rezahra.blogfa.com

vedae-man.blogfa.com

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت... - امشب...

http://www.vedae-man.blogfa.com/post-11.aspx

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت. همه میگن خوشی زیر دلش زده اما رها دیگه حتی خندیدن یادش رفته. ای کاش دلم امشب بگرید.شاید که بغض عشق در چشمانم. امشب یه حس عجیبی دارم.دلتنگی توام با خستگی. قلبم داره به درو ایوار سینه میکوبه.طفلک حق داره.خسته شده. یه بغض کوچولو ته گلومه. کاش فقط امشب،فقط امشب کنارم بود. اون وقت سرمو میذاشتم رو شونه هاش و میشکوندم این بغض قدیمی رو. چه آرامشی داره تو بغل اون گریه کردن. اونقدر بهونه دارم که بخوام تا خود صبح گریه کنم. کاش اونقد قوی بودم تا خط میکشیدم رو این حس اما.

vedae-man.blogfa.com

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت... - عادت کردم...

http://www.vedae-man.blogfa.com/post-18.aspx

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت. همه میگن خوشی زیر دلش زده اما رها دیگه حتی خندیدن یادش رفته. دیگه نوشته هام گله ندارن از دلتنگی. شکایت نمی کنن از نامردی. چه تلخه قصه عادت. الان شدم یه آدم خنثی. آدمی که نه خوشحال میشه نه ناراحت. فقط منتظرم بیان و بگن دنیا تموم شده. نمی دونم چه حسی داره آزادی از قفس دنیا. اما هر چی هست خیلی بهتر از اسیر بودنه. اسیر یه عشق بی نهایت. من که عادت کردم به توداری. خییییییییییلی جالبه که همه میگن تو پری از انرژی! انگار خستگی نمی فهمی،همیشه به آدم امید میدی.

vedae-man.blogfa.com

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت... - تسلیت...

http://www.vedae-man.blogfa.com/post-20.aspx

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت. همه میگن خوشی زیر دلش زده اما رها دیگه حتی خندیدن یادش رفته. امسال محرم با همه سالهای عمر من فرق داره.خیلی. امسال می فهمم معنی دردو.می فهمم اشکو. می خوام حسابی ببارم. قربون امام حسین برم که اینقد بامعرفته. هیچ کسو از در خونش دست خالی برنمی گردونه.حتی من گناهکار. شهادت امام مظلوم به همه عاشقاش تسلیت. نوشته شده در دوشنبه پانزدهم آذر ۱۳۸۹ساعت 22:58 توسط رها. یا مقلب القلوب والابصار. من رها،متولد یک شب بارانی پاییز. از دیار فراموش شدگان. به جرم عشق،محکوم به زندگی.

vedae-man.blogfa.com

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت... - محکوم...

http://www.vedae-man.blogfa.com/post-32.aspx

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت. همه میگن خوشی زیر دلش زده اما رها دیگه حتی خندیدن یادش رفته. نه جایی واسه موندن دارم نه پایی واسه. خنده هایی بی انکار. شاید باید طغیان می کردم و از بودنم رنگی می ساختم. من در این تنهایی. نوشته شده در چهارشنبه چهارم اسفند ۱۳۸۹ساعت 17:25 توسط رها. یا مقلب القلوب والابصار. من رها،متولد یک شب بارانی پاییز. از دیار فراموش شدگان. به جرم عشق،محکوم به زندگی. سهم ما،یادت به خیری ساده. ماییم و نوای بی نوایی. اویسا جوووووونم.(لحظه ی تنهایی.). زهرا جوووونم.(تلخی سکوت.).

vedae-man.blogfa.com

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت... - خیلی محتاجم...

http://www.vedae-man.blogfa.com/post-21.aspx

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت. همه میگن خوشی زیر دلش زده اما رها دیگه حتی خندیدن یادش رفته. حس و حال این شبارو با هیچی تو این دنیا عوض نمی کنم. نمی گردم واسه باریدن. بی بهونه می بارم روی صحرای تشنه دلم. باز امروز دیدن اون چشم ها هواییم کرده.به امام حسین دیوونشم. دیوونه نگاه های بی تفاوتش. می دونم واسه اون رهایی وجود نداره. از چشم هاش معلومه. همون چشم هایی که اگه یه روز. به خدا می شکنم. نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم آذر ۱۳۸۹ساعت 0:38 توسط رها. یا مقلب القلوب والابصار. از دیار فراموش شدگان.

vedae-man.blogfa.com

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت... - با تو...

http://www.vedae-man.blogfa.com/post-24.aspx

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت. همه میگن خوشی زیر دلش زده اما رها دیگه حتی خندیدن یادش رفته. من ره به خلوت عشق هرگز نبرده بودم. پیدا نمی شدی تو،شاید که مرده بودم. این بار با توام. توئی که می دونم هیجوقت نمی خونی این دلخون نوشته هارو.اما. شب تاسوعا که از کنارم رد شدی یه عزیزی کنار گوشم اومدنتو اعلام کرد،گفتم. نهاشتباه نکن.گفتم چون فقط توئی که می تونی جهنمو برام بهشت کنی! دوری ازم،خیلی.اما قانعم به این دوری.به خدا قانعم. همه تار و پودم خیس اشکه. تورو حسین اگر پای کسی هم در میونه،. حامد عزیز.(روح...

vedae-man.blogfa.com

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت... - دلتنگم امشب...

http://www.vedae-man.blogfa.com/post-22.aspx

دلتنگی تنها نصیب من بود از زیباییهایت. همه میگن خوشی زیر دلش زده اما رها دیگه حتی خندیدن یادش رفته. من عادت دارم به بی صدا. تو همین دو شب انگار به دیدنش عادت کردم حالا امشب که ندیدمش کلی دلتنگم. دیگه حتی اشکی برای ریختن ندارم. خیلی سعی می کنم بی تفاوت باشم و سرم به زندگیم باشه اما نمی شه که بشه. دیدنش همه چیو خراب میکنه،آخه. چطوری باور کنم پشت اون چهره معصوم یه آدم نامرده که با شکستن یه دل. فکر میکنه قوی ترینه؟ من به پاکی اون چشم ها شک ندارم اما حرفای بقیه. خسته شدم از تحمل زخم زبون. خسته شدم از انتظار.

hony-2f.blogfa.com

من همان غریب عاشقم... - حرف حساب...

http://hony-2f.blogfa.com/post-71.aspx

من همان غریب عاشقم. به نام آنکه عشق را آفرید تا دستم اینگونه عاشقانه بنویسد برای تو. خیلی ساده اس ابراز احساسات.خیلی ساده اس به بازی گرفتن احساس بقیه. خیلی ساده اس بودن کنار تو.خیلی سخته رفتن از پیشت. با شخص خاصی نیستما.با دنیام. چرا میگن دنیا نامرده؟ آدما روزگارو میسازن.آدمای نامردی که پره این روزا. که میگن دوستت دارم و بعد که چشمشون یکی دیگه رو میگیره همه چی تموم. خیلی راحت میان میگن که موافقی به هم بزنیم؟ خیلی ساده ای.ساده ای که این آدما رو میبینی و دم نمیزنی. ایناهم دست نوشته های یه تنهاس. سارا جونم&...

hony-2f.blogfa.com

من همان غریب عاشقم... - این منم...

http://hony-2f.blogfa.com/post-67.aspx

من همان غریب عاشقم. به نام آنکه عشق را آفرید تا دستم اینگونه عاشقانه بنویسد برای تو. نمیدانم دل من گرفته یا آسمان. زیبای هزار قصه من! به کدامین گناه مرا اینگونه مجنون وار. بدنبال خود میکشی.مگر جرم من چه بود؟ مگر چه کردم با دل تو؟ خسته ام.پاسخ نمیگویی و سکوتت تنها امید من است برای خوشی دل بی کسم.:. جرم من تنها دوست داشتن تو بود. سرکلاس این متنو نوشتم،دلم گرفته بود.اصلا نمیتونم با کسی دردو دل کنم.بلد نیستم.همه منو با شوخیام میشناسن حالا دلم بگیره فکر میکنن چه فاجعه ای رخ داده. وای خدای من،این چه حالیه؟

khatereha1390.blogfa.com

جادوی عشق

http://www.khatereha1390.blogfa.com/90051.aspx

داستانی جالب و آموزنده. می گویند، اگر كسی چهلروز پشت سر هم جلو در خانهاش را آب و جارو كند،. حضرت خضر به دیدنش میآید و آرزوهایش را برآورده میكند. سی و نه روز بود كه مرد بیچاره هر روز صبح خیلی زود از خواب بیدار میشد و جلو در خانهاش را آب میپاشید. و جارو میكرد. او از فقر و تنگدستی رنج میكشید. به خودش گفته بود:. اگر خضر را ببینم، به او میگویم كه دلم میخواهد ثروتمند بشوم. مطمئن هستم كه تمام بدبختیها و گرفتاریهایم از. روز چهلم فرارسید. هنوز هوا تاریك و روشن بود كه مشغول جارو كردن شد. مرد جواب سلامش را داد.