nanehasan.blogfa.com

zanebaba.blogfa.com

زندگی بعد فوت ستون خانه

http://www.zanebaba.blogfa.com/1391/10

زندگی بعد فوت ستون خانه. پدری که نامردی را تمام و زن بابای که خدا را در نظر نگرفت. با عرض سلام و البته پوزش. سلام به همه دوستای خوبم. واقعا شرمنده ام که بی خبر و یدفعه ای دیگه ننوشتم.دلم برا همتون تنگ شده هر چند به وب همه سر می زنم و می خونمشون.آنا جان حسنای عزیز .تمشک خانوم عسل مهربونم .ستا ره جون مهسا جان به وباتون اومدم و کلی. با نوشتهاتون همگام شدم. مالیات بر ارث که بابام خودش پارسال پر کرده نوشته و امضا کرده که 6 دانگ خونه مال مامان بوده و دادگاه گفت نمی تونه کاری کنه. فعلن همینا میام بیشتر می نویسم.

zanebaba.blogfa.com

زندگی بعد فوت ستون خانه - پیشاپیش عیدتون مبارک + ایامی که گذشت

http://www.zanebaba.blogfa.com/post/29

زندگی بعد فوت ستون خانه. پدری که نامردی را تمام و زن بابای که خدا را در نظر نگرفت. پیشاپیش عیدتون مبارک ایامی که گذشت. سلام عزیزان من.دیگه توجیه نمی کنم که بگم این مدت کجا بودم خودتون درکم کنید. دیگه اینکه حکم تخلیه خونه ارثیه ما اومده ولی هنوز بهمون ابلاغ نشده اینو از شورای حل اختلاف پرسیدم.اگه ابلاغ بشه چه شود. مهرادم شروع کرده به درس خوندن و داره ادامه تحصیل میده و کل مسئولیتهای خونه هم افتاده گردن من داداگاه و اینا.برام دعا کنید بتونم حق مهناز و خودمو بگیرم. ندای عزیز-ثانیه های زندگی. تمشک و الوچه خان.

zanebaba.blogfa.com

زندگی بعد فوت ستون خانه

http://www.zanebaba.blogfa.com/1391/05

زندگی بعد فوت ستون خانه. پدری که نامردی را تمام و زن بابای که خدا را در نظر نگرفت. خدا رو شکر خوب بود .روز اول که خونه خاله رفتم و عصر به دعوت ما با سعیده (جاریم) و داداش مهراد و خواهر خانوم و باجناقش رفتیم خارج شهر که خوش گذشت .البته با ماشین اونا رفتیم که داداش مهراد خیلی تند میرفت و برگشتن حسابی من ترسیده بودم. صبح دوشنبه هم رفتیم دیدن دایی که کمرشو عمل کرده بود و یه سرم به مهناز زدم که خدا رو شکر حالش خوب بود. چون می خوام بیام بهراد را ببینم منم گفتم بله با هم میریم و با هم میایم. خدا می خواست منو سع...

zanebaba.blogfa.com

زندگی بعد فوت ستون خانه - خوشبختی یعنی:

http://www.zanebaba.blogfa.com/post/22

زندگی بعد فوت ستون خانه. پدری که نامردی را تمام و زن بابای که خدا را در نظر نگرفت. یعنی همین روزمره بدون دغدغه فکری، بدون اینکه اینده خواهرم نامعلوم باشه و من فقط بفکر یه راه برای خوشبختیش باشم. دوستان نمی دونم چه جوری ولی انگاری این پسره از اسمون برای خواهر من فرستاده شده.خیلی شبیه هم هستن. قرار شده داماد با خانوادش صحبت کنه و بیان برای تعیین مهریه و بقیه کارا.که احتمالن میشه 12 یا 13 روز دیگه.دیشب دوباره تلفن زد .گفت منتظریم مامان بزرگم بره مشهد(مشهدیه) بعد بیایم .چون دوست نداریم فعلن ا...دیشب با مهراد...

zanebaba.blogfa.com

زندگی بعد فوت ستون خانه - سرما خوردگی و اقا داماد پیله

http://www.zanebaba.blogfa.com/post/23

زندگی بعد فوت ستون خانه. پدری که نامردی را تمام و زن بابای که خدا را در نظر نگرفت. سرما خوردگی و اقا داماد پیله. از مهناز بگم که خدا رو شکر حالش خوبه و آقا داماد هر روز خونه ما به یه بهانه زنگ می زنه آخر سری گفت شماره مهناز را می خواد که من بهش دادم .راحت شدم هی تل می زنه مهرادم غیرتی میشه که دو ساعت چی داری می گی! فعلا همینا اخه خیلی حالم بده. نوشته شده در یکشنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 9:3 توسط مریم. ندای عزیز-ثانیه های زندگی. فانی و اهورای یکی یدونه. اذر عزیز-من و روزهای خدا. ستاره عزیز و عسلی نازش.

zanebaba.blogfa.com

زندگی بعد فوت ستون خانه - داد از این زندگی

http://www.zanebaba.blogfa.com/post/27

زندگی بعد فوت ستون خانه. پدری که نامردی را تمام و زن بابای که خدا را در نظر نگرفت. داد از این زندگی. اومدم بگم ممنون از همه احوال پرسی هاتون.باید بگم اصلن خوب نیستم.اوضاع خونمون کاملن بهم ریخته. ازدواج مهناز بهم خورد.دلیلش هم حرفهای نسنجیده بابام بود(من مطمئنم بابام با نیت بد و هم زدن ازدواج این حرفها رو نزد ولی کلن همه چیز رو داغون کرد). نوشته شده در یکشنبه دوم مهر ۱۳۹۱ساعت 10:34 توسط مریم. ندای عزیز-ثانیه های زندگی. فانی و اهورای یکی یدونه. اذر عزیز-من و روزهای خدا. ستاره عزیز و عسلی نازش.

zanebaba.blogfa.com

زندگی بعد فوت ستون خانه

http://www.zanebaba.blogfa.com/1391/07

زندگی بعد فوت ستون خانه. پدری که نامردی را تمام و زن بابای که خدا را در نظر نگرفت. داد از این زندگی. اومدم بگم ممنون از همه احوال پرسی هاتون.باید بگم اصلن خوب نیستم.اوضاع خونمون کاملن بهم ریخته. ازدواج مهناز بهم خورد.دلیلش هم حرفهای نسنجیده بابام بود(من مطمئنم بابام با نیت بد و هم زدن ازدواج این حرفها رو نزد ولی کلن همه چیز رو داغون کرد). نوشته شده در یکشنبه دوم مهر ۱۳۹۱ساعت 10:34 توسط مریم. ندای عزیز-ثانیه های زندگی. فانی و اهورای یکی یدونه. اذر عزیز-من و روزهای خدا. ستاره عزیز و عسلی نازش.

zanebaba.blogfa.com

زندگی بعد فوت ستون خانه - دوستان خوبم

http://www.zanebaba.blogfa.com/post/20

زندگی بعد فوت ستون خانه. پدری که نامردی را تمام و زن بابای که خدا را در نظر نگرفت. دوستان عزیز شرمنده به خاطر بعضی مسایل به کسایی که وبلاگ ندارن نمی تونم رمز بدم .بخدا منو ببخشین بعضی مسایل پیش اومده که نمیشه. دوست عزیزم مهمان خدا. می خوام برات رمز بزارم ولی خانوم گل کل وبلاگت نظرات غیر فعاله و نمیشه رمز گذاشت. و از بقیه دوستان همه که راجع به پست قبل خصوصی نوشتن و منو راهنمایی کردن واقعا ممنونم.ممنون به خاطر دعاهای قشنگتون .انشاالله برای همه شما هم همیشه خوبی خوشی رقم بخوره. ندای عزیز-ثانیه های زندگی.

zanebaba.blogfa.com

زندگی بعد فوت ستون خانه

http://www.zanebaba.blogfa.com/1391/06

زندگی بعد فوت ستون خانه. پدری که نامردی را تمام و زن بابای که خدا را در نظر نگرفت. اینروزهای ما هم می گذرد. پنجشنبه جلسه اولیا و مربیان بهراد بود و من وقتی دعوت نامه رو دیدم کلی خندیدم که من دارم جای مامانم رو میگیرم و به عنوان والده پسرم باید برم مهدش. مهدهای حالا هم همش دردسره .یه کتاب دادن از اول مهر باید هر روز برا بهراد پر کنم که چه بازی باهاش کردم.چی خورده کی خوابیده .ای وااااااااای من.آخه پسر 10 ماهه من چه بازی میشه باش کرد جز دالی بازی. تولدت مبارک آنای مهربونم. راستش این شرکتی که توش کار می کنم ...