rams.blogfa.com

royana.blogfa.com

زمان در بستر شب خواب و بیدار است ! - یه نفس عمیق

http://www.royana.blogfa.com/post-183.aspx

و رهسپار سرزمين سكوت شده ام,. وقتي كه ديگر نمي تواني دستم را در دست بگيري. ومن نمي توانم ميان ماندن و رفتن, دودل باشم. به ياد بياور مرا وقتي كه ديگر نمي تواني. برنامه ي روزهاي آينده را برايم بگويي,. تنها مرا به ياد بياور. ديگر براي هر حرف يا نيايشي دير است. و اگر زماني مرا از ياد بردي. و سپس باز به ياد آوردي. درمسیر راه من امروز. کسی که حرفی زد. کسی که رازی داشت. کسی که نامش را آهسته سرداد. چشمش از هزار قصه خبر داد. کسی که خواست قسمت کند با من درونش را. به نظر کمی شاد می نمود. نه عبوس بود و نه زیبا.

uno-in.persianblog.ir

عاشقانه ترین نامه - اون و این

http://uno-in.persianblog.ir/post/125

1740;کشنبه ٩ فروردین ۱۳۸۸. Laquo;تصدقت شوم الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم. با کمال ادب و احترام از سوی شخصی که بزرگ مرد تاریخ ایران لقب گرفته است. امام خمینی (رحمه الله علیه). در جایی از خاطرات منتشر نشده همسر امام (ره) برای خواستگاری ایشان آمده :. Laquo;10 ماه طول می‌کشد تا خانم{ بانو ثقفی} جواب مثبت دهند. 5 بار خواستگاری انجام می‌شود که آقای سیدمحمدصادق لواسانی تشریف می‌آورند، نه آقای کاشانی. البته پدر خانم اصرار داشتند.». او گفت: آن وسطی پیامبر(ص). به من ...

eshghesang.blogfa.com

زندگی - عروج

http://www.eshghesang.blogfa.com/post-9.aspx

دل نیست این دلی که به من دادی آه ای خدای قادر بی همتا. به روح بزرگ شهيد سيد يحيی مهدوی}. عروجت را شبی در خواب ديدم. و درخوابم زهستي دل بريدم. من آن تابی که می بايد ندارم. که بر هجرت کنون طاقت بيارم. اجل گلهای ما را می رباید. وبر دلهایمان غم می سراید. ازین پس کودکت حامی ندارد. که شبها سر بر آن بالین گذارد. بیا،مادر که بر راهت نشسته. وطفلت منتظر بغضش شکسته. برادرها کنون قامت خمیده. و ایرانی ز غم قلبش تپیده. خدا غرقت کند در عشق و رحمت. که کردی همسرت همپای غربت. و اکنون خواهرت مانده به حسرت.

eshghesang.blogfa.com

زندگی - عبور از خزان

http://www.eshghesang.blogfa.com/post-37.aspx

دل نیست این دلی که به من دادی آه ای خدای قادر بی همتا. تقدیم به یگانه شریک زندگیم، همسر عزیزم. برگی خزان رد کرده ام، کز یاد تو آکنده ام. از درد دوری های تو مرغی پرش را کنده ام. اینجا فقط کذب و دروغ، بازار آزاد ریا. بر یکدلیت اعتماد، چه شرطها، که بسته ام. ملت پر از قول و حدیث، حرفهای خارج از ردیف. گوشم در و دروازه شهر نصیحت کرده ام. ساز دلم را کوک تو، رقصم به ساز و سوز تو. نامت گذشت از حد و من ،تا خط هفت نوشیده ام. دنیا اگر شورش کند تا شویدم دست از دلت. دنیا که هیچ، هم آخرت مهرت دو قبضه کرده ام.

uno-in.persianblog.ir

اون و این

http://uno-in.persianblog.ir/1389/5

1580;معه ٢٢ امرداد ۱۳۸٩. رمضان الکریم. مبارک. ملتمس دعای همه دوستان.سر سفره افطار و سحر. نویسنده: حسام ساعت ۱:۱٩ ‎ق.ظ. درباره : بنده شناس ، دیگریست. شما هم سنگ بزنید. دختر نارنج و ترنج. اگر دل دليل است. Seasons in the sun. هیچ کس تنها نیست. تنهايي با دنياي سحر. آنگاه که عاشق شدم. مبارز(یک بچ ه مسلمان). یه دختر و یه وبلاگ. قطعه اي براي نشنيدن. طراحي كيف و كفش/چرم. گربه نره و پیشی ماده . كلبه باروني من(رز صورتي). ای دور.از دور . می بینمت! در خرابات مغان نور خدا میبینم. و مقصد شرابخانه ی شرقی بود.

uno-in.persianblog.ir

امتحان - اون و این

http://uno-in.persianblog.ir/post/126

1583;وشنبه ۱٧ فروردین ۱۳۸۸. غروب یک روز بارانی زنگ تلفن شرکت به صدا در آمد. زن گوشی را برداشت. آن طرف خط پرستار دخترش با ناراحتی خبر تب و لرز سارای کوچکش را به او داد. زن تلفن را قطع کرد و با عجله به سمت پارکینگ دوید. ماشین را روشن کرد و نزدیک ترین داروخانه رفت تا داروهای دختر کوچکش را بگیرد. وقتی از داروخانه بیرون آمد، متوجه شد به خاطر عجله ای که داشت کلید را داخل ماشین جا گذاشته است. زبان زن از ترس بند آمده بود. مرد به او نزدیک شد و گفت: خانم مشکلی پیش آمده؟ مرد از او پرسید آیا سنجاق سر همراه دارد؟

royana.blogfa.com

زمان در بستر شب خواب و بیدار است ! - همممممممم

http://www.royana.blogfa.com/post-186.aspx

و رهسپار سرزمين سكوت شده ام,. وقتي كه ديگر نمي تواني دستم را در دست بگيري. ومن نمي توانم ميان ماندن و رفتن, دودل باشم. به ياد بياور مرا وقتي كه ديگر نمي تواني. برنامه ي روزهاي آينده را برايم بگويي,. تنها مرا به ياد بياور. ديگر براي هر حرف يا نيايشي دير است. و اگر زماني مرا از ياد بردي. و سپس باز به ياد آوردي. درمسیر راه من امروز. کسی که حرفی زد. کسی که رازی داشت. کسی که نامش را آهسته سرداد. چشمش از هزار قصه خبر داد. کسی که خواست قسمت کند با من درونش را. به نظر کمی شاد می نمود. نه عبوس بود و نه زیبا.

royana.blogfa.com

زمان در بستر شب خواب و بیدار است ! - کوچه

http://www.royana.blogfa.com/post-182.aspx

و رهسپار سرزمين سكوت شده ام,. وقتي كه ديگر نمي تواني دستم را در دست بگيري. ومن نمي توانم ميان ماندن و رفتن, دودل باشم. به ياد بياور مرا وقتي كه ديگر نمي تواني. برنامه ي روزهاي آينده را برايم بگويي,. تنها مرا به ياد بياور. ديگر براي هر حرف يا نيايشي دير است. و اگر زماني مرا از ياد بردي. و سپس باز به ياد آوردي. درمسیر راه من امروز. کسی که حرفی زد. کسی که رازی داشت. کسی که نامش را آهسته سرداد. چشمش از هزار قصه خبر داد. کسی که خواست قسمت کند با من درونش را. به نظر کمی شاد می نمود. نه عبوس بود و نه زیبا.

uno-in.persianblog.ir

جوابهای یوسف(ع) به زلیخا - اون و این

http://uno-in.persianblog.ir/post/127

1670;هارشنبه ۱٩ فروردین ۱۳۸۸. جوابهای یوسف(ع) به زلیخا. به خانه عزیز مصر آمد متاع صبر و سکون زلیخا به یغما رفت و چون هر روز جمال یوسف. بیشتر مى شد عشق زلیخا مضاعف مى گشت تا آنکه شعله عشق به آخر رسید قضیه حال دلش را به یوسف. و راودته التى هو فى بیتها عن نفسه ". و آن زن که یوسف در خانه او بود از او تمناى کامجوئى کرد.". علیه السلام هنگامى که به خانه عزیز مصر قدم نهاد، پس از سه سال به سن بلوغ رسید، زلیخا که محو زیبائى و قیافه جذاب و قد و قامت یوسف. شده بود مدت هفت سال او را خدمت کرد و از خدا. نگاهى به او کند.