saghayekarbalaabfar.blogfa.com

dostaneshahidam.blogfa.com

نورآشامان

http://www.dostaneshahidam.blogfa.com/post/7

یادکردی از دوستان نورآشام در بهارترین فصل اشتیاق. بزودی انشاالله از خلیل و طمراس براتون می نویسم. لبخند طمراس در همین عکس نشان می دهد که او چقدر از این آمدن و رفتن خوشحال است! و نگاه معصومانه و فکورانه خلیل نیز به ما می گوید که چقدر زلال به فکر طراحی برای عملیات های یگان بود! از زاویه نگاه خودت خلیل را سمت چپ عکس و طمراس را سمت راست می بینی و چه زیبا نشسته اند در برد نگاه یکدیگر و چه زیباتر نگاهی که آن را برای ما به یادگار گذاشته است! دستش درد نکند عکاسی که اینگونه خلیل و طمراس را به ما هدیه کرده است!

dostaneshahidam.blogfa.com

نورآشامان

http://www.dostaneshahidam.blogfa.com/post/10

یادکردی از دوستان نورآشام در بهارترین فصل اشتیاق. کربلای ۵ و شهدایش. از کربلای ۵ و شهدایش بنویسم. دوست داشتم از زیارت امام رضا علیه السلام و رفتن "عزیزبابایی"(شهیدمیانده فسا) بنویسم. دوست داشتم از بهادری و ذبیحی(دوشهیدفیروزآباد) بنویسم. دوست داشتم از استادم "عبدالمحمد سعادتفرد"(گمنام شهیدی از جهرم) بنویسم. از بی تی آر۵۰"نفربرشنیدار روسی". از قایقهای روی آبهای جلو دژ. از "ناصر زارع"(شهیدی از بچههای جوزجان داراب). از تمام بچههایی که پشت نهر جاثم پریدند. از شهید"محمد هاشمی"(از بچههای بنارویه لارستان). خريد ...

dostaneshahidam.blogfa.com

نورآشامان

http://www.dostaneshahidam.blogfa.com/post/14

یادکردی از دوستان نورآشام در بهارترین فصل اشتیاق. مداح شهید عبدالرضا کشاورز. خانواده عمو " مش الله یار " خدا رحمتش کنه. توی فامیل ما یه آدم برجسته ای بوده! یکشنبه سیزدهم دی ۱۳۹۴ ] [ 20:44 ] [ زیارتی ] . روزی بود نفسش ما را برد در میان دوستانش و اکنون اگر از آنها نگوییم پس می توان از خود گفت؟ دنیا بیشتر از بردن شهدا توان و تحمل نداشت! ما را به زمان داد تا انشاالله تحویل امام زمانمان دهد که به فضل الهی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ما را به شهدایمان برساند. مداح شهید عبدالرضا کشاورز. آی آر آی بی.

dostaneshahidam.blogfa.com

نورآشامان

http://www.dostaneshahidam.blogfa.com/post/16

یادکردی از دوستان نورآشام در بهارترین فصل اشتیاق. هم محلی بودیم، یعنی از کودکی با هم بودیم، میتوان گفت همسایه هم بودیم، زندگی در شرایط همسایگی آشنایی ویژهای ایجاد میکند، ابوالقاسم بچهی خوش مشرب و اهل دوستی بود. البته سن و سالش دو-سه سالی از ما کمتر بود، اما ارتباط و رفت و آمدمان مثل همهی هم محلیها و همسایگان خوب بود و معمولا همدیگر را میدیدیم. آنها خودشان گلهای داشتند که به تنهایی به چرا میبردند و توی همچون شرایطی بیشتر با هم بودیم و گپ و گفتهای خودمانی بینمان بیشتر میشد. این حرف را با بغضی سنگین و زلالی...

dostaneshahidam.blogfa.com

نورآشامان

http://www.dostaneshahidam.blogfa.com/post/11

یادکردی از دوستان نورآشام در بهارترین فصل اشتیاق. کریم بهش می گفتن. نمیدونم توی شناسنامه اش هم کریم بود یا عبدالکریم. اما بچه ها بهش می گفتن کریم. اهل شهرستان فسا بود. یه بار یادم است طرح عملیات با اسب را تنظیم کرده بود که تحویا حاج اسدی بده! پیگیر بود که به عنوان یک راه حل برای برون رفت از معضل عملیات توی دشت که بعد از والفجر مقدماتی. پیش اومده بود تحویل حاج اسدی فرمانده تیپ المهدی عج الله تعالی فرجه الشریف بدهد. نفهمیدم موفق شد یا نه/یا منصرف شد! کریم خیلی لطیف و دوست داشتنی بود! جمع خودش را مرتب می کرد.

dostaneshahidam.blogfa.com

نورآشامان

http://www.dostaneshahidam.blogfa.com/post/8

یادکردی از دوستان نورآشام در بهارترین فصل اشتیاق. حتی گاهی شک می کردی از این همه قدرت. قدرت سمایی" می گویم. واقعا قدرت عجیبی داشت برای متبسم بودن. همکلاسی دوران راهنمایی بودیم. نیست شاید پنجم دبستان هم به روستای ما می آمد. اما راهنمایی با هم بودیم(مدرسه ابوریحان بیرونی). بیرون شهر بود مدرسه. گوشه انتهایی خروجی شهر به سمت "سنگ چارک" و "روردبار". قدرت از بچه های روستای خروسلو است. هر دم یا زمانی که یادش در خاطرم زنده می شود. با لبخند تبسمگون است. با آن قامت متوسط و زیبایش. اما در مدرسه با هم بودیم. سربازان...

dostaneshahidam.blogfa.com

نورآشامان

http://www.dostaneshahidam.blogfa.com/post/9

یادکردی از دوستان نورآشام در بهارترین فصل اشتیاق. عزیز" نمازش هم زیبا بود. مثل خودش که زیبای زیبا بود. بعضیا نماز را به طول دادن آن و غلظت تلفظ واژه هاش دوست دارند. شاید هم بد نباشد! اما عزیز که بعدها شهید شد نمازش نه طولانی بود نه بی حد کوتاه! عزیز زینعلی یه جورایی قشنگ نماز می خواند. هم تلفظ واژه هایش معمولی و لذت بخش بود هم طول نمازش متوسط و دوست. گاهی به اصرار و التماس بهش اقتدا می کردم. وقتی نمازش سلام می داد احساس سبک بالی اش را حس می کردی. لذت نمازهاش هنوز حس می کنم! روند عبور می کرد برای انجام.

dostaneshahidam.blogfa.com

نورآشامان

http://www.dostaneshahidam.blogfa.com/post/12

یادکردی از دوستان نورآشام در بهارترین فصل اشتیاق. افتادگی وقتی رسم و راه دل و جان باشد در قامت هم بروز دارد، مثل همه ی خلق و خوهای آدمی که اگر در. درون ملکه شد در رفتار هم ظهور و بروز خواهد داشت. لب های خنده برگرفته نیز حکایت دل و قلب امیدوار است، نه اینکه غمی درون دل نباشد نه! مؤمن غم هایش را با دیگران تقسیم کند که باید غم را در درون خود نهفته دارد و شادی و لبخند به دوستان. مهدی زاده از این جنس دوستان بود! همیشه لبخند بر لب هایش که درون چهرة مظلوم و دوست داشتنیش. سرمایه های مهم او بود. هور یاد است قرار ...

dostaneshahidam.blogfa.com

نورآشامان

http://www.dostaneshahidam.blogfa.com/1392/05

یادکردی از دوستان نورآشام در بهارترین فصل اشتیاق. کربلای ۵ و شهدایش. از کربلای ۵ و شهدایش بنویسم. دوست داشتم از زیارت امام رضا علیه السلام و رفتن "عزیزبابایی"(شهیدمیانده فسا) بنویسم. دوست داشتم از بهادری و ذبیحی(دوشهیدفیروزآباد) بنویسم. دوست داشتم از استادم "عبدالمحمد سعادتفرد"(گمنام شهیدی از جهرم) بنویسم. از بی تی آر۵۰"نفربرشنیدار روسی". از قایقهای روی آبهای جلو دژ. از "ناصر زارع"(شهیدی از بچههای جوزجان داراب). از تمام بچههایی که پشت نهر جاثم پریدند. از شهید"محمد هاشمی"(از بچههای بنارویه لارستان). خريد ...

dostaneshahidam.blogfa.com

نورآشامان

http://www.dostaneshahidam.blogfa.com/post/15

یادکردی از دوستان نورآشام در بهارترین فصل اشتیاق. هم سن و سال هستیم شاید یکی دوسال از من بزرگتر باشه. با هم قد کشیدیم و با هم "فکر کردیم". منظورم میدونید که: اطرافمون را شناختیم بهش توجه کردیم خودمون را درش دیدیم. با هم بازی کردیم. با هم کار کردم. و با هم سفر رفتیم. دستمون توی جیب هم بود هروقت من نیاز داشتم بی رودربایستی دست به جیبش می بردم و اون هم همینطور. گاه پیش میومد که به خونه های همدیگه میرفتیم و از مادرامون می خواستیم که اورکتمون را بده تا از توی جیبش پول برداریم! خیلی صمیمی و نزدیک بودیم. لذا می...