۱۳۹۱ساعت 22:12 توسط. هنوز منتظرم روزگار برگردد. و او که رفت شبی،بی قرار برگردد. خدا کمی بگذارد به جای من خود را. که از خدا شدنش غصه دار برگردد. کارشناسی سلولی و مولکولی. اشعار کوتاه وحید عمرانی. انجمن ادبی باور(دفتر شعر شاعران). تویی که نمی شناسمت. محمد جواد الهی پور. محمد حسین صادقی نیا. سید علی محمد نقیب.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
19
تو نبودی و شهر نامردم... - من نوشتم: شب می شود...وَ شد!!!
http://www.shamimzamani.blogfa.com/post-13.aspx
تو نبودی و شهر نامردم. من نوشتم: شب می شود.و شد! هوا ابری، زمین دور خودش دیگر نمی گردد. و حال و روز من هرگز از این بهتر نمی گردد. به هم نزدیک کرده آهنی دستان سردم را. و ب غضی می فشارد در گلو ابعاد دردم را. نشستم روبه روی چهره هایی وحشی و درهم. که می آزرد روحم را صدای خنده ای مبهم. متهم یک جفت کفش خسته از بازی. مربع، وحشتم از چشم های هرزه ی قاضی! یک توپ تیپا خورده ی پاره. و من پتیاره ای بی نام و بی فرجام و آواره. پس از شب های بی خوابی، پس از آن درد تکراری. به دنیا آمدم در یک خراب آباد اجباری. بعد از تو کو...
تو نبودی و شهر نامردم... - آن گونه ای که در دل ما می کند بروز/ باور نکرده است کسی عشق را هنوز!(نجمه زارع)
http://www.shamimzamani.blogfa.com/post-12.aspx
تو نبودی و شهر نامردم. آن گونه ای که در دل ما می کند بروز/ باور نکرده است کسی عشق را هنوز! مدت زیادی از پست بی سروصدای قبلی نمیگذره اما دلم می خواست یه پست جدید بذارم! این آسمان کهنه به دردم نمی خورد. انسان هبوط کرده وماتم نمی خورد. یا سمت سیب سرخ گناهی نمی رود. یا وقت خوردنش بشود کم نمی خورد. حو ا که کار هرشب او آه و غص ه بود. دیگر به جای آب و غذا غم نمی خورد. حالا دلش پ راست، بهشتی نمی شود. از آب پاک چشمه ی زمزم نمی خورد. قابیل من برادر خود را نکشته بود. این وصله ها به بچ ه ی آدم نمی خورد.
تو نبودی و شهر نامردم... - برو خدا پدرت را درآورد رسمن ! براي اينكه: سه تا نقطه... (زر زدن ممنوع!)الهه ملک محمدی
http://www.shamimzamani.blogfa.com/post-7.aspx
تو نبودی و شهر نامردم. برو خدا پدرت را درآورد رسمن! براي اينكه: سه تا نقطه. (زر زدن ممنوع! اول از همه تشکر از (خودم) عزیز که با کامنتش مرا به فکر فرو برد. و دوم عذر خواهی از الهه ملک محمدی گلم که ندانسته شبیه یکی از مصرع هایش را در این غزل مثنوی آورده ام. و سوم تشکر از همه عزیزانی که. با نظرات ارزشمندشان همراهی ام کرده و خواهند کرد. نوشته شده در چهارشنبه هجدهم آبان ۱۳۹۰ساعت 16:52 توسط شمیم زمانی. این شاخه درست دیوانگی های مرا دارد! دیوار در دیوار این پس کوچه یک دنیاست! جنگل ترین ترانه ی من از تو.
تو نبودی و شهر نامردم... - نگاه کن!این شاخه درست دیوانگی های مرا دارد!!!
http://www.shamimzamani.blogfa.com/post-22.aspx
تو نبودی و شهر نامردم. این شاخه درست دیوانگی های مرا دارد! غم نان اگر نداشت،. دیگر هوای هیچ درختی به سر نداشت! وقتی تبر که از تن من پا گرفته بود،. دارد به ریشه های خودش تیشه می زند. باران شبیه وحشت گنجشککی اسیر،. با سر تمام شب به تن شیشه می زند. وقتی کمان درست همان شاخه ای ست که،. روزی پرنده ای به سرش لانه کرده بود. وقتی خدا شبیه به مادربزرگ ها،. با باد برگ های مرا شانه کرده بود. هیزم شکن رسید و به جزچشم تر نداشت. آن طاقتی که داشت پرنده، تبر نداشت. در خون نشست چشم یکی از درخت ها. مثنوی های وامدار غزل.
تو نبودی و شهر نامردم... - اما نمی دانی چه شب هایی سحر کردم...!
http://www.shamimzamani.blogfa.com/post-14.aspx
تو نبودی و شهر نامردم. اما نمی دانی چه شب هایی سحر کردم! بی مقدمه: دوستت ندارم! این روزهاخودم هم به حقیقی بودن این دروغ مضحک شک کرده ام. اینروزها که نیستی.این روزها که هستند.که نیستم! که به اتفاق باران کوچه ها را طی می کنیم خیابان ها را متر،گونه ها را خیس. ماه تیری که آمدی دنیا،. خواستی تا همیشه زن باشم. ماه هرگز نبوده ام اما،. کاش تیر گلنگدن باشم. فکرکن ک لت خسته ای باشی. یا که شاید گلوله ای بالفرض. مثل یک تیر بی هدف باشی. روی یک قلب قرمز بی مرز. فکرکن ماشه را عقب بکشی. زندگی را عقب عقب بروی.
تو نبودی و شهر نامردم... - باد
http://www.shamimzamani.blogfa.com/post-16.aspx
تو نبودی و شهر نامردم. باد انگشت های سردش را لا به لای درخت ها جا کرد. جنگل آن شب نفس کشید از نو، باد معشوق تازه پیدا کرد. حلقه ای از شکوفه دامانش، میوه های رسیده چشمانش. برگ ها دکمه های او بودند، برگ ها را یکی یکی وا کرد. بعد از آن مثل لرزه ای افتاد به تن لخت شاخه های جوان. به سراپای سرو ها پیچید، بار ها را تکاند، غوغا کرد. آه ای باد.باد هرجایی! که شبی رفتی و ندانستی. بعد تو سرو، بید مجنون شد، کمرش را نبودنت تا کرد. بعد تو برف سخت و سنگینی جنگل داغدیده را پوشاند. این شاخه درست دیوانگی های مرا دارد!
قاصد باران
http://www.bagherghased.blogfa.com/91104.aspx
به نام او که اگر حکم کند همه محکومیم. سلام یک غزل تقدیم شما. فکر ها مثل قند ها بودند در گنار سکوت چایی تلخ. باز فنجان به قلب اینه خورد - انتحار سکوت چای تلخ -. بی صدا در اتاق جا مانده مردی از دست غصه ها مانده. لحظه هایش همیشه گم شده در انتظار سکوت چایی تلخ. دختر وچای سبز در سینی رد شد از پیش چشم تارش باز. تن او را کشیده در اغوش چشم هار سکوت چایی تلخ. میرسید از شمال فریادی میرسید از جنوب اهنگی. دخترک پیش او اتن میکرد در بهار سکوت چایی تلخ. ناگهان جنگ ها جوانه زدند شهر او را شبی نشانه . سرنوشت برگ دارد آدمی.
قاصد باران -
http://www.bagherghased.blogfa.com/post-57.aspx
به نام او که اگر حکم کند همه محکومیم. چند وقتی هست حس میکنم زیاد میخوابم و کم مطالعه میکنم زندگیم وسط منطق گیر افتاده گاهی لحظه هام شبیه اینترنت ایران سرعتشون رو از دست میدن و خیال میکنی ساعت هاست به یک صفحه تکراری خیره شدی صفحه ای که توش همه چی منطقیه و اقتصاد هم روش سایه انداخته به نظرم باید یه ذره شعر بخونم. نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۲ساعت 16:49 توسط bagher. تا به هر کران که پرکشد، برای او وطن شود. سرنوشت برگ دارد آدمی. برگ، وقتی از بلند شاخهاش جدا شود،. پایمال عابران کوچهها شود.
قاصد باران
http://www.bagherghased.blogfa.com/91084.aspx
به نام او که اگر حکم کند همه محکومیم. این یه رباعی برای کسايي که درکارخانه هاي سنگ بري محمود اباد کار ميکنند. بگذار که مانند تو بيرنگ شوم. از غربت کارخانه دلتنگ شوم. هي سر ببرم درون خود گريه کنم. هي سنگ شوم سنگ شوم سنگ شوم. نوشته شده در سه شنبه سی ام آبان 1391ساعت 14:56 توسط bagher. تا به هر کران که پرکشد، برای او وطن شود. سرنوشت برگ دارد آدمی. برگ، وقتی از بلند شاخهاش جدا شود،. پایمال عابران کوچهها شود. بنده دانشجوی رشته فیزیک دانشگاه صنعتی اصفهان هستم. شعر ها مال خودمه نظر یادون نره. هفته چهارم دی 1391.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
131
sherhayam-baraye-to.mihanblog.com
ekhtar
این صفحه به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوی مجرمانه اینترنتی طبق ماده 23 جرایم رایانه یی از دسترس خارج شده است جهت رسیدگی به شکایات به آدرس زیر مراجعه نمایید.
شعرهایم
در انتظار یک رویا. تنها تو رو میخوام(حلقه). قسم بخور که عاشقی(سوگند). دل نوشته های من. خاطرات یک عروس جوان. انجمن های تخصصی کاسپین. چی بوده آخه ماجرا بگو که من هم بدونم. مثل یه دیوونه همش چشم انتظارت نمونم. بهونه داشتی تو چرا هرگز نبودی سر به راه. به یادگار مونده ازت یه بغض یه هق هق با یه آه. بگو چی باعث شده بود اینجور دلم رو بشکنی. تو که همیشه همه جا میگفتی عاشق منی. من که برای عشق تو از همه چیزم رد شدم. حتی واسه لبخند تو با همه جز تو بد شدم. چی بود گناهم تو بگو من رو گذاشتی سر راه. چطوری از یادم بره.
شعرهايش
شعرهايي كه سروده ام . صبا آن يار شورانگيز، ندايش را سلامي ده. به آن دلدار يكتا صبر را آرام تابش ده. يكي از درد مي نالد، يكي آغاز مي خواهد. به هر دو راه آخر را، همان اول نشانش ده. به هر لحظه، به هر رازي، تو خود راهي سوا سازي. صراط المستقيم اما، همان را خود نشانش ده. تو اي يارب، تو اي ساغر، تو اي دوست كم و برتر. ببيني كل و اجزا را، به هر كس يك گشايش ده. يكي را باد شب خيزي، يكي آسايش گيتي. همه اما به يك آخر، همان را خوب يادش ده. به آن سازي كه خود سازد، به آن ياري كه خود خواهد. نمی دانم خبر داری؟ نوشته شده د...
شعر های فارسی
یکشنبه 18 تیر 1391 20:58. دریافت معنی کلمه ی مورد نظر شما با کمک واژه یاب. توجه : این یک پست ثابت است،مطالب وبلاگ در پایین قرار دارند. از این پس می توانید با دوبار کلیک کردن بر روی کلمات معنی کلمات را دریافت کنید. شما می توانید برای دریافت معنی کلمات دشوار از این واژه یاب استفاده نمایید. از شما عزیزان خواهش می کنم اگر هرگونه مشکلی در اجرای این برنامه(واژه یاب) یا هر قسمتی از وبلاگ وجود داشت آن را حتما با مدیران وبلاگ در میان بگذارید تا ما در رفع آن بر آییم. آخرین ویرایش:جمعه 19 آبان 1391. کلماتی چو د ر، ...
شعرهای من...
هفته چهارم بهمن 1392. هفته سوم شهریور 1392. هفته چهارم تیر 1392. هفته سوم تیر 1392. هفته دوم تیر 1392. هفته او ل تیر 1392. این وب فقط دفتری ست برای نوشتن شعرهایم. خزان نشست و گل با باد رفت. چه زود می شود از یاد رفت. یاغیش یاغیر ، داغا داشا. گؤز یاشلاریم آخا آخا. سؤیل ر م سؤزومی من یاریؤلداشا. بؤ غربت دیاردا یالقیزام. پناهسیز ، یارالی بیر گؤشام. یؤرکده وار منیم حاجتیم. توکل ا ددیم سنه مهربان الله یم. سنه شکر ، سنه شکر ای خدا. رحیم و رحمان ، س نس ن ای خدا. گؤل آچدی ( خزانین) سؤلان باخچاسی. آنلیمین یازیسین ...
پیامبر شعر...(مخاطب خاص ندارد...)
پیامبر شعر.(مخاطب خاص ندارد.). نگیر فاصله از من ، بیا کنارم باش. اسیر فصل خزانم ، بیا بهارم باش. نگو که فرصت دیدار ما میسر نیست. دلیل محکم یک عمر انتظارم باش. چه قدر جای تو در زندگی من خالیست. در این مسیر پر از هیچ ، کوله بارم باش. دچار تو شده کل وجودم اما تو. کمی دچار خود و اندکی دچارم باش. تمام عمر ، تو دار و ندار من بودی. مرا رها کن از این غم ، طناب دارم باش. بیا به عکس مزارم سلام کن گاهی. شبیه دسته گلی بر سر مزارم باش. برای دل خوشی ام گریه کن هر از گاهی. برای دل خوشی ام ، "عشق" ، بی قرارم باش. نوشته ...
شعر های از __
شعر هایی که گاه گاهی صورتی می شود . تا باور کنیم دروغ هایمان را . ذهنم درد می کند. وقتی از پنجره اتاقم. بار ها فکر هایم را به بیرون پرت کرده ام. بار ها کتاب هایم را باز کرده ام. و درآنها دیده ام که چیزی نیست نخوابیدن. اینکه ما قرص می خورم تا بخوابیم. شکنجه می کنیم احساساتمان را. تا باور کنیم دروغ هایمان را. تا باور کنیم شکست هایمان را. موهای مسخره ام را از ته زدم ام. من با این پیراهن قهوه ای بهتر بنظر می آیم. این لباس با کفش های سفیدم. و کفش های سفیدم با آرزوی رفتنت. به یاد گذشته ها. من چشم می گذارم.
شعرهای کاغذی
برگزیده ای از شعر معاصر. نشسته می شود نشسته روی خاکسترش. پوست سوخته ی خیابان که بردنی نیست! نوشته شده در ساعت توسط رزاس. آنكه بر پيكر لب مي لرزيد لااقل كاش مرا مي فهميد. روز اول كه صدايش كردم. بوسه مي خورد لبم پي در پي. يك سكوت بر دلم آن روز نشست. گفتم اين مرد غزل هاي من است. بعد از آن روز دلم. خط خطي كرد همين دفتر را. شعر مي خواند كه عاشق باشد. مثل يك قمري آواز به دست. كه سكوتش سرد است. جنس اين فاصله ها دريا نيست. تن من زنداني ست. در هجوم تن تو. خنده اي كرد عجيب. گفت اي زاده ي مه باز عاشق شده اي! دو تا ...
sherhayeman-baraye-to.mihanblog.com
شعــرهایمــ برایــــ تــــــو
اگر لرزید دلت روزی جایی با نگاهی با صدایی .بیا و در بزمم بشین. من فرشته هستم.دختر هفده مهرماه هرسال.دانشجوی سال آخر IT ام.دارم درس می خونم كه انشالاه سال دیگه دانشجوی ارشد IT باشم.تو این وبلاگ از همه چی می نویسم.از مطالب آموزنده ی دنیای IT،از عاشقانه هام ، از دلتنگیام.شادیام.و هر موضوع جالب دیگه ای كه تو دنیای بی انتهای نت بهش برخوردم.ازتون ممنونم كه به اینجا اومدید.امیدوارم استفاده كرده باشید. از دنیای IT چه خبر؟ سیستم مدیریت محتوا (CMS) (4). آرایش و زیبایی (3). آشپزی و شیرینی (1). آموزش ها و ترفندها (4).
زیباترین اشعار
زیباترین اشعار هر روز در ایمیل شما. نوشته شده در پنجشنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 20:7 توسط سید جواد. چه بی رحمانه زیبایی . شب از مهتاب سر میره. تمام ماه تو آبه. شبیه عکسه یک رویاست. تو خوابیدی جهان خوابه. نوشته شده در جمعه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۵ساعت 13:44 توسط سید جواد. سحر از خواب پريديم و نديديم تو را. ز تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را. به وصالت نرسيديم و نديديم تو را. روزي ما فقرا شربت وصل تو نبود. زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را. شايد ايام کهن سالي ما جلوه کني! در جواني که دويديم و نديديم تو را. هر روز...