mz11.blogfa.com

mz12.blogfa.com

خاطراتم گم شده ! - فعلا بی نام

http://www.mz12.blogfa.com/post/43

تقدیم به کسی با یادش زندگی می کنم! حافظه ام دیگه یاری نمی کنه که چه نقشه هایی برای اون داشتم! یادم نمی یاد می خواستم کی کجا چه روزی ببینمش! گاهی تو شک می اوفتم که اصلا من باهاش قرار داشتم؟ ولی بعد گوشیم یه لرزش کوچیک می کنه و منم می بینم اونه! یه لبخند ملیح وبعد نوشته : سلام خوبی؟ می دونی اون لحظه چه احساسی به من دست می ده؟ حسی که از سر خوشبختیه! گاهی با خودم می گم ای . . . چه بلای سرت اومده تو که این طوری نبودی! خودم مقصرم آدم بدی شدم خیلی وقته همه می دونن! چراش رو هم باید از باعث و بانیش بپرسید!

mz12.blogfa.com

خاطراتم گم شده ! - بیست و دومین روز فراموشی !

http://www.mz12.blogfa.com/post/33

تقدیم به کسی با یادش زندگی می کنم! بیست و دومین روز فراموشی! من هنوزم نفس می کشم ولی دیگه خیالاتم به خط پایان نزدیک نیست . . . نقط سر خط . سه شنبه دوازدهم شهریور ۱۳۹۲ 22:26 آمتیس. کولی پیراهن تنگ یک خواب بلند. دوستانی دارم از جنس بلور. مبارزه با شیطان پرستی. تنها ملودیی زندگی من. ابزار متحرك زیباسازی وبلاگ. مرجع کد آهنگ برای وبلاگ.

mz12.blogfa.com

خاطراتم گم شده ! - نوزدهمین روز فراموشی !

http://www.mz12.blogfa.com/post/28

تقدیم به کسی با یادش زندگی می کنم! با خودم عهد بسته بودم۳ روز دیگه می بینمش و وقتی که دیدمش بهش بگم . . . سرم پایین بود و مثه دخترای قدیمی حجابم رو حفظ کرده بودم و با آرامش عرض کوچه رو عبور می کردم یک کوچه مونده بود تا من به مدرسه برسم که . . . یکی با همون مشخصات داشت از کنار مدرسمون رد می شود و یکی از دوستاش هم کنارش بود! مثه دیوانه های حریس دویدم و دیدم . . . . . . . خودشه . . . آره خودش بود! جاخوردم باور نمی کردم اونی که جلومه همونیه که من تمام این مدت به خاطر نبودنش غصه می خوردم! بد جنس شده بودم!

mz12.blogfa.com

خاطراتم گم شده ! - آخرین روز فراموشی در سال 91

http://www.mz12.blogfa.com/post/20

تقدیم به کسی با یادش زندگی می کنم! آخرین روز فراموشی در سال 91. از خودم خسته ام حتی این روزای نزدیک عید هم نتونست روحیه ی ام رو تغییر بده! حتی برای خرید عید هم ذوق نداشتم! همه چیز هایی رو که لازم بود با بی توجهی انتخاب کردم فقط برای رفع تکلیف! همش منتظر یک اتفاق خوبم! که می دونم تا رخ بده من هلاک شده ام! نمی دونم چرا ولی من یادمه پارسال سر سفره ی هفت سین جزو اولین دعاهام بود که اون یک سال دیگر هم پیشم باشه! دوست دارم تا تولدش دیگه خاطراتم رو مرور نکنم! یعنی می تونم روز تولدش ببینمش! مبارزه با شیطان پرستی.

mz12.blogfa.com

خاطراتم گم شده ! - بیست و سومین روز فراموشی !

http://www.mz12.blogfa.com/post/34

تقدیم به کسی با یادش زندگی می کنم! بیست و سومین روز فراموشی! فرصت می خوام برای جدا کردن احساسم ، برای خلاصی همه ی چیز هایی که می بینم! من نمی خوام احساسم رو عوض کنم دوست هم ندارم کسی به عاطفه هایم پشت کند الان یه دنیای دیگه رو می بینم که توش علاوه بر من و تو یه رفتار خیلی عادیه! رفتاری که بهم می گه : هی . . . یارو . . . دیگه داری به آخر خط می رسی! اینم نشونش . . . اون وقت من می مانم و دو دلی که شاید کاملا درست باشد! می خواهم زندگی را عادی ادامه بدم! جمعه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۲ 10:49 آمتیس.

mz12.blogfa.com

خاطراتم گم شده ! - آخرین پست

http://www.mz12.blogfa.com/post/36

تقدیم به کسی با یادش زندگی می کنم! امروز هم مث روزای دیگه شروع شد فقط یک تفاوت کوچولوش باعث شادی من شد! اونم عادی نبودن این روز بود! مهم نیست که کسی یادش نبود : ) مهم اینه که من تو همچین روزی چشمم رو باز کردم تا حداقل برای یک نفر مهم باشم! امروز من به همه یاداوری کردم که به دنیا اومدم حتی خانواده ام! امروز سعی کردم متفاوت باشم از همیشه ، سعی کردم همه رو دوس داشته باشم امروز من مث هیچ وقت نبودم! دوست داشتم حداقل تو این روز دور و برم شلوغ باشه! کلا درگیر بودم با خودم ولی خداییش خیلی تلاش کردم خوب باشم!

mz12.blogfa.com

خاطراتم گم شده ! - چهار دهمین روز فراموشی !

http://www.mz12.blogfa.com/post/16

تقدیم به کسی با یادش زندگی می کنم! چهار دهمین روز فراموشی! دارم به خودم شک می کنم انگار عوض شدم! دیگه دیدگاه هم به زندگی و هم دوستی و رفتار اجتماعی عوض شده! داره حالم بهم می خوره وقتی کسی به من حرف از دوست داشتن می زنه! احساس می کنم دارم غرق می شم تو تنهایی! ازبس تو اسارت سکوت قلبم شکنجه شدم که گاهی برای فراموشی این غم فقط الکی می خندم! خوب زندگی ادبم کرد! راست می گفتن که : ( لبخند می زنم تا کسی نداند درد مرا ، و اگر نه این دنیایی که ما دیدیم خندیدن نداشت! نمی دونم الان دقیقا کجاست و با کی دوسته!

mz12.blogfa.com

خاطراتم گم شده ! - بیست و یکمین روز فراموشی !

http://www.mz12.blogfa.com/post/32

تقدیم به کسی با یادش زندگی می کنم! بیست و یکمین روز فراموشی! چند روزی بود که خودم رو کلا از از بقیه جدا کرده بود مثل یک خرسی که یک ماه بخواب رفته! واقعا شبیه هر چی عمل میکردم جز یک انسان! تو عالم افکار خودم همیشه سر درگم بودم! کار هام فقط اونایی رو کمی متعجب می کرد که همیشه دوستم داشتند و بهم عادت کرده بودند وگرنه این منی سرش رو تو لاکش فرو کرده به کسی حتی اجازه نمی داد که از احوالش مخصوصا از جوشش درونی ام خبر دار شود! نه این که الان بهتر از هر وقتی هستم نه! چرا در مقابل هر نگاه تندی واکونش می دهم! ولی ا...

mz12.blogfa.com

خاطراتم گم شده ! - بیستمین روز فراموشی !

http://www.mz12.blogfa.com/post/30

تقدیم به کسی با یادش زندگی می کنم! نه کشتی ام به گل نشسته نه از تنهایی رنج می برم همه چیز عادی به نظر میاد! تنها رفتار جدیدمه که خیلی ها رو عصبی می کنه ولی من بازم به کارام ادامه می دم! دست خودم نیست از نور بیزارم ، گاهی . . . فقط گاهی به اجبار مادرم برای خرید نان و . . .یا شاید هم کلاس هایی که منو توشون ثبت نام کرده در روز بیرون می رم! حوصله ی خودم رو ندارم چه برسه به کسانی که دور برم می چرخند! مثل همیشه بازم خودمو تو اتاق حبس می کنم انگار قسم خوردم تنها باشم! وبه دروغ می گویم گوشی ام خرابه! به خوبی به ...

mz12.blogfa.com

خاطراتم گم شده ! - هفدهمین روز فراموشی !

http://www.mz12.blogfa.com/post/22

تقدیم به کسی با یادش زندگی می کنم! تو حیاط نشسته بودم و سرگرم ور رفتن با موبایلم! نمی دونم چی شد که سرم رو بلند کردم! دیدم یکی قد بلند با رو پوش سفیداز در بیرون اومد و دست دوستش رو گرفت و از پله ها اومد پایین داشت می رفت سمت شیر آبی که تو اون نزدیکی ها بود! من یک لحظه فقط نگاه می کردم ولی وقتی بیشتر دقت کردم دیدم چه قدر شبیه متینه خدایا یعنی من درست می بینم! انتظار های بی وقفه ی من تمام شد؟ بلند شدم اول با شک و تردید بعد قدم هام رو بلند برداشتم و نزدیک شدم و صدا زدم ببخشید یک لحظه صبر کنید! ولی ای کاش ان...