daniial61.blogfa.com
شبهاي پر رمز و راز سحر - صدای گلوله های فقر 3 عضو خانواده ای را از پای درآورد...
http://www.daniial61.blogfa.com/post/113/صدای-گلوله-های-فقر-3-عضو-خانواده-ای-را-از-پای-درآورد-
شبهاي پر رمز و راز سحر. حكايتي است از خونين دلان عاشق). شبهاي پر رمز و راز سحر - صدای گلوله های فقر 3 عضو خانواده ای را از پای درآورد. شبهاي پر رمز و راز سحر (حكايتي است از خونين دلان عاشق). شبهاي پر رمز و راز سحر. حكايتي است از خونين دلان عاشق). تنبور را چگونه مي توان نواخت. وقتي از تمام اعضاء بدنم. زنده به گور كرده اند. دیگر فهمیده ام که: تو هرگز کهنه و تکراری نمی شوی.روزمرگی و تکرار در تو بدل توست که گاه با تو اشتباه گرفته بودمش! که پشت درهای بسته مانده ايم! بازی به گونه ی ديگردرجريان است! يك نگاه و ي...
vaysadonya.persianblog.ir
شعر - شب ِ نیلوفری
http://vaysadonya.persianblog.ir/tag/شعر
و من هميشه زندگي را آسان گرفته ام عشق را سخت. شلوارا کوتاهه، مانتوها چسبونه. دوهزارتا لیلی واسه هر مجنونه. من چهقد خوشبختم همهچی آرومه. مانتوها چسبونن، همهچی معلومه! بگو این آرایش تا ابد پابرجاس. حالا که خطچشم تو نگاهت پیداس! من چهقد خوشبختم زندگی آسونه. زندگی شیرینه همهچی ارزونه. همهچی آرومه غصهها خوابیدن. پول خوبی میدن واسهی زاییدن! ما چهقد خوشبختیم همهچی آرومه. غول بدبختی رو غول خوشبختی خورد. هرچی که مشکل بود همه رو لولو برد! قاضیا بیکارن زندونا تعطیله. پایهی میز کسی نیست کلی میله. معلم ز...
vaysadonya.persianblog.ir
خاطره - شب ِ نیلوفری
http://vaysadonya.persianblog.ir/tag/خاطره
و من هميشه زندگي را آسان گرفته ام عشق را سخت. نمیدنم حکتمتی که میگفت چی بود؟ امروز ظهر حدود ساعت ٣ بود که از خواب پاشدم.اونم با صدا زنگ گوشیم! انگار اصلا عمر و زمان برام مهم نیست. بعد از کلی بد و بیراه به اونیکه داره زنگ میزنه رفتم گوشیمو پیدا کردم و جواب دادم.دیدم سامانه و میگه آماده شو میام دنبالت.نمیدونم چی شده بود که میخواست این موقع بریم بیرون.اخه ماه رمضونه و همه جا بستن و نمیشه قبل افطار جایی چیزی خورد. ولی برا منم خیلی خوب بود آخه از دیروز تا حالا حالم خیلی گرفتس.خیلی. میگفت:اینجا یه حسه خاصی دار...
sinaleila.blogfa.com
شبانه من
http://www.sinaleila.blogfa.com/8908.aspx
دوستان میگن زمان بهترین داروی فراموشیه ولی این دارو برای من درمانی نداشت از زندگی خسته شدم زمان هم برای من کاری نکرد ونتیجه تا حالا نداده ولی نا امید نیستم. نوشته شده در دوشنبه دهم آبان ۱۳۸۹ساعت 17:47 توسط سینا. من اهل وبلاگ نویسی نیستم ولی دوستی مرا به این راه کشوند دلم میخواد چیزهای بنویسم که نمیتونم به کسی بگم واونی که دوستش دارم هم حاضر به شنیدنش نیست چون خاطرات برام زیبا ولی برای اون نه نمیدونم چرا؟ خدایاخسته ام خسته تر از آنچه که می دانند. عاشق همه مخلوقات خدا باشیم اول همه عاشق انسانها.
vaysadonya.persianblog.ir
جملات کوتاه - شب ِ نیلوفری
http://vaysadonya.persianblog.ir/tag/جملات_کوتاه
و من هميشه زندگي را آسان گرفته ام عشق را سخت. مادر گفت عشق یعنی فرزند. پدر گفت عشق یعنی همسر. دخترک گفت عشق یعنی عروسک. معلم گفت عشق یعنی بچه ها. خسرو گفت عشق یعنی شیرین. شیرین گفت عشق یعنی خسرو . اما فرهاد هیچ نگفت. فرهاد نگاهش را به آسمان برد؟ باچشمانی بارانی. میخواست فریاد بزند اما سکوت کرد! Zwnj;میخواست شکایت کند اما نکرد. نفسش دیگر بالا نمی آمد؟ سرش را پایین آورد و رفت! هر چند که باران نمی گذاشت جلوی پایش را ببیند! روزی ایکس باکس خوری سونی بازی در راه دید و پرسید:چونی؟ گفت: Gran Turismo 5 در راه است.
vaysadonya.persianblog.ir
نصیحت - شب ِ نیلوفری
http://vaysadonya.persianblog.ir/tag/نصیحت
و من هميشه زندگي را آسان گرفته ام عشق را سخت. نخستین چیزی که هردو از خدا خواستند غذا بود. صبح روز بعد مرد اول میوه ای را بالای درختی در قسمت خودش دید و با آن گرسنگی اش را بر طرف کرد.اما سرزمین مرد دوم هنوز خالی از هر گیاه و نعمتی بود.ا. هفته بعد دو جزیره نشین احساس تنهایی کردند.مرد اول دست به دعا برداشت و از خدا طلب همسر کرد. روز بعد کشتی دیگری شکست و غرق شد و تنها نجات یافته آن یک زن بود که به طرف بخشی که مرد اول قرار داشت شنا کرد. در سمت دیگر مرد دوم هنوز هیچ همراه و همدمی نداشت.ا. مرد اول پاسخ داد:.
kashanblog.persianblog.ir
راه ارتباطی کاشان - کاشان بلاگ
http://kashanblog.persianblog.ir/tag/راه_ارتباطی_کاشان
کپی برداری با ذکر منبع مجاز است/نظر فراموش نشود. وضعیت راه های ارتباطی شهرستان نامناسب است. ساعت ۳:٠٢ ب.ظ روز شنبه ٢۱ دی ۱۳٩٢ کلمات کلیدی: کاشان. رئیس شورای شهرستان کاشان راه های ارتباطی شهرستان کاشان را نامناسب دانست و خواستار توجه بیشتر مسئولین در این رابطه شد. رئیس شورای شهرستان کاشان راه های ارتباطی شهرستان کاشان را نامناسب دانست و خواستار توجه بیشتر مسئولین در این رابطه شد. سعی می کنم خوب بنویسم! پس چون خوب است کم می نویسم! تا از خبط و خطای کمتری برخوردار باشد! پروفایل مدیر : محمدحسین کریمی.
kashanblog.persianblog.ir
تئاتر فجر و دو نمایش از کاشان - کاشان بلاگ
http://kashanblog.persianblog.ir/post/172
کپی برداری با ذکر منبع مجاز است/نظر فراموش نشود. تئاتر فجر و دو نمایش از کاشان. ساعت ۱:٠۸ ب.ظ روز چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳٩٢ کلمات کلیدی: تئاتر فجر. هیات داوران بخش جشنواره جشنوارههای تئاتر فجر بعد از بازبینی نهایی گروههای. نمایشی 12 گروه نمایشی را برای بخش. جشنواره ، جشنواره های تئاتر فجر انتخاب کرد که از این بین دو نمایش از شهرستان کاشان است. درباره : اگر قرار باشد فقط حرف حساب زده باشد خیلی جاها را سکوت فرا خواهد گرفت . شروع به نوشتن می کنم با قلمی که خدا عزیزش داشته! سعی می کنم خوب بنویسم!
sheipoor.persianblog.ir
sheipoor - نی نی جون
http://sheipoor.persianblog.ir/pages/1
گرگم و گله می برم ( همراه با فایل صوتی ). لای لای لای لای عروسم. روستا (همراه با فایل صوتی). سیستم جامع گلستان پیام نور. پورتال دانشگاه پیام نور. نا گفته های من و تو. روزی روزگاری پسرک چوپانی در ده ای زندگی می کرد. او هر روز صبح. گوسفندان مردم دهات را از ده به تپه های سبز و خرم نزدیک ده می برد تا. گوسفندها علف های تازه بخورند.او تقریبا تمام روز را تنها بود. یک روز حوصله او خیلی سر رفت . روز جمعه بود و او مجبور بود باز هم در. کنار گوسفندان باشد. از بالای تپه ، چشمش به مردم ده افتاد که در کنار هم در. آمد و...