sanazeghtesadinia.blogfa.com

nilofarrostami.blogfa.com

آمریکا وجود ندارد

http://www.nilofarrostami.blogfa.com/9002.aspx

باقی صدا ها با من . بالاخره ساعتم را به دیوار خانه نصب کردم. یکماه پیش ساعتی برای خانه جدیدم خریدم، ساعتی ساده ، ساعتی که فقط ساعت است،. او با من آمد. و الان در خانه ام است. و نمایش کوچک دو نفره مان را جشن می گیرم. صدای زیر با او ، باقی صداها با من . نوشته شده در سه شنبه بیستم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 3:34 AM. آمریکا به مثابه ی گلدان همسایه. من آمریکا رو دوست دارم ولی یه جورهای هم عاشق اون شعار مرگ بر آمریکا ، خون به نیرنگ تو هستم و از. من برگشتم با ترانه های از آمریکا. لوس ، قاطی، بیشعور!

sizdah.blogfa.com

سیزده

http://sizdah.blogfa.com/8906.aspx

من این گفته بابا رو همیشه برای یکی از دوستام تعریف میکنم. دیروز همون دوستم یه ترکه تنها آورد و داد دستم، گفت: بشکنش. هر چی زور زدم نتونستم! نوشته شده توسط محمدرضا خالقی زاده شنبه بیستم شهریور 1389ساعت 2:7. متولد سه شنبه 14 تیرماه 1356 ساعت 15:30 در بیمارستان آپادانا اهواز. تحصیل در دبستان دکتر هوشیار، مدرسه راهنمایی شاهد و دبیرستان شهدا اهواز. ورود به دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز و تحصیل در رشته مهندسی کشاورزی. سردبیری ماهنامه دانشجویی ره آورد. برنده تندیس بهترین طنز دانشجویی کشور، دیماه / 1380.

sizdah.blogfa.com

سیزده - درباره الی ...

http://sizdah.blogfa.com/post-59.aspx

دریا امشب چقده دلواپسه. تازه فهمیده تو دنیا بی کسه. دل دریایی داره اما چه حیف. هیشکی به داد دلش نمیرسه. میخواد از تنهایی بیچاره در آد. از پس کوسه بی ایمون بر آد. شاید این حبس قدیمی و خفه. خیلی زود.توی همین روزا سر آد. دریا میخواد همزبون داشته باشه. یه رفیق مهربون داشته باشه. یه پری مو سیاه رو سفید. روی ساحل پیش رو داشته باشه. این دو بخش از یک ترانه تازه اس. نوشته شده توسط محمدرضا خالقی زاده دوشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۸۸ساعت 23:12. متولد سه شنبه 14 تیرماه 1356 ساعت 15:30 در بیمارستان آپادانا اهواز.

sizdah.blogfa.com

سیزده - عیدی

http://sizdah.blogfa.com/post-64.aspx

حمیده پس از این همه نذر و نیاز بالاخره حامله شد. یه حبانه بزرگ گذاشتم سر چهارراه، هر روز پر آب و یخش می کردم برای عابرین. چیزی نگذشت که دسته های حبانه پر از دخیلهای سبز شد. حمیده زائید. اسم نوزاد رو گذاشتن عیدی. دیوونه بود. به قول دکترا سندرم داون، منگول. رفتم سراغ حبانه. با لگد زدم و خوردش کردم. مردم چه گناهی دارن! نوشته شده توسط محمدرضا خالقی زاده یکشنبه چهاردهم خرداد 1391ساعت 0:25. متولد سه شنبه 14 تیرماه 1356 ساعت 15:30 در بیمارستان آپادانا اهواز. سردبیری ماهنامه دانشجویی ره آورد.

nilofarrostami.blogfa.com

آمریکا وجود ندارد

http://www.nilofarrostami.blogfa.com/8909.aspx

باغبانی بعد از صبحانه. مرد خیره نگاهش می کند: تو چرا هیچ کاری نمی کنی؟ زن: می دونی من بیشتر وقت ها فکر می کنم مثل یه گلدونم که گوشه خونه گذاشتنش. همین . گلدون که کاری ازش برنمی آد. مرد: آهان ، حالا گلدون می آیی بریم یه صبحونه بخوریم. زن دلش می خواد بگه نه ، حوصله ندارم اما مثل همیشه نمی تونه بگه نه . یه باشه کش دار تحویلش می ده و یه خنده لوس و بی معنی هم در ادامه اش. مرد هم سرسری نگاهش می کنه که خب بلندشو دیگه . آفتاب زده تو کافه .ساعت ده صبح . مرد بهش می گه چی می خوری؟ زن : برمی گردم خونه.

nilofarrostami.blogfa.com

آمریکا وجود ندارد - هی می آید و می رود

http://www.nilofarrostami.blogfa.com/post-32.aspx

هی می آید و می رود. هرازگاهی می آید و یک چیزهای به انگلیسی بلغور می کند و می رود . من هم پشت به او سرم را کردم تو لپ تاپ خودم و هی دارم از این صفحه به آن صفحه می چرخم و باز مثل همیشه دریغ از اینکه بدانم دنبال چه می گردم و چه از جان آنهمه صفحه ای که بازکردم می خواهم . اینجا از سکوت تمرکر ت را از دست می دهی، پریشان می شوی . انگار در اکواریوم هستم ، اکواریومی که شیشه اش را هم بخار گرفته است . از مجسمه های که پشت لپ تاپ هایشان نشسته اند خداحافظی می کنم و می روم .

nilofarrostami.blogfa.com

آمریکا وجود ندارد - باقی صدا ها با من ....

http://www.nilofarrostami.blogfa.com/post-36.aspx

باقی صدا ها با من . بالاخره ساعتم را به دیوار خانه نصب کردم. یکماه پیش ساعتی برای خانه جدیدم خریدم، ساعتی ساده ، ساعتی که فقط ساعت است،. او با من آمد. و الان در خانه ام است. و نمایش کوچک دو نفره مان را جشن می گیرم. صدای زیر با او ، باقی صداها با من . نوشته شده در سه شنبه بیستم اردیبهشت ۱۳۹۰ساعت 3:34 AM.

marghayeman.blogfa.com

مرگ های من (زندگی)

http://marghayeman.blogfa.com/9007.aspx

مرگ های من (زندگی). چهارشنبه بیستم مهر ۱۳۹۰. باز هم بیست مهر است و. بازهم ۲۰ مهر امد و من باز هم به یادش اشکی روی گونه هایم جاری ساختم.سالگردش بود ۱۳سال! من هم از همان بیماری در حال نزعم.وقتی بیماری آغاز شد اولین بار که درد را احساس کردم یاد دردهایش افتادم و اینکه چگونه او درد کشید و جان داد بیش از درد درون جسمم مرا ازار داد.۹سال از اولین باری که دردش را فهمیدم میگذرد.نمی دانم کی میمیرم اما هر روز و هر لحظه مرگ برایم آرزویی بسیار شیرین تر میشود. پ ن:حالم خوش نیست اما خوشحالم که تنم بوی رفتن میدهد!

marghayeman.blogfa.com

مرگ های من (زندگی)

http://marghayeman.blogfa.com/9006.aspx

مرگ های من (زندگی). پنجشنبه هفدهم شهریور ۱۳۹۰. فیلی که یاد هندوستان کرده یا سر پیری و معرکه گیری؟ نمی دونم بیماری میذاره یا نه اما تصمیممو اینبار قاطعانه گرفتم که بخونم! وضع روحیم زیاد میزان نیست و وضع جسمی که ظاهرا رو به بهبوده! میخوام سرم گرم بشه تا خودم زخمهای قدیمی خودمو باز نکنم و نمک نپاشم.نمی دونم شاید فیل ام یاد هندوستان کرده شایدم آخر عمری هوس معرکه گرفتن کردم! یا شایدم خونی که از دماغم بیرون میاد مغزمم با خودش میشوره میاره بیرون! نوشته شده توسط میرزا مهدی در ساعت 18:32 لینک.

nilofarrostami.blogfa.com

آمریکا وجود ندارد - آمریکا به مثابه ی گلدان همسایه

http://www.nilofarrostami.blogfa.com/post-35.aspx

آمریکا به مثابه ی گلدان همسایه. من آمریکا رو دوست دارم ولی یه جورهای هم عاشق اون شعار مرگ بر آمریکا ، خون به نیرنگ تو هستم و از. این حرف ها، آخه دست خودم نیست خودم رو پیدا می کنم توشون. اونموقع یعنی از دبستان تا دبیرستان که هر روز صبح مجبور بودم در حالیکه چونه مقعنه ام رو هی می کشیدم پایین که نیاد تو دهنم ، چون نمی دونم فک من زیادی کوچک بود یا چونه معقنه هام زیادی بزرگ که همیشه تا می اومدم حرف بزنم. من برگشتم با ترانه های از آمریکا. لوس ، قاطی، بیشعور!