sademesleab.persianblog.ir
ســـــاده مثـــل آبس اده مث ل آب
http://sademesleab.persianblog.ir/
س اده مث ل آب
http://sademesleab.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
1.4 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
18
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
1.446 sec
SCORE
6.2
ســـــاده مثـــل آب | sademesleab.persianblog.ir Reviews
https://sademesleab.persianblog.ir
س اده مث ل آب
sademesleab.persianblog.ir
ســـــاده مثـــل آب
http://sademesleab.persianblog.ir/1386/4
روی تپه ساده ای از جنس برف به تعداد تمام سالهای مردنم درخت آتش زده اند. روی تپه جای پای بچه هاست! و به من می خندند. برایم دست تکان میدهند و ثبت میکنند این لحظه های مردن دوباره را . ثبت میکنند تا یادم نرود جای چه کسی کنارم خیلی خالی . با دل نگرانم چه کنند؟ چگونه ثبت کنند این همه دل آزردگی را؟ انگار باید هر سال این زخم کهنه تازه شود. انگار قسمت نمیشود دیگر این سالها را فراموش کنم. نه اینکه پشیمان باشم از تکرار این روز و از مردنم . نه! نه اینکه هراس داشته باشم از این مسیر طولانی. نه! نکند هنوز ساده نشده ام؟
ســـــاده مثـــل آب
http://sademesleab.persianblog.ir/1385/10
تقدیم به بنفشترین آبجی دنیا سوشیانت. من مداد سیاه ، تو مداد سفید. من به برگ سیاه. تو به برگ سفید. در مجانب مرز نحس تا ابد. خطوط موازی کشید و کشید و . کشید. بین مان خط مرزی پلید بود. روی خط مرزی سیاه و سفید بود. این قانون هندسی ست:. خطوط موازی در ابد به هم می رسند. خدایا من و او ذره ذره تمام می شویم. به ابدیت چرا نمی رسیم؟ قلب عاشقمان را حراس نیستی خراش می کند. به ابدیت چرا نمی رسیم؟ بدن خسته مان را تراش نیستی تراش می کند. به ابدیت چرا نمی رسیم؟ از مدادهای رنگی کنارمان. که سالهاست تمام گشته اند. هزار سال ...
ســـــاده مثـــل آب
http://sademesleab.persianblog.ir/1385/11
دلت اومد عزیزت رو جلوی چشمای من بغل بگیری؟ دلت اومد عهد و پیمونی که بستیم درشون رو گ ل بگیری؟ دلت اومد توی سالگرد تولدم منو تنها بذاری؟ دلت اومد کادوی تولدم برام عزیزت رو بیاری؟ یادته بهم می گفتی تا ابد تا همیشه پیشم می مونی؟ دلت اومد که همین اول راهی غزل خدافظی برام بخونی؟ یادته قرارمون تو کوچه پشتی کنار اقاقیا بود؟ یادته اقاقیای کوچه پشتی خونۀ گنجشککا بود؟ یادته قرار گذاشتی واسشون غذا بیاری؟ دلت اومد جوجه گنجشکا رو چشم برا بزاری؟ یادته دفعۀ آخر تو چشام نگا نکردی؟ یادته گفتم بهت من از نگاه تو می خونم؟
امانت - ســـــاده مثـــل آب
http://sademesleab.persianblog.ir/post/5
پیرزن را می گویم. میرود تا که پس از این همه سال آخر بار. کودک گم شده اش را به امانت گیرد. با تنی خسته و تنها می رفت. با دلی پر امید. از خیابانی که بود،هم نام جوانش . وجوانی که به سرعت می تاخت. آب و گ ل رابه سر وچادر آن زن پاشید. پیرزن برد دو دستش بالا. زیر لب زمزمه ای کرد خدایا. به حق قاسم و یارانش. هر کجا هست جوانی به سلامت دارش. تا پس از این همه سال آخر بار. و ببین دسته گل ات را. با تنی خسته و تنها. یادش آمد که شبی از شبها. که پس از آن همه ماه اول بار. وپس از آن همه رنج. کودکی داد خدایش به امانت او را.
ســـــاده مثـــل آب
http://sademesleab.persianblog.ir/1386/2
تقديم به کسي که دلم را اهلي کرد . دل تو اهل اهلي شدن بود اما راهش را نيافته بود. من فقط در روشني شبهايت نوري كم سو بودم . و تو در تيرگي روزهايم خورشيد بي امان شد ي! و مهر زاده شد . مهرزاده شد ولي چه کسي آن را ديد؟ چه کسي درد اين زايش را ميفهميد؟ آن كس ديد و آنكس فهميد كه مهري در دلش زاده شده است. پيش از اين . و چه درد بزرگتريست درد تنها ديدن . نگو تنها كه اين تن ها ديگر تنها نيستند كه اكنون تن ها شده اند! من با تو ديگر ما شده ايم. چه کسي قانون تنهايي را مينويسد؟ خانه اش ويران باد . باغ دلش گلشن باد .
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
18
revayatetanhayi.persianblog.ir
روایت تنهایی
http://revayatetanhayi.persianblog.ir/1386/3
Function url2link(url,target){ var len,txt,link; len = (url.charAt(url.length-1)= "/")? Urllength-1:url.lebgth; txt = url.substring(7,len); link = " " txt ". Return link; }. 1662;نجشنبه ٢٤ خرداد ،۱۳۸٦ @ ۳:۳٥ ق.ظ. زمزمه هايم با خدا! من همان شبان عاشقم. سینه چاک و ساکت و غریب. بی تکل ف و رها. در خراب دشتهای دور. یک سبد ستاره چیده ام برای تو. کوزه ای پ ر آب. دسته ای گل از نگاه آفتاب. یک ر دا برای شانه های مهربان تو! چار قی برای گامهای پ ر توان تو. من همان بلال الکنم! در تلفظ تو ناتوان. وای از این عتاب!
revayatetanhayi.persianblog.ir
ديگر نميخواهم تو را! - روایت تنهایی
http://revayatetanhayi.persianblog.ir/post/24
Function url2link(url,target){ var len,txt,link; len = (url.charAt(url.length-1)= "/")? Urllength-1:url.lebgth; txt = url.substring(7,len); link = " " txt ". Return link; }. 1740;کشنبه ۱٧ دی ،۱۳۸٥ @ ٢:٠۳ ق.ظ. ديگر نميخواهم تو را! باز هم در خلوت تنهایی نیمه شبم. من قلم در دست میگیرم. تا س رایم قصهء عشق نهانسوز تورا. تا بگریم زیر چتر شب. بسوزم پای این گلواژه ها. ناگهان فریاد بر میخیزد ز قلب کاغذم. واژه ها با قهر میغرند. ای بنشسته در سوگ دل رنجیده ات! چرا مینالی از یارت؟ بس کن ای زن. واگذار او را به خود.
revayatetanhayi.persianblog.ir
روایت تنهایی
http://revayatetanhayi.persianblog.ir/archive
Function url2link(url,target){ var len,txt,link; len = (url.charAt(url.length-1)= "/")? Urllength-1:url.lebgth; txt = url.substring(7,len); link = " " txt ". Return link; }. عناوین مطالب وبلاگ روایت تنهایی. شنبه ۱٩ آبان ،۱۳۸٦. 1588;نبه ۱٩ آبان ،۱۳۸٦. 1587;ه‌شنبه ۱٦ امرداد ،۱۳۸٦. زمزمه هايم با خدا! 1662;نجشنبه ٢٤ خرداد ،۱۳۸٦. 1583;وشنبه ۱٧ اردیبهشت ،۱۳۸٦. 1662;نجشنبه ۳٠ فروردین ،۱۳۸٦. برای بهاری که در راه است. ديگر نميخواهم تو را! سهشنبه ٩ آبان ،۱۳۸٥. فصل سبز با تو بودن. ديگر برای که بسرايم؟
revayatetanhayi.persianblog.ir
روایت تنهایی
http://revayatetanhayi.persianblog.ir/1385/9
Function url2link(url,target){ var len,txt,link; len = (url.charAt(url.length-1)= "/")? Urllength-1:url.lebgth; txt = url.substring(7,len); link = " " txt ". Return link; }. 1587;ه‌شنبه ٢۸ آذر ،۱۳۸٥ @ ۱۱:۳۳ ب.ظ. آنکه در من شور و غوغا میکند. آنکه در دشت دلم. چون گرد بادی میوزد. خاک بر پا میکند. آنکه در نیمه شبان تیره ام. آنکه در عمق سکوت سینه ام. آنکه بر خاموشی دیرینه ام. نور می تاباند و می غر د بسان آذرخش. آنکه میکوشم که پنهان سازمش. در کهنه گور قلب خاموشم ولی. ناگهان در شعله های پر شرار دیدگانم. 1583;&...
revayatetanhayi.persianblog.ir
روایت تنهایی
http://revayatetanhayi.persianblog.ir/1386/1
Function url2link(url,target){ var len,txt,link; len = (url.charAt(url.length-1)= "/")? Urllength-1:url.lebgth; txt = url.substring(7,len); link = " " txt ". Return link; }. 1662;نجشنبه ۳٠ فروردین ،۱۳۸٦ @ ٧:۱۱ ب.ظ. آغوش باران خورده ام. پ ر از تمنای توست! هق هق پنجره ام بند نمی آید. با س رودی که طعم شبنم میدهد. تن تنهایی اش را میشوید! نمیبندم این پنجره را اما هرگز. گر چه جز باد باران زای سرد. کسی گونه ام را نمی بوسد! فریب سختی شانه هایت را مخور! بی تکیه گاه خم میشوند! نمیبندم این پنجره را.
revayatetanhayi.persianblog.ir
روایت تنهایی
http://revayatetanhayi.persianblog.ir/post/33
Function url2link(url,target){ var len,txt,link; len = (url.charAt(url.length-1)= "/")? Urllength-1:url.lebgth; txt = url.substring(7,len); link = " " txt ". Return link; }. 1588;نبه ۱٩ آبان ،۱۳۸٦ @ ٥:۱۸ ب.ظ. با عرض پوزش از یاران و دوستان عزیز این وبلاگ به دلایل شخصی موقتآ تعطیل میباشد. سوگند( ف.مهجوری ). پيام هاي ديگران . به نام انکه هستی . رقص روی سيمهای خاردار. در انتهای کشتزاری گم. چند خط برای خواندن. سوگند( ف.مهجوری ).
revayatetanhayi.persianblog.ir
از دلتنگيهايم... - روایت تنهایی
http://revayatetanhayi.persianblog.ir/post/27
Function url2link(url,target){ var len,txt,link; len = (url.charAt(url.length-1)= "/")? Urllength-1:url.lebgth; txt = url.substring(7,len); link = " " txt ". Return link; }. 1740;کشنبه ۱۳ اسفند ،۱۳۸٥ @ ۸:۱٩ ب.ظ. چه میخواهد از من هر شب؟ که خواب میبینم قصه ات را. دوباره آن شب خوشبخت را. که با تمامی ظلمتش. عروس لحظه های عمر من است! آن شب که سایه های عطشناکمان. حجاب رازهای سر به م هر من و تو! همان شبی که من از لبان تو نوشیدم. شراب سعادتهای بی بنیاد را! و گم شدم چون ماهی. درون پهنای دریای سینه ات!
revayatetanhayi.persianblog.ir
امان از تنهايی! - روایت تنهایی
http://revayatetanhayi.persianblog.ir/post/29
Function url2link(url,target){ var len,txt,link; len = (url.charAt(url.length-1)= "/")? Urllength-1:url.lebgth; txt = url.substring(7,len); link = " " txt ". Return link; }. 1662;نجشنبه ۳٠ فروردین ،۱۳۸٦ @ ٧:۱۱ ب.ظ. آغوش باران خورده ام. پ ر از تمنای توست! هق هق پنجره ام بند نمی آید. با س رودی که طعم شبنم میدهد. تن تنهایی اش را میشوید! نمیبندم این پنجره را اما هرگز. گر چه جز باد باران زای سرد. کسی گونه ام را نمی بوسد! فریب سختی شانه هایت را مخور! بی تکیه گاه خم میشوند! نمیبندم این پنجره را.
revayatetanhayi.persianblog.ir
روایت تنهایی
http://revayatetanhayi.persianblog.ir/1385/12
Function url2link(url,target){ var len,txt,link; len = (url.charAt(url.length-1)= "/")? Urllength-1:url.lebgth; txt = url.substring(7,len); link = " " txt ". Return link; }. 1587;ه‌شنبه ٢٩ اسفند ،۱۳۸٥ @ ۳:٢۱ ق.ظ. برای بهاری که در راه است. دیده پ ر ناز کرده ای و. دامن پ ر راز. و از آنسوی اوهام سرد زمستان آمدی. آهسته و طن از! آمدی سفیر باغهای بهشت. تا راز سبز سلامت را. در گوش دشتهای کم فروغ دیارم. امید سخاوت از نگاهت دارند! نه برای بوته و سبزه و س نبل. که خود سینه هاشان. عطوفت و مهر دارد! برای م شتی آزادی.
revayatetanhayi.persianblog.ir
رهگذر - روایت تنهایی
http://revayatetanhayi.persianblog.ir/post/30
Function url2link(url,target){ var len,txt,link; len = (url.charAt(url.length-1)= "/")? Urllength-1:url.lebgth; txt = url.substring(7,len); link = " " txt ". Return link; }. 1583;وشنبه ۱٧ اردیبهشت ،۱۳۸٦ @ ۳:٤٤ ق.ظ. ازخلوت کوچه های خیالات شبانه ام. با سلامی و سکوتی و نفسی. عطر تمام اقاقیهای باغ را. در بسترم منتشر میکرد! خفته در نهانگاه سینه اش. و لبانی داغ را می ج ست. تا ترانه ای شود. پر شور و جاودان! تا راه بر او گشودم. ر ه زد و گریخت! بی آنکه بوسه ای برچیند. غزلی به یادگار بر گیرد. که هرگز نخواهد زایید.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
www.sademer.com
Este dominio se encuentra desactivado. Si te interesa activarlo, contáctanos a través de quiero@estedominio.es.
Sademer 3D sistema de ayuda en la gestión de emergencias
Sademer3D Servicio de ayuda a la toma de decisiones en la gestià n de emergencias. Participacià n de SADEMER en el Proyecto Carisma. Representacià n Grandes Terremotos Siglo XXI. Simulacià n Incendios entre los aà os 2001-2011. Participacià n en la SmartCityExpo de Barcelona. Versià n de SADEMER para Tabletas. Ponencia Escuela Nacional de Proteccià n CIivil. Presencia de SADEMER3D en Lationamà rica. Implantacià n en centro de Emergencias de La Palma. To have the highest number of up-to-date data. Meet t...
SADE MERMER HOŞ GELDİNİZ
GRANİT, MERMER, DENİZLİK, KÜPEŞTE VE MEZAR İŞLERİ İTİNAYLA YAPILIR. Uzun yıllar süre gelen kaliteli hizmet anlayışımızla müşterilermizin ihtiyaçları doğrultusunda en kısa sürede en iyi hizmeti vermek ve bu doğrultuda hareket etmek. Alanında uzman personelimiz ve yönetici kadromuzla uzun yıllar bu alanda güvenilir şekilde hareket etmek, rekabetçi piyasa koşullarına ayak uydurmak. Müşteri odaklı bir yaklaşımla Tarsus'ta ve bölgede hizmet sektöründe yer aldığımız markalarla 'lider Firma' konumuna erişmektir.
----
همین که لابلای کلماتم ن ف س میکشی. راه میروی در آغوشم میگیری. همین که پناه واژه هایم شده ای. همین که سایه ات هست. همین که کلماتم از بی "تو"یی یتیم نشده اند. کافیست برای یک عمر آرامش. حتی همین قدر دور. تاريخ چهارشنبه هجدهم دی ۱۳۹۲ساعت 23:3 نويسنده.
راز دل رازقی
چرا ما همیشه زود قضاوت میکنیم؟ مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی میکند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند. مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکردهاید. نمیخواهید در این امر خیر شرکت کنید؟ وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید. مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمیدانستم. خیلی تسلیت میگویم. بسیاری از آنا...
ســـــاده مثـــل آب
بازیه اینجا و آنجا! امشب پس از هزار سال بی خبری. پیک ات رسید . خبر آورد خسته ای. آنجا چه دیده ای؟ که خاموش و بی صدا. روی غریب و آشنا چشم بسته ای. از ما بریدی و از ما گسسته ای. آخرش بازی شروع شد . جدی تر از لحظات بودنت! اینجا که من و ما و روزگار. همراه خاطرات و کمی اشک و بوی برف. دلتنگ تر شدیم ز حجم نبودنت! آنجا چه دیده ای؟ دیگر بیا، بس است! اینجا هوا پس است! ساده جان چشماتو باز کن ببین که به عشق تو سادگی کردم باز . نوشته : ساده مثل آب. پيام هاي ديگران . نوشته : ساده مثل آب. پيام هاي ديگران . به صفر و یک!
...ساده مثل من
شیشه ی پنجره را باران شست. از دل من اما. چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ. می پرد مرغ نگاهم تا دور. پر مرغان نگاهم را شست. و ندایی که به من می گوید :. گر چه شب تاریک است. دل قوی دار ، سحر نزدیک است ". باز کن پنجره را. تو اگر بازکنی پنجره را. من نشان خواهم داد. به تو زیبایی را. از میان فاصله ها را برداشت. دل من با دل تو. هر دو بیزار از این فاصله هاست. قصه ی شیرینی ست. کودک چشم من از قصه ی تو می خوابد. رفته ای اینک ، اما ایا. چه تمنای محالی دارم. خنده ام می گیرد. تو توانایی بخشش داری.
* ساده باش ... مثل مشکی*
ساده باش . مثل مشکی*. عاشق رنگ سیاه شب یلدام * * آخه از روشنی هیچ خیری ندیدم. نوشته شده در چهارشنبه 4 اردیبهشت1392ساعت 15:9 توسط mostafa. هر جا برم تو با منی واسم مثل جون و تنی. دلت که میگیره فقط حرفتو با من میزنی. هر جا برم کنارمی فرقی نمیکنه کجا. فرقی نمیکنه چقدر فاصله باشه بین ما. چقدر دوست دارم خدا. نوشته شده در شنبه 28 بهمن1391ساعت 13:2 توسط mostafa. ما هم رفتیم سربازی! به سلامتی وطن که خونه هممونه. به سلامتی هموطن که پاره تنمونه. ما هم داریم میریم سربازی اما. که هر موقع می گن درست می شه! دیگه بعد ا...
ساده مثل تو
تو چرا انقدر خوبی؟ چهارشنبه 86/10/12 ساعت 11:37 عصر). به نام خودت . می دونی اومدم چی بگم؟ تو چرا انقدر خوبی؟ نمی خواستم بنویسم مگه میذاری؟ تو چرا انقدر خوبی خدایی باش ولی با این اشکام بهم چی میخوای بگی؟ من که خودمو نمی شناسم. ولی انقدرا هم دیگه از دل دور از توام هم بی خبر نیستم که تا چاهارتا قطره اشک ریخت بگم خوب داره پاک میشه صاف می شه آدم میشه. خیلی فکر کردم آدم میشه اما نشد. بی تو همیشه دلم شور میزنه اما با تو دلم مثل یه دریاست طوفانش دوست داشتنی تره آخه بیشتر آشفتم می کنه . خدا آخر آدم نشدم. بگذار به...
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد. همیشه راهی به آسمان باز است. روزنوشت های یک دبیر. زندگی با همه رنگش. لحظه های بینظیر دانش آموزی من. حیاط خلوت یک خانوم معلم. روز های یک دانشجو معلم. دنیا از نگاه یک مرد. ارسال اس ام اس انبوه. ریمل چرخشی اسپین لش. پوست من کنده شد تا بتونم وبلاگمو باز کنم. برای دوستان پرشین نمیتون کامنت بذارم. دلم میخواد بتونم پرحرفی کنم. تاريخ : سه شنبه نهم تیر ۱۳۹۴ 19:7 نویسنده : خانوم معلم. تاريخ : چهارشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۲ 8:0 نویسنده : خانوم معلم. روحش شاد ویادش گرامی. ما متوجه شدیم دوس...
Sademetsä
Lauantai 16. tammikuuta 2016. Lahjoitin vanhan ja hankalan mehukoneeni pois ja hankin uuden tilalle. Nyt juon juuresmehuja. Pari kertaa viikossa. Porkkanaa, punajuurta, kaalia, perunaa. Sipuliakin hiukan joskus. En erityisesti voi sanoa nauttivani juuresmehuista. Joisin kyllä mielummin limsaa ja energiajuomaa. Jos haitat katoaisivat ja terveysmehujen edut ilmaantuisivat niihin mutta eivät ne suorastaan. Pahojakaan ole. Paitsi sipulimehu. Tässä tein hiukan erilaista näkkäriä. Kauneus on katsojan silmässä?
