sahareamir.persianblog.ir

pariedoorazdarya.persianblog.ir

اشارتی - که خاموشی تقوای ما نيست ...

http://pariedoorazdarya.persianblog.ir/post/51

که خاموشی تقوای ما نيست . از آميزه ی برگ ها. يا در خطوط کوهپايه ای. که شبان اش در کج وکوج ابرو ستيغ کوه. يا به سيری و ساده گی. درجنگل پر نگار مه آلود. که ماغ می کشد. تو خطوط شباهت را تصوير کن:. آه و آهن و آهک زنده. درد و دروغ و درد را. می تواند خشکی باشد و فرياد عطش. می تواند گرسنگی باشد و غريو پيروز مند قحط. همچنان که سکوت آفتاب. اما سکوت آدمی فقدان جهان و خداست :. در منحنی تازيانه به نيش خط رنج. هم سايه ی مرا. بيگانه با اميد و خدا. و حرمت ما را. که به دينار و درم برکشیده اند و فروخته. که به کار آيد.

pariedoorazdarya.persianblog.ir

پری هستم يک مسافر - که خاموشی تقوای ما نيست ...

http://pariedoorazdarya.persianblog.ir/post/61

که خاموشی تقوای ما نيست . پری هستم يک مسافر. چقدر چيز بايد ترک کنم . وبلاگ نويسی .پوچ گرايی. کتاب غير درسی .طراحی. فکر کردن به عشق .يا کلا اصلا فکر کردن.خب آخه می دونين آدم واسه اينکه يه آدم درست حسابی بشه بايد از خيلی چيزا بگذره حالا مهم نيست اون يکی فکر کردن باشه يا نه اصلا مهم نيست که فکر کردن انسانيت رو هم اثبات می کنه حالا يکی دو روز از انسانيت استعفا دادن باعث نمی شه که انسانيت رو فراموش بشه. خلاصه اين که با اين همه اعتيادی که من دارم که متاسفانه يکی دو تا هم نيست بايد شروع کنم به ترک کردن .

pariedoorazdarya.persianblog.ir

چرک نويس - که خاموشی تقوای ما نيست ...

http://pariedoorazdarya.persianblog.ir/post/58

که خاموشی تقوای ما نيست . پن: لطفا نخونيد . چون خودم هم نخوندم ببينم چی نوشتم . من آن دو خط ممتد سکوت را رها نمی کردم . همان هايی که قاون دو خط موازی را در بی نهايت ميشکستند .رها نمی کردم .تابوت خونی اعتماد که از جلوی نگاه رد شد از تابوت که خونچکيد نگاه که اسمان خيره شد . من آن کتاب مقدس را بستم و به صدای راديو گوش دادم . از رايو که صدا آمد دو ميليون انسان را که کشت من سعی کردم که بشمارمشان . و با سخاوتمندی تمام به هر کدام يک ثانيه وقت دادم. و او به ديوانگی من شهادت داد .چرا؟ نویسنده : پری دورازدریا.

pariedoorazdarya.persianblog.ir

گل ! - که خاموشی تقوای ما نيست ...

http://pariedoorazdarya.persianblog.ir/post/52

که خاموشی تقوای ما نيست . اين وبلاگ به خاطر دل نازک عمو جغده تا اطلاع ثانوی پر از گل و بلبل می باشد! لطفا تعجب نفرماييد.). پن:عکس بلبل نذاشتم تا تجسم فضايی تون بره بالا! نویسنده : پری دورازدریا. ساعت ۸:۳٥ ‎ب.ظ روز سه‌شنبه ٩ خرداد ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : پری دورازدریا. هشت ماهه ها می ميرند؟ پری هستم يک مسافر. پنجشنبه ٢۳ شهریور ،۱۳۸٥. من ازجهان بی تفاوتی فکرهاوحرفهاوصداهامی آیم. نوادگان اين زمين خاكي (سعاد). غزل واره هاي من. جغد ها هم عاشق مي شوند. وزمانی خواهد شد که من از غصه ترک خواهم خورد.

pariedoorazdarya.persianblog.ir

بالاخره يک روز... - که خاموشی تقوای ما نيست ...

http://pariedoorazdarya.persianblog.ir/post/53

که خاموشی تقوای ما نيست . باز هم عصيان ديگری. برلب لب های من جايی نشست. دست های لاغر بيکار من. از ميان قلب من بندی گسست. آن صدای بی صدای گنگ لبهايم کنون. آواره و ديوانه وار. جام سکوتی را شکست. می خواستم چون باد باشم. در کنار واژه ها آزاد باشم. از هزارن کرانه دست آمد. ازچهارسوی اين جهان دنی. واژه وزنجيرهای پست آمد. آن دو چشم پران آزاده ام را. دست های کثيف جهل پوشاندند. سرخی لبان آتشين پيکرم را. اسم مستعار و قفل ( حيا) دادند. درسکوت ساکت سينه ام. که می شکند بالاخره. قفل لب هايم رايک روز! تگ ها : وبلاگ.

pariedoorazdarya.persianblog.ir

که خاموشی تقوای ما نيست ...

http://pariedoorazdarya.persianblog.ir/archive

که خاموشی تقوای ما نيست . عناوین مطالب وبلاگ "که خاموشی تقوای ما نيست .". هشت ماهه ها می ميرند؟ 1580;معه ۳ آذر ،۱۳۸٥. پری هستم يک مسافر. 1588;نبه ۱ مهر ،۱۳۸٥. پنجشنبه ٢۳ شهریور ،۱۳۸٥. 1662;نجشنبه ٢۳ شهریور ،۱۳۸٥. 1587;ه‌شنبه ٧ شهریور ،۱۳۸٥. 1670;هارشنبه ٢٥ امرداد ،۱۳۸٥. 1587;ه‌شنبه ۱٠ امرداد ،۱۳۸٥. 1587;ه‌شنبه ۳ امرداد ،۱۳۸٥. 1580;معه ۳٠ تیر ،۱۳۸٥. 1587;ه‌شنبه ۱۳ تیر ،۱۳۸٥. 1588;نبه ٢٧ خرداد ،۱۳۸٥. در پياده رو خون می چکد . گويی از اين عالم دورم! پری دور مانده از دريا. نسل سوم نسل سوخته! به ياد فروغ ).

pariedoorazdarya.persianblog.ir

هشت ماهه ها می ميرند؟! - که خاموشی تقوای ما نيست ...

http://pariedoorazdarya.persianblog.ir/post/62

که خاموشی تقوای ما نيست . هشت ماهه ها می ميرند؟ سال قبل گفت : هشت ماهه ها می ميرند! اما من هنوز زنده ام.و مثل يک پيش بينی درست از آب در نيامده در هوا معلقم. بله من هنوز زنده ام .آينه اين را اثبات می کند و لکه ی بخار نفس هايم که روی شيشه برق می زند. من هنوز زنده ام و بی وقفه و ثابت تکه های معلق هوا را می بلعم. ای دکتر مغموم تو را آن به که لب فرو بسته باشی! من در کشاکش جدال زندگی هنوز دارم با بودن دست و پنجه نرم می کنم. دوست داشت . مثل وجود که درد را مثل سکوت که حرف را مثل هبوط که عرش را. تگ ها : وبلاگ.

pariedoorazdarya.persianblog.ir

در پياده رو خون می چکد ... - که خاموشی تقوای ما نيست ...

http://pariedoorazdarya.persianblog.ir/post/50

که خاموشی تقوای ما نيست . در پياده رو خون می چکد . باز هم روحی خودش را نثار خط سرخی بر مچ دست هايش کرد . باز هم روحی در تشنج مرگ آلود جسمش لرزيد و يک لحظه فقط يک لحظه سکوت کرد . کسی چه می داند؟ وقتی که مردشمعدانی ها بدرقه اش نميکردند . وقتی که می مرد بی شک در پياده خون ميچکيد . و مردم بخار های خون را با آن مزه ی شورو گرفته می مکيدند بنا بر عادت . نسل ما جهنم را رونق می بخشد . و با تيغ و خون و قرص و ارتفاع نزديکی شديدی دارد . واين فقط برای کسانی سخت است که طناب عادت را بر گردن تحمل نميکنند. تگ ها : وبلاگ.

pariedoorazdarya.persianblog.ir

۱۰۰درصد تخفيف! - که خاموشی تقوای ما نيست ...

http://pariedoorazdarya.persianblog.ir/post/57

که خاموشی تقوای ما نيست . منشی دکتر را به خاطر چشم هايش استخدام کرده اند. همه) اين را می دانند . مطمئن باشيد منشی دکتر را به خاطر چشم هايش استخدام کرده اند. که شايد در نورپراکنی سبز آبی چشم هايش انسانيتش هم اثبات شود! منشی دکتر را به خاطر چشم هايش و به خاطر لبهايش و چال روی گونه هايش استخدام کرده اند! چه منشی صاحب افتخاری! يا نه اصلا چه انتخاب صاحب افتخاری ! شايد آن روز فکر کرد که لباس شده در حراجی بزرگ با اتيکت هايی که رويش ياد آوری می کند :( ۱۰۰درصد تخفيف! درصد تخفيف برای توهين به انسانيت! تگ ها : وبلاگ.

pariedoorazdarya.persianblog.ir

يک دقيقه سکوت! - که خاموشی تقوای ما نيست ...

http://pariedoorazdarya.persianblog.ir/post/56

که خاموشی تقوای ما نيست . به احترام شاملو يک دقيقه فريادی از سکوت! نویسنده : پری دورازدریا. ساعت ۸:٠۱ ‎ق.ظ روز سه‌شنبه ۳ امرداد ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : پری دورازدریا. هشت ماهه ها می ميرند؟ پری هستم يک مسافر. پنجشنبه ٢۳ شهریور ،۱۳۸٥. من ازجهان بی تفاوتی فکرهاوحرفهاوصداهامی آیم. نوادگان اين زمين خاكي (سعاد). غزل واره هاي من. جغد ها هم عاشق مي شوند. وزمانی خواهد شد که من از غصه ترک خواهم خورد. باشگاه دانشجویان و متخصصان. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.