piyaderoo.blogfa.com
piyaderopiyadero -
http://piyaderoo.blogfa.com/
piyadero -
http://piyaderoo.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.5 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.51 sec
SCORE
6.2
piyadero | piyaderoo.blogfa.com Reviews
https://piyaderoo.blogfa.com
piyadero -
piyaderoo.blogfa.com
piyadero
http://www.piyaderoo.blogfa.com/8804.aspx
اولین چیزی که به هم گفتیم. نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۸۸ساعت 19:7 توسط piyade. روزی که ۲۰ ساله شدم. نوشته شده در شنبه بیستم تیر ۱۳۸۸ساعت 20:51 توسط piyade. ستاره میشوی در آسمان آبی ذهنم. آما ستارگان در آبی آسمان نمی درخشند. نوشته شده در سه شنبه شانزدهم تیر ۱۳۸۸ساعت 19:7 توسط piyade. باز هم این صدای گوش خراش. چه قدر از این صدای سکوت نفرت دارم. کاش کسی کاش کسی این سکوت را بشکند. و مرا از صدای بی صدای این صدا رهایی بخشد. نوشته شده در شنبه سیزدهم تیر ۱۳۸۸ساعت 9:30 توسط piyade. در سیاهی می درخشند؟
piyadero - 21
http://www.piyaderoo.blogfa.com/post-23.aspx
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی دادن گل و هدیه و حرف های دلنشین را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی را راه بیان عشق می دانند. یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که اد...
piyadero
http://www.piyaderoo.blogfa.com/archive.aspx
piyadero - 19
http://www.piyaderoo.blogfa.com/post-21.aspx
دریا بهم آرامش میده. همه اش واسم مث یه معجزه اس. دلم میخواد بتونم مث دریا باشم. مث دریا بزرگ و آرامش بخش. مث دریا پر رمزو راز. ماه برام یه سنبله. سنبل تغییر آرامش و عشق. من ماهو دریارو واقعا دوس دارم. کمکم کن مث اونا بزرگ و زیبا شم. نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۸۸ساعت 11:26 توسط piyade. نوازش های پ ر خواهش. رد پای مداد چوبی(فرزانه). گیلاس آبی (میلاد تهرانی).
piyadero
http://www.piyaderoo.blogfa.com/8809.aspx
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی دادن گل و هدیه و حرف های دلنشین را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی را راه بیان عشق می دانند. یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که اد...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم!
http://www.pesarehavva.blogfa.com/8912.aspx
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم! اخر حوصله ی بغض هایمان سر میرود. و خون می چکد ازنگاهمان. بترس از چمدانهایی که عزم نرفتن دارند. و خواب فرودگاه را حرام میدانند. از لباسی بترس که خونش مباح است. سالهاست در تاریکی مترو. که سر به پنجره می گذاریم-. در صف های طولانی نان. در پیاده رفتن های شبانه. رویای روزی را می بینیم. که شب را به وضوح انکار می کنیم. که در همین تهران. همین ام القرای ازادی شده-. ساعتی عربی می رقصیم. بترس از بوسه هایمان. که لای ترک لبخندها پنهان است. و از دست های نرسیده که روزی می رسند. و اوار می شوند.
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم!
http://www.pesarehavva.blogfa.com/8807.aspx
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم! باز هم به کسی اطمینان کردم. خوب ضررش رو هم دیدم دیگه! این است رسم دنیا و ما فیها. مشکل از من ،یا اونا. نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم مهر ۱۳۸۸ساعت15:3توسط mehrdad. محتوای این وبلاگ شاید هیچ ربطی به اسمش نداره. تازه -از شما چه پنهون- اگه محتوایی داشته باشه! این اسم همین طوری به ذهنم رسید و گذاشتم روی وبلاگ! و در ضمن نمی دونم می خوام از چی بنویسم ولی می خوام بنویسم. به قول معروف:من می نوسیم پس من هستم! نوازش های پر خواهش. آنجا که کلمات میرقصند. Lما هیچ ما نگاه. دکتر سید مهدی موسوی.
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم! - ندا
http://www.pesarehavva.blogfa.com/post-20.aspx
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم! شعری که در زیر می خوانید-البته اگر بخوانید! شرح پریشانی ناقصی ست که.هیچی بخوانید! از مغازه ی پشت دانشگاه. رمانی عاشقانه* می خرم. از "میدان انقلاب" به سمت" آزادی". آرام آرام قدم میزنم. و ناخود آگاه به زیبایی های کیش فکر می کنم! از تقاطع"بهبودی"که رد می شوم. دختری جوان که از مقابلم می آید. ناگهان ماتم می کند! امیر آباد از کجا باید بروم؟ مسیر را نشانش می دهم. ودر حالی که "حرکتش" را دنبال می کنم. به راهم ادامه می دهم. راستی باید بگویم چشمانش نشان می داد. که اواخر بهار است!
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم! - نرفتن
http://www.pesarehavva.blogfa.com/post-23.aspx
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم! اخر حوصله ی بغض هایمان سر میرود. و خون می چکد ازنگاهمان. بترس از چمدانهایی که عزم نرفتن دارند. و خواب فرودگاه را حرام میدانند. از لباسی بترس که خونش مباح است. سالهاست در تاریکی مترو. که سر به پنجره می گذاریم-. در صف های طولانی نان. در پیاده رفتن های شبانه. رویای روزی را می بینیم. که شب را به وضوح انکار می کنیم. که در همین تهران. همین ام القرای ازادی شده-. ساعتی عربی می رقصیم. بترس از بوسه هایمان. که لای ترک لبخندها پنهان است. و از دست های نرسیده که روزی می رسند. و اوار می شوند.
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم!
http://www.pesarehavva.blogfa.com/9101.aspx
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم! 1) نمیشه که این وحشت دوره کرد! یه عمری جنون تحمل کنم. به دیوونگی م دل نبندی. 2) از ابتدای این وبلاگ تا حالا،آن قدر تغییر کردم که بهتر است یک وبلاگ دیگر راه بیندازم-اگر قرار است راه بیندازم- از ابتدای این وبلاگ تا حالا اینقدر تغییر کردم،اینقدر که نگو! 3) از انتها دوباره خیابان را مرور کردم. رد پاهایمان زرد شده بود. و هیچ گلوله ای به صدا در نمی آمد. بوسه هایمان را که لای همهمه ها،پنهان کرده بودیم. معلق مانده است حالا. و وقتی روی لبم نشست بوی ماندگی دادم. نوازش های پر خواهش.
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم! - اختتامیه
http://www.pesarehavva.blogfa.com/post-24.aspx
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم! 1) نمیشه که این وحشت دوره کرد! یه عمری جنون تحمل کنم. به دیوونگی م دل نبندی. 2) از ابتدای این وبلاگ تا حالا،آن قدر تغییر کردم که بهتر است یک وبلاگ دیگر راه بیندازم-اگر قرار است راه بیندازم- از ابتدای این وبلاگ تا حالا اینقدر تغییر کردم،اینقدر که نگو! 3) از انتها دوباره خیابان را مرور کردم. رد پاهایمان زرد شده بود. و هیچ گلوله ای به صدا در نمی آمد. بوسه هایمان را که لای همهمه ها،پنهان کرده بودیم. معلق مانده است حالا. و وقتی روی لبم نشست بوی ماندگی دادم. نوازش های پر خواهش.
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم!
http://www.pesarehavva.blogfa.com/8911.aspx
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم! آنقدر اینجا ننوشتم که انگار عادت شده،همیشه عادت ها برای انجام دادن که نیست گاهی برای. تو این تقریبن شش ماه-تحقیقن شش ماه و یازده روز و چند ساعت و چند دقیقه-خیلی چیزا عوض شده و یا. بهتر بگم خیلی چیزا رو تجربه کردم:عشق را،تنهایی را،نه را و خیلی چیزای دیگه که سعی میکنم نگم و به یادم. هم نیارم.به هر حال چون می گذرد غمی نیست. دوست داشتم تو این ترم درس می خوندم تا سریعتر تموم شه این لامصب-درس رو میگم-ولی تا حالا که شش. فست فودی نوشتن،فست فودی خواندن و فست فودی فکر کردن شدم!
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم!
http://www.pesarehavva.blogfa.com/8808.aspx
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم! روزی ما دوباره کبوترهایمان را. روزی ما دوباره کبوترهایمان را. ( شعر ). روزی ما دوباره کبوترهایمان. را پیدا خواهیم کرد و مهربانی. دست زیبایی را خواهد گرفت. روزی که کمترین سرود. و هر انسانی برای هر انسانی. روزی که مردم دیگر در خانههایشان. قفل افسانهای است و قلب. برای زندگی بس است. روزی که معنای هر سخن. تا تو بخاطر آخرین حرف. به دنبال سخن نگردی. روزی که آهنگ هر حرف. تا من بخاطر آخرین شعر. رنج جستجوی قافیه نبرم. روزی که هر لب ترانهای است. تا کمترین سرود بوسه باشد. روزی که تو بیایی.
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم!
http://www.pesarehavva.blogfa.com/8811.aspx
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم! حسی به من گفت:راجع به "او"بنویسم. کاغذ وخودکار را برداشتم وقصد کردم که نثری زیبا بنویسم.پنج خط که می شود،جوهر کلماتم خشک می شود! به سراغ شعر می روم.اول غزل.بیت اول را که می سرایم بیت بعد در گلوی احساس گیر می کندکه نزدیک است بمیرد که نمی گذراند! شعر سپید را امتحان می کنم که در کمرکش آن-از وسواس ها برای نو بودن-سیاه و کبود می شود! این گونه می شود که رها از قالبها چند سطری را بهانه کردم که عشق ناقصم را به یک نام نشان بدهم و بنشینم دردها را یک به یک واگویه کنم. خیلی التماس دعا دارم.
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم!
http://www.pesarehavva.blogfa.com/8903.aspx
حوا مرا ببخش،آدم نمی شوم! شعری نوشته ام محتاج نقدی بی رحمانه(! شهر را خراب خواهم کرد! ودر گرد و غبارها گم می شوم. برای یک بار هم شده-. نا تمام رها خواهی کرد! آوار سخت می بارد-. در لابه لای باران سقف ها. تا ستون ها دوباره پا بگیرند. حتی به جای من. که استخوان های ترکیده ی تنم. تاب لبخند را هم ندارند! نوشته شده در جمعه هفتم خرداد ۱۳۸۹ساعت21:10توسط mehrdad. محتوای این وبلاگ شاید هیچ ربطی به اسمش نداره. تازه -از شما چه پنهون- اگه محتوایی داشته باشه! این اسم همین طوری به ذهنم رسید و گذاشتم روی وبلاگ!
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
پیاده‌روی در اتوبان
حق روایت حزب اللهیها در سینما و تلویزیون گم شده است. بیانیه شاعران فارسی زبان در اعتراض به کشتار مسلمانان بی دفاع میانمار. شعرخوانی در شب شعر شهدای علمی. گزارشی از متن و حاشیه دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهید احمدی روشن. روشنفکران اگر طرفدار تودهها هستند چرا از وال استریت حمایت نمیکنند؟ پیش بینی دو سال قبل حسن عباسی درباره گلشیفته فراهانی. با ما باش آقا رضا. از: محسن بانژاد، جسدزنده، به: رضا امیرخانی، ارمیا. انگلیسی هاتفنگشان را زمین نگذاشتند جناب شجریان تصنیف نمی خوانید؟ صفحه شعر نشریه آیه. از آنچه گفت...
●••پیاده روی خیس••●
همه رفتند و من ماندم با قلبی شکسته. چه كسي مي گويد كه گراني شده است. دل ربودن ارزان.دل شكستن ارزان. دوستي ارزان است.دشمني ها ارزان. چه شرافت ارزان.تن عريان ارزان. آبروقيمت يك تكه نان و دروغ از همه چيز ارزانتر. قيمت عشق چقدر كم شده است. كمتر از آب روان.و چه تخفيف بزرگي خورده. متنفرم از انسان هايي كه ديوار بلندت را مي بينند. ولي به دنبال همان يك آجر لق ميان ديوارت هستند كه. تو را فرو ببرند. تا تو را انكار كنند. تا از رويت رد شوند. دوست داشتن كسي كه شما را دوست نداره. مثل بغل كردن كاكتوس مي مونه. اتفاقا شد&...
پیاده رو
می دونید چرا اسم وبلاگم را پیاده رو گذاشتم؟ چون پیاده رو جاییکه انسانهای متفاوتی رد می شن و حرفهای مختلفی با هم می زنند و اگه از توی یک پیاده رو رد بشی می تونی حرفهای جالبی بشنوی و گاهی تجربیات زیادی کسب کنی. بیا اینجا بگو و بشنو(بنویس و بخون). عکسهایی که شاید تا حالا ندیدید 2. عکسهایی که شاید تا حالا ندیدید. برای تو که می خواهی بهترین باشی. جاتون رو نگه دارید. سهشنبه ٢ آبان ۱۳٩۱. وضع ما این روزا. برای خالی نبودن عریضه. وصف حال این روزهای من. سال یکهزار و سیصد و نود و یک. سفر ما به کانادا. در این زمانه ی...
پياده رو همشهري جوان
پياده رو همشهري جوان. تاپايان روز يكشنبه 4 اسفند وقت داريد تا داستانكهايتان را بفرستيد. توجه: متنهايتان را در يك فايل ورد به نام و نامخانوادگي خودتان به ايميل اتچ كنيد. توجه: در subject ايميل شماره عكسي كه در وبلاگ گذاشتيم (مثلا 448) را بنويسيد. توجه: براي متنهاي حتما تيتر بگذاريد و اسمتان را زير تيتر تايپ كنيد. نوشته شده در شنبه سوم اسفند 1392ساعت 12:21 توسط عابر پياده. تاپايان روز يكشنبه 27 بهمن وقت داريد تا داستانكهايتان را بفرستيد. توجه: براي متنهاي حتما تيتر بگذاريد و اسمتان را زير تيتر تايپ كنيد.
piyadero
نگاهم را معنی کن. از نگاهم بخوان عشق را. زبان من نمیتواند انگونه که لایق توست. عشقم را نثارت کند. پس از نگاهم بخوان. بخوان که عاشقانه عاشقت هستم. ستاره ها را می شمارم. ستاره ها را دانه دانه می شمارم. بدون در نظر گرفتن اینکه ملیون ها ملیون سال نوری از من دورترند. نوشته شده در یکشنبه نهم اسفند ۱۳۸۸ساعت 9:30 توسط piyade. برای تویی که مرا با شمیم عشق آشنا کردی. برای تویی که مرا مانند شیرین بی قرارکردی. برای تویی که بی خبر رفتی. و مرا در کوچه های تاریک انتظار تنها گذاشتی. و من هنوز همان جا مانند کودک گمشده ای.
دنیای کل کل دخترو پسر
دنیای کل کل دخترو پسر. Khob khob khob khosh amad garmamo pazira bashid. In blog vase fane beyne manoo javoonast too nazarat kal khodetoo bendaz shayad kalet omad bala shodii nevisande eftekharii ma. Khejalat nakesh harche mikhahad dele tangat begoo. پیدا کردن شماره تلفن همراه خودت. دخترا و پسرا دانشجو. تفاوت دخترها و پسرها. تفاوت شب امتحان درخوابگاه دختران و پسران. رفتار پسرای دانشجو از ترم 1 تا ترم اخر. چندتا جمله زیبا وپندآموز. 27 کلاس های آمادگی آقایان جهت رسیدن به سطح هوشی یک. شوخی با دخترا و پسرا.
همیشه حق با دیوانه هاست
من هنوز فکر می کنم رعد و برق صدای سرفه های خداست که این روزها زیاد سیگار می کشد مثل من که این روزها زیاد عطسه می زنم! دکتر می گفت به مرکبات آلرژی داری من اما ترجیح می دهم بمیرم تا اینکه دنیا را بدون پرتقال سر کنم که دهان تو همیشه بوی پرتقال می دهد گیسوانت چراگاه شکوفه های بهار نارنج است پاییز که می رسد عطر لیمو از یقه ی پالتو پوستت بیرون می زند! دکترها حرفهای احمقانه زیاد می زنند! من هنوز فکر می کنم که اگر پدرم سواد خواندن و نوشتن داشت جنگی در جهان رخ نمی داد! دو تابلو از تنهایی. ترانه ای از من. شعر حضرت...
روح آزاد
دوس دارم ساعت ها بشینم کنارش و تاچ زدنش رو نگاه کنم / انقدر آروم ، انقدر با حوصله کار می کنه که آدم دلش میخواد تا ابد بشینه کنارش و کار کردنش رو ببینه / تاحالا شده یه خط بی فکر و اشتباه بکشی مرد؟ اون 3 -4 ساعتی که اونجام میشه بهترین ساعات هفته / وارد حیاطش که میشم و اون باغچه وسط حیاطو میبینم که حالا دورش پر شده از برگای زرد ، انگار پا میذارم تو یه دنیای دیگه / یه جایی که خیلی دوره از کوچه ی پشتی و بعد از اون . تاحالا نشده سوالی ازش بپرسم و بگه نمیدونم / تاحالا نشده بگه نمی تونی / نشده بگه خراب کردی / هم...
پیـــــــــــاده‌رو
ببخشید فلانی هنوز تو این محل زندگی می کنه؟ کی رفته سر خانه بخت. بدی اش می دانید کجاست؟ نوشته شده در 93/07/16. ساعت 4:23 توسط م.ح.م.د. کیف کردن از اینکه به خودت بپیچی؟ تنها چیزی ه می دانم ترس است. اضطراب است. استرس است. و دوباره ترس. لا اقل می دانم که این ترس ادا نیست. نوشته شده در 92/04/09. ساعت 6:44 توسط م.ح.م.د. آخرين نوشته ها :. 4:23" ببخشید فلانی هنوز تو این محل زندگی می کنه؟ 6:44" یادداشت های پراکنده. 14:43" به مظلومه ترین مظلومه ی عالم.
پیـــــــاده
سلام ، حال همه ما خوب است ،. ملالي نيست جز گم شدن گاه به گاه خيالي دور ،. كه مردم به آن شادماني بي سبب مي گويند . با اين همه عمري اگر باقي بود ، طوري از كنار زندگي مي گذرم. كه نه زانوي آهوي بي جفت بلرزد نه اين دل ناماندگار بي درمان! تا يادم نرفته است بنويسم ، حوالي خوابهاي ما سال پرباراني بود . مي دانم هميشه حياط آنجا پر از هواي تازه بازنيامدن است. اما تو لااقل ، حتي هر وهله ، گاهي ، هر از گاهي. ببين انعكاس تبسم رويا ، شبيه شمايل شقايق نيست! راستي خبرت بدهم خواب ديده ام خانه اي خريده ام. نه ري را جان!
