paeezak.blogfa.com

rozhaibigharari.blogfa.com

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد - تنهایی در شلوغی

http://rozhaibigharari.blogfa.com/post-10.aspx

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد. بچه ها داشتم فکر می کردم که چه چیزی میتونه برای آدم بدترین چیز باشه. به نظر شما بد ترین اتفاق کدومه؟ البته به غیر از بیماری های صعب العلاج). بی اعتمادی دیگران به شما. ۲- قبول نشدن تو کنکور. ۳- مشروط شدن تو دانشگاه. ۵-تو غربت زندگی کردن. اما به نظر من همه این چیزا قابل تحمله. به نظرم بدترین چیز اینکه وقتی پا تو از خونه میذاری بیرون هیچ کس چشم براه برگشتنت نباشه وقتی. دیر می کنی هیچ کس دلواپست نشه هیچ کس بهت زنگ نزنه که کجایی هیچ کس منتظرت نباشه. عمو حمید و داستان بخت.

rozhaibigharari.blogfa.com

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد

http://rozhaibigharari.blogfa.com/9202.aspx

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد. اين وبلاگ ديگر به روز نخواهد شد و اگر مانده بخاطر وجود ردپايي از بنده و خاطراتيه كه توش وجود داره ياد همه دوستان عزيز كه تو اين وبلاگ اثري از خودشون به جا گذاشتن گرامي، همتون رو دوست دارم بدرود. نوشته شده در پنجشنبه ۱۹ اردیبهشت۱۳۹۲ساعت 19:9 توسط مهران. عمو حمید و داستان بخت. راز و نیاز با خدا از نوع دیگش. صدام کن ای صداقت پیشه. م نو م نو م نو م ن(مهسایی). ضد حال دختر (رضا و مهدی). در کوچه های خاطره باران . ღ رهگذری درپی خدا! نگاه = ویرانه(ماه تیسای عزیز.).

rozhaibigharari.blogfa.com

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد - غیبت

http://rozhaibigharari.blogfa.com/post-18.aspx

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد. چون خیلی از شما دوستای گلم ازم پرسیده بودید چرا آپ نمی کنم باید خدمتتون عرض کنم. که بخاطر کار زیادی که این روزا دارم تا حدود دو ماهی رو آپ نمی کنم. اما چون نمی تونم به طور کامل از نت قطع شم سعی می کنم تو این مدت بهتون سر بزنم. و اگر هم نظر گذاشتید حتمآ جواب بدم. شما هم به من سربزنید خوشحال میشم. براتون آرزوی موفقیت می کنم. نوشته شده در جمعه ۹ اردیبهشت۱۳۹۰ساعت 16:36 توسط مهران. عمو حمید و داستان بخت. راز و نیاز با خدا از نوع دیگش. صدام کن ای صداقت پیشه. آی آر آی بی.

rozhaibigharari.blogfa.com

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد - بازی عشق

http://rozhaibigharari.blogfa.com/post-11.aspx

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد. ما آدما بعضی وقتا ممکن وارد بازی عشق بشیم اما داشتم فکر می کردم وقتی آدم وارد این بازی. میشه جزو کدوم دسته از عاشقاست . آدما تو عشق به چند دسته تقسیم میشن :. بعضیا تو این دنیا، ساخته میشن برای عاشق شدن و نرسیدن! بعضیا هم خدا اونا رو ساخته که همیشه معشوق باشن، همیشه دوست داشتنی باشن! تو این دنیا بعضیا خسرو میشن و بعضیا فرهاد ، بعضیا هم شیرین! بعضیا مجنون میشن و بعضیا لیلی! بعضیا هم هستن که از عشق هیچ بویی نمی برن ، دلشون مثل سنگ سخته و شاید دل. که میخوان جاش باشن!

rozhaibigharari.blogfa.com

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد - صدام کن ای صداقت پیشه....

http://rozhaibigharari.blogfa.com/post-14.aspx

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد. صدام کن ای صداقت پیشه. بزن بارون بزن خیسم کن آبم کن ترم کن! کمک کن تازه بارون من غریبم پرپرم کن! بزن آتیش بجونم شعله کن خاکسترم کن! بذار سر روی دوشم سایتو تاج سرم کن! صدام کن ای هوای تازه ای عطر رونده! هوا پر شه پر از پرهای رنگی پرنده! بزن بارون بزن خیسم کن آبم کن ترم کن. چون مرخصی یک ماهه ای که از شما گرفته بودم تموم شده. و به علت تمدید نشدن مرخصیم! به سفارش شما دوستای گلم باید امروز آپ می کردم! نوشته شده در جمعه ۲۴ دی۱۳۸۹ساعت 11:24 توسط مهران. عمو حمید و داستان بخت.

rozhaibigharari.blogfa.com

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد - عمــــــــو حمیــــــــد و داستــــــــان بخــــــــت

http://rozhaibigharari.blogfa.com/post-24.aspx

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد. عمو حمید و داستان بخت. بازم سلام دوستان خب دیگه بریم سراغ داستانمون به اسم داستان. یه روز میگن توی یه شهر دور یه مردی بود که همیشه توی زندگیش بدشاسی می آورد خلاصه اگه دست به طلا میزد خاکستر میشد زندگیش جوری بود که انگار بختش خوابیده. بود آخرش این مرد خسته میشه و تصمیم میگیره بره پشت کوه قاف و بختش رو از خواب بیدار کنه. خلاصه مرد بار بونه اش رو می بنده و راه سفر رو در پیش میگیره. میره و میره و میره تا اینکه میرسه به شیر موش بلغور! مرده میگه دارم میرم پشت کوه قاف که ب...

rozhaibigharari.blogfa.com

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد - راز و نیاز با خدا از نوع دیگش...

http://rozhaibigharari.blogfa.com/post-15.aspx

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد. راز و نیاز با خدا از نوع دیگش. دو فرزند است و یک مادر که مادر هر دو را مادر. یکی را می دهد ش کر. یکی را زار می بینم! نمی دانم چنین است یا که من این سان می بینم! چند روز پیش وقتی که این شعر رو خوندم تو فکر فرو رفتم که ما همه خدامون یکیه پس چرا یکی. خوشیخته و یکی بدبخت، یکی خدا هواشو داره ویکی هم انگار اصلآ صداش رو نمی شنوه! توی زندگی یه چیزایی رو می بینم که دیدنش خیلی سخته. خدایا به جاه و جبروتت. قسم، قصد کفر کردن ندارم! قسم، فقط سوال دارم؟ چرا به یکی تو زندگی حال.

samineabani.blogfa.com

تـرنُم بآرآن - دیرینگ دیرینگ !

http://samineabani.blogfa.com/post-274.aspx

یه د ختر که به زندگی ع لآقه دآره :). وبلاگ خوشگل من بدجوری حس و حال غم گرفته بود خواستم. یه آپی کنم اول سالی! امسال خونه بودیم . خونه ی مامان بزرگ ، خونه ی خودمون! با این حال بد نبود :) واسه سیزده برنآمه هست . :). دخترعمه هم میاد از تهرآن :) با همیم اون روز! خدآ این حسآی قشنگو ازم نگیر . می دون م نمی گیری،. ازت می خوآم منو خوب کنی .منو طوری کنی که می خوای . می خوآم نمآزآمو از سر بگیرم . مگه دنیا چند روزه . :). خدآی مهربونم کلی آرزوی قشنگ برا همه دآرم . سآلمون خوشگل باشه ایشالا! خ دآی آ . :).

rozhaibigharari.blogfa.com

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد

http://rozhaibigharari.blogfa.com/9001.aspx

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بربخورد. که این ۲ ساعت مربوط به هیچ سالی نمیشه! و هیچ تاریخی رو. برای این دو ساعت نمیشه نوشت در واقع این ساعات توی زمان گمه! این ساعتها همیشه قبل از تحویل هر سالی وجود دارن که چون نمیشه تاریخی برای اونها. نوشت به اونها ساعتهای بدون تاریخ میگن. حالا دیدید این دو ساعت چه ساعات استثنائی بودن. که کمتر کسی از شون خبر داشت! حالا شاید دوستان گله کنن که چرا از اول قبل از اینکه این دوساعت برسه جواب معما رو. به ثبت نمی رسید! و باقالی بار کن! بکنن زیر آب هیچ کس هم نفهمه. ღ* گل همیشه ب ...

samineabani.blogfa.com

تـرنُم بآرآن

http://samineabani.blogfa.com/9008.aspx

یه د ختر که به زندگی ع لآقه دآره :). دیروز روز ت ولد م بود. ن قطه ی آغآزم! تول د ا مسآلم بآحآل ش د.دوستآی قدیمی.ج دید. دیروز تو کلآس ه م ب رآ م ن شیمآ تو لد گرفت ن! شیمآ و م ن تو یه سآل.تو یه مآه.تو یه روز.تو یه سآع ت به د نیآ اوم دیم! ا تفآقآی زیآدی ا فتآده.حس نوشت ن نیست! خوش میگذ ره.گوش شیطون کر! و د ر آخر. 16 سآل ا ز زندگیم گذشت. پآ به د نیآی 17 سآلگی:. بآبآ م ن ن می خوآم پیر ش م خو. وآسه خود م نوشت! تو ک لآس ز بآن م عل ممون شیکم دآره یکی دو م تر:دی! یکی می گفت شیکم ش تو ک لآس جآ ن میشه! گآه بآ یک دل.