shayad-aramesh.blogfa.com
شاید آرامش ...شاید آرامش ...
http://shayad-aramesh.blogfa.com/
شاید آرامش ...
http://shayad-aramesh.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
2.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
4
SSL
EXTERNAL LINKS
1
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
2.153 sec
SCORE
6.2
شاید آرامش ... | shayad-aramesh.blogfa.com Reviews
https://shayad-aramesh.blogfa.com
شاید آرامش ...
پروفایل صدف ×××
http://www.shayad-aramesh.blogfa.com/profile
به هیچ وجه هم دنبالش نیستم. فیلم - اهنگ - نوشتن. دیوان فروغ و سهراب سپهری و رمان های اجتماعی. اکثرا پاپ و راک ( در کل همه جوره گوش میدم ). اسب سواری - اسکیت - بدمینتون.
شاید آرامش ...
http://www.shayad-aramesh.blogfa.com/posts
جمعه چهارم مرداد ۱۳۹۲. قلب من . بس است! پنجشنبه بیستم تیر ۱۳۹۲. سه شنبه چهارم تیر ۱۳۹۲. شنبه یکم تیر ۱۳۹۲. فقط گذشته ام درد می کند . شنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۱. جمعه هجدهم اسفند ۱۳۹۱. Powered by BLOGFA.COM.
Link Dump
http://www.shayad-aramesh.blogfa.com/links
شاید آرامش ...
http://www.shayad-aramesh.blogfa.com/archive
نگاهت رنج عظیمی است وقتی به یادم می اورد که چه چیزهای فراوانی را هنوز به تو نگفته ام. می گویند لیاقت نداشت. نمی دانند که تو فقط. فقط یه خواهش دارم دوستان عزیزم! بدون ذکر منبع کپی نکنین.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
4
Coming Soon
Future home of something quite cool. If you're the site owner. To launch this site. If you are a visitor.
.:: Shaya Control ::.
تمامی حقوق برای شرکت فرایند کنترل صنعت شایا محفوظ است. سافت استارتر SJR 2000. سافت استارتر SJR 5000. ارتباط با مدیر عامل. ارتباط با مدیر فروش و توسعه بازار.
The Musings of Shay Acrich
Developer and Vendor Tools for Data Integration. Saturday, January 17, 2015 - 13:12. Imagine a scenario where you launch a new project management tool, and it's really the best one out there, but no one wants to use it. This could happen for several reasons, one of which would be the lack of integrations with other types of software your potential users are using. The Super Distribution of Data. Wednesday, December 10, 2014 - 10:19. Friday, November 14, 2014 - 09:59. Saturday, August 16, 2014 - 14:12.
شاید تقدیر با ما اینگونه است!شاید.......
شاید تقدیر با ما اینگونه است! و توبی آنکه فکر غربت چشمان من باشی رفتی نمی دانم کجا؟ از راه دور به تو عشق می ورزم تا دیگر این فاصله ها را احساس نکنی . از راه دور درددل های خودم را به تو می گویم. و تو را در آغوش محبت های خودم می فشارم آری. از همین دور نیز می توان دست در دستانم بگذاری. و با هم قدم بزنیم . به خواب عاشقی می روم تا این رویا برایم زنده شود. خاطره هایمان را همیشه در ذهنم مرور میکنم و هیچگاه نمیگذارم خاطره. هایمان لحظه دیدارمان از ذهنم دور شود. احساس کنی در کنار منی. و این است برایم یک خواب،.
shayad-age-darya-bood.mihanblog.com
گم گشته ام ... ندیده ای مرا؟؟؟
گم گشته ام . ندیده ای مرا؟ تاریخ:سه شنبه 5 اردیبهشت 1391-02:52 ب.ظ. دنیا تمام آنچه که داری برای تو. یک تار چادر خاکی زهرا برای من. هیچ گاه به خدا. تاریخ:جمعه 19 اسفند 1390-11:33 ب.ظ. در امتداد راه وقت را لگد می كند. از بی خودی كه می گذرم. می دانم هیچ گاه به خدا نمی رسم،. آدمی تكه ای اندوه است ورم كرده انتظاری كه پایان ندارد. تاریخ:پنجشنبه 15 دی 1390-09:07 ب.ظ. چیزی میان دلم فشرده شد.تمام روز را گریه کردم.میان. کوچهمیان خیابان.میان نگاه های متعجب آدم ها.و هرچه. اشک می ریختم بیشتر دلتنگ می شدم. بازدید این ...
شاید آرامش ...
نگاهت رنج عظیمی است وقتی به یادم می اورد که چه چیزهای فراوانی را هنوز به تو نگفته ام. دیگر ضربان قلبم را حس نمیکنم، کندترازآنی می زند که برای دم و بازدم خونی در رگهایم جریان یابد. چشمانم را بزور باز میکنم، نگاهم را میچرخانم چقدر لوله و سرم و سرنگ به این جسم بی جان وصل شده! صدای بوق دستگاه که نشانگر ضربان ضعیف قلب بی رمقم است را میشنوم! چرا برای نفس کشیدن این میت سرگردان تلاش میکنید؟ آزادم کنید، بگذارید روحم ازاین قفس تنگ رهایی یابد، چرا مرا با درد و رنج میخواهید؟ بگذارید آرامش یابم، من در طلب آرامشم.
شاید آره شایدم نه
شاید آره شایدم نه. خیلی جالبه که هر وقت به وبلاگ میام یه تحولی تو احوالم هست، گاهی خوب و گاهی بد که البته تو خوب و بد بودنش هیچ وقت با خودم مشکل ندارم و میتونم تشخیصش بدم. که البته این دفه از اون دفه هاییه که تغییر پیش اومده رو اصلا دوست ندارم و خیلی هم میدونم که به ضررم هستش . همیشه از این اخلاق خودم که با خودم تعارف ندارم خوشم اومده ولی خب یه وقتایی از بی خیالی نسبت به واقعیت از دست خودم ناراحت میشم و بازم بی خیال از کنار این ناراحتی هم رد میشم. پی نوشت 1:چند روزیه خیلی از دست خودم ناراحتم . پی نوشت: ف...
شـــــــــــاید در این دنیا باشی
برای لمس تن عشق.کسی شاید.باشه شاید. کسی که برایت آرامش بیاورد مستحق ستایش است. انسان ها را در زیستن بشناس نه در گفتن. در گفتار همه آراسته اند. پاییز گرچه زیبا ولی همیشه طلبکاره. طوری میاد و همه چی رو بهم میریزه که انگار از همه چیز و همه کس زیباتره. دلم میخواد یه بار جلوش وایسم بگم کی تورو اینقدر پررو کرده که به خودت اجازه میدی با اومدنت اینهمه تو دل آدما غم و غصه بندازی؟ آدما جز عشق ورزیدن بهت کار دیگه ای بلدن؟ با اومدنش باز قراره چیا رو ازمون بگیره. من گمان میکردم رفتنت. رفتنت ممکن شد . خیلی وقته ولیعصر...
برای تو
تاريخ چهارشنبه بیست و یکم مهر ۱۳۹۵ساعت 19:7 نويسنده میس ام. تاريخ شنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۵ساعت 11:39 نويسنده میس ام. تاريخ دوشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۵ساعت 1:38 نويسنده میس ام. خدااااا خودت همسرمو بهم برگردون سه نصف شبه هنوز نیومدی.دستام توان نوشتم نداره. تاريخ یکشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۵ساعت 2:38 نويسنده میس ام. تاريخ شنبه بیستم شهریور ۱۳۹۵ساعت 1:48 نويسنده میس ام. تاريخ پنجشنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۵ساعت 19:19 نويسنده میس ام. تاريخ دوشنبه هشتم شهریور ۱۳۹۵ساعت 1:20 نويسنده میس ام. گفتم من کمرم رو زمین...
شاید فردا اوضاع بهتر باشد
شاید فردا اوضاع بهتر باشد. هر شب خواب می بینم. سقوط می کنم از یک آسمانخراش. و تو از لبه ی آن. خم می شوی و دستم را می گیری. سقوط می کنم هرشب. و اگر تو نباشی. که دستم را بگیری. جنازه ام را در اعماق دره ها پیدا می کنند. نوشته شده در شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۰ساعت 19:32 توسط شهناز. ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم. ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم. وین یکدم عمر را غنیمت شمریم. فردا که ازین دیر فنا درگذریم. با هفت هزار سالگان سر بسریم. نوشته شده در دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 16:6 توسط شهناز. مرحمی از جنس سنگ. ديگر غ...
shayad-fardaee-dgar.blogfa.com
چه بی منطق به چشمات میشه عادت کرد !
چه بی منطق به چشمات میشه عادت کرد! تو دست.آي تو به سي.گ.آرم ب.آي.د حس.آدت كرد . یکشنبه دهم دی 1391. عكس پيشنهادي از شما، ما نداريم :(. عشق يعني باهاش واسه قواصي برين ته اقيانوس. و بدونين كپسول هواش نصفه است . ساعت 14:25 نويسنده N* ش. گذشتيم ، گفتيم قسمت بوده . یکشنبه سوم دی 1391. ميشد با هم توي كوچه بزرگ بشيم . لي لي و گل كوچيك بازي كنيم . واسم زير پايي بگيرن بخورم زمين و زانوم زخم شه . تو به خاطرم دعوا كني ، سر زانوي منو ببوسي و بلندم كني . منم دردم يادم بره . بابام داره وضعش خوب ميشه . ميگي : تو ميدوني...