naderimahmoud.blogfa.com

takbargeman.blogfa.com

چه آسان می توان از یادها رفت!

http://www.takbargeman.blogfa.com/88113.aspx

چه آسان می توان از یادها رفت! تو كيستي كه من اينگونه بی تو بي تابم! بسوزان که کار آتش. می روی و بی خبر زین جان از تن خسته ای. مثل شیری کز قفس بعد از زمانی رسته ای. التماس چشم من به چشم تو بیهوده است. دیرگاهیست کوله بار این سفر بر بسته ای. نرگس چشمان او بربود دل را مست مست. تا که شد قلبم شکارش از برم او زود جست. یا دلم از او ستانید یا خودش باز آورید. زین دو یک اجرا کنید یا مرگ این تن واجب است. نوشته شده در یکشنبه 18 بهمن1388ساعت 11:15 توسط باران. نمی دانم دلیل امدن را. نمی دانم دلیل رفتنم را.

takbargeman.blogfa.com

چه آسان می توان از یادها رفت! - پرپر می شود !!!

http://www.takbargeman.blogfa.com/post-4.aspx

چه آسان می توان از یادها رفت! تو كيستي كه من اينگونه بی تو بي تابم! گل به خار می خندد . و خار . سکوت. گل پرپر می شود. به تو می گویم ای رفیق :. مسخره گر سخت کیفر می شود! کیفر می شود . پرپر می شود. نوشته شده در سه شنبه ۱۳ اسفند۱۳۸۷ساعت 14:8 توسط باران. نمی دانم دلیل امدن را. نمی دانم دلیل رفتنم را. وبی شک در این جهل من خواهم ماند ای ندانسته تر از من. هفته چهارم اردیبهشت ۱۳۸۹. هفته چهارم اسفند ۱۳۸۸. هفته سوم بهمن ۱۳۸۸. هفته چهارم دی ۱۳۸۸. هفته دوم مهر ۱۳۸۸. هفته سوم شهریور ۱۳۸۸. هفته دوم تیر ۱۳۸۸.

takbargeman.blogfa.com

چه آسان می توان از یادها رفت! - یکی دیگه !!!

http://www.takbargeman.blogfa.com/post-3.aspx

چه آسان می توان از یادها رفت! تو كيستي كه من اينگونه بی تو بي تابم! به تو گفتم به تندی با کسانی! به اخمی تو بگفتی هی فلانی! گمان هرگز مبر گر با تو هستم. همان که لحظه ام پر کرده آنی! نوشته شده در پنجشنبه ۱ اسفند۱۳۸۷ساعت 20:8 توسط باران. نمی دانم دلیل امدن را. نمی دانم دلیل رفتنم را. وبی شک در این جهل من خواهم ماند ای ندانسته تر از من. هفته چهارم اردیبهشت ۱۳۸۹. هفته چهارم اسفند ۱۳۸۸. هفته سوم بهمن ۱۳۸۸. هفته چهارم دی ۱۳۸۸. هفته دوم مهر ۱۳۸۸. هفته سوم شهریور ۱۳۸۸. هفته دوم تیر ۱۳۸۸. هفته دوم اردیبهشت ۱۳۸۸.

semiromi.blogfa.com

سمیرمی - اسکاتلند دوم

http://www.semiromi.blogfa.com/post-93.aspx

اینجا در هوا ابر بسیار و در زمین فارسی نوشتن دشوار می باشد. خیلی دشوار می باشد. خیلی خیلی دشوار می باشد. نوشته شده در سه شنبه شانزدهم مرداد ۱۳۸۶ساعت 15:57 توسط. خاطرات یه جوجه کوچولو. آیت ا مصباح یزدی. اخبار فلسفه در ایران. حرف های بی مخاطب. دیریاب ترین نام خدا. جستجو در لغتنامه دهخدا و فرهنگ معين. مرد نفتی (دکتر آذین).

semiromi.blogfa.com

سمیرمی - غم بخور نان غم افزایان مخور

http://www.semiromi.blogfa.com/post-103.aspx

غم بخور نان غم افزایان مخور. چون به نماز می ایستی. چون به نماز می ایستی. تمام خود را به خدا می سپاری. و من تمام تو را نماز می برم. شگفت بت پرستا که منم! تمام تو را با خدا در میان نهادم. نماز تو او را. و تو خود مرا. تو در نماز زیبا تری. و نغمه ات از تبار ترانه هایی است. که جریدگان بر گذرگاه کوهستانها می خوانند. چادر نماز سپید گلدارت. بر قامت موزون ترین ناربن. نجوای گرم و پاک تو هنگامه می کند. چندان که وسوسه خدای تو شدن را. در کفرگاه دلم بر می انگیزد. خود نمازی دیگر است. به موزونی و بلندی. از تو جدا نیستم.

semiromi.blogfa.com

سمیرمی - قیصر شعر

http://www.semiromi.blogfa.com/post-99.aspx

عاقبت پروندهام را با غبار آرزوها. خاك خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری. باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم. غنچه با دل گرفته گفت:. لب زخنده بستن است. گوشه ای درون خود نشستن است. گل به خنده گفت. با زبان سبز راز گفتن است. گفتگوی غنچه وگل از درون باغچه باز هم به گوش می رسد. تو چه فکر میکنی. کدام یک درست گفته اند. من که فکر می کنم گل به راز زندگی اشاره کرده است. هر چه باشد اوگل است. گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است! نوشته شده در سه شنبه هشتم آبان ۱۳۸۶ساعت 19:36 توسط. خاطرات یه جوجه کوچولو.

semiromi.blogfa.com

سمیرمی - سفرنامه

http://www.semiromi.blogfa.com/post-109.aspx

کافیست به برخی از نقاط ایران سفر کنیم تا به ویرانی فرهنگ و اقتصاد این سرزمین ایمان بیاوریم. دیگر پای هیچ چشمه ای و در سایه سار هیچ درختی نمی توان به استراحت نشست وقتی مردمان اینگونه سرزمینشان را با سطل آشغال اشتباه می گیرند. از تهران که دور می شوی برای نداری ایران دارایت غمناک می شوی. از آستارا بدم آمد. کثیف و زشت و شلوغ. ویلا دره در حوالی سرعین با آن چشمه آب معدنی گاز دارش می توانست یکی از دیدنی ترین نقاط شمال شرق باشد اما بقدری کثیف بود که حتی رغبت نکردیم یک ساعت بنشینیم و استراحتی بکنیم. از اردبیل خوش...

semiromi.blogfa.com

سمیرمی - در کجای فصل ایستاده ام

http://www.semiromi.blogfa.com/post-111.aspx

در کجای فصل ایستاده ام. با صنوبری که روی قله ایستاده بود. گونه روی گونه ی سپیده دم نهاده بود. موج گیسوان به دوش بادها گشاده بود. از نشیب یخ گرفت دره گفتم:. این نه ساحت شکفتگی ست. در کجای فصل ایستاده ای؟ سبزه ها کبود و بیشه سوگوار. فصل فصل خامش نهفتگی ست؟ با اشاره ای نه سوی دوردست. قد کوته تو راه را به دیده ی تو بست. گامی از درون سرد خود برای. پای بر گریوه ای گذار و درنگر. رود آفتاب و آب در شتاب. کاروان درد و سرد. در گریز و ناگزیر. در کجای فصل ایستاده ام؟ که پیش چشم من. بهار شعله های گرم و.

semiromi.blogfa.com

سمیرمی - حکایت این روزها

http://www.semiromi.blogfa.com/post-96.aspx

یکی از رفیقان، شکایت روزگار نامساعد به نزد من آورد که کفاف اندک دارم و عیال بسیار و طاقت فاقه نمیآرم و بارها در دلام آمد که به اقلیمی دیگر نقل کنم تا در هر آن صورت که زندگی کرده شود، کسی را بر نیک و بد من اطلاع نباشد. بس گرسنه خفت و کس ندانست که کیست بس جان به لب آمد که بر او کس نگریست. باز از شماتت اعدا براندیشم که به طعنه در قفای من بخندند و سعی مرا در حق عیال، بر عدم مروت حمل کنند و گویند:. مبین آن بىحمیت را که هرگز نخواهد دید روى نیکبختى. که آسانى گزیند خویشتن را زن و فرزند بگذارد به سختى. گفتا: شنید...