shahzadeh-tariki.blogfa.com

moondegare-raftani.blogfa.com

از روی پلک شب -

http://www.moondegare-raftani.blogfa.com/post-2.aspx

از روی پلک شب. تکلیف آرزوها چی میشه . میخوام یه شعر بنویسم شاید حرف دل شما هم باشه. پس تقدیم به همه کسایی که این حرف دلشونه . تو لحطه های زدم تو غم دلواپسیم. حتی وقتی که تو گفتی هر دوی ما بی کسیم. چه کنارم بودی و چه رفته بودی راه دور. تو تموم بیقراریا توی هم نفسیم. حتی وقتی به زبون اومدی و گفتی ببین. مادوتا تا آخرش برای همدیگه بسیم. یه چیزی بهم می گفت تو مث معبد می مونی. ما یه جور برای همدیگه خیلی مقدسیم. اومدم یه شب کنار پنجره با کلی بغض. هم سپردم به ستاره هم سپردم به نسیم. اما به هم نمی رسیم .

moondegare-raftani.blogfa.com

از روی پلک شب -

http://www.moondegare-raftani.blogfa.com/post-8.aspx

از روی پلک شب. خيلي سخته چيزي رو که تا ديشب بود يادگاري. صبح بلند شي ببيني که ديگه دوستش نداري. خيلي سخته که نباشه هيچ جايي براي آشتي. بي وفا شه اوني که جونتو واسش گذاشتي. خيلي سخته اون کسي که اومد و کردت ديوونه. هوساش وقتي تموم شد بره و پيشت نمونه. تاريخ شنبه هشتم مهر ۱۳۸۵ساعت 3:3 نويسنده کامران. ما دو تن مغرور. هر دو از هم دور. وای در من تاب دوری نیست. ای خیالت خاطر من را نوازشبار. بیش از این در من صبوری نیست. بی تو من تنهای تنهایم. من به دیدار تو می ایم.

moondegare-raftani.blogfa.com

از روی پلک شب -

http://www.moondegare-raftani.blogfa.com/post-16.aspx

از روی پلک شب. يه ويژگي جالب که هممون داريم اينه که تا يه چيزي رو از دست نديم قدرشو نمي دونيم . هميشه هم همينطور بوده . دوستها و يا بطور کل همه اينجورن که تا از هم دور نشن قدر همو نمي دونن . البته از قديمو نديم گفتن :( گر مي خواهي عزيز شوي , يا بميري يا دور شوي ). تاريخ یکشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۸۵ساعت 18:35 نويسنده کامران. ما دو تن مغرور. هر دو از هم دور. وای در من تاب دوری نیست. ای خیالت خاطر من را نوازشبار. بیش از این در من صبوری نیست. بی تو من تنهای تنهایم. من به دیدار تو می ایم.

moondegare-raftani.blogfa.com

از روی پلک شب -

http://www.moondegare-raftani.blogfa.com/post-5.aspx

از روی پلک شب. به این فکر می کردم اصلا خداچطور یه چیزی به اسم محبت رو به وجود آورد که آدما همدیگرو دوس داشته باشن البته همه که دوس ندارن . تاريخ پنجشنبه ششم مهر ۱۳۸۵ساعت 2:6 نويسنده کامران. ما دو تن مغرور. هر دو از هم دور. وای در من تاب دوری نیست. ای خیالت خاطر من را نوازشبار. بیش از این در من صبوری نیست. بی تو من تنهای تنهایم. من به دیدار تو می ایم.

moondegare-raftani.blogfa.com

از روی پلک شب -

http://www.moondegare-raftani.blogfa.com/post-15.aspx

از روی پلک شب. اي خدا من به کسي کاري ندارم. ولي زخم از همه خوردن شده کارم. از غريب و اون کسي که وصله جونه. پشت پا خوردن و مردن شده کارم. تو عالم اينترنت يه حرفي هست که ميگن دوست چتي واسه کسي نمي مونه. خدا کنه در مورد شما صدق نکنه اما تو اکثر موارد چون اين آشناييها مجازيه و دو طرف همو نميبينن , خيلي جذابه اون اولاش . تاريخ یکشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۸۵ساعت 18:28 نويسنده کامران. ما دو تن مغرور. هر دو از هم دور. وای در من تاب دوری نیست. ای خیالت خاطر من را نوازشبار. بیش از این در من صبوری نیست.

moondegare-raftani.blogfa.com

از روی پلک شب -

http://www.moondegare-raftani.blogfa.com/post-60.aspx

از روی پلک شب. تاريخ پنجشنبه سوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 15:10 نويسنده کامران. ما دو تن مغرور. هر دو از هم دور. وای در من تاب دوری نیست. ای خیالت خاطر من را نوازشبار. بیش از این در من صبوری نیست. بی تو من تنهای تنهایم. من به دیدار تو می ایم.

moondegare-raftani.blogfa.com

از روی پلک شب

http://www.moondegare-raftani.blogfa.com/8606.aspx

از روی پلک شب. هیچ جز حسرت نباشد کار من. بخت بد ,بیگانه ای شد یار من. بی گنه زنجیر بر پایم زدند. وای از این زندان محنت بار من . ( فروغ فرخزاد. داشتم اشعار فروغ رو یه نگاهی مینداختم بعضی شعرهاش انگار سفارشی و بعضی هاش واسه خاطر یه کسایی گفته. اما تو اغلب شعرهاش دنبال یه علاقه ناب میگرده که فقط بخاطر روح و رفتارش باشه و اونو بخان نه بخاطر شرایط ظاهری اش که حالا میخواد شکلش , بدنش یا هر چیز دیگه ای باشه اما واقعا شما چند مورد علاقه اینجوری دیدید؟ که البته به نظرم این از همه موارد دقت و فکر بیشتری میخواد.

moondegare-raftani.blogfa.com

از روی پلک شب -

http://www.moondegare-raftani.blogfa.com/post-1.aspx

از روی پلک شب. کدامین آشنایی را به دعوت خوانم امشب. که از نیش به زهر آلوده اش بیمارم هر شب. چگونه قصه ای را با رفیقم خوانم از درد. که از دردم به خوشحالی ندارد خنده بر لب. حرف از رفاقت اومد تا هر کسی رو دوست و رفیق ندونیم چون هر کسی ارزشش رو نداره اما فقط یه چیز آرزو دارم اونم اینه کاش با هم همیشه روراست باشیم . تاريخ یکشنبه دوم مهر ۱۳۸۵ساعت 4:3 نويسنده کامران. ما دو تن مغرور. هر دو از هم دور. وای در من تاب دوری نیست. ای خیالت خاطر من را نوازشبار. بیش از این در من صبوری نیست. بی تو من تنهای تنهایم.

eshgh-omid-arezoo.blogfa.com

پسر آقتابی و سرشار از امید

http://www.eshgh-omid-arezoo.blogfa.com/post-10.aspx

پسر آقتابی و سرشار از امید. خودمو خودتو عشقه :-. آینده و زمان در دست من است. تکيه بر ديوار کردم خاک بر پشتم نشست. دوستي با هر که کردم عاقبت قلبم شکست*. خدا با لبخندی دلنشین گفت : ای بنده همه ی آنها نزد من است! اینجا هستند . پرسیدم پروردگارا چرا این جعبه ها را به من دادی؟ چرا ته جعبه سیاه سوراخ بود؟ گفت : ای بنده من! جعبه ی طلایی را به تو دادم تا نعمت های خود را بشماری و جعبه ی سیاه را برای اینکه ( غم هایت را دور بریزی . ). کلبه ی تنهایی من ( آبجی سپیده جووون ). فقط یک روزنه ( آبجی بهانه گل دختر ). که یه ...

moondegare-raftani.blogfa.com

از روی پلک شب -

http://www.moondegare-raftani.blogfa.com/post-36.aspx

از روی پلک شب. عمر من غارت شد و غارتگر از من دور شد. من صبوری کردم و تاراجگر مغرور شد. عمر من همراه با تکرار روز و شب گذشت. شمع فانوس جوانی دم به دم کم نور شد. خویشتن را بشکنی ایثارگر از حد گذشت. پاکازی هرچه کردم دشمنی منظور شد. راه را از چاه در هر لحظهای باید شناخت. یک قدم غافل شدم، یک عمر راهم دور شد. تاريخ دوشنبه بیستم آذر ۱۳۸۵ساعت 17:0 نويسنده کامران. ما دو تن مغرور. هر دو از هم دور. وای در من تاب دوری نیست. ای خیالت خاطر من را نوازشبار. بیش از این در من صبوری نیست. بی تو من تنهای تنهایم.