off-moon.blogfa.com
سُــکـــوتِ لـَـحـــظــِہ هــآ
http://www.off-moon.blogfa.com/1391/09/2
س کوت ل حظ ہ هآ. بعضیها میخواهند حرفزدن را درست درلحظهای بیاموزند که در آن لحظه،سکوتکردن راباید آموخت. حداقل دیشب بهتر از پارسال تو یه همچین شبی بود! پارسال هم کسی بهم تبریک نگفت.جز دوستایی که دعوتشون کردم و مطمئنم اگه دعوت نمیکردم یادشون نمیموند که تولدمه! امسال بهتر بود چون دوستای مجازیم سنگ تموم گذاشتن و تقریبا همشون تبریک گفتن.واقعا از همشون ممنونم.دیشب خیلی سرم شلوغ بود.خیلی زیاد.باید جواب تبریک بیشتر از 100 نفر رو میدادم! اما الان نه ، سرم خلوته.(به خاطر همین دارم آپ میکنم! Fri 30 Nov 2012. شاید نم...
off-moon.blogfa.com
سُــکـــوتِ لـَـحـــظــِہ هــآ
http://www.off-moon.blogfa.com/1391/09/4
س کوت ل حظ ہ هآ. بعضیها میخواهند حرفزدن را درست درلحظهای بیاموزند که در آن لحظه،سکوتکردن راباید آموخت. اینکه همش به این امید زندگی کنی که یه روز ی شاید همه چی مثل اولش شه خیلی سخته! اما سخت تر از اون اینکه بعد از دوسال ،که فکر میکردی اوضاع داره بهتر میشه،بفهمی که هیچ تغییری نکرده! و تو تا الان فقط به یه امید الکی دل خوش کرده بود! اینکه این همه مدت صبر کنی باز مشکلی نیست ولی اینکه یه حرف فقط یه حرف باعث شه همه ی اون دوسال بشه هیچ خیلی سخته! اینکه بهت بگن با همه دوستات قطع رابطه کن. Wed 12 Dec 2012. تمام خ...
off-moon.blogfa.com
سُــکـــوتِ لـَـحـــظــِہ هــآ
http://www.off-moon.blogfa.com/1391/12/4
س کوت ل حظ ہ هآ. بعضیها میخواهند حرفزدن را درست درلحظهای بیاموزند که در آن لحظه،سکوتکردن راباید آموخت. بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک. شاخههای شسته، باران خورده، پاک. آسمان آبی و ابر سپيد. عطر نرگس، رقص باد. نغمه شوق پرستوهای شاد. خلوت گرم کبوترهای مست. نرم نرمک می رسد اينک بهار. خوش به حال روزگار. خوش به حال چشمه ها و دشتها. خوش به حال دانهها و سبزهها. خوش به حال غنچههای نيمهباز. خوش به حال دختر ميخک که می خندد به ناز. خوش به حال جام لبريز از شراب. خوش به حال آفتاب. ای دل من گرچه در اين روزگار. ب گ ن عآلی...
shabzendan.blogsky.com
شب زندان
http://www.shabzendan.blogsky.com/1392/04/20/post-76/رمضان
چه چلیسای چوب چیله تراش سبز شوری. شب زندان در بلاگفا. و خدایی که در این نزدیکی است. کافه چایکوفسکی (به ستان). کلبه ی تنهایی من (نرگس). راه خانه ام گم شد. جاده نیمه دونفره، همراه با بارش باران. جاده در دست سفر. مثل باد سرد پاییز - غم لعنتی به من زد. که درد میکند بدجور! امسال ۴۵ واحد ترم تابستونی برداشتم، ۲ تا ریاضی که حسابی هم سختن و ترم تابستونم کوتاه، توی گرما باید برم ساوه و برگردم، خدا این ۴ واحدو به خیر بگذرونه که با نمره ی خوبی قبول شم، تا معدلم کمی بیاد بالا و کمی خیالم راحت بشه برای ترمای بعد.
fantezistorry.blogfa.com
داستانهای فانتزی - الکساندر دوما پدر
http://www.fantezistorry.blogfa.com/post-129.aspx
Alexandre Dumas, père. فرانسوی (۲۴ ژوئیه ۱۸۰۲ (میلادی). ۵ دسامبر ۱۸۷۰ (میلادی). بود به او لقب سلطان پاریس را داده بودند. او به خاطر رمانهای ماجراجویانه فراوانش، یکی از مشهورترین نویسندگان فرانسه به شمار میرود. بسیاری از رمانهای او، از قبیل کنت مونت کریستو. رمانهایی دنباله دار و سریالی هستند. او علاوه بر رماننویسی، مقالهنویس. الکساندر در روستایی به نام ویلر کوتره در نزدیکی شهر پاریس به دنیا آمد. پدر او، توماس الکساندر داوی دولا پاتریه. و مادرش ماری لوئی الیزابت لابوره. را ارائه کرد و این شروعی بود برای تب...
fantezistorry.blogfa.com
داستانهای فانتزی
http://www.fantezistorry.blogfa.com/9101.aspx
یه لحظه گوش کنید:. ویزززز.ویز.ویزززززززز.ویزز.ویزررزر.ویسسسسس.ویژژژژژژ.ویجججج. نخیر اینا نه صدای مگسها هست نه پشهها با زحمت زیاد تونستم بیارمشون اینجا. اینا صدای زنبور عسل های باغ آلبالوم هست.هر وقت از زیر درختاش رد میشم دو چیز حواسم رو جمع میکنه:. یکی صدای زنبور ها(یاد هاچ میفتم). معلوم هست که زمستون زیبایم رفت.دلم براش خیلی تنگ میشه. درسته که امسال به نارنجستان قوام السلطنه نرفتیم اما بازم بهار اومد. بعد از تحریر:یه بار از بالا ی پشت بوم به زنبورا نیگاه میکردم کلی پشمالو بودن و بوی عسل میدادن. همزمان ب...
fantezistorry.blogfa.com
داستانهای فانتزی - تراژدی در سه پرده
http://www.fantezistorry.blogfa.com/post-136.aspx
تراژدی در سه پرده. بعد از تحریر:خیلی چیزها بدتر شده،این روزها عجیب مزه پرانی میکند،آخر همه را تو. به قول خودش"هستی بخش جهان عشق آفرید و از عشق روشنایی آمد پدید و آنگاه از شب تیره صبحدمی شگفت زاده شد. جوانمردان پاک با نیروی جسم و روح خود اهریمن راشکست خواهند داد.". حالا حالا ها روز شدی (آپ)جدیدی نمیذارم. نوشته شده در پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۱ساعت 6:0 توسط حن انه. تراژدی در سه پرده. او خودش بود یا نبود؟ مضحک نوشت امسال من. به حیرت افتادم که با این همه نزدیکیخدا،چرا از او دورم؟ شخصيت هاي ارتميس فاول.
fantezistorry.blogfa.com
داستانهای فانتزی - مضحک نوشت امسال من
http://www.fantezistorry.blogfa.com/post-128.aspx
مضحک نوشت امسال من. زمستون تن عریون باغچه چون بیابون. درختا با پاهای برهنه زیر بارون. نمیدونی تو که عاشق نبودی. چه سخته مرگ گل برای گلدون. گل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانه. واسه هم قصه گفتن عاشقانه. چه تلخه چه تلخه باید تنها بمونه قلب گلدون. مثل من که بی تو نشستم زیر بارون زمستون. زمستون برای تو قشنگه پشت شیشه. بهار زمستونها برای تو همیشه. تو مثل من زمستونی نداری. که باشه لحظه چشن انتظاری. گلدون خالی ندیدی نشسته زیر بارون. گلهای کاغذی داری تو گلدون. تو عاشق نبودی ببینی تلخ روزای جدایی. تراژدی در سه پرده.
fantezistorry.blogfa.com
داستانهای فانتزی - بانوی زرد
http://www.fantezistorry.blogfa.com/post-133.aspx
ی پشت آن میز نشته بود.در آن اتاق سرد و بی روح. تا چشمش به من افتاد به خود لرزید.با آن همه ابهت،من ترسانده بودمش! به کناری خزیدم اما خوب میتوانستم صورتش را ببینم.سرم را به قفسه کتابها تکیه دادم،همه میآمدند و میرفتند ولی من همانجا نشسته بودم و تکان نمیخوردم. حس بنفش رنگی داشتم . تا اینکه مرا صدا زد.از جایم بلند شدم و روی صندلی در کنارش نشستم .به چشمانش نگاه کردم،آنها هم زرد. بودند و چشمم را میزد. در گوشم با صدای زردش. همه را بفرست. بروند. تفکر نوشت:جرویس پندلتون از تفکر نوشتم خوشش نیومد واسه همین پاکش کردم.