sangareshgh.blogfa.com

yemaryam.blogfa.com

من ؟

http://www.yemaryam.blogfa.com/9304.aspx

نوشته شده در ساعت توسط يه مريم. آرزوم بود جای این جوجه ی دوستداشتنی بودم . علت اینکه این وبلاگو زدم هیچوقت نفهمیدم! همیشه نوشته هام سرشار از نا امیدی و تنهایی بود . هیچ وقت معنا و مفهوم خاصی نداشته . اما این آخرا انگار آروم تر شده بودم . نا خودآگاه آخر نوشته هام بویی از امید میگرفت! ولی الان اصلا مثل نوشته های آخرم نیستم . اسفند87. هفت قدم تا تو. خدایا عاشقان راباغم عشق آشنا کن. من- در انزوای اتاقی سیاه.

yemaryam.blogfa.com

من ؟ - باز هم من؟

http://www.yemaryam.blogfa.com/post-27.aspx

از آخرین پست عروس مردگان دو سالی میگذره . با خودم فک میکردم که شاید دیگه هیچوقت من؟ رو به روز نکنم! اما انگار زمان هم نمیتونه من رو بشناسه! باز خودم ماندمو من . من! نوشته شده در ساعت توسط يه مريم. آرزوم بود جای این جوجه ی دوستداشتنی بودم . علت اینکه این وبلاگو زدم هیچوقت نفهمیدم! همیشه نوشته هام سرشار از نا امیدی و تنهایی بود . هیچ وقت معنا و مفهوم خاصی نداشته . اما این آخرا انگار آروم تر شده بودم . نا خودآگاه آخر نوشته هام بویی از امید میگرفت! ولی الان اصلا مثل نوشته های آخرم نیستم . اسفند87.

yemaryam.blogfa.com

من ؟ - به تو مدیونم ...

http://www.yemaryam.blogfa.com/post-25.aspx

به تو مدیونم . واسه اینکه از تو دورم به تو مدیونم. واسه کشتنه غرورم به تو مدیونم. تو که حرمتو شکستی پای عهدت ننشتی گرچه بازم تو نیازم لحظه هامو بد می بازم به تو مدیونم. واسه این چشای خیسم به تو مدیونم. اینکه از غم مینویسم به تو مدیونم. اینکه بی جونمو سردم اینکه بی روحمو زردم. پی آرامشی که بردیو من پیش میگردم به تو مدیونم. به تو مدیونم غرورمو شکستی عین شیشه. به تو مدیونم که کشتی دلمو واسه همیشه. به تو مدیونم منو دادی به بی بها بهانه. به تو مدیونم واسه بغض عمیق این ترانه. به تو مدیونم شکستی حرمت شبو منو ماه.

yemaryam.blogfa.com

من ؟

http://www.yemaryam.blogfa.com/8612.aspx

دنیا کوچیکه . آدماش کوچیک تر! آرزو می کنم لحظه ی به خاک سپردنم اشکهایی که برام جاری میشه برای نبودم نباشه . برای آرزوهای بر باد رفته ام باشه . برای آرزوهای دخترانه ام . هر زمانی برای خودش دیره . شاید زود برم . اما برای خودش دیره . باشم که چیکار کنم . نوشته شده در ساعت توسط يه مريم. آرزوم بود جای این جوجه ی دوستداشتنی بودم . علت اینکه این وبلاگو زدم هیچوقت نفهمیدم! ولی الان اصلا مثل نوشته های آخرم نیستم . اسفند87. هفت قدم تا تو. خدایا عاشقان راباغم عشق آشنا کن. من- در انزوای اتاقی سیاه.

yemaryam.blogfa.com

من ؟

http://www.yemaryam.blogfa.com/8802.aspx

قبر سرد من . صدای قدمهای ثانیه ها از کنارم ، مرا بیاد صدای قدمهایش می انداخت . گذر نسیم بهاری از کنار صورتم مرا بیاد نفسهای گرمش می انداخت . همیشه در کنارم بود . هر جا که من بود او هم بود . انقدر جذابیت او زیاد بود که به کل من را به دست فراموشی سپرده بودم . نمی دانم ار کجا بگویم! چشمهایم را باز کردم تا مثل همیشه پروانه ی زیبا و رنگارنگم را به دور خود ببینم! اما انگار چشمهایم سو نداشت . تنها چیزی که می دید هیچ بود . کمی خوشحال شدم ، دیگر چشمانم نمی دید! با رفتن او ، من نیز حرفی برای گفتن نداشت! عشق تنها و...

yemaryam.blogfa.com

من ؟

http://www.yemaryam.blogfa.com/8806.aspx

در تاریکی شب زیر نور یکتا ماه نشسته بودم . دلم از تنهایی ماه گرفت ، او درخشنده و زیبا بود . از اندیشه هایم پرسیدم او که شاه شب است، پس چرا تنهاست؟ چرا از تنهاییش به خداوند شکایت نمیکند؟ با لبخندی سرشار از یقین رو به ماه گفتم : شاید اگر طعم عشق را میدانستی حتما تا بیکران ضجه میزدی . و نگاهم را به سنگفرش دوختم . لحظه ای سکوت شب همه جا را فرا گرفت! احساس کردم از ادعایم تمام وجودم میلرزد ، سر بلند کردم و پوز خند ماه را دیدم! مشتم را گشودم و بذری کوچک و سبز را درون دستانم بدیدم! دگر من محتاج به نگاه او بودم!

yemaryam.blogfa.com

من ؟ - قبر سرد من ...

http://www.yemaryam.blogfa.com/post-24.aspx

قبر سرد من . صدای قدمهای ثانیه ها از کنارم ، مرا بیاد صدای قدمهایش می انداخت . گذر نسیم بهاری از کنار صورتم مرا بیاد نفسهای گرمش می انداخت . همیشه در کنارم بود . هر جا که من بود او هم بود . انقدر جذابیت او زیاد بود که به کل من را به دست فراموشی سپرده بودم . نمی دانم ار کجا بگویم! چشمهایم را باز کردم تا مثل همیشه پروانه ی زیبا و رنگارنگم را به دور خود ببینم! اما انگار چشمهایم سو نداشت . تنها چیزی که می دید هیچ بود . کمی خوشحال شدم ، دیگر چشمانم نمی دید! با رفتن او ، من نیز حرفی برای گفتن نداشت! عشق تنها و...

yemaryam.blogfa.com

من ؟ - پوزخند ماه

http://www.yemaryam.blogfa.com/post-26.aspx

در تاریکی شب زیر نور یکتا ماه نشسته بودم . دلم از تنهایی ماه گرفت ، او درخشنده و زیبا بود . از اندیشه هایم پرسیدم او که شاه شب است، پس چرا تنهاست؟ چرا از تنهاییش به خداوند شکایت نمیکند؟ با لبخندی سرشار از یقین رو به ماه گفتم : شاید اگر طعم عشق را میدانستی حتما تا بیکران ضجه میزدی . و نگاهم را به سنگفرش دوختم . لحظه ای سکوت شب همه جا را فرا گرفت! احساس کردم از ادعایم تمام وجودم میلرزد ، سر بلند کردم و پوز خند ماه را دیدم! مشتم را گشودم و بذری کوچک و سبز را درون دستانم بدیدم! دگر من محتاج به نگاه او بودم!

yemaryam.blogfa.com

من ؟ - مثله همه ..

http://www.yemaryam.blogfa.com/post-28.aspx

نوشته شده در ساعت توسط يه مريم. آرزوم بود جای این جوجه ی دوستداشتنی بودم . علت اینکه این وبلاگو زدم هیچوقت نفهمیدم! همیشه نوشته هام سرشار از نا امیدی و تنهایی بود . هیچ وقت معنا و مفهوم خاصی نداشته . اما این آخرا انگار آروم تر شده بودم . نا خودآگاه آخر نوشته هام بویی از امید میگرفت! ولی الان اصلا مثل نوشته های آخرم نیستم . اسفند87. هفت قدم تا تو. خدایا عاشقان راباغم عشق آشنا کن. من- در انزوای اتاقی سیاه.

yemaryam.blogfa.com

من ؟

http://www.yemaryam.blogfa.com/8705.aspx

تشنه ام . گلوم خشک شده . لبام ترک برداشته ، تشنه ی آبه . از دور دیدمش ، دویدم به سمتش . وای خدایا . من فقط برسم بهش . دارم له له میزنم . هوا گرمه . آفتاب تو فرق سرم می تابه انگار مخم پخته . داغیه آفتاب داره میسوزونه جمجمه امو . وای خدایا یه قطره آب . خدایا دارم میمیرم . وای . چرا نمیرسم . چرا نمیرسم دارم میمیرم . پاهام نمیکشه . آآآآآخ . با زانو پرت شدم روی زمین . دارم خودمو میکشم روی زمین . شاید برسم! آآآآآآی خدا همه ی پاهام زخم شده . این خارا . آی. ولی مریم دووم بیار . نیگا کن! دیگه دارم از حال میرم .