medadesiah.blogfa.com

otaghiazanekhod.blogfa.com

اتاقی از آن خود

http://www.otaghiazanekhod.blogfa.com/8804.aspx

اتاقی از آن خود. چه کسی "من او" را خوانده است؟ این کتاب، یعتی بهتر بگویم این رمان در سال 1378 توسط رضا امیرخانی نوشته شده و من در سال 1388 چاپ 26 این رمان را خواندم در آغاز فکر می کردم خیلی که دوام بیاورم با این فونت ریز و صفحه های فشرده کتاب را به فصل دو یا سه می رسانم و رها می کنم! نمی توانم ادعا کنم تا به حال رمانی به این زیبایی نخوانده بودم اما می توانم به جرات بگویم تا به حال جز "اتاقی از آن خود" هیچ کتابی چنین تاثیری روی من نداشته است. نوشته شده توسط الهام اسرافیلی 12:49 سه شنبه سی ام تیر ۱۳۸۸.

mahmoodalone.persianblog.ir

کسی زکار بسته ام گره نگشود/که آنچنان گره افکنده ای که وا نشود - غروب پنجشنبه

http://mahmoodalone.persianblog.ir/post/31

کسی زکار بسته ام گره نگشود/که آنچنان گره افکنده ای که وا نشود. نویسنده : mahmood ; ساعت ٤:٤٩ ‎ب.ظ روز سه‌شنبه ۱٥ دی ۱۳۸۳. که اميدوارم ديگه دوستان از آب روان بهترم را ناراحت نکند . گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام .گفتا منش فرموده ام تا با تو طراری کند. خاک ها را با پا پخش کردی نوک کفش را فشار دادی روی خاک و یک قلب کشیدی . کنارش هر کار کردی یک درخت انار را دربیاوری ، نشد که نشد . با کف کفش همه را بهم زدی . دوباره از اول . درشان را دیدی . از رویش رد شدی سه چهار قدم بلند که برداشتی پنجره ها را ه...

mahmoodalone.persianblog.ir

عشق می ورزم و اميد که اين فن شريف . چون هنرهای دگر باعث حرمان نشود - غروب پنجشنبه

http://mahmoodalone.persianblog.ir/post/32

عشق می ورزم و اميد که اين فن شريف . چون هنرهای دگر باعث حرمان نشود. نویسنده : mahmood ; ساعت ۱:۱٩ ‎ب.ظ روز پنجشنبه ۱٥ بهمن ۱۳۸۳. اول بگم : تنها موضوعی که توی اين غربت خفه کننده دلم رو شاد و لبم رو به خنده مهمون ميکنه اينه که دوستای از برگ گل نازک ترم از باد بهار مهربون ترم رفتن سراغ يه زندگی جديد تا روزها ی بهاری رو کنار آدم هايی که عاشقانه دوستشون دارند سر کنند. در ره منزل ليلی که خطر هاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی . و جناب حالا ( اسمشون رو که درست گفتم خانمی؟ و اگر اشتباه نکنم قلمدار.

hrdadashi.blogfa.com

اردیبهشت -

http://www.hrdadashi.blogfa.com/post-428.aspx

يادداشتهای يك نویسنده و روزنامهنگار. جمعه شانزدهم مرداد ۱۳۹۴. تقريبا همه كوچ كردند از وبلاگ رفتند، ماندهايم ما چند نفر. دارم به اينستاگرام فكر ميكنم. و البته قبل از آن به يك تبلت كارراهانداز. به اين ميگويند جبر روزگار. نوشته شده توسط حمیدرضا داداشی در ساعت 2:29 لینک. آخر قصهی ما را همان اول لو دادند. همان جایی که گفتند: یکی بود، یکی نبود. مهدیه خانم تقوی راد. Powered By: BLOGFA.COM.

hrdadashi.blogfa.com

اردیبهشت

http://www.hrdadashi.blogfa.com/9312.aspx

يادداشتهای يك نویسنده و روزنامهنگار. پنجشنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۳. مغازهی دیگری هم بود توی همان خیابان محلهی بچگیهایمان که لوازم خانگی میفروخت. فروشگاه لادن یا به قول آن خانم همسایه لادنگ! نمیدانم آنروز چه اتفاقی افتاده بود که با این آقا هم سر لج افتادیم و رفتیم میخ بلندی گذاشتیم لای آج لاستیک ماشینش که وقتی حرکت کرد، میخ برود داخل لاستیک و آن را پنچر کند! نمیدانم این یکی را باید به حساب تصادف گذاشت و یا باز باید آن را به حکمت خدا نسبت داد. هر چه بود حقالناس دیگری منتفی شد. یکشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۳.

mahmoodalone.persianblog.ir

نوزدهمين نوزده اسفند عمرم ... - غروب پنجشنبه

http://mahmoodalone.persianblog.ir/post/39

نوزدهمين نوزده اسفند عمرم . نویسنده : mahmood ; ساعت ۱۱:۳٧ ‎ق.ظ روز چهارشنبه ۱٦ اسفند ۱۳۸٥. تا دست هیچ کس نرسد تا ابد به من. می خواستم که گم بشوم در حصار تو . می نشینی مقابلم ، چهارزانو ، و لبخند کوچکی مهمان کنج لبت می شود ، زل می زنم به چشم هایت ، تکان دادن سرم ارادی نیست ، توی دلم تحسینت می کنم ، نمی دانم به خاطر زیبایی چهره ات است یا بزرگی روحت؟ وقتی امدی گفتم که چقدر حرف دارم برای حضور لحظه ای تو. نمی فهمد . بین این همه آدم که درد را می فهمند و ادعای دردآشنایی دارند ، بین این همه استاد و دوست و غ...

skmgh.blogfa.com

بچه های آسمان

http://www.skmgh.blogfa.com/9104.aspx

چیزمی ماند ایمان امیدوعشق(اما عشق برترین آنهاست)3. دقیقا نمیدونم کجای یک رابطه باید دل رو به دریا زد. نمیدونم مناسبترین حرف ، مناسبترین حرکت کی باید باشه. ولی میدونم ، جلوی اتفاق رو نباید گرفت. گاهی هم بهتره اتفاق رو جلو بیندازی. مثلا وقت رفتنت که میشه. یکباره برگردی بگی دلم نمیخواد برم. وقت رفتنش که میشه. دستش رو بگیری بگی دلم نمیخواد بری. وقتی یکی بهت میگه پیشم بمون. درنگ نکن . پیشش بمون. وقتی دلت میخواد پیشش بمونی . غرور نداشته باشی. دستهات رو حلقه کن دورش. بگو دوستت دارم . دلم میخواد پیشت بمونم.

hrdadashi.blogfa.com

اردیبهشت -

http://www.hrdadashi.blogfa.com/post-423.aspx

يادداشتهای يك نویسنده و روزنامهنگار. پنجشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۴. نوشته شده توسط حمیدرضا داداشی در ساعت 2:56 لینک. آخر قصهی ما را همان اول لو دادند. همان جایی که گفتند: یکی بود، یکی نبود. مهدیه خانم تقوی راد. Powered By: BLOGFA.COM.

mahmoodalone.persianblog.ir

نامه های سفيد - غروب پنجشنبه

http://mahmoodalone.persianblog.ir/post/35

نویسنده : mahmood ; ساعت ۱:۳٠ ‎ب.ظ روز یکشنبه ٢٩ آبان ۱۳۸٤. برای دل تنگی هايم . کاغذهای دور کامپیوتر به خنده ات انداخت . سطل زیر میز هم چیزی کم از روی میز نداشت . اینتر را زدی و رفتی سر خط بعدی :. برای رزمنده ی اسلام . یادم هست که وقتی یکی از نامه هایم از دست تو سر در آورد ، برایم نوشتی : دخترک انگار هیچ راهی برای فرار از دست تو نیست . آن وقت بود که تازه آدرست را پیدا کردم . زنگ که زدی هنوز سلام نکرده قاه قاه خندیدی که :مرده ی این سیریش شدنتم خانمی! سجاده اش را پهن میکنی . سجاده ات را کمی عقب تر باز ...

mahmoodalone.persianblog.ir

تمام ترس تو از اشتباه بود بترس / که دل ندادنت ای خوب اشتباه تو بود - غروب پنجشنبه

http://mahmoodalone.persianblog.ir/post/29

تمام ترس تو از اشتباه بود بترس / که دل ندادنت ای خوب اشتباه تو بود. نویسنده : mahmood ; ساعت ۱٢:٠٢ ‎ب.ظ روز شنبه ۱٦ آبان ۱۳۸۳. با هم میایند و ولادتشان با قرابت حظور مهدی(عج) چه رنگی میگیرد دلت برای کریم سوخت . توی بقیع هم حس میکردی این آقا غریب است. حالا روز موعود بود. همه را ذله کرده بودی با گیر ها و پیله کردن هات . آهای حواست کجاست اون خاک اصلا به درد این کار نمیخوره ها از هرجا آوردیش برش گردون همون جا! گفتم سنگ باید منحنی باشه کجا راس داره ایناهاش درست به عکسا نیگا کن! برگرد . ای ول! عادت کرده بودی پا...