setarehbanoo.blogfa.com
ستاره ی سهیلستاره ی سهیل - درون من همیشه جلسه است اینجا صورت جلسه می نویسم.
http://setarehbanoo.blogfa.com/
ستاره ی سهیل - درون من همیشه جلسه است اینجا صورت جلسه می نویسم.
http://setarehbanoo.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
5
SSL
EXTERNAL LINKS
95
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.156 sec
SCORE
6.2
ستاره ی سهیل | setarehbanoo.blogfa.com Reviews
https://setarehbanoo.blogfa.com
ستاره ی سهیل - درون من همیشه جلسه است اینجا صورت جلسه می نویسم.
ستاره ی سهیل
http://setarehbanoo.blogfa.com/8912.aspx
درون من همیشه جلسه است اینجا صورت جلسه می نویسم. دارم از خودم می افتم. من به این صفحات سفید مجازی مدیونم، به تک تک واژه هایی که نوشته ام، به تک تک کسانی که گوشه ای از مرا خوانده اند و به همه ی آنها که مرا شنیده اند. خداحافظ وبلاگ جان، اینجا دیگر جای ماندن نبود، نا محرم به حریمم راه پیدا کرده بود، چاره ای نبود، باید می رفتم. من، امروز، اینجا، به احترام تمام شما که گوشه ای از لحظه هایم را خوانده اید کلاه از سر بر می دارم. نوشته شده در یکشنبه پانزدهم اسفند 1389ساعت 10:29 قبل از ظهر توسط ستاره.
ستاره ی سهیل - خداحافظ
http://setarehbanoo.blogfa.com/post-124.aspx
درون من همیشه جلسه است اینجا صورت جلسه می نویسم. دارم از خودم می افتم. من به این صفحات سفید مجازی مدیونم، به تک تک واژه هایی که نوشته ام، به تک تک کسانی که گوشه ای از مرا خوانده اند و به همه ی آنها که مرا شنیده اند. خداحافظ وبلاگ جان، اینجا دیگر جای ماندن نبود، نا محرم به حریمم راه پیدا کرده بود، چاره ای نبود، باید می رفتم. من، امروز، اینجا، به احترام تمام شما که گوشه ای از لحظه هایم را خوانده اید کلاه از سر بر می دارم. نوشته شده در یکشنبه پانزدهم اسفند ۱۳۸۹ساعت ۱۰:۲۹ قبل از ظهر توسط ستاره.
ستاره ی سهیل
http://setarehbanoo.blogfa.com/posts
یکشنبه پانزدهم اسفند ۱۳۸۹. Powered by BLOGFA.COM.
ستاره ی سهیل
http://setarehbanoo.blogfa.com/archive.aspx
درون من همیشه جلسه است اینجا صورت جلسه می نویسم. Powered By BLOGFA.COM.
پروفایل
http://setarehbanoo.blogfa.com/Profile
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
5
همیشه مهربان
http://www.specialw.blogfa.com/9105.aspx
به نام او که هستی ماست یگانه بی همتا. من یک ایرانی ( اهل خاک پاک گیلان عزیز) هستم که به ایرانی بودنم میبالم اما کانادا رو هم خیلی دوست دارم و همیشه شعارم اینه که مهربان باش تا با تو مهربان باشند خدا ی همیشه مهربان رو عاشقانه می پرستم هرچند بگم که شایدم ظاهرم زیاد مذ هبی به نظرنمیرسه! یه دختر ناز دارم که همه چیزمه و شوهرم که عشقم بهش هر روز بیشتر میشه و یه پسر کوچولو که سال 2007 به جمع ما پیوسته وخدارا شکر برای همه این نعمتها. خاطرات یک زن تبعیدی. هر کجا هستم . دلتنگی های یک مریم. درست تو بحبوحه اسباب کشی...
میخک سفید
http://www.mikhakesefid.blogfa.com/9005.aspx
خبر قبل از شام. هنوز بعد از سه سال انگار با هم غریبه هستیم. اگر خجالت نمی کشید من را با اسم فامیلام صدا می زد.دوران عقد، خودم را کشتم که به جای "خانم شجاعی" بگوید "سوسن".امروز سالگرد ازدواجمان است و مثل هر سال همه خانه ما جمع میشوند.گفتم: نمیشه به جای مهمونی مسافرت بریم؟ گفت: عزیزم مسافرت را باید از چند ماه قبل برنامه ریزی میکردیم در ضمن فقط همین یک روز که همه دور هم جمع می شیم حوصله بحث نداشتم. به مریم گفتم: دیگه نمی تونم مریم مثل مرده ها دارم زندگی می کنم.فقط نفس می کشم.هر کس که من را میشناخته ...یادم ...
میخک سفید - زنبور های انتقام جو
http://www.mikhakesefid.blogfa.com/post-71.aspx
زنبور های انتقام جو. لطیفترین وشیرین ترین خاطره ام از آقا جون وقت هایی بود که تو باغچه مشغول باغبانی می شد و من دور وکنارش بازی می کردم. آقا جونم بیا این گل را تو بکار. آقاجونم اون بیلچه را بده. آقا جونم آبپاش را بیار. آقا جونم مواظب ان شاخه باش . دخترا پنیرن دست بزنی می میرن پسرا شیرن مثه شمشیرن. شب که برمی گشتیم مدام فکر می کردم که زنبور ها تعقیبمون می کنند که صدای مامان در آمد ا چته بچه صاف بشین! نوشته شده در یکشنبه سوم بهمن ۱۳۸۹ساعت 17:26 توسط نژلا. به ساعتش نگاه کرد و گفت :.
میخک سفید - خاله جان
http://www.mikhakesefid.blogfa.com/post-76.aspx
دویدم ته باغ آنجا که خاله جان ایستاده بود.چرخی زدم و گفتم خاله جان عروس شدم .می دانستم واسه عروسی من میای.خاله جان لبخند زد.باز گفتم: خاله جان رو سرم نقل می پاشی .واسم کل می کشی؟ یه مشت نقل رو سرم پاشید و ک ل کشیدوبعد یه انگشت حنا برداشت وگذاشت کف دستم و گفت: مشت کن.انگشتامو که محکم دور انگشتش حلقه کردم .گفت: همیشه مشتت را واسهء شوهرت بسته نگه دار نزار بفهمه تو دستات چی داری . گفتم خودم درست اش کردم .خوشگل شدم خاله جان؟ مامان گفت وا جنی شدی؟ گفت: شما برات زوده. باید درس بخونی بری دانشگاه ،خانم دکتر ب...
میخک سفید - خبر قبل از شام
http://www.mikhakesefid.blogfa.com/post-79.aspx
خبر قبل از شام. هنوز بعد از سه سال انگار با هم غریبه هستیم. اگر خجالت نمی کشید من را با اسم فامیلام صدا می زد.دوران عقد، خودم را کشتم که به جای "خانم شجاعی" بگوید "سوسن".امروز سالگرد ازدواجمان است و مثل هر سال همه خانه ما جمع میشوند.گفتم: نمیشه به جای مهمونی مسافرت بریم؟ گفت: عزیزم مسافرت را باید از چند ماه قبل برنامه ریزی میکردیم در ضمن فقط همین یک روز که همه دور هم جمع می شیم حوصله بحث نداشتم. به مریم گفتم: دیگه نمی تونم مریم مثل مرده ها دارم زندگی می کنم.فقط نفس می کشم.هر کس که من را میشناخته ...یادم ...
میخک سفید - در را باز کرد
http://www.mikhakesefid.blogfa.com/post-70.aspx
در را باز کرد. دیرش شده بود با عجله از در زد بیرون.بچه گربه ای سفید با گوشها و دم سیاه پشت در نشسته بود .او را که دید نشست. گفت پیشی خوشگل اینجا چی کار می کنی؟ گربه دوید طرفش و دلبرانه میو کرد و سرکوچکش را به دستانش مالید. وای حیف که دیرمه! دوید به طرف ماشین و گربه هم دنبالش امد .با دلچرکینی سوار ماشین شد و رفت .وقتی برگشت گربه را دید که هنوز پشت در خانه نشسته.او که جریان صبح را فراموش کرده بودبا دیدن دوباره گربه, به یاد حسرت صبح افتاد. گربه را بغل کرد حیونی لابد خیلی گرسنته؟ به تو مربوط نیست. به اشپزخان...
میخک سفید
http://www.mikhakesefid.blogfa.com/8909.aspx
ابیانه روستایی است با خاکی سرخ رنگ که می شود گفت نسبتا اصالت اش را حفظ کرده.اهالی روستا مردم خون گرمی بودند بر خلاف روستا هایی که توریستی می شود آنها بسیار مشتاق ارتباط برقرار کردن با مسافرین بودند.چیزهایی که مینویسم برگرفته از گفته های خود اهالی است. اکثر زنها و مردهایی که با لباس محلی آنجا می دیدیم ساکن آنجا نبودند و به این دلیل که روز عاشورا برای آنها مهمترین روز سال به شمار می رود حتی از نوروز هم پر اهمیت تر است همه آنها از هر جای دنیا در این روز دور هم جمع می شوند و لباس محلی می پوشند. ترس همه وجودش...
میخک سفید
http://www.mikhakesefid.blogfa.com/8911.aspx
پنج دقیقه در تاکسی. ترمز می کند. دختر سوار می شود. مرد که روی صندلی عقب لمیده با سوار شدن دختر خودش را جمع می کند. پنج دقیقه بعد دختر با عصبانیت پیاده می شود و در را به هم می کوبد. بذا صاف کنم این آینه رو. بابااااااااا چه تیکه ایه! نکنه می خاد یه کاری بکنه نه بابا الکی که نیست بذار فقط یه انگشتش بهم بخوره حالیش می کنم آره حالیش می کنم این داره چیکا می کنه؟ چرا با خودش ور.چرا به زیپ شلوارشو ور می ره؟ شاید باز بود داره میکشه بالا. نه بی شرف در آورد! بزنم تو سرش کثافت هر چی آشغال و دیوونه اس ریخته تو خیابون.
خواب كوتاه
http://shortdream.persianblog.ir/1390/10
1740;کشنبه ٤ دی ۱۳٩٠. برادرم که عروسی کرد ، انگاری یکباره بخت من باز شد. رفتیم جام جم ، اینبار من آب پرتقال خوردم ، تو گول! و دوباره آغاز شدیم. بام تهران و آش رشته . باور کن هر چراغی بالای دکل ، یک ستاره است اگر تو بخواهی! جاده چالوس ، هتل گچسر ، یک روز فوق مافوق ماوراء بالاتر از عالی. بازی های هر شب. دل را به تو. چرم لدرلی ، مستر دیزی. چه ساده ازدواج کردیم. کادو های عروسی شد پول پیش خانه ی سعادت آباد! حالا باید ترک کرد. داستان دلبستگی من به سایت ن.طنز که یک پادگان تمام عیار بود. ترک کردم آنجا را.
دلتنگم - یک دنیا سوال بی جواب
http://psredrose.persianblog.ir/post/234
یک دنیا سوال بی جواب. یک مشت دلنوشته برای خودم و خودت. نویسنده : مریم م. ساعت ۱٠:٢٤ ب.ظ روز شنبه ۱٩ اسفند ۱۳٩۱. تازگیا، دلم که از دنیا میگیره و یه دنیا که دلتنگ میشم، گوشیمو. بر میدارم و روی تخت دراز میکشم و به موبایلی که سالهاست. خاموشه مسج میزنم با اینکه میدونم صاحبش دیگه نیست،. خاموشه و حتی در پاسخ پیغام دلیوری رو. و چقدر درد دارد. که من به جستجویت هستم. در کوچه های شهری که. تو در آن زندگی نمیکنی. پروفایل نويسنده : مریم م. هميشه اينا رو ميخونم. زنانه ترین اعترافات حوا. یادداشتهای یک گلابی دیوانه.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
95
Setareh Bakhtari Co.
Setareh Bakhtari Co.
...
زمانی برای سخن گفتن. تویی تنها تویی تو علت من . مادر من. مادرمسلام. نامه ای را که بر روی گلبرگ هایی از دلتنگی نوشتم در سکوتی زیبا آب برد. من خدا را نقاشی کردم مادر.خدا به شکل بوسه های تو بر پیشانی من بود.مادرم.ای زیباترین احساس. تو در جان منی من غم ندارم. تو ایمان منی من کم ندارم. اگر درمان تویی دردم فزون باد. وگر معشوقه ای سهمم جنون باد. تویی تنها تویی تو علت من. تو بخشاینده ا ی بی منت من. صدایم کن صدای تو ترانه ا ست. کلامت آیه هایی عاشقانه است. تو را من سجده سجده می پرستم. مامان قشنگم روزت مبارک. زندگی...
ستاره بان
Mercredi, mars 23, 2011. ماه امشب از آن ماست. بزرگترین شب چراغ آسمان. Lundi, mars 14, 2011. من اینجا را با همه تنهایی. Vendredi, mars 04, 2011. Mardi, février 15, 2011. تو باز می روی. تو را باز می برند. دیگر نه ناله است. من استوار تر شده ام. شاید فردا نوبت من باشد. Lundi, janvier 24, 2011. چشم هایم را می بندم. خواب تو را ببینم. چشم هایم را میبندم. به یاد نمی آورم. چهار سال از اولین پست این وبلاگ گذشت. Jeudi, janvier 13, 2011. قحطی در شهر من. Samedi, décembre 25, 2010. صبر کوهها هم اندازه دارد. یا در آن...
شعر و موسیقی و رنگ
شعر و موسیقی و رنگ. خسته از مردمانی که قلب هاشان را به بند رخت های محله های پائین شهر میآویزند. خسته از پنجره های منتظر. خسته از ازدحام کوچه های روسپی نشین. خسته از خیابان های با گام های غریبه ی مغموم. نوشته شده در شنبه دهم فروردین 1392ساعت 15:47 توسط ستاره باندرخانی. از دست در می رود.می رود. به سوی خانه های کودکان عمه های پائین شهر. آهسته آهسته به شکستن نزدیک می شود می رسد جوانه می دهد. به ریختن آب بر زمین مانده. نوشته شده در شنبه دهم فروردین 1392ساعت 15:46 توسط ستاره باندرخانی. این نخ به قلب من متصل.
ستاره ی سهیل
درون من همیشه جلسه است اینجا صورت جلسه می نویسم. دارم از خودم می افتم. من به این صفحات سفید مجازی مدیونم، به تک تک واژه هایی که نوشته ام، به تک تک کسانی که گوشه ای از مرا خوانده اند و به همه ی آنها که مرا شنیده اند. خداحافظ وبلاگ جان، اینجا دیگر جای ماندن نبود، نا محرم به حریمم راه پیدا کرده بود، چاره ای نبود، باید می رفتم. من، امروز، اینجا، به احترام تمام شما که گوشه ای از لحظه هایم را خوانده اید کلاه از سر بر می دارم. نوشته شده در یکشنبه پانزدهم اسفند 1389ساعت 10:29 قبل از ظهر توسط ستاره.
ستاره بانو
بی تو دور از تو نبودن هنر عشق و وفاست , ]. و آماده پروازم . آیا با من همسفر خواهی شد . من همسفری می خواهم ، همراه . و همراهی می خواهم راهوار ! نوشته شده توسط ستاره بانو در چهارشنبه 18 اردیبهشت 1387 و ساعت 11:05 ق.ظ. ویرایش شده در - و ساعت -. دیگر نخواهی دانست در دلم چه غوغایی برپاست. [بی تو دور از تو نبودن هنر عشق و وفاست , ]. فقط می دانی اشکال کار کجاست؟ نوشته شده توسط ستاره بانو در پنجشنبه 22 فروردین 1387 و ساعت 11:04 ق.ظ. ویرایش شده در - و ساعت -. آیا تمایل به داشتن گوشی مجانی دارید؟ اول باید به سایت.
سکوت
با سلام . ورود شمارا به وبلاگ سکوت. خوش آمد میگویم . برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید. اس ام اس عاشقانه. خرید ساعت گوچی طرح love. خرید ساعت دیواری فانتزی. گن لاغری زنانه اسلیم لیفت. خرید گیره کوچک کننده بینی نوز آپ. گالري عکس هاي زیبا. حالا دیگه با این آهنگ روزهای خوبی رو سپری می کنم. شنبه شانزدهم فروردین 1393 ] [ 3:44 ] [ باران ]. یادش به خیر. چند سال پیش سه ماه هر روز با این آهنگ گریه می کردم. چقدر زیباست. شنبه شانزدهم فروردین 1393 ] [ 3:39 ] [ باران ]. لحظه ای گفت بگویید که من ...
setarehbaran
برچسب ها: ارسال ایمیل تبلیغاتی. تاریخ : چهارشنبه 21 مرداد 1394 06:55 ق.ظ نویسنده : میهن بلاگ 36. کوچک کننده بینی آیدان. کوچک کننده بینی آیدان. Http:/ buyidan.ninipage.com. برچسب ها: دستگاه کوچک کننده بینی آیدان. خرید دستگاه کوچک کننده بینی. تاریخ : چهارشنبه 21 مرداد 1394 06:54 ق.ظ نویسنده : میهن بلاگ 36. فروش تکی و عمده پوشاک برند شرلی. شرکت شرلی ( Shirly ). ترکیه در زمینه ی پوشاک بانوان ، یکی از مطرح ترین و محبوب ترین برندها می باشد . کیفیت دوخت و تن خوری محصولات شرلی ( Shirly ). برچسب ها: پوشاک شرلی.
*منتظر یه اتفاق خوب*
منتظر یه اتفاق خوب*. اين آهنگ رو با همراهي محسن كيا طي ۲،۳ ساعت آماده كردم. اولين دو نوازي من و محسن كيا. امیدوارم سال ۹۳ سالی پر از خیر و برکت برای همه ی مردم ایران باشه. تو فکر یک سقفم. یه سقف بی روزن. یه سقف پا برجا. محکم تر از آهن. سقفی که تن پوش هراس ما باشه. تو سردی شبها لباس ما باشه. سقفی اندازه ی قلب من و تو. واسه لمس تپش دلواپسی. برای شرم لطیف آینه ها. واسه پیچیدن بوی اطلسی. زیر این سقف با تو از گل. از شب و ستاره می گم. از تو و از خواستن تو. میگم و دوباره می گم. ندگیمو زیر این سقف. تو فکر یک سقفم.
ستاره بارون
پنجشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۳۹۴. کوتاه ترین و شگفت انگیزترین ازدواج ها. سند کوتاه ترین ازدواج. در کره زمین را باید به نام یک زوج اماراتی زد. سال 2012، یک داماد اماراتی چند ثانیه بعد از جشن عقد خود به اتاق دیگری از دادگاهی که در آن ازدواج صورت گرفته بود، رفت و درخواست طلاق داد! نمونه دیگری از این ازدواج های ثانیه ای در دهه 70 رخ داده است. درست ثانیه ای پس از این که داماد ازدواج را می پذیرد و جمله I do به معنای قبول ازدواج را می گوید، ملک الموت به او فرصت نمی دهد و جان به جان آفرین تسلیم می کند! حالا از ی...