roniya66.blogfa.com
شعر,موسیقی - اینجا سکوت گورستان مرا به ترس انداخته است گریه نمی کنم،باور نکنید!!!
http://www.roniya66.blogfa.com/post-87.aspx
اینجا سکوت گورستان مرا به ترس انداخته است گریه نمی کنم،باور نکنید! و اشک های احتمالی. جایی برای باریدن پیدا نکرده اند. در بوی کافور گورستان خشک می شود. گریه نمی کنم ، باور کنید. تنها غروب مرا به جدایی هایی مبهم فرو می برد. تا جایی که کسی در کنارم معنا پیدا نمی کند. مرا به ترس انداخته است. گریه نمی کنم ، باور نکنید! سکوت گاهی گریه آور است. نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم تیر ۱۳۸۸ساعت 14:6 توسط fef. خط خطی های خیال. مست حضور مبهم دوست. به وبلاگ من خوش امدید.
roniya66.blogfa.com
شعر,موسیقی - كاش؟؟؟
http://www.roniya66.blogfa.com/post-85.aspx
كاش هميشه كودك مي ماندم. و تنها نگرانيم قهر كردن عروسكم بود. وكاش جدايي ها و فاصله ها. به اندازه گريه كودكانه كوتاه بود. زندگي مثل بازي با عروسكها شيرين بود. كاش ترس و تنهايي. به اندازه حبس شدن در اتاق. به خاطر يك شيطنت كودكانه بود. هميشه كودك مي ماندم! نوشته شده در دوشنبه هشتم تیر ۱۳۸۸ساعت 17:44 توسط fef. خط خطی های خیال. مست حضور مبهم دوست. به وبلاگ من خوش امدید.
roniya66.blogfa.com
شعر,موسیقی
http://www.roniya66.blogfa.com/8807.aspx
شمع مگر نه خود من است؟ شمع مگر نه خود من است؟ ميان من و شمع پيوندهاي ويژه و پنهاني نيز هست، نخستين شعري که سروده ام شمع بوده است. نوعي خود من است مگر نه اينکه شمع مجموعه حروف اول اسامي من است؟ به جلوه هاي زيباي شعله شمع چشم دوختم ، زبانه آبي رنگ آن را که گويي هزاران حرف تازه با من داشت مي نگريستم و مي شنودم. مي سوخت ، مي گداخت و در برابرم ذوب مي شد و هيچ نمي گفت اما سراپا گفتن بود. کسي نمي داند و نمي تواند بداند که شمع در چشم من چه تصويري داشت. با چه تشبيه کنم؟ اين شمع مگر نه خود من است؟ به قول منوچهري :.
roniya66.blogfa.com
شعر,موسیقی
http://www.roniya66.blogfa.com/8804.aspx
زن از دیدگاه دکتر شریعتی. تقدیم به همه زنان. و این, رنج است. نوشته شده در شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۸۸ساعت 17:13 توسط fef. اینجا سکوت گورستان مرا به ترس انداخته است گریه نمی کنم،باور نکنید! و اشک های احتمالی. جایی برای باریدن پیدا نکرده اند. در بوی کافور گورستان خشک می شود. گریه نمی کنم ، باور کنید. تنها غروب مرا به جدایی هایی مبهم فرو می برد. تا جایی که کسی در کنارم معنا پیدا نمی کند. مرا به ترس انداخته است. گریه نمی کنم ، باور نکنید! سکوت گاهی گریه آور است. یک جمله از شریعتی. آسمان از روی زمین برم دارد.
roniya66.blogfa.com
شعر,موسیقی - یک جمله از شریعتی....
http://www.roniya66.blogfa.com/post-86.aspx
یک جمله از شریعتی. با شدتی وحشیانه و جنون آمیز.آنچنانكه قلبم را سخت به درد آورد آرزو كردم ای كاش هم اكنون همچون مسیح بی درنگ. آسمان از روی زمین برم دارد. یا لا اقل همچون قارون زمین دهان بگشاید و مرا در خود فرو بلعد.اما.نه.من نه خوبی عیسی را داشتم نه بدی قارون را.من یك. بیچاره بودم و ناچار محكوم كه پس از آن نیز. نهباشم و زنده بمانم و در این. پر هول و بیهودگی سرشار.گم باشم و همچون دانه ای كه شور و شوق های روییدن در درونش خاموش میمیرد و آرزو های سبز در دلش می پژمرد.در برزخ شوم این. خط خطی های خیال.
roniya66.blogfa.com
شعر,موسیقی - چشم فردا؟؟؟
http://www.roniya66.blogfa.com/post-82.aspx
چه گریزیست ز من؟ چه شتابیست به راه؟ به چه خواهی بردن در شبی اینچنین تاریک پناه؟ مرمرین پله آن عاج سفید ای دریغا که ز من بس دور است! لحظه ها را دریاب چشم فردا کور است. نوشته شده در یکشنبه هفدهم شهریور ۱۳۸۷ساعت 1:48 توسط fef. خط خطی های خیال. مست حضور مبهم دوست. به وبلاگ من خوش امدید.
roniya66.blogfa.com
شعر,موسیقی - شمع مگر نه خود من است؟
http://www.roniya66.blogfa.com/post-90.aspx
شمع مگر نه خود من است؟ شمع مگر نه خود من است؟ ميان من و شمع پيوندهاي ويژه و پنهاني نيز هست، نخستين شعري که سروده ام شمع بوده است. نوعي خود من است مگر نه اينکه شمع مجموعه حروف اول اسامي من است؟ به جلوه هاي زيباي شعله شمع چشم دوختم ، زبانه آبي رنگ آن را که گويي هزاران حرف تازه با من داشت مي نگريستم و مي شنودم. مي سوخت ، مي گداخت و در برابرم ذوب مي شد و هيچ نمي گفت اما سراپا گفتن بود. کسي نمي داند و نمي تواند بداند که شمع در چشم من چه تصويري داشت. با چه تشبيه کنم؟ اين شمع مگر نه خود من است؟ به قول منوچهري :.
roniya66.blogfa.com
شعر,موسیقی - شاهزاده کوچولو....
http://www.roniya66.blogfa.com/post-83.aspx
شاهزده کوچلو چی می خوای. روی زمین جای تو نیست. اینجا امیدی به سحر برای فردای تو نیست. واسه سفر به ناکجا یه اسب چوبی نداریم. شاهزده کوچلو اون بالا. به غم و آب و نون نبود. خونه بدوشی شب و روز بهانه جنون نبود. یه وقت مثه ماها نشی. خسته ،کلافه ،نیمه جون. تو حسرت یه تیکه ابر. دیدن یه رنگین کمون. اینجا دیگه نشونه ای از گل سرخ و لاله نیست. کنار ماه دودیمون نشونه هاله نیست. شاهزده کوچلو اون بالا. به غم و آب و نون نبود. خونه بدوشی شب و روز بهانه جنون نبود. تو شبا جای ستاره سکه شماری می کنیم. کی گفته اینجا بمونی؟
roniya66.blogfa.com
شعر,موسیقی - سکوت ترانه ی من است
http://www.roniya66.blogfa.com/post-84.aspx
سکوت ترانه ی من است. سکوت من خود سرود و ترانه ی من است. و گرسنگی من همان سیری من است. و آب در تشنگی من جریان دارد. و در هوشیاری من مستیهاست. و عروسیهاست در فغان و شکوه ی من. و دیدارهاست در غربت تنهائیم. و پنهانی من عین ظهور. و ظهور من همه ستر و حجاب است. چه بسیار که از غمها شکوه می کنم. و قلبم بدان غمها بر خود می بالد. چه بسیار که می گریم و دندان هایم به خنده رخ می نمایند. و چه بسیار که در آرزوی دوست دلم پر می کشد. و دوست در کنارم نشسته است. و چه بسیار که چیزی را طلب می کنم. و آن چیز در حلقه ی نگین من است.