raghsesheitan.persianblog.ir
404 - Blog not foundوبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://raghsesheitan.persianblog.ir/
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
http://raghsesheitan.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Sunday
LOAD TIME
1.5 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
18
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
1.531 sec
SCORE
6.2
404 - Blog not found | raghsesheitan.persianblog.ir Reviews
https://raghsesheitan.persianblog.ir
وبلاگی با آدرس مورد نظر پیدا نشد.
My Winter Tide
http://www.youcanmakeit.blogfa.com/8907.aspx
Stone dead for ever. آینه ی غبار گرفته ی تنهاییم. با صدایی همچون نفس های پر اضطرابم. ترا باز هم صدا کردم. در تنهایی و باختن های امروزمان. وقتی با کفش های قرمز خود. رد پاهایم را بر ریگ های ما سیده ی ساحل می سا یید م. و تکرار کنان ترا می بوئیدم. از نسیم از زمان از آسمان. اکنون که تو سایه افکنده ای بر افکار شکسته شده ی امروزم. در آینه ی غبار گرفته ی تنهاییم. باز هم ترا احساس میکنم. چرا که باز هم به تو باز گشته ام. نوشته شده در یکشنبه هجدهم مهر ۱۳۸۹ساعت 11:37 PM. Is that Fall I smell in the air? Psmy legal l...
My Winter Tide
http://www.youcanmakeit.blogfa.com/8908.aspx
Stone dead for ever. در خطهای تعجب خاطره هایم. خاطره ی با تو بودن را هک میکنم. با خود کاری به رنگ آبی نیلگون. و بوسه ای هفت رنگ. با واژه ای سرخ وارانه. که عشق نام دارد. و ترا تکرار کنان جاری میکند. بر زورق سطرهای دلتنگی هایم. اکنون که غرق در لحظات روشن دیروز هستم. ترا با هم در زیر پوستم. گرم تر از همیشه احساس میکنم . بعضی ها امواج درونه شونه و اونو خوب میشنون و. با اون زندگی میکنن بعضی ها جنون میگیرن و بعضی ها هم اسطوره میشن. من در آخر پاییز متولد شدم.سرمای سختی بود، یک شب سرد و خاموش،. پنجره ای رو به باد.
My Winter Tide - با من بیا...
http://www.youcanmakeit.blogfa.com/post-5.aspx
Stone dead for ever. به عمق خاطره های دیروز. برای تکرار یک لحظه دیدار. آنجا که عطر دستهایت. حریر نگاه جان گدازت. پر از بهانه ی زندگیست. ای تنها مهتاب آسمان رویاهایم. گاهی که ترا از خود دور می بینم. چون گذشته در خود گم میشوم. انگار در خطهای نفسهایم. وجودی را پاک کرده باشند. نمیدانم تو بانوی کدام دریایی. که چون در آغوش دریایی خود مرا پیوسته غرق کرده ای؟ رها یی از عمق وجودم فواره میزند. در بین این واژه های سیاه سیاه. غروب مردمک های پریشانم. چون لحظه های امروزمان. تصویری از آینه ای غبار گرفته. از فقر را بر من.
My Winter Tide
http://www.youcanmakeit.blogfa.com/8909.aspx
Stone dead for ever. گر به مرداب ز جریان ماند آب. از سکون خویش نقصان یابد آب. جانش اقلیم تباهی ها شود. ژرفنایش گور ماهی ها شود. مرگ در مرداب را یاد آورید. مرگ آن بی خاب را یاد آورید. اصلن فکر نمیکردم غرق این شبهای تاریک شم، اول میخاستم طعم نگاهشو بچشم. اما اون منو به درونه. خودش کشید،مث یه گرداب به ته مرداب تاریک و کشندش،. مدتی از حال رفته بودم تو یه جهنمی واقعی. وقتی چشامو باز کردم،همه چیز تیره و تار بود،. انگار به عمق سیاهی جهنم درونم فرو رفته بودم. وسط دریایی از ابهامات و کابوس های خیس و پر التهاب.
My Winter Tide
http://www.youcanmakeit.blogfa.com/8906.aspx
Stone dead for ever. به عمق خاطره های دیروز. برای تکرار یک لحظه دیدار. آنجا که عطر دستهایت. حریر نگاه جان گدازت. پر از بهانه ی زندگیست. ای تنها مهتاب آسمان رویاهایم. گاهی که ترا از خود دور می بینم. چون گذشته در خود گم میشوم. انگار در خطهای نفسهایم. وجودی را پاک کرده باشند. نمیدانم تو بانوی کدام دریایی. که چون در آغوش دریایی خود مرا پیوسته غرق کرده ای؟ رها یی از عمق وجودم فواره میزند. در بین این واژه های سیاه سیاه. غروب مردمک های پریشانم. چون لحظه های امروزمان. تصویری از آینه ای غبار گرفته. از فقر را بر من.
My Winter Tide
http://www.youcanmakeit.blogfa.com/8905.aspx
Stone dead for ever. در صبحی سرد از پاییز. بر نیمکتی نشسته بودم. چراغ های روشنایی خابیده بودند. از پنجره بیرون را تماشا میکردم. سبزه ها و گل های رنگارنگ حیاط. گویی که گل ها. با من حرف میزدند. در کلاس سکوت بود و. من مانده و تخته سفیدی خط خورده از دیروز. کاغذ و دفتر خیره مانده بر خودکارم. اما دریغ از خروش افکارم. گویی در پنجره ی پندارم. هیچ گلدانی وجود ندارد. براستی امروز سپیدو پاکم من. از واژه های تنهایی. در سایه ای خود را می پندارم. که آرام خود را نگاه میکند. که از کجا آغاز می یابد. در نگاهت می درخشد.
My Winter Tide - قطرات ریز سکوتم
http://www.youcanmakeit.blogfa.com/post-2.aspx
Stone dead for ever. منجمد شدم از سکوت سرد نگاهت. وقتی احساس ترا آن لحظه خاموش دیدم. غروب در چشمانم نمایان شد. بر کاغذی سپید خیره گشتم. عطر تنت افشانده شد. بر افکار پژمرده ام. آه من همرنگ غروب شد. چگونه در ویرانه های دردم. آتش زرین پیشانیت را خاموش کنم. چگونه در میان قطرات ریز سکوتم. پرتوی سوزان تبسم هایت را فراموش کنم. در قلبم ترا ستایش میکنم. من در گام های آهنگی نت. و گوش خاهم سپرد. در ذره ذره زمانی که رو به عبور می رود. و میدانم در قلبت جای ندارم. سپید شدم از سردی نگاهت. وقتی آن لحظه ترا با دیگری دیدم.
My Winter Tide - خاهم ماند
http://www.youcanmakeit.blogfa.com/post-3.aspx
Stone dead for ever. من مدتهاست هم سطر سکوت شده ام. در پشت عاج های این زندان گربه ای شکل. و تا همیشه در انتظار فصل بهاران خاهم ماند. با چشمانی ابری و دلگیر. اکنون که پاییز است. رد پایم را بر سنگفرش هایی ترک خورده می سایم. برگهای طلایی پاییز با من میشکنند. در غروبی دل انگیز. لحظات سرد انتظار از راه میرسند. زمستان با تن سردش. میپیچد بر هستی ام. دانه های سفید برف. قاب دیدگانم را آرام میکنند. آه باز کسی آرام در گوشم لالایی مرگ میخاند. دستی آرام تخم درد میکارد. با ذجه ای خاموش. در کوچه پس کوچه های بی قراری .
My Winter Tide - دیدگان کاغذیم
http://www.youcanmakeit.blogfa.com/post-4.aspx
Stone dead for ever. در صبحی سرد از پاییز. بر نیمکتی نشسته بودم. چراغ های روشنایی خابیده بودند. از پنجره بیرون را تماشا میکردم. سبزه ها و گل های رنگارنگ حیاط. گویی که گل ها. با من حرف میزدند. در کلاس سکوت بود و. من مانده و تخته سفیدی خط خورده از دیروز. کاغذ و دفتر خیره مانده بر خودکارم. اما دریغ از خروش افکارم. گویی در پنجره ی پندارم. هیچ گلدانی وجود ندارد. براستی امروز سپیدو پاکم من. از واژه های تنهایی. در سایه ای خود را می پندارم. که آرام خود را نگاه میکند. که از کجا آغاز می یابد. در نگاهت می درخشد.
My Winter Tide
http://www.youcanmakeit.blogfa.com/8904.aspx
Stone dead for ever. من مدتهاست هم سطر سکوت شده ام. در پشت عاج های این زندان گربه ای شکل. و تا همیشه در انتظار فصل بهاران خاهم ماند. با چشمانی ابری و دلگیر. اکنون که پاییز است. رد پایم را بر سنگفرش هایی ترک خورده می سایم. برگهای طلایی پاییز با من میشکنند. در غروبی دل انگیز. لحظات سرد انتظار از راه میرسند. زمستان با تن سردش. میپیچد بر هستی ام. دانه های سفید برف. قاب دیدگانم را آرام میکنند. آه باز کسی آرام در گوشم لالایی مرگ میخاند. دستی آرام تخم درد میکارد. با ذجه ای خاموش. در کوچه پس کوچه های بی قراری .
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
18
رقص پروانه ها
ترجمه ادبی و عکس. بالاخره وبلاگ رو پس از مدتها با یه ترجمه آپدیت کردم.امیدوارم خوشتون بیاد. هم به روزه خوشحال می شم نظرتون رو بدونم. Give me a reason to believe that you're gone. I see your shadow so I know they're all wrong. Moonlight on the soft brown earth. It leads me to where you lay. They took you away from me but now I'm taking you home. I will stay forever here with you. The softly spoken words you gave me. Even in death our love goes on. Some say I'm crazy for my love,oh my love. نوشته شده توسط ...
رقص رنگ
نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۹/۰۲ 23:20 توسط نویسنده. در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم می کند:. یکی آبی آسمان که می بینم و می دانم که نیست. و دیگری خدا را که نمی بینم و می دانم که هست. نوشته شده در شنبه ۱۳۸۹/۰۸/۱۵ 23:57 توسط نویسنده. وقتی گفتم دوستت می دارم. می دانستم که الفبایی تازه را اختراع می کنم. به شهری که در آن. هیچ کس خواندن نمی داند! و شرابم را در جام کسانی می ریزم. که یارای نوشیدنشان نیست. نوشته شده در یکشنبه ۱۳۸۹/۰۲/۲۶ 23:13 توسط نویسنده. تو را بانو نامیدهام. بسیارند از تو بلندتر، بلندتر. خداوندا...
رقص روح
شطحیات روح سرگردان من. ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم. جامه ی کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم. گربدی گفت حسودی و رفیقی رنجید. گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم. حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او. وربحق گفت جدل با سخن حق نکنیم. نوشته شده در دوشنبه هفتم آذر ۱۳۹۰ساعت 8:37 توسط روح سرگردان. امروز رفتم یه شرکت بیمه ی ارواح واسه تقبل هزینه های دندون دخترم. قبول کردن همه ی هزینه ها رو تا سقف 20000000 ریال شما تقبل کنن! فکر کردین اینجام بیمه ها اختلاس میلیاردی می کن. ن و حق مردم رو میخورن؟ من ,روحی بی سوهان!
شکوه رقص سبز به جلوه آید همی | جز انتظار و جز استقامت وطن چاره ندارد
شکوه رقص سبز به جلوه آید همی. جز انتظار و جز استقامت وطن چاره ندارد. زمانی که دیر شده است و اسیری که در چنگال آن فرعون است …. ژانویه 29, 2012 بدست raghsesabz. نمیدانم، آیا امروز به قسمت «بهترین لینکهای سالهای قبل در این روز» در صحفه لینک های داغ سایت اجتماعی «بالاترین» توجه کرده اید یا نه؟ تیتر اول ین لینک این بخش از این قرار است:. Laquo;میرحسین: فراعنه زمانی صدای ملت را می شنوند که دیر شده است». اگر اشتباه نکرده باشم این آخرین پیام مهندس موسوی پیش از حصر خانگی شان بود. نوشته شده در Uncategorized. و گویی...
بی صدا
قطعا روزی صدایم را خواهی شنید. روزی که نه صدا اهمیت دارد نه روز .". نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 14:59 توسط سمیرا.
رقـــص شعـــله
اگرخواهی که حال ما بدانی/خرابم بیخودم مستم فلانی/زگندم خوشه ای دیشب چوخوردم/برون ازکوی جنت ره سپردم. با پیرهنت باد سخن داشت که رقصید. یا بوسه ز لبهای دلاویز تو برچید. سونامی موهات فرو برد به کامش. هررهگذری را که سرراه تو جنبید. برقوس وقزح طیف قشنگی است هویدا. زان روز که بر دشت افق رنگ تو پاشید. آن روز که تو بارسفربستی و رفتی. درشیون تنهایی ی من نام تو پیچید. موسیقی ی رویایی ی من تا ربابی است. کز نغمه ی آن آیه ی اعجاز درخشید. نوشته شده در دوشنبه هشتم تیر ۱۳۹۴ساعت 0:57 توسط ابراهیم سبحانی. دست پرگار کشیداز...
رقص سر انگشتان وجودم بر لبان لعل عشق
رقص سر انگشتان وجودم بر لبان لعل عشق. نفسام با نفست هم شماره شدن. آذین عشقم خدا بود. بزار بهت بگم که من. توی عشقم بخدا، خدا بود و خدا بود و خدا! اما تو نفهمیدی منو عشق و خدام رو . نوشته شده در شنبه ششم مهر ۱۳۹۲ساعت 22:44 توسط راوی 1 شب بارونی. شکستن و ساخته شدن. شاید دوست داری بقدری بشکنم و در این شکستن بقدری ذوب بشم تا بیشتر به تو راه پیدا کنم. خدای من .شاید تو خواستی زخم بخورم .شاید قرار بر این بود من ساخته بشم. شاید تو خواستی . شاید من نامردی ندیدم . شاید من بی انصافی نچشیدم. به قلب و دلم نیز مدیونی.
رقص مرگ
سلام به همه ی دوستای گلم. یه وبلاگ دیگه درست کردم مطالب طنزو خنده داره. خوشحال میشم به اونجام سر بزنید. Http:/ zedeqam.blogfa.com. اگه میخوای بخندی بیا. تاریخ یکشنبه بیست و ششم آبان ۱۳۹۲ ساعت22:11 نویسنده bahar. از گل رز هلن. فقط از پشت گوش. تاریخ یکشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۲ ساعت20:43 نویسنده bahar. ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﻗﻄﻊ ﻧﺨﺎﻉ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺑﺪﺯﯾﺴﺘﻦﺩﺍﺭﺩ. ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﺑﺪﻧﺎﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ. ﺻﺒﺮ ﮐﻦ، ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪﮐﺮﺩ. امشب زده ام به سیم آخر. ﮔﻨﺎﻩ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﺑﺎ ﺍﻭ . به بعضی...
... از جـــــان طمع بریــــدن
از جان طمع بریدن. اندوهگین بودن یک انسان خوب ، گستاخی در برابر خداوند است. به شوق تو . افتاده در این راه، سپرهای زیادی. یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی. از یك سفر دور و دراز آمده انگار. این قاصدك آورده خبرهای زیادی. نوشته شده در دوشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۴ساعت 10:17 توسط ادبیاتچی. کدوم پل شکسته روبرومه؟ دختران شهر به روستا فکر می کنند. دختران روستا در آرزوی شهر می میرند . مردان کوچک به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند. مردان بزرگ در آرزوی آرامش مردان کوچک می میرند . که هیچ کس به خانه اش نمی رسد؟ شاید هم بدانی .
رقص یادها
با گریه های سرخ شقایق. در امتداد قرنی سرشار از جنون. وقتی که فوج فوج سربازان. از تنگه ها به جبهه ظلمت می رفتند. تنهاترین پرنده دنیا بودم. وقتی گل سپید تکلم. در انفجار تیره باروت. پرپر زنان به فاجعه می پیوست. از گوشه های بام صدا کردیم. مانند یک غریبه گریست. ای مایه تسلی, ای دوست! در امتداد غربت پائیز. در آن فضای سربی, در آن اتاق سبز. تنهائی شفیقم را دیدی؟ ای سایه ی شقایق ای آتش زلال! وقتی که فوج فوج کلاغان. از گوشه های بام پریدند. نام کدام خاطره ها را. با اشتیاق زمزمه خواهی کرد؟ زیرا که گاهواره ی غمگینم.