yasharh.persianblog.ir
غبار غم برود حال خوش شود حافظ
http://yasharh.persianblog.ir/1385/5
غبار غم برود حال خوش شود حافظ. نویسنده : ياشار هرزندي. ساعت ٤:٢٧ ب.ظ روز سهشنبه ۳ امرداد ،۱۳۸٥. تگ ها : وبلاگ. پروفایل مدیر : ياشار هرزندي. سهشنبه ۳ امرداد ،۱۳۸٥. خدای ايراني خدای غير ايرانی! A Rose will bloom. باشگاه دانشجویان و متخصصان. این وبلاگ با قدرت پرشین بلاگ. راه اندازی شده است.
hosnaa.blogfa.com
سراغم را از بوی باران بگیر - از مجموعه ی پایین آوردن پیانو از پله های هتل یخی
http://www.hosnaa.blogfa.com/post-59.aspx
سراغم را از بوی باران بگیر. از مجموعه ی پایین آوردن پیانو از پله های هتل یخی. کنار خانه ی ما راه زدند. اتوبوس ها را به کار انداختند. این گونه شد که از آنجا گریختیم. بر پنجره مه گرفته مسافرخانه ها. نام دهکده را مشق می کنم. اسبی وحشی و سپید. نوشته شده در دوشنبه پنجم بهمن ۱۳۸۸ساعت21:48توسط حسنا صدقی. عطش بی پایان جوانی. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.
hosnaa.blogfa.com
سراغم را از بوی باران بگیر
http://www.hosnaa.blogfa.com/8805.aspx
سراغم را از بوی باران بگیر. به یاد شاملو که هنوز حنجره حنجره صداست! یک شاخه در سیاهی جنگل به سوی نور. نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۸۸ساعت5:50توسط حسنا صدقی. عطش بی پایان جوانی. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.
hosnaa.blogfa.com
سراغم را از بوی باران بگیر - سرزمین
http://www.hosnaa.blogfa.com/post-62.aspx
سراغم را از بوی باران بگیر. به بهانه ی کابوس های هر شبم و روزهای سرزمینم که از کابوس هایم پیشی گرفته اند. یادم می آید از روزهای دور. که صدای باروت و خون همسایه ی کودکی هایم بود. سرزمین جغرافیایی مقدس است"! در مدرسه سرزمین مانتو های گشادی بود. که بر تنهامان می پوشاندند. و در دانشگاه واژه ای که کمرنگ و کمرنگ تر می شد. نمی دانم کجای روزها بود که سرزمین از س ر ما گذشت. و ما که در روزهای کودکی مشق های خود را رج زده بودیم. تا این سوی آب ها پیش آمدیم. امروز سرزمین سطر اول تمام خبرهاست. ما همه از یک واژه گریختیم.
hosnaa.blogfa.com
سراغم را از بوی باران بگیر - از مجموعه ی تازه انتشار یافته ی شمس لنگرودی
http://www.hosnaa.blogfa.com/post-60.aspx
سراغم را از بوی باران بگیر. از مجموعه ی تازه انتشار یافته ی شمس لنگرودی. می میرم به جرم آن که هنوز زنده بودم. می خواهم به پاس آخرین کلمات. که از دهانت می افتد. سجده کنم خاک را. مواعظ سنگ را می شناسم. مواعظ برف-همسایه ی کودکی هایم. از چه سخن می گوید. او که به پای خود. به جانب تبعید می رود. نوشته شده در پنجشنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت12:5توسط حسنا صدقی. عطش بی پایان جوانی. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.
hosnaa.blogfa.com
سراغم را از بوی باران بگیر
http://www.hosnaa.blogfa.com/8908.aspx
سراغم را از بوی باران بگیر. به یاد روزهایی که "ما سه نفر بودیم". ما سه نفر بودیم. دست هامان بی سایه. سایه هامان بر دیوار. و چشم هامان رو به رد پرندگانی. که در اوقات رویاها رفته بودند. بعد هم اندکی باران آمد. ما دلمان برای خواندن یک ترانه معمولی تنگ شده بود. اما صدای چیزی شبیه صدای ادمی آمد. سال ها بعد از مادران مویه نشین شنیدیم. هیچ بهاری ان همه رگبار نابه هنگام نباریده بود. می گویند سال.سال کبوتر بود. ما دو نفر بودیم. خواب هامان از دریا. و لب هامان تشنه. تنها به نام یکی پیاله از انعکاس نوشانوش.
hosnaa.blogfa.com
سراغم را از بوی باران بگیر - اندکی باران
http://www.hosnaa.blogfa.com/post-61.aspx
سراغم را از بوی باران بگیر. به یاد روزهایی که "ما سه نفر بودیم". ما سه نفر بودیم. دست هامان بی سایه. سایه هامان بر دیوار. و چشم هامان رو به رد پرندگانی. که در اوقات رویاها رفته بودند. بعد هم اندکی باران آمد. ما دلمان برای خواندن یک ترانه معمولی تنگ شده بود. اما صدای چیزی شبیه صدای ادمی آمد. سال ها بعد از مادران مویه نشین شنیدیم. هیچ بهاری ان همه رگبار نابه هنگام نباریده بود. می گویند سال.سال کبوتر بود. ما دو نفر بودیم. خواب هامان از دریا. و لب هامان تشنه. تنها به نام یکی پیاله از انعکاس نوشانوش.
hosnaa.blogfa.com
سراغم را از بوی باران بگیر
http://www.hosnaa.blogfa.com/8808.aspx
سراغم را از بوی باران بگیر. شعری از حافظ موسوی. باید از روی استخوان های ما می گذشت. با دندان های براقشان. خانه ها را می جویدند و پیش می آمدند. با کاغذ هایی که به دستشان داده بودند. در جاهای دیگر شهر،خانه های بهتری خریدند. اما ما،هیچ گاه نتوانستیم. برای خودمان خاطره های بهتری بخریم. حتا حالا که با ماشین های شخصی مان. از بزرگراه می گذریم. و به آهنگ های قدیمی گوش می کنیم. از کتاب خرده ریزهای خاطره و شعرهای خاورمیانه. نوشته شده در جمعه هشتم آبان ۱۳۸۸ساعت18:8توسط حسنا صدقی. عطش بی پایان جوانی.
hosnaa.blogfa.com
سراغم را از بوی باران بگیر
http://www.hosnaa.blogfa.com/8807.aspx
سراغم را از بوی باران بگیر. آن سوی سطرهای عاشقانه ی این کتاب. چند روزیست که فریب کلمات را خورده ام.لابه لای شعرهای قدیمی دنبال رد پایی از خودم می گردم که هنوز باران نخورده است. در روزگاری که حرف امروز را باید فردا نوشت به همین شعر بسنده می کنم! باید کسی آن سوی سطرهای عاشقانه ی این کتاب. مرا به یاد بیاورد. زیاد و کم دارد دیر می شود. و اگر با همین سرعت پیش برویم. به حرکت قطار نمی رسیم. اگر حافظه ی این کتاب از تمنای دست های ما خالی باشد. جایی برای کلمات باقی نمی ماند! آن سوی سطرهای عاشقانه ی این کتاب.
hosnaa.blogfa.com
سراغم را از بوی باران بگیر
http://www.hosnaa.blogfa.com/8711.aspx
سراغم را از بوی باران بگیر. از بسط بازی روزها. خاطراتی که در سرم سوت می کشند. همیشه دستی هست که دور از نگاه تو! و من که دود می شوم. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۸۷ساعت11:49توسط حسنا صدقی. عطش بی پایان جوانی. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.