roozhaye-payani.blogsky.com
بی نامبی نام - ...
http://roozhaye-payani.blogsky.com/
بی نام - ...
http://roozhaye-payani.blogsky.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
0.4 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
16
SSL
EXTERNAL LINKS
22
SITE IP
31.3.232.171
LOAD TIME
0.438 sec
SCORE
6.2
بی نام | roozhaye-payani.blogsky.com Reviews
https://roozhaye-payani.blogsky.com
بی نام - ...
بی نام
http://www.roozhaye-payani.blogsky.com/1393/05
جمعه 31 مرداد 1393 ساعت 01:38. من یک عدد ماهی هستم که الان حکم طلاقش دستشه و خونه ی باباش در حال خوشگذرونیه و انگار یهویی همهی غصه های عالم از دلم برداشته شده. حالم خیلی خوبه دیگه حتی فکرم نمیکنم به قضیه و خدارو شکرمیکنم و ازش میخوام بهم قدرت بده این حال خوبو حفظ کنم :). نوشته شده توسط ماهی. دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت 03:09. فردا 27 مرداده و ما زمان دادگاهمونه. ذهنم آشفتست و به علاوه اینکه قرص خوردم پس معذرت میخوام اگه بد مینویسم. همش تحقیر و گریه زاری بود. زود میگذرم از اینا تا خواب نبرد بگم. خدایا داری ...
بی نام
http://www.roozhaye-payani.blogsky.com/1393/04
دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت 09:56. ساعت 5 دقیقه به ده صبح قرار بود برم باشگاه نرفتم نشستم تا اماده شه بریم دادگاه باید تمومش کنم این آدم مرد زندگی من نیست چون هیچ وقت نخواست که باشه. ساعت ده دقیقه به یک شبه. صبح رفتیم با چشما و صورت پف کرده نشستم تو ماشین مسیر خیلی دور بود تا دا. ادگستری و من تموم مسیر ساکت فقط تو اینه نگا کردم چشمام میسوخت مدام مژه هام میچسبید بهم و اصن حال خوبی نداشتم. رفتیم تو نامه بهمون دادن برای یه مرکز مشاوره ی بیرون: نمیدونم والا این کارو همون هفته چرا نکردن مرض دارن انگار بیشعورا.
برچسب روزمره - بی نام
http://www.roozhaye-payani.blogsky.com/tag/روزمره
یکشنبه 15 تیر 1393 ساعت 17:35. خب انچه میخواهم از روزمره بنویسم از دیروز است چرا که امروز هنوز در جریان است و دیگر آنکه تصمیم قوی برای وبلاگ نویسی را دیروز اتخاذ نمودیم. خب دیروز بعد از اینکه تمام شب رو مثه بقیه شبها بیدار بودم به این نتیجه رسیدم که اوضاعم واقعا وخیم است نصف روز را خوابم و مابقی رو دقیقا نشسته ام و هیچ کاری نمیکنم و هرروز افسرده تر میشوم و از آن گذشته حی کردم مغزم واقعا از کار افتاده است. یه ستاره سرد /. یه شب از همه چی به خدا گله کرد/. یدفعه به خودش همه چی رو سپرد /. فقط حوصله کرد .
8 - بی نام
http://www.roozhaye-payani.blogsky.com/1393/06/03/post-9/8
دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 11:40. خب از کجا بگم براتون :). کلا نوشتن یادم رفته. از دیروز شروع میکنم. دیروز ساعت 6 صبح بلیط داشتم برای تهران چون اینجا یه نوبت دکتر داشتم وقتی نشستم تو اتوبوس وقتی تو راه هدفون تو گوشم بود وقتی رسیدم ترمینال وقتی وارد خوابگا شدم پر از حس بودم تداعی حسای چارشالم روزا و شبایی که از اصفهان تا تهران اشک میریختم روزا و شبایی که تو خوابگا گریه میکردم و ضجه میزدم. اما دیگه همش تموم شده نمیذارم اونجوری شم دوباره. بهم گفت رسیدی ترمینال کی میاد دنبالت؟ بیام خونه چیکار کنم؟ کلا فک میکن...
شناسنامه ماهی
http://www.roozhaye-payani.blogsky.com/profile/7127942254
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
16
11 - این نیز بگذرد...
http://sharir.persianblog.ir/post/14
دست نوشته های من(بهار حقیقی). وقتی به یک مرد مبتلا میشویم(سپیده). نویسنده: s-harir - دوشنبه ۱۳٩۳/۱٠/۱٥. شنبه هفته قبل رفتم دفتر وکیل.توی راه پله برخوردم به خود وکیل و مجبور نشدم بایستم تو نوبت. اقای وکیل بهم گفت چون تا الان شوهرت توی دادگاه حاضر نشده باید یه نفر که پروانه کسب یا فیش حقوقی داشته باشه با خودت بیاری دادگاه تا بقیه مراحل انجام بشه. ازاون روز تا الان هرچی فکر میکنم از بین اشناها کسی به ذهنم نمیرسه که این کارو واسم انجام بده. از افراد فامیل هم کسی در جریان نیست هنوز . خلاصه اینجوری شد که من خو...
4 - این نیز بگذرد...
http://sharir.persianblog.ir/post/6
دست نوشته های من(بهار حقیقی). وقتی به یک مرد مبتلا میشویم(سپیده). نویسنده: s-harir - پنجشنبه ۱۳٩۳/٥/۳٠. الان دقیقا ساعت 8 صبحه تازه ازخواب ببیدار شدم و بدون انجام هیچ کار خاص دیگه ای مستقیم اوموم سراغ این خونه ام. چن شب پیشش تقریبا ساعت 11 شب بود من و بجه ها مشغول حمع و جوور و کارای قبل ار خواب بودیم که برم بخابیم که نامرد اومد خونه. من تو حیاط بودم. طبق معمول فقط یه نگا بش انداختم و اومدم از کنارش رد شم بییام تو که گفت امروز زفتم جواب ازمایشمو گرفتم( داده بود چکاپ واسش نوشته بودن ). گفتم خب این یعنی چی؟
1 - این نیز بگذرد...
http://sharir.persianblog.ir/post/2
دست نوشته های من(بهار حقیقی). وقتی به یک مرد مبتلا میشویم(سپیده). نویسنده: s-harir - یکشنبه ۱۳٩۳/٤/۱٥. سلام خدایا خدای خوبم خدای من اگه تو نبودی اگه اسمت نبود من کیو صدا میزدم این موقع ها؟ اصن باکی حرف میزدم با ک درد دل میگردم؟ خدای مهربونم حالیم کن حرفتو راهتو میخوام مطمئن باشم از راهیکه میرم میخوام مطمئن باشم اینکاری که میکنم درسته خدایاشک رو اردلم دورکن. خدای مهربونم مرسی ازازخوبیهات.
3 - این نیز بگذرد...
http://sharir.persianblog.ir/post/5
دست نوشته های من(بهار حقیقی). وقتی به یک مرد مبتلا میشویم(سپیده). نویسنده: s-harir - چهارشنبه ۱۳٩۳/٥/۱٥. هیچ اتفاق جدیدی نیفتاده. دلشوره واسترس هر از گاهی سراغم میاد.وقتایی که به اینده فکر میکنم این استرس لعنتی میاد سراغم. تو یه بخشی از زندگی قرار گرفتم که تا حالا تحربشو نداشتم. قضیه طلاقو نمیگما.این که بدون مشورت با بقیه اقدام کردم خیلی داره اذیتم میکنه. وفتی به این فکر میکنم که وقتی خونوادم بشنون چه عکس العملی نشون میدن ته دلم خالی میشه. مامانم خیلی کم حوصله و عصبیه. میتونم حدس بزنم عکس العملش چیه.
10 - این نیز بگذرد...
http://sharir.persianblog.ir/post/13
دست نوشته های من(بهار حقیقی). وقتی به یک مرد مبتلا میشویم(سپیده). نویسنده: s-harir - یکشنبه ۱۳٩۳/٩/۱٦. که اخرین سربازی که.
true-love-story.persianblog.ir
D:
http://true-love-story.persianblog.ir/archive
نی نی (تلاطم احساس). عسل تلخ عسل شیرین. باد است هرآنچه گفته اند (آژو). من و یک عشق (پریسا). زندگی پر ماجرا ( سپیده ). من و اکسیژن ( مریم ). خط دوم کمرنگ ( محیا ). من از آن تو ( زهرا ). م ن و زندگی من. ( مهتا ). شیرینی کندوی کامت،آرامش وجودم. سر آغاز ( Afsi ). یادداشت های عصرانه ( مرجان ). بی نام ( ماهی ). من از قبیله زلیخا آمده ام ( میس آنجلا ). وای بر من گر تو آن گم کرده ام باشی (پگاه).
این نیز بگذرد...
http://sharir.persianblog.ir/1393/7
دست نوشته های من(بهار حقیقی). وقتی به یک مرد مبتلا میشویم(سپیده). نویسنده: s-harir - سهشنبه ۱۳٩۳/٧/۱. امروز اول مهره ومطابق رسم هرساله ی دل من ,امروز تمام خاطرات سالهای ناب عمرم تو ذهنم مرور میشه. خاطراتی که شیرین ترین دوران زندگی من رو تشکیل میدن و همیشه ارزو میکنم ای کاش زمان همون موقع ,از حرکت باز می ایستاد و من همیشه تو اون دوران با همه تلخی ها و شیرینها , بی تفاوتی ها و ترسهای خاص خودش میموندم. لقمه های که زنگای تفریح کنار هم مینشستیم با بگو بخند میخوردیم. یادش بخیر شاگرد تنبلای کلاس. یادش بخیر همه...
این نیز بگذرد...
http://sharir.persianblog.ir/1393/6
دست نوشته های من(بهار حقیقی). وقتی به یک مرد مبتلا میشویم(سپیده). نویسنده: s-harir - دوشنبه ۱۳٩۳/٦/۳۱. چن روز قبل با عسلم میرفتیم برا خرید وسایل مدرسه ی عسل ,سر کوچمون یه ارایشگاه هست ,صاحب ارایشگاه از دوستامه و کلا دورادور خانواده ی شوهرمومو میشناسه. منو میگی انگار یه سطل اب سرد روی سرم ریخته باشن اصن شوکه شدم. نمیدونستم جلو عسلم چی بگم به این خانوم . عسلمم دقیقا همین حالو داشت یه لحظه انگار خشک شده بود ولی بمیرم هر طور بود ظاهرشو حفظ کردو لبخندشو رو لبش داشت. خدا عاقبت هممونو ختم به خیر کنه ان شاالله.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
22
روز های من
خدا آن حس زیبایست. که در تاریکی صحرا،. زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را. یکی مثل نسیم دشت. کنارت هستم ای تنها! هدیه امام رضا و خوشبختی دو شیعه. هم اتاقی(یه دوست.). چند واژه ی زمینی. حجاب صدفي براي مرواريد. از جان طمع بریدن. خودت را ملاقات کن! بهانه های دل من. کوثر زخدا به مصطفی اعطا شد. محبت تو همان آیینه است و مهرت آب. تو آب و آیینه ای پس زلال یعنی تو. میلاد بانوی آب و آئیینه ها حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها). و هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر بر همه ی مسلمین مبارک. ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﻣﺴﺘﺤﺒﯽ ﺧﻮﺵ ﺍﺳﺖ. در صفح...
roozhaye-mane-tanha.blogfa.com
▃▄▅▆▇█ روزهای من █▇▆▅▄▃
دختری هستم از جنس تنهایی . از جنس درد . خوش اومدی دوستم. نظر یادت نره.(پست ثابت). زغال قلیونم.چاک لبام.آب دماغم.قرمزی چشام. بند کفشم.کش شلوارم و نباش! نیم کیلو باش ولی رفیق باش! لبخندم درد میکند . . . چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۸/۰۸ 14:41 فهیمه . این پست فقط از سر عشق به کشورمه به خاکمه به عشقم وطنمه و بس. چهارشنبه ۱۳۹۲/۱۱/۳۰ 10:6 فهیمه . دستهای کثیفت را از خاطراتم بردار. میخواهم ذهنم را پاک کنم از لجن یاد تو. دارم خفه میشوم از هجوم بغضهای ناتمام. وجود آلوده ات را از زندگیم بیرون انداختم. ولنتاین و هدیه تنهایی.
روزهای مرمر
من توی خونه ۲۸ قناری دارم که ۲۰ از اونها باهم جفت شدن. از این ۲۴ جفت ۷جفتشون تخم گذاشتن. یکی از این مامانا دختر منه که اسمش کوکب. رنگشم زرد پررنگ شوهرش هم فریبرز که رنگش نارنجیه پررنگ. حالا چرا اسماشون اینه خودش داستانیه. کوکب خانوم ۳تخم داره که ۲ تاشون نی نی شدن. قرار بود تعطیلات بریم شمال خیلی هوس کرده بودیم اما با اومدن نی نی ها. اینقدر ذوق دارم خیلی ناراحت نشدم با اینکه همگی به یه مسافرت نیاز داشتیم. دیشب پدربزرگشون (همسرم) براشون سرلاک و روغن کبد ماهی خرید. فکر کنم چون من حسودیم نشه. امشب بعد از کلا...
roozhaye-naboodanat.parsablog.com
من و دلشکستگی هایم
من و دلشکستگی هایم. دوستش داری و نمیداند. دوستش داری و نمیخواهد. دوستش داری و نمی آید. دوستش داری و سهم تو ازبودنش فقط تصویری رویایی ست در سرزمین خیالت. دوستش داری و سهم تو از این همه فقط تنهایی ست. 1610;کشنبه 4 مرداد 1394 ] [ 7:32 ] [ سوگند ]. میرسد روزی که بی من روزهارا سر کنی. میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی. میرسد روزی که تنها در کنار عکس من. نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی. 1670;هارشنبه 7 مرداد 1394 ] [ 9:45 ] [ سوگند ]. من غرورمو راحت بدست نیاوردم که هروقت دلت خواست خردش کنی.
نجیب
نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:42 توسط. هرچه میخواهد دل تنگت بگو. یه مدت کارام زیاده بعدا میام. نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۸۹ساعت 19:44 توسط.
بی نام
دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 11:40. خب از کجا بگم براتون :). کلا نوشتن یادم رفته. از دیروز شروع میکنم. دیروز ساعت 6 صبح بلیط داشتم برای تهران چون اینجا یه نوبت دکتر داشتم وقتی نشستم تو اتوبوس وقتی تو راه هدفون تو گوشم بود وقتی رسیدم ترمینال وقتی وارد خوابگا شدم پر از حس بودم تداعی حسای چارشالم روزا و شبایی که از اصفهان تا تهران اشک میریختم روزا و شبایی که تو خوابگا گریه میکردم و ضجه میزدم. اما دیگه همش تموم شده نمیذارم اونجوری شم دوباره. بهم گفت رسیدی ترمینال کی میاد دنبالت؟ بیام خونه چیکار کنم؟ کلا فک میکن...
roozhaye-porteghali.mihanblog.com
روزهای پرتقالی
پسر کوچولو و خانوم بزرگ. دوشنبه 12 مرداد 1388 03:49 ب.ظ. پسر کوچولویی که کسی فکر نمی کرد حتی حسی بهش پیدا کنه حالا شده بود همه زندگی خانوم بزرگ . تو رویاهاش دستش تو دستای خانوم بزرگه وقتی بیداره فکرش همه جا و هر وقت باهاشه . خانوم بزرگ تازه همه چیزشو شناخته بود بوی تنش گرمای بدنش طعمه لباش حس بودن در کنارش . که یک هو پسز کوچولوی قصه قصد رفتن می کنه ولی اون که نمی دونه با رفتنش چی به سر خانوم بزرگ میاد .ولی طفلکی پسر کوچولو چاره ای جز رفتن نداره مجبوره بره. اون به خانوم بزرگ پابند می مونه؟ بهم آرامش می ده.
روزهای رنگی
چهارشنبه دوم بهمن ۱۳۹۲ 14:51 ویسツ. دوشنبه سی ام دی ۱۳۹۲ 11:1 ویسツ. 28 عروسی ی دوست وبلاگی. سلام گل گلیا خوبین؟ امروز عروسی ی دوست خوب وبلاگیه. پ ن : حسن؟ پنجشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۲ 14:49 ویسツ. 26 عوض شدن تاریخ عروسی. مامان تربچه کجایی :(. هیلا حسن . مرمری جاتون خالی اینجا رعد و برق میزنه تپل. دوشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۲ 13:13 ویسツ. 24 روزگار قبل عروسی. پنجشنبه پنجم دی ۱۳۹۲ 12:31 ویسツ. Www night Skin . ir. وإ ن ی کاد ال ذین ک ف روا ل ی زل قون ک. ب أ بصر ه مل م ا س م ع وا الذ کر. و ی قولون إ ن ه ل م جنون *.
پاتوق دیوونه ها
سلام دارم وبلاگم رو گروهی میکنم یعنی شما میتونید. یکی از نویسندهای وبلاگ باشیداسم و بیوگرافی کامل. از خودتون تو نظرها بزارید تا واستون pasرمز. کسی دوست داره عضو شه به ما اطلاع بده. و حتما از خودش آدرس بگذارد . به این چند مورد دقت کنید :. لطفا زود به زود آپ کنید اگر این اتفاق نیفته متاسفانه. حذف می شوید . مطالبتون با وبلاگ هماهنگ باشه یعنی با هدف. وبلاگ که اونم اونه که به همه عاشق های که زربه. خوردن و عشقشون ولشون کرده کمک کنیم. به آرزوی روزی که همه شاد باشیم. دورن گرا " احساس و متفکر. خواستار زندگی آزاد ...
roozhaye-taleghan.blogspot.com
ROOZHAYE TALEGHAN
Friday, February 03, 2006. This is my son. Posted by taleghan at 3:59 AM. Sunday, December 04, 2005. Hatman migin nooresh bade o keifiatesh khoob nisto az ina. Vali haminjoori bood khosham oomad gereftamesh. Posted by taleghan at 12:13 AM. Monday, November 28, 2005. Posted by taleghan at 2:27 AM. Posted by taleghan at 2:17 AM. Yaade ayyaami ke dar golshan faghaani daashtam. Dar miaane laale o gol aashiaani daashtam. Posted by taleghan at 2:00 AM. Sunday, November 27, 2005. Two cows with one head ;).
roozhaye-tanhaie-man.blogfa.com
•●❤روزهای تنهایی من❤●•
تقدیم به آبجی عزیزم. تقدیم به عزیزترین زندگیم. از ته قلبم امیدوارم و آرزو دارم همیشه سالم،موفق،خوشحال و از همه چیز مهمتر خوشبخت باشین. بعد از سحری تا الان فکر می کردم واسه آبجی گلم چی بنویسم .ولی الان هیچیش یادم نیست. یه دنیا آرزوی خوشبختی واست دارم. قربونت برم مواظب خودت باش. راستی من رو حرفم هستم اگه واسه عروسی دعوتم کنی میام. راستی یادت نره ها همیشههههههه بخند.میدونی ک دلم واسه خندیدهات چقد تنگ شده. بدون همیشه تا موقعی که نفسم بند نیومده دوست دارم.تموم خاطرات و لحظه هات رو دوست دارم. وقتی " خواب ".