pesarak.persianblog.ir
بافته های مشوش یک مستبافته های مشوش یک مست
http://pesarak.persianblog.ir/
بافته های مشوش یک مست
http://pesarak.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
2.6 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
11
SSL
EXTERNAL LINKS
86
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
2.639 sec
SCORE
6.2
بافته های مشوش یک مست | pesarak.persianblog.ir Reviews
https://pesarak.persianblog.ir
بافته های مشوش یک مست
خاطرات - بافته های مشوش یک مست
http://pesarak.persianblog.ir/post/196
چون وسوسه ای که دست رد به سینه اش زده باشی ، گذشته زمانم ، گذشته زمانم. ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن. مرهم به دست و ما را مجروح میگذاری. عمری دگر بباید بعد از وفات ما را. کاین عمرطی نمودیم اندر امیدواری (سعدی). ساعت ٢:٥٢ ق.ظ روز ۱۳٩۱/٥/۱.
زاینده رود - بافته های مشوش یک مست
http://pesarak.persianblog.ir/post/194
عکس پل در آب می لرزد ، ماه در چشم های من. مهتاب این شب ها وامدار کدام نگاه توست، ای پلک هایت نسیم باغ های معلق ، چشم هایت قصیده ی اردیبهشت. بهار را به قامت تو دوخته اند یا تو را به قواره ی بهار، دیری نپاید که صدایم در تنفس نام تو به شکوفه بنشیند و فروردین از لا به لای انگشت های جوهریم رسوخ کند به بی قراری شب های آخر اسفند ماه. جان میدهم در پایکوبی این مغازله ها ، بیا و ببین. شب فراق که داند که تا سحر چند است. مگر کسی که به زندان عشق دربند است. ز ضعف طاقت آهم نماند و ترسم خلق.
بهار - بافته های مشوش یک مست
http://pesarak.persianblog.ir/post/193
چون گرده ی گلی. که سرنوشت غریبش را. به سرکشی باد می سپارد آرام. که سرنوشت غریبش را. چون گرده ی گلی. ساعت ٥:٠٠ ب.ظ روز ۱۳٩٠/۱٢/٢۸.
نگفتمت - بافته های مشوش یک مست
http://pesarak.persianblog.ir/post/197
مرو آن جا، که آشنات منم. ساعت ٦:۱۸ ق.ظ روز ۱۳٩۱/۱۱/۳.
از تفاسیر برأی ۱ - بافته های مشوش یک مست
http://pesarak.persianblog.ir/post/195
از تفاسیر برأی ۱. هنالک ابتلی المؤمنون وزلزلوا زلزالا شدیدا (احزاب ۱۱). هنا نزدیک است همین حوالی اعم از زمان یا مکان. و هنالک دورتر، چونانکه ذا و ذالک،. و زلزال اضطراب بزرگ است و لرزیدنی سخت، آنگونه که زلزله لرزیدن زمین است بسختی، محنتی که ویران می کند و می سوزاند. شدید مشبهه باید باشد از ریشه شدت ، آنچه به جان و پوست درک می شود نه قوت که قدرتی است خارج از حس که درک نمی شود، تنها به دلیل و فلسغه ادراک ( یا فهم) می شود. آنگونه که خدای تعالی موصوف است به قوت و به شدت وصف نمی شود.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
11
وبلاگ - جايی برای هيچکس
http://im1980an1361.persianblog.ir/tag/وبلاگ
رفتم اينجا. ديگه اينجا می نويسم. ساعت ۱٠:۱۸ ق.ظ روز شنبه ٢۳ آبان ،۱۳۸۳. تگ ها : وبلاگ. رفتم اينجا. ديگه اينجا می نويسم. ساعت ۱٠:۱۸ ق.ظ روز شنبه ٢۳ آبان ،۱۳۸۳. تگ ها : وبلاگ. رفتم اينجا. ديگه اينجا می نويسم. ساعت ۱٠:۱٧ ق.ظ روز شنبه ٢۳ آبان ،۱۳۸۳. تگ ها : وبلاگ. نوشته اي براي ضميري كه مي خوانمش. يادداشتي براي يك من كه روبرويم مي نشيند و تو خطاب مي گيرد . به ياد پسركي كه دو هزار سال پيش عاشق مريم مقدس شد و آرام چشمانش را بست ،. و انسان آغاز شد. صداي جيغ زني در هوا احساس بطالت مي كند. ما هر سال سر درس انش...
پرشین بلاگ - جايی برای هيچکس
http://im1980an1361.persianblog.ir/tag/پرشین_بلاگ
رفتم اينجا. ديگه اينجا می نويسم. ساعت ۱٠:۱۸ ق.ظ روز شنبه ٢۳ آبان ،۱۳۸۳. تگ ها : وبلاگ. رفتم اينجا. ديگه اينجا می نويسم. ساعت ۱٠:۱۸ ق.ظ روز شنبه ٢۳ آبان ،۱۳۸۳. تگ ها : وبلاگ. رفتم اينجا. ديگه اينجا می نويسم. ساعت ۱٠:۱٧ ق.ظ روز شنبه ٢۳ آبان ،۱۳۸۳. تگ ها : وبلاگ. نوشته اي براي ضميري كه مي خوانمش. يادداشتي براي يك من كه روبرويم مي نشيند و تو خطاب مي گيرد . به ياد پسركي كه دو هزار سال پيش عاشق مريم مقدس شد و آرام چشمانش را بست ،. و انسان آغاز شد. صداي جيغ زني در هوا احساس بطالت مي كند. ما هر سال سر درس انش...
..::سایه پروانه::...
http://www.shakhetoba.blogfa.com/8801.aspx
در کنار سایهام سایهی پروانهایست.آرزو دارم بدانم صاحب آن سایه کیست. بحرین نامه .فسمت پایانی. دولت پادشاهی بحرین لطف کردند و به تمام شرکت کنندگان همایش ویزا دادند الا ایرانی جمع که بنده باشم.سایه شون مستدام بر سر عبد و عبیدهاشون. حالا دقیقا کمتر از 24 ساعت به پروازم گفتند! به هر حال این وسط کلی تو جیب هواپیمایی القطری رفت و تو اکسچینج پول چون ارز متفرقه بود کلی ضرر کردم. اینم از داستان اولین کنفرانس بین المللی ما. نوشته شده در سه شنبه هجدهم فروردین 1388ساعت 13:5 توسط مطهره. پر استرسم .همین. هم چنین شیخنا ح...
آهستگی - یک چتر یا در؟ ببینی می شناسی اش!
http://www.a-eslamzade.blogfa.com/post-13.aspx
گاهی که جاده به پس می رود. یک چتر یا در؟ ببینی می شناسی اش! دختر گفت:" اینجا چه کار می کنی؟ دیروز هم تو را دیدم.". دنبال چیزی می گردم.". اعتراف کردم: "دقیقا نمی دانم. فکر می کنم شبیه یک در باشد.". دختر تکرار کرد: "یک در؟ همه شکل و همه رنگ دری وجود دارد.". درباره اش کمی فکر کردم.یک در؟ چه شکلی و چه رنگی؟ تا آن وقت حتی یک بار هم به شکل یا رنگ درها فکر نکرده بودم."نمی دانم.چه شکلی یا چه رنگی ممکن است باشد.اصلا شاید در نباشد.". منظورت این است که شاید یک چتر یا چیزی شبیه آن باشد؟ کجا ممکن است پیدایش کنم.
..::سایه پروانه::... - از مرگ جستم
http://www.shakhetoba.blogfa.com/post-129.aspx
در کنار سایهام سایهی پروانهایست.آرزو دارم بدانم صاحب آن سایه کیست. همیشه با خودم فکر میکردم در قرن بیست و یکم مرگ من چه جوری هست؟ از سرطان یا سکته؟ تصادف با ماشین یا آلودگی هوا؟ هیچ وقت به ذهنم خطور نمیکرد روزی جلوی قطار مترو تهران بیفتم و بمیرم! اما دیروز درست 22 آذر 88 فرشته ای مرا از این مرگ نجات داد. راهبر قطار اعلام کرد که در دو ایستگاه بعدی توقف نخواهد داشت. خب اینکه چیز تازه ای نبود. این ماههای اخیر به عنوان یک مسئله عادی مترو تهران درآمده است. به در مخالف تکیه داده بودم. صحنه وحشتناکی بود .هم...
..::سایه پروانه::...
http://www.shakhetoba.blogfa.com/8809.aspx
در کنار سایهام سایهی پروانهایست.آرزو دارم بدانم صاحب آن سایه کیست. همیشه با خودم فکر میکردم در قرن بیست و یکم مرگ من چه جوری هست؟ از سرطان یا سکته؟ تصادف با ماشین یا آلودگی هوا؟ هیچ وقت به ذهنم خطور نمیکرد روزی جلوی قطار مترو تهران بیفتم و بمیرم! اما دیروز درست 22 آذر 88 فرشته ای مرا از این مرگ نجات داد. راهبر قطار اعلام کرد که در دو ایستگاه بعدی توقف نخواهد داشت. خب اینکه چیز تازه ای نبود. این ماههای اخیر به عنوان یک مسئله عادی مترو تهران درآمده است. به در مخالف تکیه داده بودم. صحنه وحشتناکی بود .هم...
زمانی برای کوچ ِ قاصدکـــ ها - خستــ ِ ای
http://www.iris29.blogfa.com/post-1219.aspx
زمانی برای کوچ قاصدک ها. کسی مرا چونان قاصدک، درون دستهایش پناه داد! آرزویی کرد و دمید. از بازی کودک آنه. که دآر م فقط ادآمه ش می د م، . همین! لحظه ي کوچ : یکشنبه ۲۸ تیر۱۳۹۴ساعت 20:41 به قلم قاصدک. این وبلاگ صرفا جهت نگارش واژه های ذهن قاصدک ایجاد شده و قصد هیچگونه تبادل لینک، آشنایی با دوستان محترم احیان ا بازدیدکننده، یا بالا ب ردن آمار بازدیدکنندگان را ندارد! گذر قاصدک به وبلاگ ها، بستگی به فرصت حال حوصله ش دارد. متن تبلیغاتی حاوی [تبادل لینک] در نظرات، تایید نمی شود! همیشه پیام آور شادی یا غم نیستند.
آهستگی - نموت..
http://www.a-eslamzade.blogfa.com/post-7.aspx
گاهی که جاده به پس می رود. طیبه زنگ می زند که نیامدی چرا؟ شلوغ بود و جای تو خالی.میگویم:دلم خواست اما نشد! نگفتم اما که یک چیزی بند شده بود به پاهام نمی گذاشت بیارمشان تا میدان فلسطین.یک بندی پیچیده بود و گره خورده بود کور.کور به خدا! که وا نشد به دندان استدلال. نشسته ام روبروت و می گویم می خواهم بروم! می گویی دلیل بیاور.می آورم.می گویم آنجا که ایستاده باشم حس می کنم همراهم.نشان میدهمش.می گویی باید نشان بدهی داشتنش کافی نیست؟ نه نیست خشمی که توی خانه بماند به دردم نمی خورد! عاطفه اسلام زاده.لار.
آهستگی - از گوشه ای برون آی..
http://www.a-eslamzade.blogfa.com/post-10.aspx
گاهی که جاده به پس می رود. از گوشه ای برون آی. دیشب توی اتاق آخر حرف فقط این بود:چقدر ها که گیج می زنیم ها! وایوای.وای هیچ راه نمانده که پا بگذاریم توش و قلبمان مطمئن باشد؟ نه کوکب هدایت از گوشه ای در آمده نشسته به گوشه ای دیگر! تقصیر باشد به گردن شب که مثل سگ سیاه است! نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم دی ۱۳۸۷ساعت 20:3 توسط عاطفه اسلام زاده. عاطفه اسلام زاده.لار. روزنامه نگاری خواندم در دانشگاه علامه تمام شد. حالا توی یک دبستان پسرانه مربی ام. بافته های مشوش یک مست.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
86
غریب تنها
خندید گفت عید . شما هم . انگار کلمههاش جور نمیشد. گلوشو صاف کرد و گفت : عیدشما هم. مبارک. انگار تو گلوش یه چیزی ترکید . دوتا اشک درشت از دوتا چشاش غلتید پایین . گفت نه . چیزی نیست . دوتا اشک دیگه ق ل خوردن پایین. با دست پاکشون کرد. زمین و نگاه کرد. گفت : دلم میخواد . میدونی . من . میدونی. مطلب از وبلاگ http:/ humenstory.blogfa.com/. نوشته شده در سه شنبه 2 آذر1389ساعت 5:23 بعد از ظهر توسط علی. صندلی بمونه واسه شما. اگه جا گیر بیاریم. واسه اینکه دوست نداریم فقط یکیمون بشینه. صندلی بمونه واسه شما. دل عاشق ب...
رسم بی رسمیای زمونه
رسم بی رسمیای زمونه. دوشنبه 5 اردیبهشت 1390. ای ادمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید. من که در اب میسپارم جان. بی خیال من که دست و پای شادی میزنم. من به رسم دلسپردنهایتان. دلبریدم از زمین تیره و سنگینتان. من به وقت شادی و عیش و غزل خوانی خود. که گمان میبردم این جا ماندنی هستم. از دلی که همه ی لحظایش پای من واهی شد. از دلی که پای من سوخت و دلم. پی دلهای دگر کوچه گرد و ول و هر جایی شد. ای ادمها که بر ساحل بساط دل گشا دارید. نان به سفره جامه تان بر تن. یک نفر در اب میخواند شما را. من در وجودم بوی نفرت دیدم.
پسرک تنــــــــــــها
به سلامتی جیگرم که با الکل سوخت ولی جیگری. به سلامتی ریه ام که با دوسیب سوخت ولی دلی را. به سلامتی قلبم که شکست ولی احساس کسی را له. سه شنبه بیست و سوم اردیبهشت 1393 1:42. یه چیزایی راجب خودم. نه زیبایم ، نه مهرباל . نه عاشق! فرارﮮ از בختراל آهל پرست و پسراל مانکל پرست. فقط براﮮ خوבم هستم. سنگیל .سرگرבاל .مغرور.قانع. با یک پیچیدگﮯ ساבه و مقבار بی حوصلگﮯ زیاב! و براﮮ تویﮯ که چهره را می پرستﮯ نه سیرت آבمﮯ را. هیچ نבارم. راهت را بگیر و برو. حوالﮯ בل ما توقف ممنوع است . شنبه شانزدهم فروردین 1393 0:56. آرام ف...
× مغــزِ رَد داده ×
مغز ر د داده. خسته از هر سرآغازی که پایانی نامعلوم دارد! آرامش". . . . . هنر " نپرداختن به انبوه مسائلیست ،. که حل کردنش سهم. خداست". . . وبلاگ گرتو خاکیه ماستا درو دیوارش خاک گرفته. یادش خوش پاییز سه سال پیش سرآغاز. خاطره ها دل مشغولیاتمون حرفامون. هاها. میخوایم دوباره بنویسیم توش،بالاخره هرچی نباشه کلی خاطره توشه. دگ ما به جرگه ی دانشجویان پیوستیم و نگارش ما در اینجا کمی دیر دیره ، نمیدونم هنو هیچ عقل ک لی ه ه ب وبمان سر بزنه! نمیرس یم ب ه هم مث دوتا خ ط. میرم ولی باز تو بدون همیشه. همیشه ف ک میکردم.
دل نوشته های پسرک
دل نوشته های پسرک. چند قدم تا ظهور. چند قدم تا ظهور مانده؟ نوشته شده در پنجشنبه یکم مرداد ۱۳۹۴ساعت 18:24 توسط پسرک. ایت الله بهجت در مورد امام زمان. در محضر بهجت:۱/۲۴۷] با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عین الله الناظره است، آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟ چه پاسخی خواهیم داد؟ نوشته شده در پنجشنبه هجدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 2:17 توسط پسرک. عارف بالله آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه. اینطور نیست که آن ها از جهنم آمده باشند ما از بهشت. ملائکه ی من ...
بافته های مشوش یک مست
مرو آن جا، که آشنات منم. ساعت ٦:۱۸ ق.ظ روز ۱۳٩۱/۱۱/۳. چون وسوسه ای که دست رد به سینه اش زده باشی ، گذشته زمانم ، گذشته زمانم. ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن. مرهم به دست و ما را مجروح میگذاری. عمری دگر بباید بعد از وفات ما را. کاین عمرطی نمودیم اندر امیدواری (سعدی). ساعت ٢:٥٢ ق.ظ روز ۱۳٩۱/٥/۱. از تفاسیر برأی ۱. هنالک ابتلی المؤمنون وزلزلوا زلزالا شدیدا (احزاب ۱۱). هنا نزدیک است همین حوالی اعم از زمان یا مکان. و هنالک دورتر، چونانکه ذا و ذالک،. نرفته باشد. شاید گرفتاری است یا گرفتگی. شب فراق که داند ک...
دل نوشته هايي با طعم پاييز
دل نوشته هايي با طعم پاييز. سلام دوستان من خیلی وقت بود که سربه وبلاگم نزده بودم ولی از فردا وبلاگم شروع به کار میکنه مرسی قراره بترکونیم. نوشته شده در یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 15:38 توسط اميد. نوشته شده در یکشنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 11:14 توسط اميد. چند خواص گیاهی بدرد بخور. اگر دوست دارید یک فنجان گل گاوزبان سالم و طبیعی بنوشید، یا اینکه همیشه نعنا، بابونهی تازه دم دست داشته باشید و اگر از علاقمندان باغبانی هستید این مطلب برای شماست. نوشته شده در سه شنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۲ساعت 17:13 توسط اميد.
پسرک
Only Love Is Beautiful Smile. به نام خدایی که در همین نزدیکیست. اين جهانيست كه همه مضحكه و تكراره. دختری با اسانس لیمو. هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم. گاهی حرف میزند . گاهی هم فریاد می کشد. پنجشنبه نوزدهم مرداد 1391 ] [ 3:45 ] [ پسرک ]. شب خوابگاه دختران سکانس اول:. دختر شبنم نامی با چند کتاب در دستش وارد واحد دوستش لاله می شود و او را در حال گریه می بیند.). چرا داری مثل ابر بهار گریه می کنی؟ لاله: خدا منو می کشت این روزو نمی دیدم. (همچنان به گریه ی خود ادامه می دهد.). شبنم: بگو ببینم چی شده؟ دختری ...
پسر ایرونی
به من تكيه كن! من تمام هستيم را دامني مي كنم تاسرت را بر آن بنهي! تمام روحم را آغوشي مي سازم تا تودرآن ازهراس بياسايي! تمام نيرويي راكه در دوست داشتن دارم دستي مي كنم تا چهره. وگيسويت را نوازش كند! تمام بودن خود را زانويي مي كنم تابر آن به خواب روي! خود راتمام خود رابه تومي سپارم تا هرچه بخواهي از. آن بياشامي ازآن برگيري. هرچه بخواهي از آن بسازي هرگونه بخواهي. ازين لحظه مراداشته باش! نوشته شده در یکشنبه یکم مرداد ۱۳۹۱ساعت 1:34 توسط پسرک. بعداز رفتنت باران چه معصومانه مي باريد. با مهرباني دانه بر مي چيد.
پسرک مهربون
چند وقتیست همه دلگیرند از من . مدرک میخواهند برای غمگین بودنم . برای نا امید بودنم،برای تلخ شدنم . من نه غمگینم .نه نا امید . نه تلخ . فقط مدتیست که به دنبالشان میگردم . مدتیست که گم شده اند. صبرم تحملم . امیدهایم . انگیزه ام . نمیدانم کدام صفحه ی قصه ی سرگذشتم. را جا گذاشتمشان . شنبه یازدهم بهمن 1393 ] [ 22:39 ] [ محمد یوسف ] . خدایا یه چیز میگم. چهارشنبه دوازدهم آذر 1393 ] [ 22:5 ] [ محمد یوسف ] . باز هم که رفتی و تنهایی من سر به فلک کشیده است. باز هم که نیستی و اشکهایم سیل مانند مرا به زیر کشیده است.
دست نوشته های میثم پوراَقدم
دست نوشته های میثم پورا قدم. شنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۸۹. آدرس وبلاگم عوض شد. سلام خدمت دوستان گلم. از اين به بعد شما مي تونيد مطالب منو در وبلاگ جدیدم دنبال كنيد.از همه دوستاني كه منو در ساختن و بهتر شدن محتوا و ظاهر وبلاگ قبلیم کمك كردن خيلي خيلي ممنونم.در ضمن از همه دوستاني كه منو لينك كردند تقاضا مي كنم وبلاگ منو به آدرس جديد لينك كنن. حالا هم از اين به بعد سعي مي كنم تو وبلاگ جدیدم پست بدم و از همه شما مي خوام با نظراتتون منو براي بهتر شدن وبلاگ كمك كنين.كوچيك همتون ميثم. شنبه هجدهم اردیبهشت ۱۳۸۹.