roznamechi.blogsky.com

meghan.blogsky.com

مگلاگ

http://www.meghan.blogsky.com/page/5

یا الله. نامحرم وارد می شود. غریبه شده اینجا برام انگار. این چند وقته که نبودم سه روز کاملش در سفر بودم، سفری سیاحتی، زیارتی و علمی. نوشته شده توسط مگهان. ولی من بعد این همه روز اومدم بگم زنده ام و برم:دی. حالا علی الحساب شما حال داشتین از خودتون بگین تا من بیام هفتاد کامنت تایید نشده رو تایید کنم! نوشته شده توسط مگهان. رازهایی از دوران شباب(! از دیشب که یه رازی رو درباره ی کسی فهمیدم همش دلم می خواد درباره ی اون راز خاص باهاش حرف بزنم! نوشته شده توسط مگهان. از بنده خوشش اومده و من خواب رو خوابالود تر کرد.

hanihastam.persianblog.ir

فیلم و دیالوگ - احتمال اینکه خودم باشم

http://hanihastam.persianblog.ir/tag/فیلم_و_دیالوگ

احتمال اینکه خودم باشم. یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و . روزمرگی. در من کوچه ای است که با تو در آن نگشته ام،. سفری است که هنوز با تو نرفته ام،. روزها و شب هایی است که با تو سر نکرده ام،. عاشقانه هایی است که هنوز با تو نگفته ام. 1641;:٠٠ ‎ق.ظ ; ۳٠ شهریور ۱۳٩٥. هیچ دو گره کور عاشقانه ای شبیه هم نیست که راه حل هاشون شبیه هم باشه. 1641;:٤۱ ‎ق.ظ ; ۸ شهریور ۱۳٩٥. تو یه روز. صبح عکس مصدق دست مردم بود، غروب عکس شاه! باید فراموش کنیم اون روزا رو شهرزاد جون. و فیلم و دیالوگ. و شعر و هایکو جهان. 1784;:...

hanihastam.persianblog.ir

393 - احتمال اینکه خودم باشم

http://hanihastam.persianblog.ir/post/429

احتمال اینکه خودم باشم. یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و . روزمرگی. اگر جامعه شناس، پژوهشگر روابط انسانی یا یک چنین چیزی بودم یه مقاله می نوشتم با عنوان "میم مالکیت در عصر مدرنیته" و توی اون به معضلات مفهوم سنتی غیرت، ناموس پرستی و قتل های ناموسی و مسائل این چنینی می پرداختم. اما جامعه شناس، پژوهشگر روابط انسانی یا یک چنین چیزی نیستم و نمی تونم چنین مقاله ای بنویسم! من : یک عدد آدم علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب! یک داستان واره ی خیلی کوتاه. نامه ای به آنتوان دوسنت اگزوپری.

hanihastam.persianblog.ir

394 - احتمال اینکه خودم باشم

http://hanihastam.persianblog.ir/post/430

احتمال اینکه خودم باشم. یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و . روزمرگی. دست نوشته های من. چرا دروغ بگم. حافظه ی ما مثل یه دیواره. وقتی کسی پا میذاره توی زندگی مون، مثل این می مونه که یه دونه نارنجک دستی کوبیدن به دیوار. بوووم. صدا و جیغ و هلهله ی شادی . اما وقتی میره. وقتی اون صداها می خوابه. فقط یه جای سیاه می مونه ازش. رد اون لحظه همیشه هست. الان منم اون نارنجکم؟ من : یک عدد آدم علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب! یک داستان واره ی خیلی کوتاه. نامه ای به آنتوان دوسنت اگزوپری.

hanihastam.persianblog.ir

دور دنیا با شعر 28 - احتمال اینکه خودم باشم

http://hanihastam.persianblog.ir/post/428

احتمال اینکه خودم باشم. یادداشت های روزانه از کتاب، فیلم، عکس و . روزمرگی. دور دنیا با شعر 28. شعر و هایکو جهان. تضع رأسک على و سادتک،. لا تعرفه و لا أعرفه،. و لا یعرفه أی أحد! می روی تا بخوابی. چراغ را خاموش می کنی. سرت را روی بالش ت می گذاری. و چشمانت را می بندی. و بنا به دلیلی،. که نه تو آن را می دانى و نه من. و نه هیچ کس دیگر،. 1636;:۱۸ ‎ب.ظ ; ٢٦ شهریور ۱۳٩٥. من : یک عدد آدم علاقه مند به کتاب، فیلم، موسیقی، دریا و دیگر چیزهای خوب! یک داستان واره ی خیلی کوتاه. نامه ای به آنتوان دوسنت اگزوپری.

meghan.blogsky.com

مگلاگ

http://www.meghan.blogsky.com/page/2

بارون رشت بهم میگه عاشق شو و عاشق بمون - -. عاشقت میشم دوباره. عاشق اونی که نیست. عاشقم میشی دوباره. عاشق اونی که نیست. هیچ وقت نفهمیدم چطور میشه عاشق کسی بود که کنارمونه. هنوزم میگم عشق ژرفای خود نمی شناسد، مگر به لحظه ی فرقت. نوشته شده توسط مگهان. نوشته شده توسط مگهان. از سری پست های خوشم میاد. از اینکه تو تعطیلات عید جز خونه ی عمه جایی نرفتم خوشم میاد. از اینکه فرودین هنوز برام بوی نو شدن داره خوشم میاد. از اینکه وقتی از حرف دوستم ناراحت میشم، می تونم سکوت کنم و بهش نگم خیلی خوشم میاد. از اینکه خانوما...

afrand2.blogsky.com

افرند

http://www.afrand2.blogsky.com/1394/05/16

جمعه 16 مردادماه سال 1394 ساعت 10:59. و اگر باشند حتما باید یکی یک جایی از خود را بسوزاند تا مبادا پای افلاطون به وسط آید؟ اینکه ما غیر از دیگران هستیم آیا؟ اگر این شرایطی که در این سریال نشان می دهند با عقل و منطق جور باشد که آقا من باید تا به حال تمام اعضا و جوارح خودم را سوزانده باشم! نوشته شده توسط امیرحسین. جشنواره فیلم فجر (5). با خنده از کنارش عبور می کنم. (3). خاطرات یک تریدر (3). نوشته های قلقل السلطنه. نگاه های روزانه ی من. یک دل تنگ که دوست داره حرف بزنه. در سایه سار تنهایی. برای فردای حافظه ام.

afrand2.blogsky.com

افرند

http://www.afrand2.blogsky.com/page/2

یکشنبه 31 مردادماه سال 1395 ساعت 12:15. الان که این پست را می نویسم، بیش از دو هفته از زمانی که زندگی ام دو نفره شد، می گذرد. هنوز نتونستم به طور کامل این موضوع را هضم کنم که از این به بعد، زندگی ام از تجرد جدا شده است و دریچه جدیدی از زندگی به رویم باز شده. پروسه طولانی سپری شد. از زمانی که یک روز از خانمی دعوت کردم که به یک کافی شاپ بیاید و حرف دلم را بزنم، تا روزی که محرم هم شدیم. اما از زمانی که کار وارد مرحله رسمی شد، همه چیز به سرعت برق و باد گذشت و الان صفحه دوم شناسنامه ام دیگر سفید نیست. دو مدل ...

meghan.blogsky.com

مگلاگ

http://www.meghan.blogsky.com/page/3

قزوین و دیروز خوابالود من. اولین پیامم بهش این بود که من از دانشگاه قزوین متنفرم! گفت حالا بر می گردی و دانشگاهتو خیلی بیشتر دوس داری، بد بود؟ خیلی هم خوشحال برگرد، گفتم خوبی خدا اینه همیشه جای شکرشو باقی میذاره. این مهم ترین قسمت مکالمه ی ما بود، پرونده ی قزوین بسته شد با پایانی البته شاد، چون یه آدم باحوصله کنارم بود. من تنها نبودم، همراه داشتم، همراهم مهربون بود، خیلی مهربون، نشد بچه های وبلاگمو ببینم، حتی میم خیلی دوس داشتنی رو. برای طی کردن اون مسیر. نوشته شده توسط مگهان. در راه کسب علم مثلا. خیلی ش...

meghan.blogsky.com

مگلاگ

http://www.meghan.blogsky.com/page/4

گفت نا خواسته ست که برای تو خیلی دعا می کنم مگی. همیشه تو ذهنمی نور چشمم. عمه م سر سجاده نشسته بود و دعا می کرد، عمه ی طفلک سیاه پوشم. داشتم کتابمو می خوندم که زمزمه ی یا زهرای مرضیه رو شنیدم و اشکم ریخت، من هیچ وقت اینجوری از ته دل کسی رو صدا نکردم تو دعاهام، هیچ وقت. شاید دلیلش همینه که هیچ وقت صدام جوری که باید شنیده نشد. صدام می کنه نور چشم، بهش گفتم عمه جون خیلی دعام می کنی؟ گفت خیلی، خیلی نور چشمم. فقط می ترسم دعام برای تو هم نفرین باشه. فقط گفت حیفه تو غم داشته باشی، تو خیلی حیفی. خونه ی بی جونی ک...